راضیه فلاح، خبرنگار:صبح جمعه 13 دی سال 1398 برای همه مردم ایران و منطقه یک شروع متفاوت داشت. خبر شهادت حاجقاسم سلیمانی در یک حمله تروریستی بهقدری شوکهآور بود که مخاطب را در یک ناباوری عمیق فرومیبرد. در اولین روزهای پس از شهادت این سردار بزرگ، هر فردی احساس ادای دین نسبت به این شهید بزرگوار داشت. هنرمندان شاید بهلحاظ طبع لطیف و روحیه حساستری که دارند؛ موضوع فعالیت خود را شهادت و شخصیت این شهید بزرگوار قرار دادند و رسالت هنری خود را در این عرصه انجام دادند.
دانشگاه آزاد اسلامی واحد استاد فرشچیان بهعنوان یک نهاد دانشگاهی با محوریت هنرهای اسلامی ایرانی کارگاه هنری دوروزه در 17 و 18 بهمنماه با حضور 53 هنرمند نقاش و خطاط بهبهانه شهادت سردار دلها تنها یکماه بعد از شهادت او برگزار کرد.
هنرمندانی از جامعه هنری بزرگ ایران گردهم آمدند و آثار خود را پیرامون ابعاد زندگی شهید سلیمانی خلق کردند. به مناسبت سالگرد شهادت جانفدای ایران با 10 نفر از هنرمندان حاضر در آن کارگاه گفتوگو داشتهایم که در ادامه آمده است.
سردار سلیمانی مرد روزهای سخت بود
حسن قلیپور، نقاش دفاع مقدس و یکی از هنرمندانی که در کارگاه سال 1398 دانشگاه آزاد اسلامی واحد فرشچیان شرکت کرده بود متولد 1351 و ساکن شهر بابل با مدرک کارشناسیارشد رشته هنر اسلامی ایرانی و شاگرد استاد محمدعلی رجبی بوده و بیش از 30 سال است که در حوزه نقاشی و سبکهای رئال و نگارگری به روش استاد فرشچیان کار میکند. او همچنین به تدریس در دانشگاه فنیوحرفهای الزهرا(س) و امامصادق(ع) شهرستان بابل و آموزشگاههای خصوصی مشغول است. وی با بیان اینکه موضوعات مختلفی به ذهن همه افراد شرکتکننده برای هر رویدادی خطور میکند و هنرمند باید در بین این موضوعات، یکی را انتخاب و به جسمیت برساند؛ در توضیح اثری که در آن رویداد خلق کرده، گفت: «در یک زمان و بازه کوتاه در این کارگاه شرکت و هر فردی آثار خود را خلق کرد. جمله سردار آسمانی که رهبری درباره شهید سلیمانی گفتند؛ بسیار در ذهن من مرور میشد و برای عنوان اثر نیز از این جمله استفاده شد. همه سعی من در آن بازه زمانی تصویرسازی از جلوه سردار درکنار این جمله بهصورت انتزاعی بوده است.» این هنرمند عرصه نگارگری افزود: «این نوع خاص نقاشی، در سبک اروپایی این روش را سوررئال و در نقاشی ایران استاد فرشچیان آن را احساسی میخواند. در این نقاشی برخی مضامین وجود دارد که به علتهای ذهنی آنها ترسیم شده است. در این اثر سردار در بالاترین نقطه کهکشانی و برای بیان فراغ شهید از مسائل مادی با لباس احرام کشیده و در پس زمینه سرو که نماد مقاومت است؛ رسم شده است. در پایین تصویر هم یک پرنده روی دست شهید نشسته که این پرنده اقتباسی از تابلو عصر عاشورای استاد فرشچیان است تا در ذهن بیننده گذری به شهدای عاشورا نیز زده شود.» قلیپور با بیان اینکه سردار سلیمانی به بهترین نحو مسئولیت خود را انجام میداد، اظهار کرد: «عضویت