فتانه یگانه، خبرنگار:کنسرتهای موسیقی هنوز برپا نشدهاند و بخش مهمی از فعالان این حوزه، این روزها احوال خوشی ندارند. از یک طرف شروع هر کنسرت با هجمههای سنگین رسانهای علیه فعالان حوزه موسیقی مواجه میشود و از طرف دیگر دستگاههای مختلف فرهنگی راهکار مشخصی برای برونرفت از چنین وضعیتی ارائه نمیکنند. وضعیت تعلیق در صنعت موسیقی، نتیجهای جز این نداشته که همهچیز به ضرر بخش پنهان بازار موسیقی باشد. نکتهای که چند روز پیش هم محمد معتمدی، خواننده به آن اشاره کرد. او بعد از پایان نیمفصل لیگ فوتبال به شکل کنایی در صفحه شبکه اجتماعی خود نوشت: «نیمفصل لیگ فوتبال تمام شد، همه فوتبالشان و شغلشان را انجام دادند و میلیاردها پول ردوبدل شد. مثل پزشکان، رستورانداران، خلبانان، مغازهداران، مکانیکیها، شیرینیفروشها و... ولی کسی بابت انجام شغلشان به آنها دشنام نمیدهد! انجام این مشاغل عادیسازی هم به حساب نمیآید ولی نوازندگان موسیقی از زمان شروع کرونا بیکارند و این روزها به فروختن ساز و وسایل شخصی روی آوردهاند. میگویند فوتبالیستها در این شش ماه خوشحالی بعد از گل انجام ندادند. من فدای هنرمندانی که سالهاست نه شادی پس از اجرا دارند و نه قبل از آن...!»
این روزها بخش پنهان فعالان موسیقی کشور دچار آسیبهای جدی هستند و کسادی بازار موسیقی در ایران، ضررهای جبرانناپذیری را متوجه صنعت موسیقی کشور میکند. در گفتوگویی که با «محمدحسین توتونچیان» از تهیهکنندههای باسابقه موسیقی داشتیم، او هم به همین نکته اشاره کرد و گفت: «ببینید هرچه هم که شود، تهیهکننده، خواننده و سلبریتی آنقدر پسانداز دارند که اگر مدتی هم فعالیت نکنند بتوانند از عهده مخارج روزمره زندگی خود بربیایند، اما مساله اصلی مشکلات اقتصادی یک خانواده ۳۰۰۰ نفری است که راه دیگری برای ارتزاق و بنیه مالی قوی برای اینکه این روزها از پس هزینههای هنگفت اخیر بربیایند، ندارند. این آن نقطه تاریکی است که من به آن نقد دارم. اگر شما از هنرمند میخواهید برنامه نداشته باشد، بسیاری از عوامل مستقیم و غیرمستقیم آن حرفه و آن صنعت هستند که درصورت ادامه این شرایط دیگر وجود نخواهند داشت. ادامه چنین فرآیندی باعث ضربه به یک صنف، قشر و صنعت در کشور میشود.» متن گفتوگوی «فرهیختگان» با این تهیهکننده موسیقی را بخوانید.
در شرایط حاضر اجرای زنده موسیقی دوباره مسکوت مانده است، پیشتر به مدت دو سال کرونا بود و بعد از آن هم ایام عزاداری، کنسرتهای موسیقی را به مدت طولانی از رونق انداخت. با این اوصاف وضعیت امروز موسیقی را چطور ارزیابی میکنید و این تعطیلیها چه آسیبی را متوجه این صنعت میکند؟
دوسالونیم با کرونا دستوپنجه نرم کردیم و با بهتر شدن اوضاع، اجراهای ۳۰ درصد و ۵۰ درصد جمعیت را که درآمدزایی نداشتند، برگزار کردیم. این کنسرتها صرفا به دلیل این بود که بتوانیم بازگشت هنرمندان حوزه موسیقی را به روی صحنه عادیسازی کنیم. با از بین بردن ترس ناشی از انتشار ویروس کرونا شرایط بهگونهای سوق داده شد تا در ادامه بتوانیم کنسرتها را با صد درصد ظرفیت برگزار کنیم. ولی پس از آن هم در هشتم مردادماه امسال محرم و صفر شروع شد و از آن تاریخ دوباره هیچ فعالیتی نداشتیم، اکنون هم که بیش از ۱۰۰ روز است بهخاطر شرایط کشور و اعتراضات کنسرتی نداریم.
