کد خبر: 77747

نگاهی به انیمیشن سینمایی «بچه‌زرنگ»

تخیل بر پرده شعله‌ور می‌شود

در روزگاری که «تخیل» و «سینمای ایران» به دو جزیره دورافتاده از هم بدل شده‌اند، انیمیشن «بچه‌زرنگ» به زیبایی تخیل را بر پرده شعله‌ور می‌کند.

آراز مطلب‌زاده، منتقد سینما:در روزگاری که «تخیل» و «سینمای ایران» به دو جزیره دورافتاده از هم بدل شده‌اند، انیمیشن «بچه‌زرنگ» به زیبایی تخیل را بر پرده شعله‌ور می‌کند. از منظر روانشناسی کودک عنصر تخیل واجد اهمیتی ویژه در رشد روانی کودک است. به این معنا که اساسا تخیل کودکانه می‌تواند کودک را در تجربه استقلال یاری رساند و همین امر در پیکربندی روانی کودک که اساس شمایل شخصیتی وی در بزرگسالی را می‌سازد، موضوع و چالش به غایت مهم است و اساسا از همین روی است که موضوع «بازی» در دوران کودکی همیشه مورد توجه روانشناسان بوده است چراکه بازی مهم‌ترین بستر برای ظهور تخیل است. در این نوشتار طبیعتا قصد ندارم بحثی روانشناسانه در باب اهمیت «تخیل» باز کنم اما حقیقت امر این است که سینمای کودک و انیمیشن کودکانه هم، برای کودک خاصیت و کارکردی مشابه نقش بازی دارد. برای کودک پرده سینما به‌مثابه آیینه‌ای است که می‌تواند برای او یک تجربه همانندسازانه به ارمغان بیاورد و ضمن ایجاد کاتارسیس، سویه‌هایی آموزشی/تربیتی هم داشته باشد. انیمیشن «بچه‌زرنگ» مصداق بارز و کامل همین تجربه است. «بچه‌زرنگ» با اتکا به ارزش‌های ملی به دور از اتخاذ ژست ناصحانه و متفرعنانه برای کودک امکان تخیل فراهم می‌کند. خالق اثر فاصله‌اش را با کودک که مخاطب انیمیشن است، حفظ می‌کند. در جهان وی دخل و تصرف نکرده و صرفا در مقام یک دعوت‌کننده او را به یک بازی سرخوشانه سوق می‌دهد. بازی در میان حیوانات، همذات‌پنداری با آنها و بروز تمام احساسات و هیجانات کودکانه ازجمله موهبات این بازی سرخوشانه است. عمدتا جهان تلخ بزرگسالانه نه این امور را فهم می‌کند و نه اساسا اهمیت فهم آن را می‌شناسد. لذا در این لحظه است که اهمیت و کارکرد هنر برملا می‌شود. بازه سنی پنج الی 12 سال کلیدی‌ترین زمان ممکن برای بازی کردن کودک است. در روان‌درمانی کودک و نوجوان هم به‌کرات فن «بازی با کودک» مورد استفاده قرار می‌گیرد. بازی در درمان برای نفوذ به درونیات کودک به غایت مهم است. هم تصویری تمام‌نما از وضعیت روانی کودک ارائه می‌کند و هم منجر به تخلیه احساسی/هیجانی وی می‌شود. از این منظر انیمیشن همچنین خاصیتی دارد و سینمای ایران سراسر تهی از این امکان‌های تخیل‌آمیز برای کودکان این سرزمین است. همین نقصان منجر به این شده که کودک ایران برای ارضای این نیاز طبیعی خود که اقتضای سنش است، پای آثاری بنشیند که آنها هم از قضا تهی از مباحث مهم آموزشی/تربیتی هستند. «بچه‌زرنگ» هم تخیل‌آفرین است و هم حاوی سویه‌های تربیتی/آموزشی. نخست با زبانی کودکانه برای مخاطبش از چیزی تحت عنوان «غرور ملی» پرده‌برداری می‌کند، آن را برای کودک فهم‌پذیر می‌کند و از نیمه‌های اثر به سمت تهییج آن می‌رود. بستر بروز این غرور ملی هم هوشمندانه انتخاب شده است. خالق به جای اتخاذ لحنی داهیانه در این باب، دست روی حیوانات می‌گذارد که برای کودک جذاب است. حیوانات درحال انقراض یکی از اصلی‌‌ترین معضلات امروز محیط‌زیست ایران است. سازنده همین دغدغه ملی را در قامت حیواناتی بذله‌گو و شیرین طرح کرده و از دل این جهان تخیل‌آمیز به آشناکردن مخاطب با این مباحث مهم پرداخته است.  نکته جالب‌تر و درخشان‌تر اینکه در طرح داستان، گره‌افکنی و گره‌گشایی به‌مراتب از آثار سینمای ایران موفق‌تر است. کوبندانه و هیجان‌انگیز داستانش را شروع می‌کند و تا پایان پیش می‌رود. بدون اینکه لحظه‌ای ریتم بیفتد و مخاطب خسته شود! تمام حیوانات عینیت‌یافته و سمپاتیک هستند و در ساختار درام بدون ذره‌ای نقش زائد، واجد کارکرد هستند. بدون تردید انیمیشن «بچه‌زرنگ» اتفاقی مهم در انیمیشن ایران است که قابلیت هم‌پا بودن با انمیشین‌های جهانی را در خود دارد. هم در خلق فضا موفق است و هم در قصه‌گویی سرراست و گیراست. مهم‌تر آن که در روزگاری که سیاستگذاران فرهنگی حاکمیت غافل از نسل جدید هستند، دغدغه امر ملی دارد. ما عمیقا به چنین آثاری در سینمای ایران نیاز داریم. اگرچه شاید تبلور نتیجه، زمان‌بر و مستلزم صبوری باشد اما برآیند آن شاکله نسل جدید را می‌سازد. در یک کلام باید گفت محتوای انیمیشن ایرانی آیینه‌ای از رویای نسل جوان آینده است. وقوف به این امر مهم منجر به اهمیت و عظمت نقش انیمیشن ایرانی می‌شود که اگر شده بود اکنون وضعیتش این چنین غریبانه نبود. 

مرتبط ها