کد خبر: 78337

آنچه جنگ در اوکراین درباره قدرت‌های غیر‌غربی آشکار کرده است

بی‌طرفی

در طول جنگ سرد، در سایه بلوک‌بندی همه‌جانبه در سراسر جهان میان بلوک غرب و شرق، درگیری میان دو بلوک در نقاط متعددی بروز داشت. این رقابت حتی در نقطه کوچکی از غرب آسیا در یمن، میان یمن شمالی و جنوبی و در عمان میان دولت مرکزی و شورشیان ظفار قابل مشاهده بود و طرفین را به دفاع از متحدان‌شان می‌کشاند. 

سجاد عطازاده، مترجم:در طول جنگ سرد، در سایه بلوک‌بندی همه‌جانبه در سراسر جهان میان بلوک غرب و شرق، درگیری میان دو بلوک در نقاط متعددی بروز داشت. این رقابت حتی در نقطه کوچکی از غرب آسیا در یمن، میان یمن شمالی و جنوبی و در عمان میان دولت مرکزی و شورشیان ظفار قابل مشاهده بود و طرفین را به دفاع از متحدان‌شان می‌کشاند. 
امروزه درحالی‌که گفته می‌شود با وقوع جنگ در اوکراین، بلوک‌بندی‌ها در سایه فشارهای غرب به دیگران برای محکومیت روسیه به عرصه جهانی بازگشته است، اما به‌نظر می‌رسد این بلوک‌بندی کشورهای کمتری را درگیر کرده و بسیاری از اعضای بلوک‌ها نیز تمایل چندانی به ایفای نقش خود ندارند.  شیوشانکار منون در مقاله‌ای با عنوان «بی‌طرفی» که در وب‌سایت فارن افرز منتشر شده به بررسی «آنچه جنگ در اوکراین درباره قدرت‌های غیر غربی آشکار کرده است» پرداخته است که به نوعی تشریح نگاه‌های جهانی به جنگ اوکراین، بیرون از هسته مرکزی بلوک غرب است. هسته‌ای که پیگیرانه بر جنگ تمرکز داشته و پیوسته در تلاش برای ایجاد حساسیتی مشابه برای متحدان خود در دیگر نقاط جهان است. 
شیوشانکار منون دیپلمات سابق هندی است که از سال 2010 تا 2014 مشاور امنیت ملی مانموهان سینگ، نخست‌وزیر سابق این کشور بود. او در سوابق خود سفارت هند در سرزمین‌های اشغالی، سریلانکا، چین و پاکستان را در کارنامه خود دارد. در ادامه ترجمه مقاله منون را می‌خوانید. 