من در خانواده شهدا و سالها فعالیت در حوزه دفاع مقدس به من نشان داده بهطور حتم افرادی که در این مسیر قرار میگیرند، نمیخواهند با ظاهرسازی و برخی مسائل جانبی به مقام و پست برسند. این افراد نمیتوانند راه سخت جنگ و مبارزه را انتخاب کنند و بهترین مثال برای این مدل از شخصیتها، سردار سلیمانی است. او بهعنوان یک سرباز از کشور دفاع میکرد و هیچ اهمیتی ندارد در داخل مرزهای ایران بوده یا نبود؛ سردار مسئولیتی را که برعهده داشت به بهترین نحو ممکن انجام میداد. همین امر ارتباطی روحی و دلی بین سردار و دیگر افراد جامعه ایجاد کرده است.» او در ادامه با توضیح اینکه هنرمند احساسی با مسائل و موضوعات مختلف برخورد میکند، در تشریح شخصیت سردار دلها از نگاه خود بیان کرد: «همه افرادی که میخواهند بدون هیچ حاشیهای سردار را قضاوت کنند؛ رابطهای روحی و معنوی بین شهید و خودشان احساس میکنند. از جهت دیگر نیز سالها فعالیت در حوزه هنر من را مجاب کرده تا بدون قضاوت و داوری با سردار ارتباط داشتهباشم. بالطبع از سالها پیش شهید را بهواسطه تلویزیون، فضای مجازی و وسایل ارتباط جمعی میشناختم. پس از شهادت سردار ارتباط احساسی دیگری بین من و شهید سلیمانی ایجاد شد. بر همین اساس پس از آنکه از من برای حضور در کارگاه سال 98 دعوت شد، حتی باتوجه به مسافتی که بین تهران و شمال وجود دارد، باز هم در آن شرکت کردم. دو روز در تهران بودم و حاضر شدن درکنار دیگر استادهای نقاشی و همکارهای این حوزه بهزعم خودش تجربه جالبی بود.»
شهید سلیمانی برای مرگ خود نیز دلیل داشت
مهدی پرستارشهری، نقاش و عضو هیاتعلمی رشته هنر و معماری دانشگاه بوعلی سینا است و حدود 23 سال در زمینه هنرهای تجسمی فعالیت دارد. رشته نقاشی را در مقطع کارشناسی و رشتههای تصویرسازی و مطالعات تصویری و تطبیقی هنر را در مقاطع کارشناسیارشد و دکتری خوانده است. سبک کاری که انتخاب کرده تلفیقی از نگارگری ایرانی و اکسپرسیونیسم معاصر است. او تابلوی معراج را با محوریت سردار قاسم سلیمانی رسم کرده است.
پرستارشهری درباره نحوه کشیدن تابلو معراج عنوان کرد: «عنوان اثر برگرفته از یکی از نگارههای معروف خمسه تبریزی با نام سلطان محمد است. فرشتههای این تابلو نیز برگرفته از نگارگری ایرانی و با چهره شهید سلیمانی تلفیق شده است. این تلفیق بیانگر نگاه خاص شهید به زندگی است که برای مرگ نیز دلیل داشته است. به بیان معروف برخی مردنشان نیز دلیل دارد و برخی بدون هیچ دلیلی زنده هستند. همه تلاشم را برای ترسیم این جمله در نگاه اکسپرسیو نقاشی داشتم. از سوی دیگر به علت آنکه کارگاه به بهانه شهادت این سردار عزیز و با موضوعیت او برگزار شد، چهره او در مرکزیت تابلو کشیده شده و فرشتهها اثر سلطان محمد در دور این تصویر قرار گرفتند که اشاره به معراج رفتن شهید را تداعی کنند. به بیان دیگر اقتباسی از پرده سلطان محمد شده و حتی عنوان نیز تلمیحی از شهادت و همان اثر خمسه تبریزی است.»
