سجاد مشهدی:چند روز پیش برای چندمین بار اظهارات علیاکبر رائفیپور در یکی از مساجد کشور حاشیهساز شد. این بار ماجرا کمی حساستر بود. در این کلیپ چنددقیقهای این سخنران مدعی شده که اهلبیت(ع) شوخیهایی داشتند که من نمیتوانم در این جلسه برای شما بگویم و از این شوخیها یک کتاب جمعآوری شده است. اظهارات دیگری هم البته مطرح کرد که متن و تصویرش در فضای مجازی دستگردان شد و موجی از انتقادات به چنین اظهارات غیرمستندی بهراه افتاد. محمدباقر علویتهرانی، از جمله اولین کارشناسان حوزه دین بود که دربرابر اظهارات این فرد موضع گرفت و در سخنانی گفت: «من سکوت نمیکنم. ای کاش حضرت آیتالله تبریزی زنده بود. ای کاش حضرت آیتالله صافی زنده بود. ای کاش علامه امینی زنده بود. ای کاش شرفالدین زنده بود. ای کاش میرحامد حسین و شیخ احمد کافی و شیخ احمد رحمانی همدانی زنده بودند و میدیدند که بهواسطه خودی چگونه به حریم اهلبیت توهین میشود، ای کاش موسسهداران امامت در قم هشیار بودند و میفهمیدند با چه کسی باید حرف بزنند… چرا ما بهخاطر تو چوب امام زمان را بخوریم؟ چون در مقابل حرف تو سکوت کردهایم؟ من سکوت نمیکنم.» رضا غلامی، پژوهشگر و استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی هم ازجمله افرادی بود که پس از انتشار فیلم جوابیه رائفیپور، توییتی را در شبکه اجتماعیاش منتشر کرد و اظهارات این سخنران را مورد انتقاد قرار داد و نوشت: «از ابتدا هم روشن بود که آقای رائفی پور نهتنها کارشناس دینی نیست، بلکه در سایر امور نیز نمیتوان به سخنان او اعتماد کرد. حال، کار بهجایی رسیده که جسورانه سخنانی را مطرح میکند که نام آن چیزی جز توهین به اهلبیت(ع) نیست. پاسخ ایشان هم وقتی فیلم توهین او وجود دارد مقبول نیست.» آنچه میخوانید متن گفتوگوی ما با رضا غلامی، درمورد اظهارات اخیر رائفیپور است.
بهتازگی ویدئویی از علیاکبر رائفیپور تحتعنوان شوخیهای اهلبیت(ع) در فضای مجازی منتشر شده که شما در واکنش به آن توییتی را در فضای مجازی منتشر کردهاید، در صورت امکان مایلیم توضیحاتی در این زمینه داشته باشید.
بله، اخیرا در فیلم کامل و تقطیعنشدهای از آقای رائفیپور نسبتهای ناروا و موهنی به اهلبیت(ع) تحتعنوان مجموعه مفصلی از شوخیهای آنها در یک ساحت خاص وارد شده بود که نهتنها با اصول و آداب قطعی حاکم بر سلوک فردی و جمعی اهل بیت و منظومه تعالیم و سیره مقدس ائمه اطهار(ع) انطباقی نداشت، بلکه عصمت و طهارت امامان(ع) را زیرسوال میبرد و لذا وظیفه خودم دانستم تذکر بدهم.
البته وی پاسخهایی داد، به نظر شما این پاسخها قانعکننده نبود؟
با توجه به وجود فیلم کامل از اظهارات ایشان و شواهد تکنیکی از ضبط مجدد سخنرانی در زمان دیگر در همان مسجد که روزنامه «فرهیختگان» آن را شناسایی کرد خیر، تنها انتظار از ایشان این بود که بهجای تلاش برای تغییر یا توجیه سخنان خود، در محضر الهی توبه و از ساحت شیعیان جهان پوزشخواهی و اظهار ندامت کند.