حرف ما این است که کسانی به نام اعتراض به دنبال تعطیلی صنعت موسیقی در کشور هستند. این افراد که در فضای مجازی به هنرمندان موسیقی حمله میکنند باید کمی انصاف داشته باشند. خودشان به محل کارشان میروند و خیلی بیانصافی است که قشر هنرمند متوقف باشد. زمانی که از تعطیلی هنر میگوییم باید بدانیم که برای برگزاری یک کنسرت، سوای خواننده و تهیهکننده، حداقل ۱۰۰۰ خانواده از این راه ارتزاق میکنند. زمانی موسیقی را در قالب تفریح، شادی و پایکوبی میبینید ولی باید توجه داشت که در این شرایط، کسی موافق رقص و پایکوبی نیست و حتی عمل قبیحی است. اینجاست که جای شبهه و عدم وجود دموکراسی در عملکرد معترضان نمایان میشود. موسیقی یک تفریح نیست، اگر آنها برای تفریح کردن به کنسرتها میآیند بحثش جداست.
من با این حرف مردم که میگویند «این ما بودیم که باعث شدیم سلبریتیها سلبریتی شوند و این ما بودیم که از آنها حمایت کردیم» را کاملا قبول دارم. هنرمندها هرچه دارند و هر چه هستند از حمایت مردم است. اما نقطه تاریک در پس این اتفاقات وجود دارد که به آن توجه نمیشود.
ببینید هر چه هم که شود، تهیهکننده، خواننده و سلبریتی آنقدر پسانداز دارند که اگر مدتی هم فعالیت نکنند بتوانند از عهده مخارج روزمره زندگی خود بربیایند، اما مساله اصلی مشکلات اقتصادی یک خانواده ۳۰۰۰ نفری است که راه دیگری برای ارتزاق و بنیه مالی قوی برای اینکه این روزها از پس هزینههای هنگفت اخیر بربیایند، ندارند. این آن نقطه تاریکی است که من به آن نقد دارم. اگر شما از هنرمند میخواهید برنامه نداشته باشد، بسیاری از عوامل مستقیم و غیرمستقیم آن حرفه و آن صنعت هستند که درصورت ادامه این شرایط دیگر وجود نخواهند داشت. ادامه چنین فرآیندی باعث ضربه به یک صنف، قشر و صنعت در کشور میشود.
هنر تفریح و سرگرمی نیست، یک صنعت است، صنعتی که میتواند صادرات داشته باشد، همانطور که ما به خارج از کشور میرویم و کنسرت برگزار میکنیم و به مملکت دلار وارد میکنیم. موسیقی میتواند واردات داشته باشد همانطور که اگر کنسرتهای خارجی میتوانست در ایران برگزار شود. هنر میتواند درآمدهای ارزی داشته باشد همانطور که آثار هنرمندان ایرانی در فضاهای مجازی شنیده میشود و درآمدهای ارزی برای هنرمندان دارد. هنر میتواند شغلآفرینی کند، همانطور که در تمام کنسرتها تنها افراد روی صحنه نیستند که حضور دارند بلکه بسیاری عوامل پشت صحنه دست به دست هم میدهند که یک اتفاقی روی صحنه برای مردم رقم بخورد.
من انصاف این بخش معترض را در نگاه کلیگرایانه میطلبم. در نگاه کلیگرایانه میتوان دیگر خانوادهها را دید. وقت انصاف داشته باشی آن زمانی که خودت به کسبوکارت اشتغال داری، از بخشهای دیگر جامعه نمیخواهی که آنها کسبوکارشان را تعطیل کنند. ادامه چنین روندی نابسامانی و ناعدالتی و بیانصافی است.
البته اگر همه اقشار به یک واقعیت و هدف برسند و قشر دیگری آنها را حمایت نکند باز هم بیانصافی است؛ یعنی اگر همه مردم سرکارهای خود نرفتند ولی هنرمندان خواستند بروند، بیانصافی هنرمندان است.
باتوجه به مواردی که ذکر کردید، ضررکرد مالی اهالی موسیقی را در این دوران چگونه برآورد میکنید؟
خواننده، سلبریتی و تهیهکننده در زندگی عادی خود دچار خللی نشدهاند ولی بسیاری از هنرمندان را میشناسم که سازهایشان را فروختند. بسیاری از هنرمندان را میشناسم که در تاکسیهای اینترنتی مشغول به کار شدند. بسیاری از آدمها را سراغ دارم که آنقدر مقروض شدند که دیگر نمیتوانند از عهده قرضهای گرفتهشده بربیایند، بانکهایمان نیز در همین راستا پرداخت وام را به کلیه افراد ممنوع کردهاند.