در سال گذشته، بسیاری از تحلیلگران غربی، جنگ در اوکراین را نقطه عطفی در عرصه ژئوپلیتیک دانسته‌اند که نه‌تنها ایالات‌متحده و متحدان این کشور در ناتو، بلکه یک ائتلاف لیبرال گسترده‌ را برای مقابله با حمله روسیه گرد هم آورده است. در این دیدگاه، کشورهای جهان به‌طور طبیعی باید از غرب در این رقابت تعیین‌کننده بین دموکراسی و خودکامگی، حمایت کنند.  بااین‌حال، در ورای مرزهای آمریکای شمالی و اروپا، 12 ماه گذشته بسیار متفاوت به‌نظر می‌رسد. در آغاز جنگ، کشورهای متعددی در جنوب جهانی نه با غرب و نه با روسیه همراهی ننمودند. ده‌ها کشور، ازجمله دموکراسی‌های بزرگی مانند هند، اندونزی و آفریقای جنوبی و همچنین بسیاری از کشورهای آفریقایی، از رأی مثبت به قطعنامه‌های محکومیت روسیه در مجمع عمومی سازمان ملل و شورای حقوق بشر خودداری کردند. بسیاری از آنها همچنین در عین احترام عملی به تحریم‌های غرب علیه روسیه، تمایلی به تایید رسمی آنها نداشتند و با شروع جنگ، برخی از آنها به دنبال حفظ روابط با روسیه به همان اندازه غرب بودند.  علاوه‌بر این، مهم‌ترین مسائل سال 2022 در بسیاری از نقاط جهان ارتباط چندانی با جنگ در اوکراین نداشت. بسیاری از کشورهای درحال‌توسعه با بیرون آمدن از ویرانی‌های ناشی از همه‌گیری کرونا و مواجهه با چالش‌های گسترده‌ای مانند بحران بدهی، کندی اقتصاد جهانی و تغییرات آب و هوایی، بر این گمان هستند که غرب، چین و روسیه غرق در خود هستند و به‌خاطر همین مساله آزرده شده‌اند. ازنظر آنها، جنگ در اوکراین مربوط به آینده اروپا و نه آینده نظم جهانی است و به‌علاوه، این جنگ به عاملی برای انحراف از مسائل مهم جهانی زمان ما تبدیل‌شده است.  باوجود این سرخوردگی، یک راه سوم منسجم و جایگزینی روشن برای رقابت قدرت‌های بزرگ کنونی، هنوز ظاهر نشده است. در عوض، این کشورها به دنبال کار با واقعیت‌های کنونی بوده‌اند، مثلا در نظام بین‌المللی که دیگر اطمینان چندانی ازنظر اقتصادی و امنیتی برای آنها ایجاد نمی‌کند، به تحریم‌های غرب علیه روسیه احترام می‌گذارند. از این نظر، برای بسیاری از نقاط جهان، یک سال جنگ در اوکراین به‌جای بازتعریف نظم جهانی، سبب پراکندگی بیشتر در آن شده است و پرسش‌های جدیدی درباره چگونگی مقابله با چالش‌های فراملی فوری ایجاد کرده است. 

