کد خبر: 77754

دومین روز از محفل سینمایی آرمان به نمایش سه فیلم «در آغوش درخت» «جنگل پرتقال» «آنها مرا دوست داشتند» گذشت

نشست نقد و بررسی سه فیلم جشنواره فجری

دومین روز از محفل سینمایی آرمان به نمایش سه فیلم «در آغوش درخت» «جنگل پرتقال» «آنها مرا دوست داشتند» گذشت. در نشست نقد و بررسی فیلم «جنگل پرتقال» با حضور دکتر ناظمی و دکتر سمیعی، درباره اقتصادی سیاسی سینمای ایران و چیستی و اهمیت اقتباس در سینما بحث و گفتگو شد.

دومین روز از محفل سینمایی آرمان به نمایش سه فیلم «در آغوش درخت» «جنگل پرتقال» «آنها مرا دوست داشتند» گذشت. در نشست نقد و بررسی فیلم «جنگل پرتقال» با حضور دکتر ناظمی و دکتر سمیعی، درباره اقتصادی سیاسی سینمای ایران و چیستی و اهمیت اقتباس در سینما بحث و گفتگو شد.

دکتر جوهری، مجری - کارشناس نشست، با طرح سوالی از دکتر ناظمی با این بیان که «چه نسبتی بین قدرت و ثروت در سینمای ایران برقرار شده است که از دلش چنین موقعیت فروبسته‌ای در فیلم جنگل پرتقال به دست می‌آید» جلسه را شروع کرد. دکتر ناظمی در پاسخ اظهار داشت: کلماتی مثل فروبستگی و انسداد کلماتی هست که در سال‌های گذشته به شنیدنشان عادت کرده‌ایم و به مسائل فرهنگی بسط پیدا کرده‌اند؛ اما این کلمات برای سینمای روشنفکری و مزوّرانه ما کلمات رهزنی هستند و باید با تامل آنها را استفاده کرد چراکه می‌توانند ما را دچار خطا کنند.

عضو هیئت‌علمی دانشگاه در تشریح سینمای به‌اصطلاح روشنفکری در ایران گفت: چیزی که امروز اسمش را به غلط اسمش را گذاشته‌اند، سینما تحقیر و تزویر است. ایدئولوژی این سینما تحقیر ایران است و آن را باید بخشی از سیاست بردگی فرهنگی ایالات متحده و کانون‌های امپریالیستی دانست. شرط اول بردگی این است که خودتان باور داشته باشید برده هستید. این‌گونه حتی اگر مانند اسپارتاکوس کلید شهر روم را هم به شما بدهند، باز هم آن را به اربابان پس می‌دهید؛ چراکه این بردگی را باور کرده‌اید و مطابق مناسباتش عمل می‌کنید.

وی افزود: این سینما تعاملات مالی خیلی روشنی از طرف کانون‌های ذی‌نفع در تعاملات تجاری دارد. یعنی از همان جا بودجه دارند. Vodها هم که تکلیفشان روشن است، در آن جا باندهای پول‌شویی هستند که وظیفه‌شان این است که اختلاس‌ها و پول‌هایی که از فعالیت‌های اقتصادی غیرقانونی به‌دست‌آمده را از طریق سینما سفید کنند. بدهی است که فرم و رذالت این سینما باید رذالت بار باشد و چنین محتوا و فرمی برای اینکه بقا داشته باشد، مخاطب را از انسانیت خودش خالی می‌کند. البته این فیلم‌ها در جشنواره امسال کمتر است؛ ولی سال‌های قبل خصوصاً دو سال آخر دولت قبل اوج پمپاژ این فیلم‌ها بود.

وی با اشاره به نمونه‌هایی از بازنمایی مفهوم فقر در سینماهای جهانی گفت: چرا اسم این سینمای موجود تزویر است؟ برای اینکه آیا فقر را نشان می‌دهد به‌مانند سینمای نو رئالیسم ایتالیا تا علیه مناسبات ظالمانه فاشیستی بجنگد؟ یا آیا فقر را مانند سینمای چپی که در دنیا وجود دارد نشان می‌دهد؟ خیر، فقر را نشان می‌دهد برای تحقیر فقیر و مبارزه با فقیر.

