کد خبر: 76942

درباره حماسه تشییع پیکر حاج‌قاسم

فرمول تکرار شرایط اجتماعی ۱۶ دی ۹۸

صبح 13‌دی 98 را کمتر کسی از یاد می‌برد، صبحی که ایران در سوگ ترور قاسم سلیمانی یکپارچه بود و شهادت او را ضربه به ملیت و هویت ملی ایران می‌دانست.

صبح 13‌دی 98 را کمتر کسی از یاد می‌برد، صبحی که ایران در سوگ ترور قاسم سلیمانی یکپارچه بود و شهادت او را ضربه به ملیت و هویت ملی ایران می‌دانست. با شهادت این شخصیت ملی، سه سال است که سالگرد او در صدر اخبار و روزنامه‌هاست و رسانه‌ها از زوایای مختلف به تحلیل منش و شخصیت او می‌پردازند. این منحصر به روزنامه‌های داخلی هم نمی‌شود، روزنامه‌های خارجی هنوز که هنوز است با گذشت چندین سال در گزارش‌های خود به قاسم سلیمانی اشاره می‌کنند. فارغ از اینکه گزارش‌های آنها غیرواقعی یا واقعی است، نفس اینکه به قاسم سلیمانی می‌پردازند نشان از این دارد که این شخصیت مهم است و هنوز جایگاه دارد. صبح روز 13‌دی امسال هم در راستای همین مساله یعنی سالگرد شهادت قاسم سلیمانی، برنامه «صبح ایرانی» نگاهی به صدر اخبار روزنامه‌های ایران داشت. المیرا شریفی‌مقدم مجری این برنامه بود. در این نگاه، به روزنامه هم‌میهن رسید و درباره تیترهای صفحه اول روزنامه هم‌میهن اینچنین گفت: «از سوی وزارت رفاه برای خانواده چهارنفره اعلام شد خط فقر در تهران در مرز 15 میلیون تومان. و البته هرچی دارم نگاه می‌کنم روزنامه هم‌میهن هیچ تیتری نداره درباره سوژه امروز ما، 13‌دی سالگرد حاج‌قاسم سلیمانی. نمی‌دونم در صفحات بعدیش باشه یا نه، ولی در صفحه اولش من موردی مشاهده نمی‌کنم. برجام جایگزین ندارد [یکی از تیترها]، گمانه‌زنی درباره پلن‌های بی ایران و غرب درصورت شکست توافق هسته‌ای [تیتر دیگر]. تمام صفحات هم‌میهن را نگاه کردم و درباره سوژه امروز یعنی سالگرد حاج‌قاسم، هیچ خبری کار نکرده. احتمالا دوستان در روزنامه هم‌میهن، همکاران رسانه‌ای ما ارزش‌های خبری دیگری را، از یک زاویه دیگری ملاک قرار می‌دهند. چون از لحاظ ارزش خبری هم بخواهیم نگاه بکنیم بالاخره در یکی از اولویت‌هایشان می‌توانست قرار بگیرد.» این صحبت‌های شریفی‌مقدم در فضای مجازی وایرال شد ‌به‌طوری‌که شخصیت‌های مختلفی به آن واکنش نشان دادند. روزنامه هم‌میهن هم در واکنش به گفته‌های این مجری، یادداشتی با عنوان «ما همکار شما نیستیم» منتشر کرد. هم‌میهن در بخشی از این یادداشت گفته که «به کلیت نقد ایشان هم کار ندارم، فقط می‌خواهم بگویم خانم شریفی‌مقدم، ما «همکار» شما نیستیم. نه اینکه داوری ارزشی نسبت به کار شما داشته باشم یا بخواهم بگویم کار ما ارجح بر شماست. ابدا چنین نیست. اشاره من به جمله پایانی شماست، آنجا که گفتید «همکاران رسانه‌ای ما ارزش‌های خبری دیگری دارند.» حقیقت اینکه همکاران شما همان دوستانی هستند که صبح‌ها در استودیو با آنها برنامه اجرا می‌کنید. کار ما فقط اشتراک لفظی با کار شما دارد، می‌گویم چرا و امیدوارم در آن برنامه صبح‌تان مجالی پیدا کنید که این را هم بخوانید.» در ادامه این یادداشت نیز به‌دلایل دیگری اشاره می‌شود که شریفی‌مقدم همکار روزنامه‌نگاران نیست. فارغ از همکار بودن یا نبودن خانمِ مجری با روزنامه‌نگاران هم‌میهن، آنچه واضح است کلیت این یادداشت همچنان این سوال را بی‌پاسخ گذاشته که برمبنای کدام ارزش خبری در روز شهادت سردار سلیمانی حتی یک خبر هم از ایشان در روزنامه سراسری هم‌میهن کار نمی‌شود. آن‌هم در شرایطی که سالروز شهادت سردار سلیمانی تنها به راهپیمایی پرشور کرمان محدود نمانده و بسیاری دیگر از کشورها هم به پاس خدمات انسانی که این مرد به مردم جهان کرده است، هرکدام به‌نحوی از او یاد می‌کنند.