  رقابت بیشتر، کاهش قدرت
یک سال جنگ در اوکراین نظم جهانی را از دو جهت مهم تضعیف کرده است. اولا، تهاجم روسیه همراه با اثرات مستمر همه‌گیری و کندی اقتصاد جهانی، قدرت و اعتبار همه قدرت‌های بزرگ را کاهش داده است. این کاهش برای خود روسیه آشکارتر بوده است؛ در روند غیرمنتظره جنگ، در انزوای فزاینده اقتصادی و سیاسی این کشور، و در شتاب افول آن. این اتفاق همچنین کمترین نمود را در ایالات‌متحده داشته است، زیرا این کشور توانسته است بدون مداخله دادن نیروهای نظامی خود یا ایجاد تنش جدی به جنگ پاسخ دهد و درعین‌حال وحدت غرب را تقویت کرده و روی بازی اصلی در آسیا متمرکز بماند.» 
بااین‌حال، نگرانی‌هایی درباره منحرف شدن ایالات‌متحده بر اثر جنگ اوکراین از نقش‌های خود در سایر نقاط جهان، به‌ویژه در خاورمیانه و آفریقا، وجود دارد. به‌علاوه، خروج سریع آمریکا از افغانستان در سال 2021 سوالاتی را درباره قدرت و استقامت ایالات‌متحده ایجاد کرده است، به‌ویژه اکنون‌که این کشور وارد چرخه انتخاباتی ریاست‌جمهوری شده است. به‌علاوه، سیاست داخلی به این کشور اجازه نداده است که یک رهبری سازنده برای نظام چندجانبه بین‌المللی ارائه دهد. جنگ در اروپا هم سبب شده است تا توانایی این قاره برای ایفای نقش جهانی گسترده‌تر کاهش یابد. با توجه به مشغولیت کشورهای اروپایی با نظم اروپایی در آینده نزدیک و صرف‌نظر از طرف پیروز جنگ. 
چین هم از خسارات جنگ در امان نبوده است. این جنگ به دلیل تاثیرات ثانویه آن بر اقتصاد جهانی، بر واردات انرژی و مواد غذایی خود چین و اتحاد مجازی چین با روسیه، نفوذ پکن را در خارج از کشور محدود کرده است. برخلاف دیگر اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل، چین نقش سیاسی یا نظامی معناداری در بحران اوکراین ایفا نکرده است. سایر قدرت‌های متوسط در خارج از اروپا نیز اثرات مشابهی را تجربه کرده‌اند. اما درباره چین، دو عامل دیگر در این زمینه نقش داشته است. یکی از این موارد، مشغولیت داخلی پکن در بیشتر سال با رکود اقتصادی خود و نیاز این کشور به تثبیت روندی آرام در بازه منتهی به بیستمین کنگره ملی حزب کمونیست در ماه اکتبر است. دلیل دیگر، سیاست «کووید صفر» چین بود که مشغولیت داخلی آن را تشدید کرد. ترکیب این نگرانی‌های داخلی تاثیرات دیپلماسی غیرمولد «گرگ جنگجوی» چین را تقویت کرد و باعث ناتوانی آن در یافتن راه‌حل‌های مبتنی‌بر مذاکره برای حل اختلافات دوجانبه یا ایفای نقش معنادار در موضوعات فراملی مانند تغییرات آب و هوایی و بحران بدهی کشورهای درحال ‌توسعه شد. 
هنوز مشخص نیست که چین و دیگر قدرت‌های جهان چگونه به شرایط سخت خود واکنش نشان خواهند داد. از زمان کنگره حزب، به نظر می‌رسد چین در تلاش برای بازگرداندن تعادل در روابط مهم خود با استرالیا، اروپا و ایالات‌متحده است. اما الزامات داخلی پکن برای احیای مجدد رشد اقتصادی و کنترل پیامدهای اجتماعی و سیاسی ناشی از سیاست‌های کرونایی احتمالا بر اعمال تغییر معنادار در کنش‌های تهاجمی آن در آسیای دریایی و مرز زمینی با هند، اولویت خواهد داشت. 
دومین اثر یک سال جنگ این بوده است که سیاست‌های اقتصادی قدرت‌های بزرگی مانند چین، ایالات‌متحده و اروپا اکنون به همان اندازه اقتصاد توسط سیاست نیز شکل می‌گیرند. امروزه، موارد بسیاری وجود دارند که در آنها امنیت عرضه و منافع سیاسی بر ملاحظات قیمتی در تولید جهانی و زنجیره‌های ارزش اولویت دارند. «تقویت دوستان» و تولید داخلی ناشی از واکنش‌های اقتصادی به شرایط متغیر نیستند بلکه ناشی از ملاحظات سیاسی هستند. اگرچه بازارهای جهانی‌شده گستره زوج‌زدایی چین و ایالات‌متحده را محدود کرده است، اما مانع از تلاش‌های قوی هر دو کشور برای کاهش وابستگی متقابل در بخش‌های راهبردی مانند تولید نیمه‌هادی‌ها، هوش مصنوعی، انرژی و فلزات کمیاب، نشده است.  واکنش کشورهایی هم که تاکنون به قدرت اقتصادی خود برای نفوذ جهانی متکی بوده‌اند، متفاوت بوده است. ژاپن اکنون در حال‌گذار به سیاست‌های دفاعی و امنیتی قوی‌تر است که برای چالش‌های امروزی مناسب‌تر است و به این کشور موضع متعادل‌تری می‌دهد که بر قدرت سیاسی و نظامی نیز تاکید دارد. دولت آلمان از یک نقطه عطف تاریخی صحبت می‌کند. چین، قدرت اقتصادی جهانی که ازنظر نظامی و سیاسی در حوزه همسایگی خود محدود است، ماهیت تعامل خارجی خود و همچنین نحوه اظهار این تعامل برای مردم خود و جهان را تنظیم مجدد کرده است. درعین‌حال، اروپا و بسیاری از کشورهای جنوب جهانی بهای اقتصادی تحریم‌های بی‌سابقه غرب علیه مسکو را می‌پردازند و رکود در برخی از مهم‌ترین اقتصادهای جهان در پیش است. 