پرستارشهری با بیان اینکه در بیشتر آثار خود پیوندی بین نقاشی ایرانی و آثار بزرگ گذاشته و ارتباطی با مسائل روز برقرار میکند، اظهار کرد: «سالها فعالیت در حوزه نقاشی و تولد در سال 1358 و رشد و نمو در یک خانواده مذهبی تاثیر شگرفی در اعتقادات شخصیام داشته که عامل وابستگی بین من و این فضاهای اعتقادی شده است. همچنین استقبالی که پدر و مادرم برای من در این مسیر داشتند، اشتیاقم را بیشتر کرده است.»
استاد دانشگاه بوعلی سینا همدان با بیان اینکه این افراد مسیر شهادت را انتخاب کردهاند، در ادامه افزود: «احترام زیادی برای مادرم دارم و متاثر از نگاه او، به همه شهدا احترام میگذارم و معتقدم آنها برگردن همه ما حق دارند. به همین علت در جشنوارهها و موضوعات مذهبی و ارزشی همیشه حاضر شدهام. برای مثال حضور یک جوان زیر 20 سال در میدان جنگ یک شجاعت بیبدیلی دارد که برای آن نمیتوان ارزشی گذاشت و کار هنری تنها دینی است که ادا میکنم. به بیان ساده تربیت خانوادگی و احترامی که خانواده به مسائل مذهبی داشتهاند در کنار علاقه شخصی به مسائل و هویت ایرانی عامل انتخاب این مسیر شده است.»
او با بیان اینکه جوایز بسیاری از جشنوارههای مختلفی از قبیل فجر، مقاومت، سوگواره هنر عاشورایی را بهدست آورده، درباره شخصیت حاجقاسم گفت: «شخصیت سردار دلها نیز در مسیر همه آدمهایی است که برای مرگ خود نیز دلیلی دارند. برخی برای زندگی بیانگیزه هستند، ولی افرادی در این دنیا زندگی میکنند که برای مرگ خود نیز تلاش و انگیزه ایجاد میکنند. در دورههای مختلف تاریخی این افراد زیستهاند و با عنوانها و نامهای مختلف زندگی کرده و با دلیل و منطق درست این مسیر را ادامه دادهاند. این افراد اسطورههای ثابتی در تاریخ هستند که در هر دوره دوباره تکرار میشوند.»
کوچکترین کاری بود که میتوانستم برای مقام سردار انجام دهم
زهرا پایکار، نقاش و یکی از هنرمندانی که در کارگاه سال 1398 دانشگاه آزاد واحد استاد فرشچیان حاضر شد. او رشته تصویرسازی را تا مقطع کارشناسیارشد خوانده و در سبک نگارگری و نقاشی ایرانی حدود 20 سال فعالیت هنری دارد. پایکار در توضیح تابلویی که با موضع شهید حاجقاسم سلیمانی در سال 1398 کشیده، عنوان کرد: «سبک و تکنیک بهکار رفته در تابلو قاسمالجبارین نگارگری و نقاشی ایرانی است. برخلاف سبک نقاشی نگارگری که نیاز به صرف مدت زمان طولانی برای خلق اثر دارد؛ کار در کارگاه در مدت زمان محدود انجام شد. همین امر در انتخاب عناصر اثر بسیار تاثیر گذاشت و رسم اثر در همان مدت مشخص و محدود انجام شد. همین عامل باعث شد در این تابلو نگارگری برخلاف آثار این حوزه از دامنه رنگی کم گواش، آبرنگ و طلا استفاده و بیشترین تمرکز روی قلمگیری اعمال شود.»
او با بیان اینکه برای کشیدن این اثر از تکنیک خیس در خیس استفاده شده، توضیح داد: «این تصویر برخلاف دیگر آثار سبک نگارگری روی مقوای چاپ بهعلت تناسب با تکنیک خیس در خیس برای مدت زمان کم، ترسیم شده است.» خالق اثر قاسمالجبارین در بیان علت ترسیم انگشتر شهید بهجای صورت او در نقاشی خود، گفت: «شهدا قالب الهی دارند و آنها از جسم و چهره خارج هستند. از سوی دیگر نگارگری یک نوع نقاشی نمادین است و بیشتر از عناصری در آن استفاده میشود که سریع و صریح موضوع و مطلب را بیان نکند. برای اجرای این طرح هم سعی شده با الهام از هنر تجریدی ایرانی به بیان نمادین موضوع پرداخته شود. استفاده از انگشتر سردار شهید بر همین اساس بوده، از سوی دیگر بیشترین آثاری که دیگر هنرمندان حاضر در آن کارگاه کشیدند؛ متمرکز بر چهره و پرترهای از حاجقاسم بود. برای دوری از تکرار این موضوع هم دیگر عامل مهم در استفاده از انگشتر حاجقاسم بوده است.»
