سینا سپهرآذر، خبرنگار:۱- ذات بد نیکو نگردد
معمولا در فیلم و سریالهای هالیوودی شاهد شخصیتی هستیم که در طی روندی بهکل تغییر رویه میدهد و به شخصیت دیگری تبدیل میشود. این که داستان یک شخص بدذات را روایت کنید که بدتر هم میشود، از عهده هر کسی برنمیآید. سال ذاتا شخصیت حیلهگری دارد؛ این را میتوان جایی فهمید که در کودکی از فروشگاه پدرش دزدی میکند، یا از دوران جوانیاش در ایالت الینویز که با طرح و نقشه مردم را تلکه میکند. این ذات دغلباز بارزترین و بدترین ویژگی شخصیت سال است. در طول سریال به وفور میبینیم که وی حتی مواقعی که نیاز نیست هم دست به نیرنگ و دغل میزند، گوییکه به این کار معتاد شده است. البته که تاثیر اطرافیان بر این رفتارها بسیار است. تاثیر سایران بر تبدیل جیمی مکگیل به سال گودمن...
۲ -خاندان مکگیل
چاک مکگیل (مایکل مککین) برادر بزرگتر سال است که برای سریال بهتره با سال تماس بگیری خلق شده است. هرچند سال ذاتا دغلباز است اما تاثیر اصلی بر شخصیت وی از جانب کسی نیست جز برادر بزرگش! چاک یک وکیل موفق، خودخواه و مغرور است که چشم دیدن موفقیت برادرش را ندارد. همین مساله باعث میشود سال به سراغ میانبرها و حیلهگری برود. او در کودکی آموخته که نفع شخصی از خانواده هم مهمتر است، آموخته که در دنیای گوسفندان یک گرگ باشد و درگیری این دو برادر رفتهرفته گسترش پیدا میکند و آنقدر دراماتیک تمام میشود که پایانی تلخ دارد! سال در اولین رقابتش با حیله و نیرنگ بر برادرش غلبه میکند؛ پیروزیای که به بهایی گزاف به دست میآید...
۳- هملین هملین مکگیل
سال یک وکیل درب و داغان است که اکثر مراجعانش را خلافکارهای خردهپا تشکیل میدهند؛ همچنین در ابتدای سریال میبینیم که دفتر کار و خودروی فرسودهای دارد. این سوال به ذهن مخاطب متبادر میشود که چطور وی به یک دفتر کار خصوصی و یک خودرو کادیلاک که نماد ثروت در جامعه آمریکا است رسیده. پاسخ این سوال در دومین رقابت سال نهفته است. هاوارد هملین که شریک چاک در یک موسسه وکالتی بزرگ و با پرستیژ است ابدا دشمنی با سال ندارد، و این سال است که به چشم یک رقیب به او مینگرد. سال با کمک هاوارد پروندهای را به جریان انداخته که در صورت پیروزی در دادگاه برایش ثروت هنگفتی در پی دارد؛ هاوارد که یک وکیل موفق و بالطبع ثروتمند است نمیخواهد پرونده به این زودیها بسته شود تا اعتبار و پول بیشتری نصیب شرکتش شود، اما سال که یک شخص آس و پاس است میخواهد هرچه زودتر به این پول برسد. در نتیجه رقابتی از سمت سال شکل میگیرد که جز با حیله و نیرنگ نمیتواند برنده آن شود. درنهایت باز هم سال پیروز میشود و باز هم بهای سنگینی پرداخت میکند...