  آزرده و بی‌طرف
به همان اندازه که جنگ بر روابط بین قدرت‌های بزرگ تاثیر گذاشته است، تاثیر تضعیف نظم جهانی بر کشورهای خارج از غرب نیز عمیق بوده است. با گذشت یک‌سال، این کشورها به دنبال یافتن جایگزین‌هایی برای نظم کنونی هستند، اما راه سوم روشنی، چه ازنظر اقتصادی و چه ازنظر سیاسی، هنوز پدیدار نشده است. بنا‌بر اعلام صندوق بین‌المللی پول، بحران رو‌به‌رشد بدهی بیش از 50 کشور در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین از قبل از همه‌گیری شروع شده است. این مساله توانایی کشورهای درحال‌ توسعه را برای قدم نهادن در یک مسیر اقتصادی مستقل محدود می‌کند. در واقع [به همین دلیل است که] اکثر کشورها در عمل به تحریم‌های روسیه احترام گذاشته‌اند. 
ازنظر سیاسی نیز، وضعیت کنونی مانع از ظهور یک راه سوم واحد یا منسجم مشابه جنبش عدم تعهد در زمان جنگ سرد، می‌شود. یک تفاوت اساسی این است که امروزه، برخلاف دوران جنگ سرد، نظم دوقطبی وجود ندارد. علی‌رغم همه صحبت‌هایی که درباره رویارویی دموکراسی‌ها و خودکامگی‌ها وجود دارد، وابستگی متقابل اقتصادی بین چین و ایالات‌متحده و محقق شدن یک اقتصاد جهانی‌شده به این معنی است که جهان یک تقسیم‌بندی دو بخشی واضح ندارد که براساس آن بتوان از موازنه‌سازی سنتی استفاده نمود. در حقیقت با دنیایی روبه‌رو هستیم که در آن رقابت قدرت‌های بزرگ بین دو ابرقدرت نیست، بلکه بین بازیگران متعدد است. درنتیجه، رقابت چندجانبه و رقابت قدرت‌های بزرگ باعث شده است که بسیاری از کشورهای جنوب جهانی به‌جای عدم تعهد، بی‌طرف باشند و از نظم کنونی جدا شده و به‌جای مجموعه‌ای جایگزین از رویکردهای مالوف برای مشکلات جهانی، به‌دنبال راه‌حل‌های مستقل خود باشند. 
بسیاری از کشورهای درحال‌ توسعه که آزرده و خشمگین هستند، جنگ در اوکراین و رقابت غرب با چین را انحرافی از مسائل فوری مانند بدهی، تغییرات آب و هوایی و اثرات همه‌گیری می‌دانند. مثلا آسیای جنوبی را در نظر بگیرید. سه کشور منطقه یعنی بنگلادش، پاکستان و سریلانکا، بیش از یک سال است که با صندوق بین‌المللی پول در مورد بسته‌های تعدیل برای مقابله با بدهی مذاکره کرده‌اند. به‌علاوه، در طول 18 ماه گذشته، پنج کشور منطقه، افغانستان، میانمار، نپال، پاکستان، و سریلانکا، شاهد تغییر دولت‌های خود بوده‌اند که البته همیشه هم به‌آرامی و مطابق قانون اساسی انجام نگرفته است. سریلانکا در آوریل 2022 بدهی‌های بین‌المللی خود را نکول [اصطلاح کارکنان مالی اگر طرف قرارداد نتواند در قبال قراردادی که بسته‌ است به تمام یا بخشی از تعهداتش، خواسته یا ناخواسته، عمل کند] نمود. در تابستان، یک‌پنجم جمعیت پاکستان به دلیل سیل که یک‌سوم کشور را غرق کرد، بی‌خانمان شدند؛ یکی از پیامدهای ویرانگر تغییرات آب و هوایی. نه نهادهای بین‌المللی، نه غرب و نه رقبای چینی و روسی آن، راه‌حل‌های معناداری برای این مشکلات پیدا نیافته و ارائه نکرده‌اند. 
رقابت قدرت‌های بزرگ، کار رسیدگی به چنین مسائلی را پیچیده کرده است. مثلا، غرب به‌طور طبیعی تمایلی به پرداخت هزینه لازم برای تسویه‌حساب سری‌لانکا با چین، بزرگ‌ترین طلبکار این کشور ندارد. پکن هم به‌نوبه خود در انتظار اقدام بقیه جامعه بین‌المللی است و نگران این است که اگر برای بازنگری در بدهی سریلانکا اقدام کند، رویه‌ای برای سایر کشورهایی که در طرح یک تریلیون دلاری کمربند جاده چین وام‌های قابل‌توجهی دریافت کرده‌اند، ایجاد شود. در واقع، وضعیت در جنوب آسیا با بسیاری از نقاط دیگر جهانِ درحال‌توسعه، مشابه است. اکنون بسیاری از کشورها احساس می‌کنند که در غیاب یک نظام چندجانبه یا نظم بین‌المللی کارا به حال خود رها شده‌اند. 

