ابوالفضل فکوری، دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان کشور:عدالت و دولت مردمی، دو گزاره اصلی در ادبیات هیات سیزدهم دولت جمهوری اسلامی ایران است. این نگاه طبیعتا در همه دستگاههای دولتی حاکم، و راهبرد متناسب با آن استخراج شده یا خواهد شد؛ تدوین سند تحول دولت اتفاقی مثبت جهت شفافسازی اقدامات و نقشه راه دولت در آموزشوپرورش برای ۴ سال آینده است. با کمی عمیق شدن روی گزارههای تهیهشده در این سند میتوان روح قالب سیاستگذاری در سطح وزارت آموزشوپرورش و لنز نظری آن را دقیقتر شناخت. دنباله گفتمان عدالت و دولت مردمی در تعلیم و تربیت، رویکرد مردمیسازی آموزشوپرورش و گفتوگو پیرامون آن را ضریب بخشید؛ ایده پتههای آموزشی یا کوپن آموزشی، یارانه آموزشی یا هر نامِ دیگری که این روزها میشنویم بهعنوان ایده مرکزی و محوری دولت جهت مردمیسازی آموزشوپرورش مطرح میشود. جان کلام طرح این است که دولت به جای آنکه بودجه را در اختیار وزارت آموزشوپرورش و مدرسه قرار دهد، سرانه در قالب کوپن در اختیار هر دانشآموز بگذارد، و خانواده با اختیار عمل خود مدرسه مناسبتر را انتخاب و یارانه آموزشی را در اختیار آن قرار دهد. به گفته ایدهپردازان این طرح، از این طریق ارائه آموزش به صورت تقاضامحور و رقابتی شکل میگیرد و به جای آنکه خانواده دنبال مدرسه باشد (عرضهمحور) مدرسه به دنبال جذب دانشآموز و خانواده میرود (تقاضامحور)؛ در این مدل مدرسه با فراهم کردن سختافزار و نرمافزار بهتر جهت تعلیم و تربیت متربّی جذابیت بیشتری برای خانواده ایجاد میکند و به تبع آن دانشآموز بیشتری وارد مدرسه بهتر میشوند. اینگونه میان مدارس برای ارائه خدمات آموزشی بهتر و جذب بیشتر دانشآموز رقابت موثر ایجاد میشود. مدارس باکیفیتتر میتوانند برای خود شهریههایی بالاتر از رقم کوپنهای توزیعی تعیین کنند و خانوادهها درصورت انتخاب این مدارس، باید مابهالتفاوت قیمت را از جیب بپردازند. به این ترتیب والدین دانشآموز به حق انتخاب، دخالت و نظارت خود خواهند رسید و آموزشوپرورش با سرعت به سمت مردمیسازی حرکت خواهد کرد.
نگاه اقتصادی به آموزشوپرورش
بدترین نگاهی که میتوان به امر تعلیم و تربیت داشت نگاه اقتصادی است. این نگاه که آموزش کالایی است که میتوان مثل برنج یارانهای در اختیار مردم گذاشت، بزرگترین خطر برای آموزشوپرورش است. نگاه اقتصادی یعنی همه امور مربوط به تعلیموتربیت را با سنجهها و معیارهای اقتصادی بسنجیم؛ مثلا اگر در بازار خودرو حق انتخاب و رقابت باعث افزایش کیفیت میشود در آموزشوپرورش نیز لزوما همین اتفاق خواهد افتاد. عبارت «مدرسه به دریچه خدمات اجتماعی تبدیل شود»، اگر به معنای این است که دولت موظف به تامین رایگان آموزش برای همه جامعه است، صحیح، اما اگر به معنای این است که آموزش همچون دیگر خدمات اجتماعی قابل خرید و فروش است، بسیار آسیبزننده است.
حاکمیتزدایی
در تمام دنیا آموزشوپرورش به مثابه امر حاکمیتی پذیرفته شده است. در ایران نیز به همین صورت اما این موضوع که از صفر تا صد چقدر حاکمیتی باشد جای بحث است. مهندسی حاکمیتی آموزشوپرورش باید تغییر کند اما به نفع مردم نه به سود مافیای آموزش؛ فلذا مردمیسازی باید در چارچوب سیاستهای تربیتی جمهوری اسلامی ایران باشد، به همین دلیل هر تصمیمی که جهت نقض سیاستهای تربیتی نظام برآید مطرود است حتی اگر مشارکت مردم را در امر تعلیم و تربیت افزایش دهد. ایده پتههای آموزشی به دنبال حاکمیتزدایی و تغییر مهندسی آموزشوپرورش نه به نفع مردم که به نفع مافیای آموزش است. تقویت شکاف طبقاتی و قشربندی اجتماعی یارانه آموزشی باعث میشود مدارس و موسسات شروع به نمایش خدمات متنوع کنند، و باعث میشود افرادی که قدرت مالی بیشتری دارند این خدمات را خریداری کنند و برخی مدارس از این طریق سرمایههای زیادی به دست میآورند. رفتهرفته با انباشت سرمایه در نهاد مدرسه مساله برندسازی ایجاد میشود. با گذشت چند سال و با شکلگیری اَبَربرندهای آموزشی امکان از بین رفتن مدارس و برندهای کوچک افزایش پیدا میکند. این عامل باعث به وجود آمدن غولهای آموزشی خواهد شد و روابط پشت پرده را تقویت خواهد کرد. در مقوله توزیع یارانه ابهامات جدی وجود دارد. در شرایط فعلی شاید به لحاظ توسعه کمی، عموم نقاط کشور به مدرسه و خدمات آموزشی دسترسی داشته باشند، اما مساله میزان کیفیت است. در شرایطی که در بخشهای مختلف سرمایهگذاری کمتر یا بیشتر صورت گرفته و توازنی حداقل به لحاظ کیفیت برقرار نیست و فرسنگها با عدالت آموزشی فاصله داریم، چگونه پرداخت یارانه به خود دانشآموز با یک سازوکار باز توزیع توسط خود ایشان منجر به عدالت شود؟ در مناطق کمبرخوردار احتمال اینکه یارانه آموزشی صرف امورات دیگر شود بالاست، کمااینکه قشر برخوردار هم هزینه بیشتری برای آموزش خواهد کرد؛ همانطور که شاهد هستیم، بهترین دانشآموزان مدارس دولتی به مدارس غیر دولتی و خصوصی میروند. مردم نیز مدارسی را انتخاب میکنند که همسالان خوبی برای فرزندانشان باشند، اینجا مولفههایی چون خانواده، شغل پدر، توانایی مالی، خانوادههای مذهبی و... موضوعیت پیدا کرده و اینگونه روزبهروز شکاف طبقاتی و قشربندی اجتماعی بیشتر خواهد شد. پته آموزشی ایده شکستخوردهای است که باعث تحریف رویکرد مردمیسازی آموزشوپرورش شده است. خطر وجود نگاههای نزدیک به سند ۲۰۳۰ در حلقه بسته کارشناسی رئیسجمهور در باب آموزشوپرورش وجود دارد. پیشنهاد میشود حلقه فعلی شکسته و حرف کارشناسی جریانهای مختلف تعلیم و تربیت شنیده شود.