کد خبر: 76866

برای «پرواز همای» و اثری که با تمام وجودش برای سرباز ایران ساخت و خواند

همای سعادت

وقتی انقلاب اسلامی را به یاد می‌آوریم، بیشتر از تصویر، این صدا است که از آن باقی مانده.

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار:وقتی انقلاب اسلامی را به یاد می‌آوریم، بیشتر از تصویر، این صدا است که از آن باقی مانده. سرودهای انقلابی آن دوران بستر بسیار مناسبی برای تحلیل‌هایی هستند که از فرم یک اثر، راه به زیر نهاد سازنده آن می‌برند و همین‌طور راه به شناخت دورانی که خالق اثر در آن به سر می‌برده است. پس از آن دوران جنگ فرا رسید و به همان ترتیب موسیقی مخصوص به خودش را پدید آورد. موسیقی یک کشور همیشه فرصت خلق چنین قطعه‌هایی را پیدا نمی‌کند. این قطعات در شرایط خاص اجتماعی پدید می‌آیند و بازتاب‌دهنده روح یک دوران و احوال یک ملت هستند. بخشی از ماندگارترین موزیک‌های جهان در مصب چنین شرایطی پدید آمده‌اند و پس از ده‌ها یا حتی صدها سال، زنده و جذاب باقی مانده‌اند. مثلا سرود ملی فرانسه همچنان همان سرودی است که در ایام انقلاب کبیر زمزمه می‌شد و سرود چریک‌هایی که برای مبارزه با فاشیسم در جنگ جهانی با همسران خود خداحافظی می‌کردند، با ترجیع‌بند «بلا‌چاو» در روزگار ما هنوز زنده و محبوب است. چنین ریتم‌ها، ملودی‌ها و محتواهایی در شرایط عادی نمی‌توانند خلق شوند. یک هنرمند باید در جو همان دوران قرار بگیرد تا چنین اثری از او بجوشد. تمام صفحات تاریخ به یک اندازه پرالتهاب نیستند و همه دوران‌ها چنین شور و بغض و آرمانی را در خود ندارند. از آخرین باری که جامعه ایران چنین فضایی را درک کرد، بیشتر از سه دهه می‌گذشت. جنگ و پس از آن رحلت بنیانگذار انقلاب.
 اما شهادت حاج‌قاسم سلیمانی در سال ۹۸ دوباره چنین جوی در جامعه به وجود آورد. سردار سلیمانی بازمانده‌ای از نسل آرمانگرایان دهه شصت بود. او صورتی نمادین از یک دوران باشکوه و خالص و انسان‌ساز بود که آدم‌های عصر جدید گاهی دلتنگش می‌شدند. قاسم سلیمانی بوی باکری و همت و زین‌الدین و باقری را می‌داد. بوی مدرسه عشق و دوران طلایی زندگی و مرگ در راه هدف. در ابعاد این عصر معراج پولاد، حضور سلیمانی روزنه‌ای بود به این امید که آن عصر خالص و انسان‌ساز آن دوره فرصت‌ها برای تعالی یافتن و قهرمان شدن، هنوز تمام نشده است. سلیمانی وقتی روی قله مرزی ایران ایستاد و سایه‌اش وقتی از افق، روی دامنه میهن افتاد، قامت سرداران بزرگ ایرانی از ابتدا تا به‌حال را تداعی کرد و شهادت او اگرچه مرگی بود درخور و سزاوار چنین شخصیتی، به هر روی برای جامعه ایران بسیار تلخ آمد و حس از دست دادن یک فرصت، یک نماد یک حامی و یک رفیق را در جامعه ایجاد کرد. همین باز می‌تواند سرآغاز کار هنری باشد و کسانی را به جوشش‌های بدیع در شاخه‌های مختلف هنر وا بدارد. شعر و موسیقی دو حوزه مهم و شاخص در این خصوص هستند که بازتاب احساسات فردی و جمعی در آنها به شکل زیبا و ماندگاری رخ می‌دهد.
در آستانه سومین سالگرد شهادت سردار سلیمانی، آلبوم موسیقایی «سربازنامه» با صدای پرواز همای رونمایی شد. این اثر هنری برگرفته از منظومه بلند و حماسی است که افشین علا در رثای حاج قاسم سلیمانی سروده است. سربازنامه مرثیه‌ای بر غم از دست دادن سردار ایرانی نیست و نغمات و ضرباهنگی که به استخدام دستگاه‌‌های موسیقی ایرانی در‌آمده‌اند، وجه حماسی این اثر را نشان می‌دهد. متن سربازنامه با وام گرفتن از جان‌مایه واقعه‌ای که روایت می‌کند، توانسته هم صنایع لفظی شعرحماسی را به کار گیرد و هم اینکه ارتباط‌های معنایی بین یک اثر و یک رخداد امروزی را حفظ کند. اما فارغ از اینکه تولید این اثر چه جایگاهی در متن جامعه هنری دارد از جهات دیگری هم اهمیت ویژه می‌یابد؛ اول اینکه از بند کلیشه‌ها و عادات مرسوم یادبود شهید قاسم سلیمانی بیرون جسته است. موسیقی به عنوان مهم‌ترین و اثرگذارترین قالب‌ هنری جامعه امروز ایران این توانایی را دارد که با طیف‌های مختلف اجتماعی ارتباط برقرار کند. در فضای رسانه‌ای امروز ایران، محتوایی که در یک اثر موسیقی شکل می‌گیرد، با سرعت و امکان بیشتری در اختیار مخاطبان قرار خواهد گرفت. علاوه بر این، اجرای حماسه «سربازنامه» توسط خواننده صاحب سبکی همچون پرواز همای در فضای امروز ایران اهمیت دوچندانی می‌یابد. در شرایطی که جریان رسانه لندنی به دنبال ایجاد دوقطبی در فضای هنری است و از قبل شکاف‌های‌ اجتماعی به دنبال کسب منافع سیاسی هستند، هرگونه اقدام فرهنگی که موجب وحدت در فضای هنری ایران شود، ارزشمند و قابل تقدیر است.

مرتبط ها