۴- ورژن حقوقدان بانی و کلاید
یکیدیگر از شخصیتهای جدید بهتره با سال تماس بگیری وکیلی است به نام کیم وکسلر (ریها سیهورن) که اتفاقا معشوقه سال هم هست. او هم مثل سال شخصیت دغلبازی دارد اما باهوشتر، عاقلتر و آیندهنگرتر است. کیم در حیلهگری حتی از سال هم فراتر میرود اما برخلاف سال وجدان قویتری دارد که باعث میشود شخصیتش به سیاهی سال نباشد. زوج او و سال شبیه به زوج بانی و کلایدی هستند که بهجای اسلحه با فکرشان جنایت میکنند. پیوند بین او و سال بسیار قوی است و همین باعث میشود تا مخاطب از ابتدا درباره سرنوشت وی کنجکاو شود و بخواهد بداند چطور او در بریکینگبد حضور ندارد. این زوجسازی واقعا مخوف از کار درآمده و برای سریال لازم بوده است. تقریبا هر قسمت منتظر هستید تا نقشه جدید سال و کیم را ببینید و چیز جدیدی برای ارائه وجود ندارد. در بریکینگبد شاهد بودیم که گاهی اوقات شخصیتها برای نیل به اهدافشان نقشههای زیرکانهای طراحی میکنند، اما این مساله در اسپینآف سریال واقعا شور شده است. سال و کیم برای کوچکترین اهداف هم نقشه میکشند و دروغ میگویند. این قضیه آنقدر پیش میرود که در فصلهای آخر شاید از دیدن سریال خسته شوید. بههرحال از خالق بریکینگبد انتظار بیشتری داشتیم. سرنوشت کیم شاید بهتر از سرنوشت سال باشد، اما به همان تلخی است؛ درست مانند بانی و کلاید هر دو آنها به نتیجه کارهایشان میرسند و فرار اعجابانگیزی در کار نیست.
۵- حرامزادههای لعنتی!
از سریال اصلی مایکل (جاناتان بنکس) و گاس فرینگ (جیانکارلو اسپوزیتو) هم در اینجا حضور دارند. نحوه آشنایی مایک و گاس و همچنین ماجراهای آنها، مانند نحوه ساخت آزمایشگاه زیرزمینی در خشکشویی، در کنار داستان اصلی روایت میشود. همچنین دو شخصیت جدید داریم؛ ناچو وارگا (مایکل ماندو)، یک موادفروش که برای دون هکتور (پیرمرد فلج) کار میکند، و لالو سالامانکا (تونی دالتون)، یکی دیگر از اعضای خانواده سالامانکا که احتمالا زیرکترین آنها هم هست. داستانهای این چهار نفر و درگیریهای آنها به خوبی روایت میشود و مانند داستان سال و کیم به ورطه تکرار نمیافتد، هرچند این نقشه ریختنهای سال و کیم ظاهرا واگیردار است و به بقیه هم سرایت میکند! مایکل و گاس مانند سریال اصلی بسیار آهسته و مدبرانه کارهایشان را پیش میبرند و کاری به کار بقیه ندارند تا اینکه سر و کله لالو پیدا میشود، لالو بدون شک جذابترین شخصیت سریال است! وفاداری بیقید و شرط او به خاندان سالامانکا و شخص دون الادیو (رئیس کارتل) باعث میشود تا او دشمن شماره یک گاس و مایکل باشد و داستان فرعی او به نقطه عطف سریال در فصول میانی و پایانی بدل میشود؛ هرچند زیرک بودن او هم اندکی اغراقشده به نمایش درمیآید و گاهی باعث میشود رئال بودن سریال زیر سوال برود. ناچو به اندازه لالو شخصیت و داستان جذابی ندارد اما بسیار باورپذیرتر است. شخصیت او بسیار شبیه به شخصیت جسی پینکمن است اما باعرضهتر و زیرکتر. در اواخر حضور ناچو در سریال بهنظر میرسد نویسندگان نمیدانند با این شخصیت چه کنند و او خیلی ناگهانی از داستان حذف میشود. همین مساله تا حدی درباره لالو هم صدق میکند و سرنوشتش اصلا آن چیزی نیست که انتظار دارید.
۶- بهای دروغها
پایانبندی سریال بسیار خوب از کار درآمده است. چند قسمت پایانی سریال سالها بعد از وقایع بریکینگبد اتفاق میافتد. و البته در این بین به سوالات مهمی درباره سریال اصلی پاسخ داده میشود. راستش را بخواهید طبق پایانبندی بریکینگبد و فیلمسینمایی ال کامینو انتظار چنین سرنوشت شوکهکنندهای برای سال نمیرفت اما نویسندگان سریال بهخوبی نتایج اعمال سال را به تصویر کشیدهاند. خبری از رستگاری برای سال در کار نیست و سرنوشت تلخی در انتظار اوست که نتیجه اعمال و انتخابهای خودش است. او اینبار نمیتواند از مهلکه قسر در برود. شاید بدترین نه، اما تلخترین سرنوشت بین سه شخصیت اصلی سریال بریکینگبد (والتر، جسی و سال) عاید وکیل حیلهگر شده است. بهای دروغگویی حتی از تهیه مواد مخدر هم بدتر است!