کد خبر: 78178

نگاهی به فیلم سینمایی «اتاقک گلی»

پر از توپ و تانک اما فاقد نگاه

«اتاقک گلی» بین فیلم‌هایی که درسال‌های اخیر با موضوع سازمان مجاهدین خلق ساخته شده، بیشترین فاصله را از سوژه‌اش می‌گیرد.

مهران زارعیان، منتقد سینما:«اتاقک گلی» بین فیلم‌هایی که درسال‌های اخیر با موضوع سازمان مجاهدین خلق ساخته شده، بیشترین فاصله را از سوژه‌اش می‌گیرد. نه مثل «رد خون» برای آن چند پرسوناژ فریب‌خورده در اردوگاه مجاهدین دل می‌سوزاند و نه مثل «سرهنگ ثریا» تصویری مخوف و تکان‌دهنده از شدت انسان‌ستیزی و خانواده‌ستیزی این فرقه‌ کوردل به نمایش می‌گذارد. 
اتاقک گلی اساسا تصویری از آنها نشان نمی‌دهد! به جز یک صحنه، حتی نمای نزدیک‌تر از لانگ‌شات هم از آنها نداریم و فیلم هیچ اطلاعاتی فراتر از آنچه درباره‌ سازمان شنیده‌ایم به ما نمی‌دهد. 
آن قدر دشمن در این فیلم ناشناخته و مبهم است که اگر در فیلمنامه هر‌جایی‌که نام آنها آمده، به جایش چیز دیگری می‌آمد (مثلا کومله یا اصلا ارتش بعثی عراق) تفاوت خاصی در داستان و حس و درون‌مایه‌ فیلم ایجاد نمی‌شد. 
اگر قصد فیلم این بوده که صرفا در بستر جنگ و آتش و دود به سراغ یک داستان رمانتیک برود، می‌توان پذیرفت که در این امر موفق شده است اما اگر هدف سازندگان روایت برگی از تاریخ بوده یا مثلا قرار است مخاطب از عینک این فیلم بتواند به یک پدیده و یک موقعیت عینی در زیر پوست این مرز و بوم نگاه کند، تیر سازندگان به خطا رفته است. 
اتاقک گلی البته فیلم ضعیفی نیست. از نظر کیفیت ساخت، در سطح فیلم‌های برتر بیگ پروداکشن ایرانی جای می‌گیرد و در باورپذیر کردن جنگ و میخکوب کردن مخاطب کاملا موفق است. در همان سطحی که مثلا سازندگان «تنگه ابوقریب» یا «روز سوم» توانسته‌اند سکانس‌های اکشن و شلوغ پر از تیر و انفجار و سر و صدا را طبیعی و درگیرکننده از آب دربیاورند. 
فیلم از نظر خط داستانی، شخصیت‌پردازی و ظرافت‌های هنری هم کمبود خاصی ندارد. یک تورج الوند بااستعداد در نقش جوان صاف و ساده‌ کُرد دارد که اگر برای این نقش‌آفرینی سیمرغ بلورین بگیرد نباید تعجب کرد. بقیه‌ بازیگران گمنام یا کمتر‌شناخته‌شده فیلم نیز به خوبی از پس نقش برآمده‌اند و مشکلی در نزدیک شدن به آدم‌ها یا حس و حال‌شان نداریم. یک تم رمانتیک و تغزلی را در فضای خشن جنگ هنرمندانه پرورش داده و مثلا از رنگ‌آمیزی گوشه‌ای از قاب تصویر با نخ‌های تازه ریسیده‌شده در نمایی که خلوت عاشق و معشوق را نمایش می‌دهد، استفاده‌ لطیفی می‌کند. حتی در جاهایی به برانگیختن حس غیرت میهن‌دوستانه ناخنک می‌زند و مثلا با جملات آن مرد روستایی کُرد‌زبانی که می‌خواهد با سلاح قدیمی اما اراده‌ راسخ به دفاع از خانه و ناموسش برود، موهای بیننده را سیخ می‌کند. 
مشکل اما این است که فیلم فاقد نگاه است. وقتی دشمن در لانگ‌شات باشد و تفاوت او با دوست، بدون رجوع به اطلاعات قبلی مخاطب از عملیات مرصاد، روشن نباشد، نمی‌توان فیلمی جدی با رسالت بازنمایی تاریخ یا با نیت انتقال دیدگاه‌های سیاسی و استراتژیک ساخت.  اتاقک گلی فقط یک فیلم استاندارد و سرگرم‌کننده است که تاثیر حسی زودگذری نیز بر مخاطب می‌گذارد اما به عمق نمی‌رسد و نمی‌تواند رسالتی فراتر از تهییج آنی مخاطب داشته باشد. اتاقک گلی فیلمی است که با تیتراژش تمام می‌شود و نمی‌تواند خودش را در ذهن و قلب مخاطب جا کند. 

مرتبط ها