سیدمهدی طالبی، خبرنگار:دقیقا در روزی که شورای اروپا میبایست درباره تروریستی اعلام کردن تصمیمگیری میکرد، جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت «قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست سازمانهای تروریستی نیازمند تصمیم دادگاه است.» او گفته «شما نمیتوانید بگویید من شما را تروریست میدانم زیرا شما را دوست ندارم.» اینکه پس از هفتهها چنگ و دندان نشان دادن برخی رهبران اروپایی، امروز آنها به این درک رسیده باشند که برای ماجراجویی جدیدشان، نیازمند تصمیم دادگاه هستند، کمی غیرقابلباور است. ناآرامیهای ایران – آن هم در مقطع فعلی که خبری از اغتشاشات نیست- آنقدر جدی نبود که اروپا دست به چنین اقدام خطرناکی علیه خود بزند. اظهارات برخی از همین مقامات اروپایی، از چند روز پیش روند محتاطانهتری به خود گرفته بود تا اینکه دیروز وزیرخارجه سوئد که ریاست دورهای شورای امور خارجی اتحادیه اروپا را برعهده دارد اعلام کند که بسته جدیدی از تحریمها علیه ایران تصویب شده است. این بسته جدید تحریمی به بهانه حقوق بشر و ادعای سرکوب معترضان تصویب شده است. در این بسته ۱۸ شخصیت و ۱۹ نهاد ایرانی در فهرست تحریمها قرار داده شده است. سیدحمید سجادی وزیر ورزش، مصطفی میرسلیم نماینده مجلس و سیدمحمدصالح هاشمیگلپایگانی دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر از شخصیتهایی هستند که در لیست تحریم قرار گرفتهاند. براساس تارنمای اتحادیه اروپا، داراییهای افراد و نهادهای تحریمشده مسدود و شرکتها و شهروندان اتحادیه اروپا از مراوده مالی با آنان ممنوع شدند. به نوشته این تارنما، اشخاص حقیقی تحریمشده حق سفر به کشورهای عضو را نداشته و ورود یا گذر آنها به این کشورها ممنوع است. این بسته تحریمی علیه اشخاص و نهادها، درواقع تحریمهایی است که قبلا در بستهای جداگانه علیه ایران اعمال شده بودند و اکنون دوباره تکرار شدهاند.
اقدام در پارلمان، لاپوشانی در شورای اروپا
درحالیکه تبلیغ میشود تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توسط اروپا غیرالزامآور بوده است، اما بهنظر میرسد این اقدام نوعی فریبکاری برای انجام یک اقدام ضدایران و فرار از پاسخهای انتقامجویانه تهران است. برای این مساله میتوان به نمونهای از تسری حقوقی اینگونه اقدامات خرد نمایاندهشده به سطوح کلان اشاره کرد. در سالجاری دادگاه عالی آنتاریو در کانادا، در پروندهای حقوقی میان یک شرکت هواپیمای ایران و یک شهروند کانادایی، با متهم ساختن ارتباط این شرکت با سپاه، این شرکت را از دریافت بدهی خود محروم کرد.
دادگاه عالی آنتاریو این اقدام را با این ادعا انجام داد که «سپاه قدس» بهعنوان یکی از شاخههای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توسط دولت کانادا تروریستی اعلام شده و بر همین مبنا خود این نهاد نیز باید تروریستی دانسته شود. این تفسیر درحالی صورت میگرفت که سپاه پاسداران، خود بهعنوان نهادی تروریستی اعلام نشده بود. با تروریستی اعلام کردن سپاه توسط پارلمان اروپا هرچند دستوری به شرکتها و دولتهای اروپایی ابلاغ نشده، اما با تفسیر و اتکا به این اقدام، آنها میتوانند دست به اقدامات محدودکنندهای نهتنها علیه سپاه، بلکه دولت ایران و شرکای تجاریاش بزنند. یک بانک اروپایی درصورت وجود ارتباطی میان همکارانش با شرکتهایی که با چند واسطه با اقتصاد ایران مرتبطند، میتواند اینگونه تفسیر کند که پارلمان اروپا سپاه را تروریستی اعلام کرده، این سازمان جزئی از دولت ایران است، پس دولت ایران و ارتباط با آن نیز مشمول ریسک همکاری با تروریسم میشوند. اروپا در جریان تروریستی اعلام کردن سپاه توسط پارلمان اروپا بخش اعظم اقدام اصلی را انجام داده و تنها با مانور تروریستی اعلام نشدن این سازمان توسط شورای اروپا، بهدنبال خلاص کردن خود از پاسخ یا حداقل بخشی از پاسخ ایران است.
