کد خبر: 77920

بن‌بست اسلام‌آباد در عشق امارت

در‌حالی‌که پاکستانی‌ها برای بازگشت طالبان به قدرت از هیچ‌گونه تلاشی مضایقه نکردند و رئیس سازمان اطلاعات ارتش پاکستان(آی‌اس‌آی) با ورودی فاتحانه به کابل و مداخله در تشکیل کابینه طالبان، بر نقش کلیدی اسلام‌آباد در احیای مجدد امارت اسلامی طالبان صحه گذاشت.

میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بین‌الملل:در‌حالی‌که پاکستانی‌ها برای بازگشت طالبان به قدرت از هیچ‌گونه تلاشی مضایقه نکردند و رئیس سازمان اطلاعات ارتش پاکستان(آی‌اس‌آی) با ورودی فاتحانه به کابل و مداخله در تشکیل کابینه طالبان، بر نقش کلیدی اسلام‌آباد در احیای مجدد امارت اسلامی طالبان صحه گذاشت؛ بسیاری در همان هنگام نسبت به عواقب و پیامدهای تشکیل یک دولت کاملا طالبانی در افغانستان و مخاطرات احتمالی آن برای نظام سیاسی پاکستان هشدار دادند. اکنون هر‌چه از عمر امارت اسلامی در افغانستان بیشتر می‌گذرد، درک عمیق‌تری در مورد صحت این هشدارها و لزوم توجه به آنها به‌وجود آمده است. انفجار خونین اخیر در مسجد پیشاور که منجر به کشته و مجروح شدن ده‌ها نفر از نمازگزاران شد، در‌واقع ادامه روند رو به رشد حملات تروریستی است که به اذعان بسیاری از تحلیلگران در داخل و خارج از پاکستان، با روی کار آمدن مجدد طالبان در افغانستان ارتباط مستقیمی دارد. اما در این میان نکته مهم این است که پیامدهای روی کارآمدن امارت اسلامی طالبان بر اوضاع پاکستان، صرفا به این معضلات امنیتی آشکار محدود نشده و ابعاد چندجانبه و بعضا پنهان دیگری را نیز در‌بر‌ می‌گیرد. 
                         
1- سایه امارت اسلامی طالبان بر وحدت ملی پاکستان
نگاه به تاریخ نه‌چندان طولانی پاکستان این نکته را روشن می‌کند که این کشور بر بنیان ریشه‌های تاریخی یا هویتی کهن شکل نگرفته و تاسیس آن عمدتا با عواملی چون تقابل هندوها و مسلمانان در شبه‌قاره‌هند و تکیه بر هویت اسلامی مردم این سرزمین ارتباط پیدا می‌کند. از سوی دیگر مرزهای جغرافیایی ترسیم شده به‌وسیله استعمار انگلیس که کمترین تطابق و هماهنگی را با یکپارچگی‌های انسانی، قومی و فرهنگی دارند، همواره بستری پر‌چالش برای پاکستان رقم زده‌اند. در این شرایط تکیه بر هویت اسلامی و کم‌رنگ نشان دادن هویت‌های قومی و فرهنگی، بهترین راهکاری بود که سیاستمداران و به‌خصوص نظامیان پاکستان برای متصل نگاه داشتن این هویت‌های پراکنده و چند‌پاره در‌نظر گرفته بودند. در‌‌حالی‌که بسیاری حمایت دولت اسلام‌آباد از گروه‌های اسلام‌گرا و به‌ویژه طالبان در افغانستان را بر چنین مبنایی تحلیل کرده‌اند؛ اختلافات مرزی اخیر میان امارت اسلامی طالبان و اسلام‌آباد و در کنار آن پذیرش عناصر مخالفی چون تحریک طالبان پاکستان(تی‌تی‌پی) از سوی امارت اسلامی، حکایت از آن دارد که هویت‌های قومی(پشتونیسم) همچنان حرف اول و آخر را در این سرزمین‌ها می‌زنند. اگر‌چه عناصر پشتون تحریک طالبان پاکستان تاکنون در مورد جدایی از پاکستان اظهارنظر صریحی نداشته‌اند، اما هدف قرار دادن بی‌محابای عناصر ارتش، تاکید بر خودمختاری هر‌چه بیشتر مناطق قبایلی هم‌مرز با افغانستان و درنهایت بیان اظهاراتی در یکپارچگی با امارت اسلامی و استناد به فرامین امیر‌المومنین امارت اسلامی افغانستان، می‌تواند زنگ خطری جدی برای وحدت و تمامیت ارضی پاکستان تلقی شود.         