در شرایطی هستیم که همه دست به دست هم دادهاند که بتوانند ضربهای به قشر آسیبپذیر جامعه و هنرمند وارد کنند. از طرفی وقتی با مسئولان وزارت ارشاد صحبت میکنم ادعا میکنند که به آنهایی که در انجمن موسیقی درخواست کمک میکنند، مبالغی به مقدار دو میلیون، سه میلیون و پنج میلیون، پول میدهند. ولی مساله اینجاست که مگر از یک خانواده با این مبلغها دردی دوا میشود و میتوانند کاری کنند؟ این مبالغ تنها در این حد است که برای چند روزی آسایش داشته باشند اما موضوع ما شغل است.
در تمام جهان نرخ بیکاری یکی از شاخصهای اقتصادی است، ولی در مدت اخیر در صنعت موسیقی و تئاتر این کشور شاهد نرخ بیکاری صد درصدی بودهایم. چه معضلی در جامعه از این بزرگتر؟ چه ضرری در جامعه از این بالاتر که عدهای از مردم برای عده دیگری از مردم نرخ بیکاری صددرصد بخواهند؟
خود شما بهعنوان تهیهکننده در این مدت برای جلوگیری از آسیب هنرمندانی که با شما کار میکنند، چه تدابیری اندیشیدهاید؟
من دولت یا بدنه دولت نیستم که دسترسی به وجوه حاصل از سرمایههای ملی داشته باشم. ما یک کشور بسیار غنی و ثروتمند هستیم که از ذخایر و غنایم خود نمیتوانیم استفاده کنیم. به خاطر تحریمها نمیتوانیم فروش داشته باشیم و اگر فروش داشته باشیم آنها را به چندین برابر زیر قیمت واقعی میفروشیم که با این کار فقط چرخهای اقتصادی مملکت زمین نخورد و فلج نشود. این دولت است که به سرمایههای ملی این سرزمین دسترسی دارد و آنها را هدایت، کنترل و مدیریت وجوه میکند. این دولت است که از طریق وزارت ارشاد، خانه موسیقی و خانه تئاتر باید هنرمندانی که شناختهشدهاند را دریابد. آنها که این وضعیت را میبینند. آنها در مدت کرونا هم کاری نکردند. من شنیدم که خانه تئاتر به هنرمندان تئاتر زنگ میزده و یک میلیون تومان داده است. ما دو سالونیم درگیر کرونا بودیم، یک میلیون تومان توهین است. مگر به بچه آبنبات میدهند؟ البته روی صحبتم اهالی خانه تئاتر نیست، حتما آنها نیز با توجه به بودجهای که در اختیارشان قرار داده شده و باتوجه به تعداد هنرمندانی که تحت پوشش داشتند، این رقم را در نظر گرفتند.
روی صحبتم با دولت است که چطور خجالت نکشیدند که فقط یک میلیون تومان در دو سالونیم کرونا به هنرمندان تئاتر دادند. البته به هنرمندان موسیقی که همان یک میلیون تومان هم پرداخت نشد. در همهجای جهان در چنین مواقعی دولتها به کمک میآیند ولی دولت ما احتمالا نیازمندان بیشتر و مهمتری را تحت پوشش داشته که به هنر چیزی نرسیده است.
به نظر میرسد صنعت موسیقی در اجرای کنسرت به بنبست خورده است، به نظر شما راه خروج از این وضعیت چیست؟
راه خروج از این وضعیت فقط و فقط مردم هستند. این مردم بودند که هنرمندان را حمایت کردند و این مردم هستند که باید به این نتیجه برسند که الان هم هنر و هنرمندان مانند قبل نیاز به کمک و حمایت دارند. دولت نمیتواند به اجبار بیاید و هنرمندان را مجبور به برگزاری کند. اصلا هنرمندان برگزار کنند اما اگر شرایط برای حضور عموم مردم مساعد نباشد، چه سود و چه حاصلی دارد؟ بنابراین راه، روشنگری، آگاهی، توضیح دادن درباره شرایط اتفاقات هنری است تا قشر آسیبپذیر و هنرمند جامعه بیشتر آسیب نبیند.