اروپا چرا سپاه را تروریستی اعلام و تحریمهایی را اعمال کرد؟
1-همراهی آمریکا در جنگ اوکراین، در مقابل همراهی اروپا در برخورد با ایران
حمله روسیه به ساختارهای ناتو در اوکراین، بهدلیل واقع شدن در اروپا، کشورهای این قاره کموسعت را بهمخاطرات امنیتی گرفتار کرده است. دولتهای اروپایی برای آنکه آمریکا خواستههایشان در این جنگ را برآورده سازد، مجبور به برآورده ساختن درخواستهای این کشور هستند. به همین دلیل قاره سبز درحال نزدیک شدن به چهارچوب فکری آمریکا درباره ایران و قبول ریسکهایی در این پرونده است. اروپا میداند اگر به خواستههای آمریکا در افزایش فشار به ایران تن ندهد، دلیلی ندارد واشنگتن در سطح درخواستهای این قاره به آن کمک کند.
2- افزایش اتحاد میان غرب
بلوک غرب و حتی اروپا شاهد واگرایی میان اعضا هستند. این مساله در حملات ترامپ به اتحادیه اروپا و حمایتش از جدایی انگلیس، آشکار بود. هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان اما با چالش خواندن دولت ترامپ معتقد بود نگاه آمریکا به اروپا در زمان اوباما دچار تغییر شده و پس از ترامپ نیز ادامه خواهد داشت. جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا و اختلافات شدید کشورهایی مانند مجارستان و لهستان با دولتهای غرب اروپا بر سرمسائلی مانند ملیگرایی و حاکمیت ملی شواهدی محکم درباره بروز شکافهای جدی در اتحادیه اروپاست. این شکافها بهمیزانی جدی است که حتی با وجود جنگ اوکراین اختلافات ادامه دارد و چگونگی اداره آن بهطور مضاعف به اختلافات دامن زده است. از این رو مقامات قاره سبز به دنبال یافتن یک موضوع جدی مانند حقوق بشری هستند تا با برجستهسازی آن و سپس محکومیت و پیگیری هماهنگ، در آن به اتحاد خود کمک کنند.
3- تزریق احساس محاصره به چین، هند و روسیه
روسیه در جنگی فراگیر با غرب قرار دارد که درحالحاضر تنها در اوکراین مشتعل میشود و احتمال مشتعل شدن آن در بالکان نیز میرود. در شرایطی که روسیه در دیواره غربی خود با اروپا و در بخشهایی از جنوب با گرجستان و ترکیه بهعنوان متحدان غرب روبهرو است، تنها نقطه اتکایی که نزدیکی مناطق جمعیتیاش دارد، ایران است. روسیه نه مانند اروپا با ایران سرجنگ دارد و نه مانند متحدان غرب، نگرانی خاصی از جانب آن احساس میکند. اروپا برای اعمال فشار بر روسیه که ایران را نقطه آرامشبخشی در مرزهای ناآرام خود میداند، بهدنبال ملتهب ساختن فضاست تا از طریق طریق فشار سنگینی را به قدرتهای شرقی مانند چین و هند نیز تزریق سازد. این دو کشور بهعنوان دو قدرت شرقی با وجود فشارهای آمریکا روابط خود در جنگ را با روسیه کاهش نداده و بر استقلال خود تاکید دارند. بهزعم اروپا تزریق این ترس میتواند از فشار جنگ بر این قاره بکاهد.
4 -جلوگیری از تشدید اوضاع در منطقه توسط ایران هنگام جنگ اوکراین
گرفتاری غرب در جنگ اوکراین باعث شده احساس تهدید نسبت به ایران و چین افزایش یابد، زیرا اینگونه اندیشیده میشود که هنگام درگیری غرب در اوکراین، گشوده شدن جبههای دیگر، حتی اگر فروتر از جنگ باشد، دشواریهای سنگینی به آنها تحمیل میکند. به همین دلیل آنها بهدنبال تضعیف ایران هستند تا آن جبهه ناآرام غرب آسیا را کنترل کنند.
5- ضایع کردن فرصت فراغت بال ایران بهدلیل جنگ اوکراین
جنگ میان غرب، با گرفتارسازی این جبهه در جنگ، میتواند فراغتی برای ایران حاصل کند تا بهتر به برنامههای موشکی، هستهای و منقطهای خود بپردازد. بااینحال غرب میخواهد تا حد امکان مانع از آن شود.