این هنرمند نقاش در ادامه توضیحات خود عنوان کرد: «استفاده از فرشته در نقاشی نگارگری برای نمایش مقام الهی اولیای خداست. مخاطب نیز با دیدن این اِلمان بهسرعت این مفهوم را درک میکند. در دین و فرهنگ ما نیز شهدا بهعنوان اولیای خدا معرفی شدهاند و استفاده از فرشته در این تابلو به همین علت بوده است. استفاده از لباس رزم در ترسیم فرشته عامل دیگری برای نمایش شهادت و اشاره به نظامی بودن شهید بزرگوار در اثر بوده است. فرشته درحال حمل یک حلقه نور است که در بالای آن انگشتر شهید قرار گرفته و نماد دیگری از مقام والای شهید سلیمانی دارد. نگین سرخ انگشترهم تنها رنگ بهکار رفته در تابلو است و خیلی سریع توجه مخاطب را به خودش جلب میکند.»
او درباره شخصیت حاجقاسم و چرایی حضور در این کارگاه اظهار کرد: «بهعنوان هنرمند احساس وظیفه در قبال شهدا دارم و سعی بر خلق آثاری دارم تا بتوان بهدرستی این وظیفه را انجام داد، حتی برای ترسیم رئال انگشتر شهید هرچه بیشتر تحقیق کردم؛ حزن ماجرا را برایم بیشتر میکرد. ای کاش این اثر مورد تایید شهید سلیمانی قرار گرفته شود؛ چون این کوچکترین کاری بوده که میتوانستم برای بزرگی مقام سردار انجام دهم.»
هر لحظه از زندگی این شهید یک انقلاب است
مینا صدری، استاد دانشگاه تهران است و فعالیت هنری را از سال 1364 با ورود به هنرستان تجسمی دختران با فعالیت در هنر مجسمهسازی آغاز و تا سال 1368 در آن هنرستان مشغول به تحصیل بوده است. پس از ورود به دانشگاه در رشته نقاشی ادامه تحصیل داده و در سال 1372 زیر نظر استاد محمدعلی رجبی هنر نگارگری و نقاشی ایرانی را آموخته است. رشته پژوهش هنری را نیز در مقطع کارشناسیارشد و دکتری ادامه داده و در کنار هم فعالیت هنری خود را نیز دنبال کرده است. به بیان دیگر بیشتر بر انجام فعالیت عَمَلی متمرکز بوده و کارهای پژوهشی را توامان با مسیر هنری کارها ادامه داده است. او در کارگاه واحد استاد فرشچیان اثر طلب شهادت را کشید.
صدری با بیان اینکه دورههای مختلف نقاشی را گذرانده است در ادامه افزود: «با توجه با آشنایی با استاد رجبی و شناخت نقاشی ایران، هنر نگارگری را ادامه داده و بیشتر نیز روی هویت شکلگیری نقاشی متمرکز شده است. در نتیجه این امر در هر فعالیت هنری که تاکنون چه در هنر نقاشی و نگارگری و چه در هنر مجسمهسازی داشته، این موضوع بهخوبی مشهود است. بنابراین تفاسیر در سبک نگارگری فعالیت دارد.»