2- زیر سوال بردن مشروعیت نظام سیاسی پاکستان
 از زمان روی کار آمدن طالبان در افغانستان، برخی از عناصر افراط‌گرای اسلامی در داخل پاکستان مشروعیت نظام سیاسی این کشور را زیر سوال برده و با الگوبرداری از امارت اسلامی طالبان، خواهان اجرای قوانین شریعت و استقرار نظامی اسلامی در این کشور شده‌اند. در همین راستا مقارن با حمله انتحاری مسجد پیشاور، رهبر طالبان پاکستانی از لزوم جهاد در پاکستان به‌عنوان امتداد جهاد افغانستان سخن می‌گوید و همزمان «تی‌تی‌پی» نوار صوتی منتشر می‌کند که در آن امیرالمومنین (رهبر طالبان افغانستان) قوانین پاکستان را انگلیسی و غیر‌اسلامی می‌خواند. بدین ترتیب در شرایطی که بحران‌های داخلی همچون اعتراضات عمران خان و طرفداران وی نظام سیاسی را با چالش جدی مواجه کرده است، فرآیند مشروعیت‌زدایی کامل از این نظام به‌وسیله برخی علما و جریان‌های افراط‌گرا می‌تواند در حکم تیر خلاصی بر پیکره این نظام بیمار باشد. درک همین شرایط بحرانی داخلی موجب ‌شده تا پس از حمله به مسجد پیشاور، شهباز شریف، نخست‌وزیر پاکستان از لزوم اتخاذ یک استراتژی جامع برای برقراری نظم و قانون در ایالت خیبرپختونخواه سخن گفته و اتحاد همه ارکان کشور در مبارزه با تروریسم را مورد تاکید قرار دهد.    

3- نقش امارت اسلامی طالبان در تشدید بحران اقتصادی پاکستان
در روزهایی که پاکستان وضعیت اقتصادی فوق‌العاده بحرانی را طی می‌کند، عده‌ای وخیم‌تر شدن اوضاع اقتصادی پاکستان را به شکلی مستقیم با حمایت این کشور از دولت طالبان در افغانستان مرتبط می‌دانند. بر این اساس آمارهای منتشر شده از سوی روزنامه انگلیسی‌زبان «دی دیپلمات» نشان می‌دهد ذخایر پاکستان تا پیش از استقرار نظام طالبان بالغ بر 22 میلیارد دلار بوده است، اما پس از روی کار آمدن طالبان و با توجه به تحریم نظام مالی و بانکی دولت طالبان توسط جامعه جهانی، جریانی از انتقال و خرید و فروش غیررسمی ارز به‌سوی افغانستان سرازیر شده است. بنابر برخی آمارهای رسمی اعلام‌شده از سوی مراکز دولتی پاکستان، روزانه بالغ بر 70 میلیون دلار از این کشور به‌سوی افغانستان قاچاق می‌شود. این جریان انتقال غیر‌رسمی ارز و در کنار رونق تجارت غیر‌رسمی کالاها با افغانستان، نه‌تنها تاثیرات مخربی بر اقتصاد پاکستان گذاشته، بلکه کاهش شدید ذخایر ارزی تا سقف 4 میلیارد دلار را به‌همراه داشته است. علاوه‌بر این شاهد نزول ارزش پول ملی در برابر دلار بوده‌ایم، به‌گونه‌ای که تنها در یک روز (‌6 بهمن‌ماه‌) ارزش پول ملی پاکستان نزدیک به 10 درصد سقوط کرد. با این همه به‌نظر می‌رسد که دولت پاکستان بر مبنای رویکرد حمایت‌گرایانه‌اش از دولت طالبان، از هر‌گونه مداخله موثر در این فرآیند قاچاق کالا و ارز به‌سوی افغانستان خودداری کرده و در‌عوض زیر بار شرایط سنگین تعیین‌شده از سوی صندوق بین‌المللی پول برای اعطای وام به این کشور رفته است.
اکنون باید منتظر ماند و دید که با توجه به سایه سنگین امارت اسلامی طالبان بر پاکستان و همه تبعات سنگین امنیتی، سیاسی و اقتصادی که حمایت از این گروه برای این کشور به ارمغان آورده است، دولت اسلام‌آباد تا چه زمانی به این روند حمایتی ادامه خواهد داد؛ هر‌چند از هم‌اکنون شکاف‌ها و اختلاف‌نظر‌ها بر سر این موضوع در میان سیاستمداران و نظامیان پاکستانی تشدید شده و چه‌بسا به شرایط غیرقابل بازگشتی برای اتحاد و یکپارچگی هویتی و سیاسی این کشور نیز منتهی شود.

مرتبط ها