دکتر ناظمی با بیان اینکه نمایش فروبستگی اصلاً ربطی به سینمای موجود ندارد، ابراز داشت: سینمایی که بتواند فروبستگی واقعی را نشان بدهد مثل برخی از فیلم‌های تارکوفسکی که انسداد انسان مدرن را نشان می‌دهد، سینمای شریفی است؛ اما متأسفانه بویی از این سینما به استشمام تولیدکنندگان ما نرسیده، بنابراین ماجرای ناامیدی متفکرانه هیچ ربطی به سینمای رانتی و سیاست‌زده ندارد. چراکه اینها در راستای یک پروژه سیاسی دست به تولید می‌زنند، پروژه‌ای سیاسی با دادن آدرس‌های غلط درباره تیپ‌های معمولی و رده‌پایین اقتصادی جامعه به‌عنوان منشأ شر و فساد.

عضو هیئت‌علمی دانشگاه در پایان سخنان خود بحثی درباره ریشه‌های فلسفی مفهوم امید و رابطه آن با هنر و ادبیات پرداخت و گفت: امید در وجود انسان است. امید در فهمی است که انسان از امکانات جهان خودش دریافت می‌کند. وقتی انسان امکانات جهان خودش را کشف کند، امیدوار می‌شود به اینکه بتواند چیزی را محقق کند، وقتی که این تحقق رخ بدهد، امید به سرانجام رسیده است. اگر آن امکانات به فعلیت نرسد، خب امید هم به سرانجام نرسیده است.

وی ادامه داد: وقتی می‌گوییم امید مربوط به وجود انسان است باید دقت کنیم که وجود انسان در زبان آشکار می‌شود و زبان انسان در هنر و ادبیات تجلی پیدا می‌کند؛ بنابراین وقتی من می‌گوییم من امید دارم یا ندارم به چیزی، منوط به رویدادی است که از پیشاپیش قبل از اینکه من بخواهم در محاوره عادی خودم امید داشتن را به کار ببرم، در فهم هنری من اتفاق افتاده، آنجاست که من امید یا ناامیدی را قبلاً برای خودم تعریف کرده و بر اساس آن به فهمی دست پیدا کرده‌ام درباره وجود یا عدم وجود امکانات در جهان خودم.

در بخش دوم برنامه دکتر محسن جوهری، مجری - کارشناس جلسه، با خاطرنشان‌کردن عزم محفل آرمان درباره ایده ضرورت تمسک به ادبیات فارسی برای برون‌رفت از وضعیت فعلی سینما، از دکتر سمیعی برای ایراد سخنان خود دعوت کرد. دکتر سمیعی نیز ترجیح داد که در ادامه سخنان دکتر ناظمی بحثی پیرامون اقتصاد سینما و مضمون خودتحقیرانه فیلم‌های سینمای ایران داشته باشد و پس از آن به تشریح جایگاه مفهوم اقتباس در ادبیات فارسی بپردازد.

وی گفت: ما سینمایی داریم که پولش را از تولید به دست میاورد نه فروش، یعنی یک نفر به فیلمساز پول می‌دهد که برو این فیلم را بساز. به همین خاطر رابطه سینماگر با مردم غیرواقعی می‌شود و کارگردان یا فیلمساز می‌افتد در دام جریان‌های قدرت. پس چطور می‌تواند به این جریان‌ها انتقاد بکند وقتی پولش را دارد از آنجا می‌گیرد؟ به همین خاطر انتقادش تبدیل می‌شود به نوعی خود تحقیری.

دکتر سمیعی با بیان اینکه اقتباس به دلیل اهمیتی که دارد در جشنواره‌های سینمایی بزرگ یک جایزه جداگانه به آن اختصاص‌داده‌شده است، گفت: اهمیت اقتباس به این دلیل است که چرخه فرهنگی را قدرتمند نگه می‌دارد. یعنی اگر کارگردان شما از یک داستانی از مواریث ادبی خود استفاده کند، انگار که آن را بازیابی کرده و در چرخ فرهنگی قرارش داده است.

وی افزود: وقتی شما فیلمی می‌سازید که به یک اثر بزرگ قدیمی، مثل آثار مولانا برمی‌گردد، در گفتگوی با آن قرار گرفته اید در واقع شما ایده و نبوغی که مولانا داشته است را در اثرتان حاضر می‌کنید. کتاب‌هایی مانند کتاب‌های مقدس ادیان، سال‌هاست که باقی‌مانده‌اند، یعنی یک نیرویی دارند که سال‌ها به‌واسطه آن زنده مانده‌اند و توانسته‌اند در اعصار از پس کتاب‌های رقیب خود بر بیایند. پس گفتگو با چنین کتاب‌هایی، اثر شما را هم قدرتمند خواهد و چرخه فرهنگی خوبی را ایجاد می‌کند.