او درتوضیح تابلو طلب شهادت عنوان کرد: «در این سرزمین افرادی زیست میکنند که شاخص هستند و یک از خودگذشتگی را توأمان در کنار اعتقادات بسیار عمیق در وجود خود دارند. این افراد بار زندگی را با شهادت به اوج خود میرسانند. آسمانی شدن سردار سلیمانی نیز در همین راستا بود و همه را متاثر و جذب شخصیت آن شهید کرده است. در صحبتهایی که همیشه پیرامون حاجقاسم گفته شده، او را همیشه بهدنبال شهادت بیان کردهاند. سردار شهادت را شبیه یک گوهر گرانبها میدید که باید برای پیدا کردن آن همهجا را جستوجو کرد. براساس سخنان شهید بزرگوار که میگفت من در هرجایی، هر جبههای و روی هر خاکریزی که حاضر شدم، بهدنبال شهادت بودم. همین امر موضوعی را در ذهن من شکل داد تا شهید سلیمانی در مرکز تابلو و بلندتر از زمین ترسیم شود. گویی سردار دلها با اشراف به همه کره خاکی به دنبال شهادت است تا آن را به دست بیاورد.»
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه در نقاشی ایران میتوان چند نگاه و زاویه دید را در یک حالت خاص جمع کرد، در ادامه افزود: «با توجه به تجربههایی که در مدت سالها فعالیت در سبکهای مختلف نقاشی داشتهام و هرآنچه در باور و ذهنیتم با آن شکل گرفته، حاجقاسم را در جایی بلندتر از زمین نشان دادم. گویی همه عناصر دنیا، زمین و آسمان مهیای طلب شهادت او هستند. آسمان به رنگ سرخ و ارغوانی درآمده و انگار آسمان نیز آماده شهادت شده است و گلی در دست سردار عزیز کشیده شده که نمادی از شهادت را در دست این شهید قرار دادهام.» خالق اثر طلب شهادت درخصوص حاجقاسم بیان کرد: «درحقیقت آنقدر وسعت برخورد شهید با مساله خیر و شر، بزرگ و وسیع بوده که آن را محدود به یک سرزمین و مرز جغرافیایی خاص نکرده است. گویی که سردار سلیمانی جهانی است و هر لحظه از زندگی این شهید یک انقلاب است. گاهی انسان عاجز بیان برخی از افراد و عملکردهای آنها میشود. سردار سلیمانی طالب شهادت بود و مسیر و راه خود را در همین مسیر و براساس مسیر عاشورا انتخاب کرد. همین امر به انسان احساس دوباره کل زمین کربلا و کل زمان عاشورا را میدهد. باید اتصال حاجقاسم به راه شهدای کربلا برای همه باشد، چون این مسیری است که هرکس در آن حاضر شود، جهانی میشود.»
نقاشی شهدا وظیفهای است که برای خود تعریف کردهام
حسین عصمتی، نقاش و هنرمند دیگر حاضر در کارگاه واحد استاد فرشچیان بوده است. او رشته نقاشی را تا مقطع کارشناسیارشد و رشته تطبیق هنر اسلامی را تا مقطع دکتری خوانده است. جزء هنرمندان حوزه هنری بوده و در حدود 30 سال فعالیت در حوزه نقاشی دارد. سبک نگارگری را از سال 1374 زیر نظر استاد محمدعلی رجبی آغاز کرده و همچنین درحوزه مجسمهسازی نیز فعالیت دارد.
عصمتی درخصوص اثر شاهد شهید بیان کرد: «بعد از شهادت سردار در کارگاهی که به میزبانی واحد استاد فرشچیان بود شرکت و این اثر را برای همان رویداد در سال 1398 اجرا کردهام. جمله تا شهید نباشید به شهادت نمیرسید از شهید سلیمانی نیز در رسم این نقاشی بسیار تاثیرگذار بوده و تصویرسازی از این جمله را هدف اصلی رسم این اثر درنظر گرفتم. گوشه تصویر دست شهید سلیمانی ترسیم شده که عکسی از خود شهید را در لباس احرام نشان میدهد و گویی حاجقاسم به احرام عشق رفته است. در تابلو شهید حرکتی به داخل تابلو دارد و با نگاه خود به مخاطب انگار میخواهد دیگران را برای ادامه این مسیر دعوت کند.»