این نوع تصویرسازی از اسلام و اهلبیت(ع) چه تبعاتی در پی خواهد داشت؟
این تصویرسازیها که البته بهنظر من عمدتا غیرعمدی و ناشی از ناآگاهی است، ساختمان ذهنی جوانان تحصیلکرده درباره اسلام و شیعه را بهشدت تخریب میکند، بهطوریکه گاهی بازسازی این ساختمان ذهنی دیگر به این راحتیها امکانپذیر نیست و بعضی اوقات افراد را برای همیشه از دایره دینداری خارج میکند. اصولا معتقدم ما باید نسبت به ارائه تصاویر موهن، خرافهآلود و نامعقول از اسلام و شیعه بهشدت حساس باشیم و با آن مقابله کنیم، حتی طرح برخی حکایتهای برگرفته از خواب و رویا و شهودهای عرفانی و شبهعرفانی هم در هر جمعی صحیح نیست و گاهی ذهنهای جوانان را درباره اسلام مخدوش میکند، لذا من به وعاظ و خطبایی که اینگونه صحبت میکنند همیشه نقد داشتهام.
عکسالعملها به توییت شما چگونه بود؟
خیلی بد! عدهای که نمیدانم سازمانیافته بودند یا نبودند، با هجمه به حساب کاربری من، هرقدر توانستند توهین کردند و مشابهتهایی هم در کلماتشان بود، کأنه از یکجا خط گرفته بودند. امیدوارم کسانی نباشند که چنین حرکتهای غیراخلاقی و مستبدانهای را سامان میدهند.
گفته میشود چرا دربرابر خطاهایی اینگونه عکسالعمل فوری نشان داده میشود اما درباره سایر توهینها بهساحت ائمه(ع) یا قرآن کریم شاهد چنین عکسالعملهایی نیستیم؟ آیا این ادعا را قبول دارید؟
چطور با قطعیت گفته میشود که عکسالعملی نشان داده نشده یا نمیشود؟ در قضیه توهین به اهل بیت(ع)، بزرگانی از علما به نمایندگی از بقیه، عکسالعملهای قابلتوجهی داشتند و در قضیه تلخ قرآنسوزی هم حوزههای علمیه تعطیل شدند و تجمعات بزرگی در محکومیت این حرکت ضددینی برگزار شد، از طرف دیگر این قضیه چه ربطی به قضایای دیگر دارد؟
جایگاه افرادی مانند علیاکبر رائفیپور در جریان انقلاب را چگونه ارزیابی میکنید؟
اینها عمدتا جوانان باهوش و بااستعدادی هستند که بهنظرم بدوا با هدف کمک به اسلام و انقلاب به صحنه آمدهاند اما توجه ندارند که بدون طی مراحل گوناگون از تحصیل و کسب دانش و پیدا کردن تخصص و وجاهت علمی کافی نمیتوان در همه امور بهویژه دین- که مقوله بسیار حساسی است- اظهارنظر کرد. وقتی میبینند که دهها هزار دنبالکننده در فضای مجازی پیدا کردهاند، خیلی زود دچار توهم میشوند و با اثرپذیری از اطرافیان جایگاه واقعی خودشان را گم میکنند، لذا من معتقدم این استعدادها اگر در مسیر درست در خدمت اسلام و انقلاب باشند حتما مفید خواهند بود، در غیر اینصورت رفتارهایشان لطمهزننده است.
آیا میتواند نقدها به امثال او بهخاطر حسادت به جایگاه وی و رقابت و امثال اینها ازسوی برخی روحانیون باشد؟
خود این حرف توسط هرکس که تکرار شود، مولود بیتقوایی است. چرا حسادت؟ مگر ما در حوزههای علمیه روحانی اثرگذار که صدها هزار نفر دنبالکننده دارد، کم داشتهایم و داریم، و آیا مگر علمای ما در همین تاریخ معاصر، از ورود اثرگذار مومنان ذیصلاحی که اتفاقا روحانی یا معمم نبودند اما باسواد و شایسته تبلیغ دین بودهاند حمایت نکردهاند؟! منطق میگوید اگر شخصی دارای ویژگیهای علمی، ایمانی و اخلاقی بود و میتوانست در ترویج دین یاریگر حوزه و روحانیت بود حتما از او حمایت شود.
