کد خبر: 77660

خوش‌قدم اما رها‌شده

فیلم «استاد» به سراغ یکی از موضوعات پر‌حرف و حدیث چند سال اخیر رفته که هم در جهان مساله‌ داغی محسوب می‌شود و هم حرارتش به ایران سرایت کرده است؛ موج بازگویی روایات آزار جنسی یا همان Me Too.

مهران زارعیان خبرنگار؛ فیلم «استاد» به سراغ یکی از موضوعات پر‌حرف و حدیث چند سال اخیر رفته که هم در جهان مساله‌ داغی محسوب می‌شود و هم حرارتش به ایران سرایت کرده است؛ موج بازگویی روایات آزار جنسی یا همان Me Too.
هرچه نرگس آبیار در «ابلق» مواجهه‌ تخت و بی‌ظرافتی با موج Me Too در ایران داشت، فیلم اول سید‌عماد حسینی تلاش دارد که با وسواس، قطعات مختلف آینه‌ حقیقت در روایت‌های آزار جنسی را کنار هم بگذارد و به عمق راه پیدا کند.
ماجرای آزار و تعرض در فیلم «استاد» حول سه ضلع دانشجوی دختر (گلنوش)، استاد دانشگاه (ادریس) و نامزد دختر (علیرضا) می‌چرخد و در هر سکانس کفه حقانیت به نفع یکی از سه ضلع درام سنگین می‌شود. فیلمساز موفق می‌شود که مساله را به خوبی طرح کند و خیمه فیلمنامه‌اش را استوار نماید. مهم‌ترین امتیاز فیلم هم در همین است که قدم‌های فیلمنامه‌نویسان به درستی در جای خودش می‌نشیند و گره‌ها و تعلیق‌ها باعث گرم بودن روند کلی حاکم بر فیلم می‌شوند. مثلا تعلیقی که بر سر آمدن همسر استاد دانشگاه به وجود می‌آید، شبهه‌آفرینی استاد در روایت دختر دانشجو با یادآوری طفره رفتن او در بیان اینکه نامزد دارد یا اینکه نامزد سابقش در همان شهری است که دختر نیز عازم آنجاست.
استاد دانشگاه با انتخاب نه‌چندان درست حسن معجونی، شمایلی از مردی در موضع قدرت دارد که ظاهرا از قدرتش سوءاستفاده می‌کند. می‌گویم ظاهرا چون ریزه‌کاری‌های حسن معجونی طوری است که نمی‌توانیم دُز همدلی خود را با او تنظیم کنیم. با‌این‌حال نوعی جلف بودن و بامزگی در بازی معجونی وجود دارد که به چنین کاراکتری نمی‌آید و بیشتر مشکل از انتخاب اوست.
نامزد دختر با بازی اندازه و قابل‌قبول سجاد بابایی، نماینده‌ عنصر غیرت در فیلم است که با بزن‌بهادری و قیصربازی، کاتالیزور وقایع فیلم است و از طرف دیگر، گوشه‌ای از تشکیک در روایت گلنوش را جلو می‌برد (احتمالا برای اینکه مخاطبانِ دارای گرایش فمینیستی نقطه‌چین غیرت و مردسالاری را در این تشکیک پیدا کنند و خوشحال شوند).
گلنوش نیز با نوعی مبهم بودن که در بازی هدیه حسینی‌نژاد نیز وجود دارد، امکان قضاوت قطعی را درباره ادعای او از مخاطب سلب می‌کند. شاید آن فایل صوتی قرار است تکلیف ما را روشن کند اما حتی بعد از آن سند پایانی هم نمی‌توان به قضاوت رسید. این گرچه به نفع درام فیلم تمام شده و فیلمنامه‌اش را غنی‌تر و پیچیده‌تر کرده، اما از جنبه محتوایی و زاویه نگرش به موضوع، نوعی محافظه‌کاری توام با باج دادن به سلایق و گرایش‌های متفاوت را به ذهن متبادر می‌کند. گویی فیلمساز در کار اولش می‌خواسته مساله‌ای که به خوبی طرح کرده را طوری جمع‌بندی کند که همه از ظن خود یارش شوند و موضعش را بپسندند، اما این عدم صراحت مشکلاتی را برای فیلم به وجود آورده که در پایان‌بندی الکن، خام و یهویی فیلم خودش را نشان می‌دهد. فیلم خوش‌قدمی که درامش را به خوبی ورز داده اما در بد زمانی آن را رها می‌کند و مخاطب را به یاد پایان «فروشنده» فرهادی می‌اندازد. البته نسخه‌ای دسته‌چندم از آن پایان که خام بودنش به پایان «علف‌زار» شباهت دارد.

مرتبط ها