عصمتی درباره حس و حال خود در زمان خلق این اثر و شخصیت حاجقاسم گفت: «اکثر نقاشیهایی که کار کردهام بهصورت موضوعی و ارزشی از انقلاب، داستانی از قرآن یا تاریخ اسلام بوده است. این امر نیز یک تعهد و وظیفهای است که برای خود تعریف کردهام که نوعی احساس وظیفه در مقابل ایثار خون و جان شهدا است. این حداقلترین کاری است که یک هنرمند میتواند در قبال خون شهدا انجام دهد و به یک طریقی دیگر راه و مسیر شهدا را ادامه دهد. سعی دارم تا تجربه سالها فعالیت هنری خود را با انجام فعالیتهای هنری و کار در این موضوعات ادامه دهم تا به وظیفهای که برای خود تعریف کردهام، جامه عمل بپوشانم.»
خالق اثر شاهد شهید در ادامه چگونگی خلق این اثر افزود: «شهید حاجقاسم سلیمانی یک شخصیت ملی مذهبی دارد و به بیان دیگر یک قهرمان ایرانی و مسلمان شیعه است. وظیفه همه ما است تا راه و یاد این شهید قهرمان را زنده نگه داریم تا در خاطرهها ماندگار شود. خلق آثار هنری نیز یکی از راههایی است که میتوان راه شهدا را زنده نگه داشت و براساس همین اصول نیز این تابلو کشیده شد.»
او در ادامه افزود: «در انتهای هر موضوع و کاری که برای شهدا میکنم، خدا را شاکرم که موقعیت و شرایطی ایجاد شده تا من بتوانم آن را انجام دهم، هرچند در مقابل کار و ایثاری که آنها کردهاند، این کاری نیست. چون میتوان بارها و بارها آن را تکرار کرد، درحالیکه جان تنها یکبار فدا میشود و کار هنری با موضوع شهدا امر مهمی محسوب نمیشود. همین امر هم باعث شده تا من وظیفه خودم بدانم و تعهدی بر ضمه خود داشته باشم که در موضوعات کار کنم. به بیان ساده یک توانایی دارم و باید آن را در این مسیر استفاده کنم.»
دربرابر فداکاری سردار سلیمانی احساس وظیفه داشتم
غلامرضا سپهری، خطاط و یکی از هنرمندانی است که در کارگاه 1398 واحد استاد فرشچیان شرکت داشت. او یکی از اعضای انجمن خوشنویسان ایران است و تا مقطع دکتری در رشته هنر تحصیل کرده و فعالیت در حوزه خوشنویسی را از سال 1360 آغاز کرده است. سپهری با توضیح اینکه همه افرادی که در انجمن خوشنویسان فعالیت دارند، با اولویت خط نستعلیق کار خود را آغاز میکنند، گفت: «پس از آنکه هنرمند خطاط، خط نستعلیق را بهخوبی فرا گرفت باید یک خط دیگر را نیز فراگیرد. بدین منظور پس از آموختن خط نستعلیق به آموختن خط شکسته پرداخته و درحال حاضر نیز علاقه بیشتری برای نگارش خط شکسته دارد.» او درخصوص اثر خطاطی که در این کارگاه با نام شهیدان نوشته بود، اظهار کرد: «جامعه اسلامی یک حس و حال خاصی در موضوع شهید و شهادت بهواسطه امام حسین(ع) و بعضی از افرادی که در مسیر شهادت گام برداشته و حرکت کردهاند، دارد. این مکتب عاشورایی لحظه به لحظه با ما عجین شده و همراه ما است. همه مردم کشور نیز سعی دارند ادای احترام به شهدا را در اولویت کاری خود قرار دهند تا رسالت خود را در رابطه به خط و مسیری که از امام حسین(ع) آغاز شده و تا امروز و شهادت بسیاری از افراد ادامه دارد، ادا کنند. من نیز در این متکب تربیت شدهام و برای انجام رسالتم برای ادای احترام به این مقام والا این شعر را انتخاب، نوشته و