کد خبر: 77190

اتوبان جلال یک‌طرفه نشود

پانزدهمین دوره جایزه ادبی جلال برگزار شد و برگزیدگانش نیز جوایز خودشان را دریافت کردند.

سیدمهدی موسوی‌تبار، خبرنگار:پانزدهمین دوره جایزه ادبی جلال برگزار شد و برگزیدگانش نیز جوایز خودشان را دریافت کردند. «مهم‌ترین» یا «گران‌ترین» جشنواره ادبی کشور؛ عنوانش خیلی فرقی ندارد. آنچه اهمیت دارد این است که این جشنواره ادبی احتمالا براساس نیازهای ادبی و حوزه نشر داخلی به وجود آمد و حالا بعد از 15 دوره از گردنه آزمون و خطا عبور کرده است. انتخاب سالروز تولد جلال آل‌احمد به‌عنوان روز برگزاری نخستین دوره، به‌طور کلی خط‌مشی این جایزه یا جشنواره را مشخص می‌کند. مدیریت این جشنواره نیز در دوره‌های مختلف دستخوش تغییراتی بود و هنوز هم خبر اختصاص 110 سکه به برندگان این جایزه ادبی در فهرست خاطرات خوب آنها قرار دارد، هرچند به حسرت تبدیل شد. 
جایزه جلال 15 دوره و دست‌کم دوسه نوع مدیریت فرهنگی را به خود دیده است. دولت‌ها می‌روند و می‌آیند و بسته به اوضاع اقتصادی کشور، جوایز این دورهمی یا جشنواره ادبی هم تغییر می‌کنند. فراتر از جایزه‌ها و آدم‌ها اما مساله‌ای که مهم است، تعیین یک جایگاه ثابت و شفاف برای این جشنواره در سپهر ادبی و فرهنگی ایران است. جایزه جلال قرار است کاشف استعدادهای نادیده و پنهان در اقصی نقاط کشور باشد یا حمایت هم می‌کند؟ جایزه جلال قرار است پلی باشد بین نویسندگان و مخاطبان یا صرفا در اندازه‌های استعدادیاب یا جایزه‌دهنده ظاهر می‌شود؟ قطعا برگزاری دوره‌های آموزشی در خلال روزهایی که این جایزه برپاست یک اتفاق خوب است؛ هرچند ساعت اندک و زمان کم این دوره محل بحث است و سوال مهم‌تر این است که تکلیف شهرستانی‌هایی که دوست ندارند به تهران بیایند و علاقه‌مند به حضور در این دوره‌ها هستند چه می‌شود؟ آموزش اگر یکی از اهداف برگزاری جایزه جلال است باید جدی‌تر گرفته شد. شاید مشکل جایزه جلال بلند کردن چند هندوانه با یک دست است. در سال‌های گذشته گفتیم و پیشنهاد دادیم که جایزه جلال نباید مختص به یک بازه زمانی کوتاه باشد و اساسا با جشنواره‌هایی مثل فیلم فجر یا موسیقی تفاوت دارد. اگر مبنای این جایزه، آموزش و حمایت از صداهای تازه و کم‌نام‌ونشان باشد آن وقت تمام سال را باید به آن اختصاص داد و نیازمند یک هسته قوی، ثابت و پیگیر است. هدف‌گذاری کوتاه‌مدت و بلندمدت، دسته‌بندی‌های جزئی‌تر در بخش‌های این جشنواره و رفتن سراغ استعدادها و کشف آنها به‌واسطه دفترهای مراکز استان‌های ارشاد، پیشنهادهایی است که می‌تواند اثربخشی جایزه جلال را بیشتر کند. 
مانور روی تعداد حاضران در مراسم اختتامیه یا میزان جوایز اهدایی یا حتی تعداد شرکت‌کنندگان در این آوردگاه ادبی، نمی‌تواند گره‌ای از کار ادبیات امروز ما باز کند. سابقه چندصدساله تاریخ ادبیات ما نشان داده که آنچه می‌ماند ادبیات است و آثار شاخص تحت هر شرایطی دیده و خوانده می‌شوند و نیاز به حمایت‌های مصنوعی و مقطعی هم نیست. این ادبیات است که می‌تواند وقایع مهم در تاریخ هر کشور را ماندگار کند و در بیان مسائل پیچیده هر کشور، بدون لکنت، روشنگری کند. جایزه جلال بخش کوچکی از ادبیات ماست که باید به یک هدف بزرگ ختم شود. مدیران می‌روند و می‌آیند و عملکرد آنها و تعداد آثار و خالقان استاندارد و باکیفیت، ماندنی است؛ درواقع کار اصلی جایزه جلال باید از شامگاه شنبه‌ای که گذشت شروع شود و برگزاری یک جشنواره نباید هدف مدیران و برگزارکنندگان باشد. قطعا برگزیدگان، بیشتر دیده می‌شوند و تولیدات و کتاب‌هایشان هم بیشتر خریده و خوانده می‌شوند اما برای آثار بعدی چه حمایتی از آنها خواهد شد؟ یادمان نرود که داستان‌نویسی و قصه‌گویی با ایرانی‌ها همراه بوده و یکی از ویژگی‌های ذاتی آنهاست. این روایت کردن و قصه گفتن در بخش‌هایی مانند مستندنگاری یا حتی گزارش‌نویسی و فیلمسازی هم باید خودش را به اصیل‌ترین شکل ممکن نشان بدهد. جایزه جلال باید بستری بشود برای ادبیات همه ایران و روایت کردن همه ایرانیان. سهیم بودن اقوام مختلف و انعکاس روایت‌های بومی، می‌تواند این جایزه را از خطر تبدیل شدن به یک دورهمی ساده و خودمانی نجات بدهد. خطری که در بزنگاه‌ها خودش را نشان می‌دهد و جایزه جلال به سهم خودش می‌تواند از شدت این خطرات بکاهد. 

مرتبط ها