علی صولتی، منتقد سینما:تا اینجا شاید مجموعه فیلمهای به نمایش درآمده در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر نتوانستهاند آنقدر که توقع میرفت انتظارات را برآورده کنند و دقیقا به همین خاطر اتمسفری بر جشنواره امسال حاکم شده که اگر اثری بتواند اندکی خود را از متوسط کیفیت فیلمهای این دوره جدا کرده و حائز استانداردهایی حداقلی باشد، به سادگی از دیگر آثار متمایز شده و دیده خواهد شد. اتفاقی که حالا برای اولین فیلم بلند حسین میرزاخانی رخ داده است. آغاز پخش کت چرمی در سینماهای مختلف میزبان جشنواره، مصادف بود با برگزاری سانسهای فوقالعاده این فیلم؛ خبری که باعث اشتیاق دو چندان اهالی هنر و علاقهمندان سینما برای تماشای آن شد. سوال اینکه آیا فیلم پاسخ مناسبی برای این اشتیاق بهوجود آمده داشت و مستحق همه توجهات پیرامون خود بود؟ به سخن دیگر «کت چرمی» چقدر توانست انتظارات مخاطب را برآورده کند؟ پاسخ به این سوال نیازمند شرح مقدمهای کوتاه در باب ماهیت کت چرمی است. این بار هم با درامی اجتماعی مواجهیم، ژانری که نمونههایش به وفور در سینمای دهه گذشته ایران یافت میشود، پس شاید بتوان گفت اولین و مهمترین چالش برای خالق اثر در اینجا دوری گزیدن از کلیشه و تکرار است. موضوعی که کارگردان به گفته خود از ابتدای نوشتن فیلمنامه تا پایان ساخت فیلم درگیر آن بوده و همواره سعی کرده از کلیشههای رایج در فیلمهایی با چنین موضوعاتی پرهیز کند و فیلم متفاوتتری بسازد. آیا میرزامحمدی از این چالش مهم سربلند بیرون میآید؟ اهمیت این سوال زمانی مشخص میشود که بدانید مواد اولیه فیلمنامه عناصری تکراری همچون اعتیاد، رضایت گرفتن از خانواده مقتول تا پای چوبه دار، فساد یقهسفیدها و کودکان مظلوم و همیشه قربانی هستند و ارائه روایتی مستقل در میان این پیرنگهای پرتکرار در سینمای ایران مسلما کار راحتی نیست. روایت قصه فیلم علاوهبر وجود مانع مذکور، با دشواریهای دیگری نیز مواجه است. فیلمنامه در قالبی معمایی و کارآگاهی قصه را پیش میبرد، قصهای با مقدمهای نسبتا طولانی، شخصیتها و عناصر پرتعداد که بالطبع نیازمند ریتمی تند، گرهافکنیهای مناسب، استفاده بهجا از دیالوگها و همچنین صرفهجویی در خلق لحظات درام و استفاده مناسب از موسیقی است. عناصری که تقریبا هیچ یک در اثر میرزاخانی یافت نمیشوند و از این جهت میتوان گفت علیرغم تلاشهای کارگردان برای خلق و به خدمت گرفتن این نقاط قوت، درنهایت با اثری نسبتا طولانی و ریتمی کند مواجهیم که مخاطب را در طرح گرهها و کشف معماها همراه نکرده و احتمالا به همین جهت است که خیلیها در پایان فیلم مجددا ایده اولیه و طرح اصلی فیلمنامه را با خود مرور میکنند. کت چرمی چه میخواست بگوید؟ آیا اصلا پیامی برای مخابره و حرفی برای گفتن داشت یا صرفا میخواست درامی اجتماعی باشد در کنار بیشمار آثار شبیه به خود؟ درنهایت کارگردان نمیتواند اثرش را از موانع و چالشهای گفته شده به سلامت خارج کند و در آزمون هویتبخشی به فیلم، نمره قابل قبولی بگیرد. البته کسی منکر بازی زیبای جواد عزتی، قابهای حساب شده کارگردان و میزان جدیت موضوع و ایده فیلم نیست اما در کت چرمی چه میتوان یافت که نمونهاش را در آثار مشابه قبلی ندیده باشیم؟ تصاویر تازه از حاشیه شهر تهران؟ بهتر از آنهایی که در آثار هومن سیدی دیده بودیم؟ به تصویر کشیدن اعتیاد و جرائم پیرامون آن؟ بهتر از آنچه سعید روستایی بارها به تصویر کشیده است؟ یا مقابله یکتنه شخصیتی پیچیده با بازی جواد عزتی با فسادهای سازمانیافته در کشور؟ که نمونه بهترش را مهدویان در مرد بازنده خلق کرد. با اندکی دقت میتوان دریافت که فیلم ملغمهای از همه شاخصهای یاد شده است و درنهایت هم موفق به ایجاد تمایزی قابل توجه میان خود و نمونههای گفته شده نمیشود. امری که اجازه نمیدهد سینمای میرزامحمدی هویت مستقلی پیدا کرده و تعریف مشخصی داشته باشد. بنابراین پاسخ به سوال اولیه منفی است. کارگردان نتوانسته توقعات بهوجود آمده را برآورده سازد و احتمالا درخور توجهات یاد شده نبوده است. با این حال کت چرمی یک سر و گردن از متوسط فیلمهای جشنواره چهلویکم بالاتر است و همین موضوع به دیده شدن اثر کمک میکند.
۰۰:۰۰ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۸
کد خبر: 77779
ناکام در چالش هویتبخشی
تا اینجا شاید مجموعه فیلمهای به نمایش درآمده در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر نتوانستهاند آنقدر که توقع میرفت انتظارات را برآورده کنند
مرتبط ها