  فرصت هند؟
درمجموع، جنگ در اوکراین و رقابت فزاینده بین چین و ایالات‌متحده، وضعیتی سیال را برای کشورهای خارج از حوزه ایالات‌متحده و اروپا ایجاد کرده است. برای برخی از قدرت‌های متوسط بزرگ‌تر و قدرتمندتر، فرصت‌های جدیدی در این دنیای نامطمئن وجود دارد. مثلا، هند می‌تواند با همسایگان خود برای ساختن محیطی صلح‌آمیز و مرفه‌تر کار کند؛ محیطی که توسعه خود این کشور هم وابسته به آن است. دهلی همچنین می‌تواند در بازسازی قوانین نظام بین‌المللی که اکنون در حال انجام است، به‌ویژه در حوزه‌های جدیدی مانند فضای مجازی مشارکت کند. هند همچنین قادر خواهد بود ازلحاظ اقتصادی با اقتصادهای پویای آسیا مشارکت کند و با زنجیره‌های ارزش جهانی برای پیشبرد تحول خود تعامل اقتصادی داشته باشد. اما بسیاری از دولت‌های کوچک‌تر از همیشه آسیب‌پذیرتر هستند. خطر کلی سیستمیک بالاتر از چندین دهه قبل است. این خطر تشدید‌شده کمتر به چشم‌انداز درگیری مستقیم قدرت‌های بزرگ مربوط می‌شود: «همان‌طور که اولین سال جنگ در اوکراین و پیامدهای سفر نانسی پلوسی، رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان در ماه اوت نشان داد، ایالات‌متحده و سایر قدرت‌های بزرگ قادر به اجتناب از درگیری مستقیم بین خود هستند. اما توانایی آنها برای مهار درگیری‌های محلی، یا حتی تحقق اهداف منطقه‌ای خود به دلیل رقابت آنها و خواسته‌های اقتصاد جهانی‌شده، محدود شده است. یکی از دلایل تحدید این توانایی در آسیا این است که قدرت در این قاره به‌طور مساوی‌تری نسبت به دوران جنگ سرد یا هنگامه تسلط تک‌قطبی ایالات‌متحده، توزیع شده است.  ازآنجایی‌که هند در سال 2023 ریاست گروه 20 را برعهده دارد، دهلی‌نو ممکن است وسوسه شود تا بین اوکراین و روسیه میانجی‌گری انجام دهد. هرچند در حال حاضر بعید به نظر می‌رسد که نتیجه‌ای از این کار حاصل شود. راه مثمر‌ثمرتری که پیش‌روی هند وجود دارد این است که دغدغه‌های جنوب جهانی را در خط‌مقدم دستور کار بین‌المللی قرار دهد. بااین‌حال، در حال حاضر، به نظر می‌رسد که سیستم بین‌المللی همچنان به پراکندگی ادامه خواهد داد. در بحبوحه یک جنگ طولانی و ادامه رقابت قدرت‌های بزرگ، بعید است که در سال آینده پیشرفتی بیش از تحول در رسیدگی به مسائل فوری که بیشتر کشورهای درحال‌توسعه را به خود مشغول کرده است، شاهد باشیم. 

مرتبط ها