  واقع‌گرایی خودش ارزش است
مساله‌ای که در پاسخ هم‌‌میهن به مجری برنامه‌ای در شبکه دو وجود دارد این است که نگفته ارزش خبری از دیدگاه او شامل چه مواردی می‌شود؟ مردم؟ درد مردم؟ دستگیری برای نوشتن درد مردم؟ چه؟ یا حتی ممکن است مساله آنها انتقاد به قاسم سلیمانی و مشی او باشد. اگر چنین باشد هم صادقانه بگویند به مشی او انتقاد داریم. پیش‌تر هم برخی گفته‌اند و نقد کرده‌اند. سال گذشته برخی گفتند او مکتب نیست، برخی دیگر گفتند خطاهایی داشته، برخی دیگر گفتند او مکتب است، او نماد ملیت است و... . کسانی‌که انتقاد کردند الان هم منتقدند و نظرشان را می‌گویند. هم‌میهن هم اگر نقدی داشته یا دارد به مشی سردار سلیمانی، آن را صادقانه و بدون رودربایستی با مخاطبش بیان کند. تا مخاطب هم راحت‌تر تکلیف خود را در برابر آن بداند. بدون پاسخ گذاشتن مساله ارزش خبری این برداشت را به‌وجود می‌آورد برخی از نگاه روزنامه‌نگاران هم‌میهن، شهادت قاسم سلیمانی ارزش خبری ندارد. اما مردم ارزیابی ارزشی خود از مسائل را به نحوه دیگری نشان می‌دهند. مطابق نظرسنجی ایسپا در سال 98، 90‌‌درصد مردم ایران از شهادت سردار سلیمانی بسیار متاثر و ناراحت شده بودند. در دیگر نظرسنجی‌هایی که در سال 96 یا 98 (قبل از شهادت قاسم سلیمانی) توسط «مرکز مطالعات بین‌المللی و امنیتی» دانشگاه مریلند انجام شده نیز جایگاه ارزشی شهید سلیمانی و محبوبیت مردمی ایشان به تصویر کشیده شده است. در سال 96، این مرکز گزارش داده که 78‌درصد از مردم ایران نسبت به سردار سلیمانی دیدگاهی مثبت (مطلوب) دارند. در سال 98 نیز براساس نتایج نظرسنجی این مرکز، سردار سلیمانی با 82‌درصد، در صدر شخصیت‌های سیاسی محبوب ایران قرار دارد. گذشته از اعداد نظرسنجی‌ها عیار جایگاه شهید سلیمانی د‌ر نگاه مردم ایران در تشییع میلیونی و بی‌سابقه پیکر سردار سلیمانی واضح و عیان است. 