6- استفاده از نگاه مثبت به اروپا در ایران
در داخل ایران افکار عمومی و حتی برخی سطوح سیاسی، اروپا را عاقلتر و بهتر از آمریکا تلقی میکنند. به همین دلیل هنگامی که اروپا علیه ایران اقدامی کند، این اقدام میتواند دماسنج تندروی تهران باشد. اروپا بهزعم خود قصد داشت با استفاده از این دیدگاه، هراس از احتمال تندروی را در داخل ایران تشدید کند. با وجود این در شرایط کنونی کشش و بستر چندانی برای اثرگذاری این نگاه وجود ندارد. نخست آنکه این برداشت، تمام برداشت از اروپا در ایران نیست، زیرا از این قاره برداشتهای دیگری نیز در اذهان مردم وجود دارد که ناشی از تاریخ استعمارگری، تحریمها و کمک به رژیم صدام در زمان جنگ است. دوم آنکه در دوره کنونی دولتی برسرکار است که خود و رایدهندگان به آن نگاه مثبتی به غرب ندارند. این قشر که هماکنون موثرترین افراد هستند، اروپا را دنبالهرو و یکسان با آمریکا میدانند یا از آن بهعنوان یک بازیگر غیرموثر یاد میکنند، همانگونه که ناتوانی قاره سبز در برجام پس از خروج آمریکا عیان شد.
7 -نشان دادن فراغ بال و توان اروپا علیرغم گرفتاریهای جنگ اوکراین
اروپا در جنگ اوکراین بهشدت در مضیقه است؛ در یکسو نیازمندیهای گسترده جنگ مانند تسلیحات، مهمات، آموزش و تعمیرات و در سوی دیگر آوارگان اوکراینی، گرانی سوخت و مواد غذایی اروپا را در تنگنا قرار داده و از وزن آن در جهان کاسته است. مقامات اروپا با دست زدن یا دستکم نمایش اقدام سنگین علیه ایران قصد دارند اثبات کنند کماکان توان بالایی دارند. این مساله بهطور ویژه در نگاه جهان به اروپا تاثیر دارد.
8 -پرت کردن حواس ایران از پیگیری اقدامات ضدامنیتی سفارتخانههای اروپایی
غرب پس از آغاز طوفانی اغتشاشات 1401 فکر میکرد میتواند ضربهای سنگین به نظام وارد سازد که پس از آن دیگر کشور نفس تنبیه غرب را نداشته باشد. به همین دلیل آنان بیمحابا از امکانات آشکارشان برای گسترش اغتشاشات بهره گرفتند. سفارت فرانسه در این میان با خرید چند برابر برخی کالاها در گالریهای مرکزی تهران، آنان را جذب و به دایره گسترده اغتشاش و اعتصاب وارد کرده است. اروپا برای عدمتعقیب این اقدامات و تنبیه عاملان، بهدنبال تغییر فضای دعواست تا سرپلهای عملیاتی شده خود را از آسیب محفوظ نگاه دارد.
9 -هرچه تلآویو بیشتر تضعیف شود، فشارها برای موازنه بر تهران بیشتر میشود
از نگاه غرب، هرچه متحدان این جبهه بهویژه رژیمصهیونیستی در منطقه تضعیف میشوند، برای جلوگیری از تغییر موازنه قوا، ایران باید تحت فشارهای شدید قرار گیرد. مذاکرات در سال 2015 درحالی امضا شد که ایران در نبرد با تکفیریها در سوریه و عراق حضور داشت. اینگونه برداشت میشد که حتی اندکی پیشرفت در ایران، با توجه به درگیری محور مقاومت در منطقه که چشماندازی برای پایان سریع ندارد، تغییری در موازنه قوای منطقهای ایجاد نمیکند. با این حال دولت داعش در سال 2018 بهطور کامل از بین رفت و تبدیل به یک گروه شد. در چنین شرایطی با وجود عدم اجرای کامل برجام، ایران و محور مقاومت درحال رشد قدرتشان بودند. به همین دلیل واشنگتن ناگهان با خروج از برجام سیاست فشار حداکثری علیه ایران را به اجرا درآورد تا موازنه تغییر نکند. در شرایط کنونی که رژیمصهیونیستی بهشدت ضعیف شده و دهها هزار تن در خیابانها بهدنبال ساقط ساختن دولت یکماهه نتانیاهو و حرکت بهسمت ششمین بحران انتخاباتی طی 5 سال اخیر هستند، غرب لاجرم بهسمت تضعیف بیشتر حرکت خواهد کرد.