اگر این وضعیت ادامهدار باشد، آینده موسیقی را چگونه پیشبینی میکنید؟
نیازی به ادامه این روند نیست، همین الان بچههای موسیقی به صنوف دیگر گرایش پیدا کردهاند. نیازی نیست ببینیم شش ماه دیگر این افراد خصوصا کسانی که به لحاظ اقتصادی ضعیفتر هستند به کدام راه کشیده میشوند، آنها همین الان هم به این مسیرها کشیده شدهاند.
خانههای آنها مدام کوچک و کوچکتر و از تهران دورتر و دورتر میشود، ماشینهای آنها مدام ارزانتر، سازهایشان را میفروشند، به شغلهای دیگر مثل تاکسیهای اینترنتی روی آوردهاند و درنهایت همه اینها باعث میشود تمرکز از روی هنر برداشته شود. درحقیقت برطرف کردن نیازهای روزمره اقتصادی در جایگاه اصلی قرار دارد که بعد از آن میتوان به هنر پرداخت. بنابراین وقتی تولیدات نداشته باشیم، وقتی هنرمندان به صنوف دیگر گرایش پیدا میکنند و هیچ تولیداتی ندارند عمق تولیدات رفتهرفته کاهش پیدا میکند. این شرایط به این گونه است که عوض اینکه وقت برای سرودن یک شعر درست، ساخت موسیقی، تنظیم قطعهای مناسب و تمرین بهتر عوامل صرف شود، رفته و رفته همه اینها حذف و کارهایی زودگذر و کمعمق تولید و وارد بازار میشود. وقتی انرژی برای تولید و تمرکز روی تولیدات آثار هنری نباشد، همه چیز دمدستیتر خواهد شد.
لطمهای که هنر این مملکت میخورد لطمهای نیست که تنها مختص به این مدت باشد؛ بلکه وقتی عمق تولیدات کاهش پیدا کند دوام تولیدات موسیقی کوتاهمدتتر میشود، به این منظور که دوام یک قطعه در اذهان عمومی مردم به حداقل خود کاهش پیدا میکند.
در این شرایط وضعیت انتشار به چه صورتی است؟ آیا میتوان روی درآمد آن حساب کرد؟
در حوزه بازار داخلی که هیچ درآمدی نداریم. در تولید آثار موسیقی، هیچ حمایت دولتی هم نداریم، نیروی انتظامی و قوه قضائیه هم نسبت به استفاده و کپی از قطعات موسیقی، تحت قانون کپیرایت هیچ حمایتی نمیکنند. امیدوارم که سردار حسین رحیمی، فرمانده انتظامی تهران بزرگ جلسهای با ناشران موسیقی داشته باشد که بتوانند با کمک پلیس فتا و بقیه ارگانها استفاده رایگان از قطعات موسیقی را بهگونهای کنند که با تشکیل پلتفرمهایی مانند تلویزیونهای اینترنتی که مردم ماهانه هزینههای اندکی را پرداخت و اشتراک میگیرند، بتوانند به کلیه آثار موسیقی بهصورت قانونی دسترسی داشته باشند. اگر این اتفاق عملی شود، هنرمندان موسیقی از طریق انتشار آثار موسیقی هم درآمد خواهند داشت.
اما در حوزه پلتفرمهای خارجی مانند یوتیوب، اسپاتیفای و... ایرانیهایی که خارج از کشور به این کارها گوش میدهند، از طریق تبلیغاتی که در آن فضاهای اینترنتی انجام میشود، درآمدی به آن هنرمندان اختصاص داده میشود. البته این درآمد در گذشته عدد ناچیزی بود به حدی که به چشم نمیآمد و کسی هم به دنبالش نبود ولی با روند افزایش شدید ارز این عدد بالاتر رفت.
در یک قیاس آماری، درآمد وضعیت حاضر را نسبت به قبلا چگونه برآورد میکنید؟
درآمد مالی کنسرتها درحال حاضر که صفر است. ولی درآمد مالی کنسرتها قبل از اعتراضات بدون در نظر گرفتن سهم صدا، امنیت، سالن، نور، پذیرایی، راهنما، الایدی، تبلیغات، نوازنده، خواننده، آهنگساز و سرپرست؛ اگر یک سالن ۲۰۰۰ نفری با قیمت بلیت حداقل ۲۵۰ هزار تومان هم که باشد طی دو سانس یک میلیارد درآمد خواهند داشت. ولی اکنون با هر برگزار نشدن کنسرت یک میلیارد تومان در صنعت موسیقی زیان حاصل میشود.