بعضی معتقدند این افراد توانستهاند در جذب شمار کثیری از افراد به اسلام و انقلاب موثر باشند و به همین دلیل نباید دربرابر فعالیت آنها سختگیر بود و باید سکوت کرد؛ نظر جنابعالی چیست؟
در اسلام، هدف وسیله را توجیه نمیکند. وقتی سخنان کسی در مواردی با محکمات اسلامی مغایر باشد یا در موضوعی رفتاری مغایر با اصول یا دأب رایج اسلامی داشته باشد، اثرگذاری ظاهری او و پرطرفدار بودن او، مانع از روشنگریها و تذکرات صریح علمای دین نمیشود.
برخی عالمان و سخنرانان، درخصوص صحبتهای اخیر علیاکبر رائفیپور عکسالعملهایی نشان دادند مانند حججاسلاموالمسلمین آقایان تبریزی و علوی؛ اما عدهای تلاش کردند آنها را با برچسبهایی مانند انجمن حجتیه یا شیعه انگلیسی تخریب کنند؛ چه توصیفی از این برچسبزنیها دارید؟
برچسبزنیهای کاذب، کار انسانهای ضعیف و کمخرد است. گناه این حضرات چیست؟ چرا باید بهخاطر تذکراتی که بحق دادهاند مورد هجمه و اتهامات گوناگون قرار گیرند؟ از طرف دیگر مگر ساده است که بهراحتی افراد را انجمن حجتیهای یا شیعه فلان و فلان خواند؟ شرع مگر چنین اجازهای را داده است که بهراحتی افراد را متهم کنیم؟ این جنابان که نام بردید جزء فضلا و خطبای خدوم شیعه هستند و هرکجا که لازم بوده پشت سر رهبر بزرگوار انقلاب (حفظهالله) با جریان انقلاب همراهی داشتهاند و از طرف دیگر در اینموارد اصولا باید به ماقال توجه داشت، نه منقال.
دیدگاه شما درباره این امر چیست که برخی معتقدند هرکس با ما همنظر و همراه است، انقلابی محسوب میشود و هرکس همنظر و همراه نیست، انقلابی محسوب نمیشود؟
اینگونه منیتها، از طرف هرکس، هر گروه و جناحی مطرح شود، مذموم است. ملاک در انقلابی بودن و انقلابی نبودن جانبداری از اصول انقلاب است با این ملاحظه که هرکسی در پیروی از اصول انقلاب، سلیقه و ذائقه خاصی دارد و این تنوع سلایق و ذائقهها خیلی اوقات لطمهای به انقلاب نمیزند، بلکه نافع هم هست، بنابراین اینگونه رفتارها امروز نهتنها سودی به حال جریان انقلاب نداشته، بلکه به عامل اصلی شکاف اجتماعی و تفرقه بین مردم ایران تبدیل شده است.
گفتهشده انتقاد و اعتراضهای اخیر به رائفیپور، یک پروژه از جانب دشمن است؛ این حرف را چقدر منطقی میدانید؟
اینها توهماتی است که افراد معمولا بر اثر خودبزرگبینی دچارش میشوند. خیلی نباید این ادعاها را جدی گرفت و بیشتر شبیه طنز است.
اصولا با امور کارشناسی در حکمرانی میشود تا این حد مطلقانگارانه برخورد کرد؟
حتما نه. نظرات کارشناسی افراد نباید به تابو تبدیل شود. هر نظر کارشناسانهای بهویژه در امور فرهنگی، سیاسی، مدیریتی و اقتصادی قابل نقد است و کسی نمیتواند نظر خود را به دیگران تحمیل کند یا هر فردی را که مخالف آن بود مورد فشار قرار دهد. این عادت بدی است که بعضی به اسم انقلابیگری نظر مخالف خودشان را آن هم در امور کارشناسی برنمـــــــیتابند و به نظردهنده هجمه میکنند.