ایران باید چه کند؟
1- اقدام متقابل مجلس و دولت ایران
دولت و مجلس شورای اسلامی در اقدامی متقابل باید لیستی از مقامات اروپایی برای تحریم تهیه کنند. با توجه به اقدام اروپا در تحریم سیاستمداران، علاوهبر مقامات و نهادهای نظامی اروپا، تعدادی از سیاستمداران این قاره نیز باید تحریم شوند. منافع این افراد در حوزه نفوذ تهران و متحدانش باید دچار آسیب شوند. شرکتهایی که این افراد در آنها سهامی ولو اندک دارند و در مناطق نفوذ فعالیت میکنند، به اندازه این سهام اندک نیز پاسخگو و زیان دیده خواهند شد.
2- پیگرد عاملان توسط سپاه بهعنوان نهاد تحریمشده
سپاه بهعنوان نهادی تحت تحریم اروپا باید تمام مقامات رایدهنده به طرح تروریستی اعلام کردن این نهاد در پارلمان اروپا و همچنین طراحان و مسببان تحریم در شورای اروپا را تحت پیگیرد قرار دهد. این اقدام توسط دولت و مجلس شورای اسلامی ایران قابل پیگیری نیست زیرا آنها باید اقدامی مشابه نهادهای قانونی اروپا ترتیب دهند، نه اقدامی فراتر، اما سپاه میتواند با استناد به هدف قرار گرفته شدن خود، اقدام به پیگرد مسببان کند.
3- تهیه لیستی از لابیگران ایرانیتبار
نهادهای امنیتی ایران، باید لیستی از لابیگران ایرانیتبار تهیه کرده و منافع سیاسی و شخصی آنها را تحت فشار متقابل قرار دهد. ضربات باید شامل تحریم وابستگان در دسترس این افراد شده و برخی حقوق شهروندی آنان مانند دسترسی به حسابهای بانکی و وام مسدود گردد. خود آنها نیز باید تحت فشارهای چندگانه قرار گیرند.
4- پرونده اروپا دیگر نظامی-امنیتی است
اروپا با تحریم نهادها و افراد نظامی ایران به بهانه «حقوق بشر»، قصد دارد با فشار ایران را در پرونده ادعایی «حقوق بشر» مجبور به عقبنشینی کند. اشتباه اروپا در این طراحی اما بررسی جوانب آن بوده است. اروپا از پرونده ادعایی «حقوق بشر» طرفی در میز مذاکرات دیپلماتیک نمیبندند، بلکه با اعمال آنها علیه نهادهای نظامی امنیتساز، عملا نشان داد مبارزهشان با ایران را به کانال نظامی- امنیتی سوق دادهاند.
ایران نیز باید در برخورد با پرونده اروپا، نظامی- امنیتی اقدام کند. اروپا هرچند سپاه را تروریستی اعلام نکرد اما با افزایش احتمال این اقدام در ادامه، ایران باید با محاسبه نهادهای نظامی اروپایی بهصورت سازمانهای شبهتروریستی، اقدامات تامینی لازم برای بررسی و شناخت نقاط قوت آنان برای ضربه احتمالی آینده را تعیین کند.
5- سازمانها و مسئولان سرکوبگر اروپا تحت فشار قرار گیرند
در راستای معادله «بهانه حقوق بشری- ضربه به نهاد امنیتی»، ایران نیز باید با تعیین اقدامات خلاف حقوق بشری اروپا، با این اقدامات برخورد امنیتی کند. اروپا بهزعم خود قصد دارد با تحریم نهادها و مقامات، آنها بهدلیل مشکلاتی که با آن مواجه خواهند شد، در برخورد با اغتشاشات آتی محتاط کند. تهران نیز باید با شناسایی نهادها و مسئولان امنیتی اروپایی که در برخورد با اعتراضات این قاره نقش دارند، زمینه تحریم و برخورد با آنان را فراهم آورد.
6- مبارزه با قاچاق نیرو و اسلحه از منطقه به اوکراین
ایران باید گروههای نئونازی فعال در اوکراین را تروریستی اعلام کرده و براساس هدف خود برای کاهش تنشها در این کشور، بهشدت با هرگونه ارسال سلاح و نیرو از منطقه برای کمک آن مبارزه کند. این اقدام میتواند شامل بازرسی و توقیف کشتیهای حامل مهمات از منطقه به بنادر اروپایی باشد. این کشتیها باید مقصد نهایی خود و محمولهشان را مشخص سازند و ضمانتی نیز برای صحت آن در اختیار ایران بگذارند.