  نگاه شهید سلیمانی در ترمیم شکاف‌های اجتماعی ارزش خبری نداشت؟
بارها در همین صفحه از رویکرد روادارانه شهید حاج‌ قاسم سلیمانی در مواجهه با اقشار و طرز فکرهای مختلف جامعه نوشته‌ایم، در روزنامه 13 دی هم، همزمان با سومین سالگرد ترور این سردار شهید در مطلبی با عنوان «مکتب سلیمانی؛ مکتب بازسازی» به این ویژگی‌های شخصیتی پرداختیم که توجه به هریک از وجوه آن، کلید ترمیم شکاف‌‌های اجتماعی به‌وجود‌آمده در این روزهای ایران است. 
در آن مطلب ضمن بازخوانی شاخص‌ترین ویژگی‌های شخصیتی شهید سلیمانی در مواجهه با سلایق مختلف سیاسی، جامعه پر‌التهاب این روزهای کشور را بیش از هرچیز، نیازمند حلقه‌های واسطی‌ عنوان کردیم که مأموریت خود را در ترمیم شکاف‌های اجتماعی موجود در کشور می‌دانند و در توصیف این حلقه‌های واسط نوشتیم: «چهره‌هایی ملی که فارغ از جناح‌بندی‌ها و صف‌بندی‌های سیاسی مرسوم، دغدغه آرامش افکار عمومی و حفظ کیان جمهوری اسلامی ایران را دارند.» شهید حاج قاسم سلیمانی را هم از شاخص‌ترین مصادیق آن برشمردیم. علاوه‌بر آن، برخی اظهارنظرها و اتفاقات شکل‌گرفته در چند مدت اخیر از جانب برخی صاحبان تریبون و مسئولان را، نشانه‌هایی مبنی‌بر فاصله داشتن عمل برخی تصمیم‌گیران از منش شهید سلیمانی عنوان کردیم.» 
رویکردی که درباره آن نوشتیم: «نه‌‌تنها به ترمیم شکاف‌های موجود در جامعه کمک نمی‌کند بلکه در مقاطعی به آن دامن هم زده است.»
تا پیش از حواشی به‌وجود‌آمده درباره کم‌توجهی هم‌میهن به موضوع سالروز شهید سلیمانی در شماره 13 دی این روزنامه، به‌نظر می‌رسید یک چیز واضح و مورد توافق همه دلسوزان ایران باشد که آن مساله مورد توافق را می‌توان اهمیت بالای پرداختن به ابعاد شخصیتی شهید سلیمانی برای معرفی این مساله به‌عنوان یک الگو دانست که لازم است پیش چشم مسئولان کشور قرار گیرد. 
الگویی که در این روزهای پرکشمکش، بیش از هر زمان دیگری باید مورد توجه تصمیم‌گیران کشور قرار گیرد همانی ا‌ست که در تمام رفتارها و اظهارنظرهای شهید سلیمانی شاهد نشانه‌هایی از آن بودیم. رویکردی که هم تکثر موجود در جامعه ایرانی را پذیرفته بود و هم درعین پذیرفتن این تکثر، حکمفرما شدن وحدت میان اقشار مختلف را ضرورتی حیاتی می‌دانست. 
باتوجه به ابعاد این الگویی که شهید حاج قاسم سلیمانی با رفتار و اظهارنظرهای خود پیش چشم تصمیم‌گیران کشور و صاحبان تریبون در تمامی سطوح قرار داد و با درنظر گرفتن نقش حیاتی اتخاذ چنین رویکردی از سوی مسئولان برای ترمیم شکاف‌های اجتماعی شکل گرفته میان مردم و حاکمیت، این سوال برای افکار عمومی پیش می‌آید که چه چیزی باعث می‌شود یک رسانه‌ این‌چنین نسبت به این مساله از خود بی‌توجهی نشان دهد؟ 
شاید مشی حرفه‌‌ای‌ و البته صادقانه‌تر‌ در مواجهه با مخاطب، ایجاب می‌کرد رسانه‌ای با این رویکرد نسبت به الگویی مثل شهید سلیمانی پیش از هر چیز تکلیف دنبال‌کنندگان خود را روشن کند. کم‌توجهی به ابعاد شخصیتی شهید سلیمانی آن هم در رسانه‌ای که کمتر واقعه و تحولی از دید تحریریه‌اش دور می‌ماند، علاوه‌بر اینکه تلویحا یک اعلام موضع محسوب می‌شود، احتمالا برای جامعه هم دو پیام مشخص دارد. 
پیام نخست آنکه روزنامه هم‌میهن احتمالا نسبت به رویکرد ملی و روادارانه شهید حاج قاسم سلیمانی، به‌عنوان الگویی قابل قبول برای عبور از شرایط پرالتهاب فعلی کشور ان‌قلت دارد که البته در یادداشتی که به‌عنوان پاسخ این روزنامه به انتقاد مجری صداوسیما منتشر شد، اثری از چنین باوری دیده نمی‌شود. پیام دوم اما مرتبط با این مساله است که آیا این روزنامه پرداختن به ابعاد شخصیتی شهید سلیمانی و تشریح نیازمندی‌های جامعه امروز ایران برای تمسک به آن را فاقد ارزش خبری لازم می‌داند یا خیر، این منتقدان سیاسی هم‌میهن بوده‌اند که سعی داشته‌اند مساله کم‌توجهی این روزنامه به سالروز شهید سلیمانی را این‌طور بازنمایی و تفسیر کنند. دو پیامی که البته فقط با توضیح هم‌میهن قابل تفسیر یا اصلاح است.

مرتبط ها