وی با تصریح بر اینکه بخش زیادی از ناامیدی که شما در سینمای ما می‌بیند به‌خاطر گسست فرهنگی ماست، گفت: به دلیل اینکه ما اقتباس نداریم و ارتباطمان با گذشته ادبی‌مان برقرار نیست، شما تنها هستی و هیچ پشتوانه‌ای ندارید. به همین خاطر مثلاً می‌بینید ده تا فیلم در یک موضوع ساخته می‌شود. چطور یک نفر می‌تواند کل تاریخ را به‌تنهایی به دوش بکشد؟ وقتی که تو از کل میراث فرهنگی‌ات بریدی، چطور می‌توانی در کارت چیزی بسازی که به درد بخورد؟

دکتر سمیعی در بخش دیگر سخنان خود را به معنای اقتباس با استفاده از استعمال قرآنی اختصاص داد و گفت: اقتباس به معنی برگرفتن نور و شعله گرفتن از نور است. در قرآن یک‌بار از کلمه «قَبَسَ» استفاده شده است. آیه سیزده سوره جدید در جریان روز قیامت می‌گوید زنان و مردان منافق به از مؤمنین در خواست می‌کنند که کمی از نور خود را به دهید. اما مؤمنین می‌گویند که بازگردید و این نور را از دنیا به دست بیاورید. این یعنی نوری که من دارم تو یا باید اهلش باشی یا باید بروی و از سر جایش برداری.

وی افزود: پس اقتباس، گرفتن یک ایده یا یک چیز درخشان از یک نفر دیگر است. اقتباس‌کردن از یک اثر به معنی این است که تو اهل آن اثر باشی، یعنی یک استعدادی را داشته باشی، مثل‌اینکه اگر شهروند شهر خودت نباشی، بیرون می‌افتی. ادبیات فارسی سرتاپا اقتباس از قرآن است. شما از رودکی هر شاعری را تا شاعران معاصر انتخاب کنی، در مورد هرکدام کتاب‌هایی هست که جداگانه نشان می‌دهد هرکدام از ابیات به کدام آیه و روایت برمی‌گردد. در واقع یک کتابی داریم با نام قرآن که در سنت ادبی ما تکرار می‌شود و این به یک حالت تخت نیست؛ بلکه حرکت دارد و ما خسته نمی‌شویم.

سخنان دکتر سمیعی که درباره معنای اقتباس و ضرورت استفاده از اقتباس در سینما که به انتها رسید، مجری جلسه سوالی را درباره امکان اقتباس از ادبیات فارسی پرسید که «آیا ادبیاتی که بر پاس شعر استوار است و به نظر می‌رسد شعر یک فاصله‌ای دارد تا تبدیل‌شدن به نمایشنامه و فیلمنامه، می‌تواند گزینه مناسبی برای پیشنهاد شما باشد؟». دکتر سمیعی در پاسخ گفت: من دارم به‌طورکلی راجع به این سخن می‌گویم که شما برای اقتباس باید اهلیت آن هنر را داشته باشید. دکتر سمیعی با بررسی یک مثال ادامه داد: همه شما داستان «توقیع» از کلیله‌ودمنه را در کتاب‌های درسی خوانده‌اید، ابن‌سینا از روی این داستان رساله الطیر را می‌نویسد، بعد این رساله تبدیل می‌شود به رساله الطیر احمد غزالی و در نهایت منجر به نگارش منطق‌الطیر از عطار شد. در واقع داستان‌ها از یک صورت به‌صورت دیگری در آمدند. این را می‌خواهم بگویم که شما ببینید چطور از یک داستان کوچک، منطق‌الطیری دارید که جزو اثرات اصلی یکی از مهم‌ترین متفکرین شماست. چرا این اتفاق افتاده؟ چون عطار اهلیتش را داشته.

دکتر سمیعی در پایان سخنان خود به نظریه‌ای از لیندا هاچن در زمینه اقتباس اشاره کرد و گفت: هاچن این را بحث کرده که اساساً اقتباس مربوط می‌شود به فرآیند ساختن اثر هنری. او می‌گوید که اقتباس فقط این نیست که یک رمان را به فیلمنامه تبدیل کنید، بلکه حتی ترن‌هایی را که در شهربازی وجود دارند نوعی از اقتباسی پرواز پریان می‌داند. هاچن راجع به این حرف می‌زند که اقتباس یک‌جور وضعیتی است که تو با گذشته خودت یک ارتباط فعالانه داری و تاریخ خودت را می‌بینی.

 

مرتبط ها