سپس به کارگاه دانشگاه آزاد واحد استاد فرشچیان اهدا کردهام.» عضو انجمن خوشنویسان ایران با بیان اینکه تا قبل از شهادت سردار حاجقاسم سلیمانی بهعلت درگیری کاری و هنری او را ندیده و شناختی از این شهید والا نداشتهام، بیان کرد: «شناختی از میدان مبارزه و تلاش او برای کشور نداشته و تنها شناخت محدود و کوچک رسانهای از او داشتم. شناختم از شهید سلیمانی محدود به رشادتها و تلاشهایی بوده که در میدانها مبارزه داشت و هیچ برخورد و مصاحبت دیگری را با این قهرمان ملی پیش از شهادت نداشتم. اما بهخاطر علاقه و احساس وظیفهای که به شهدا بر دوش حس میکنم، در این کارگاه هنری شرکت کردهام.» او در ادامه افزود: «یک احساس وظیفه برای فداکاری این سرباز والا مقام داشتم. هر زمانی که یک سرباز برای کشور و میهن خود این رشادتها و تلاشها را میکند و با ایثار جان خود این کار را به بهترین شکل به ثمر میرساند، بر گردن همه مردم کشور دِینی دارد تا در مقابل این دلاوری کاری کنند. هنرمندان نیز باید با ایفای درست نقش هنری خود، این مسئولیت را به درستی انجام دهند. من هم بهعنوان یکی از هنرمندان این وظیفه را بر دوش خود احساس کردهام.»
حاج قاسم از جنس همان شهدای دفاع مقدس بود
محمدعلی نادری نقاش و هنرمند دیگری است که در کارگاه هنری واحد استاد فرشچیان به نگارگری پرداخت. او متولد مرداد ماه 1370 در شهر بوشهر بوده و فارغالتحصیل رشته علوم تغذیه و مشاوره رژیمدرمانی از دانشگاه علوم پزشکی بوشهر است. حدود 7 سال در حوزه نقاشی در بیشتر سبکهای این هنر کار میکند ولی بیشتر در سبک رئال و تکنیک رنگ روغن و سیاهقلم فعالیت دارد.
نادری در توضیح تابلوی قربانی مهر که 3 سال پیش به بهانه شهادت حاجقاسم کشیده، بیان کرد: «به علت آنکه بیشترین تصاویری منتشر شده از سردار تداعیکننده از زمان جنگ و مبارزه در میدان نبرد است، همین امر عامل مصمم شدنم به ترسیم یک چهره خندان از آن شهید شد. در این قاب سردار سلیمانی با لباس احرام در نقاشی رسم شده تا نمادی از قربانی بودن او باشد و یک گلدان گل سرخ به نشان مهم و محبت سردار دلها در دستان او قرار دارد.»
هنرمند با بیان اینکه موضوعیت سردار سلیمانی در آن کارگاه شرکت کرده، عنوان کرد: «صحبت درباره شخصیت حاجقاسم به علت گستردگی شخصیت او بسیار زیاد است. درنتیجه نمیتوان در اینباره سخنی درست و دقیق گفت. اما یکی از دلایلی شرکت در آن کارگاه مجموعه آثار «سربندان ما» که از 40 شهید دوران دفاع مقدس در گذشته تصویرسازی کردم بوده است. در آن مجموعه که چهره 20 شهید شاخص دوران جنگ 8 ساله ایران مانند حاجهمت، مهدی باکری و... در کنار 20 شهید کمتر نامآشنای شهرهای مختلف کشور به صورت سیاهقلم کنار هم قرار گرفته است. این مجموعه در قالب نمایشگاه در شهرهای مختلف مانند قم و بوشهر و اصفهان برگزار شده است.»
او با بیان اینکه مسیر شهادت اهمیت دارد در ادامه اظهار کرد: «حاجقاسم نیز در ادامه دیگر شهدای دفاع مقدس حرکت کرده و به نوعی من تابلوی قربانی مهر را ادامه آن مجموعه میدانم. به بیان دیگر، از نسل سربازان دفاع مقدس افراد کمی هستند که در زمان آنها شهید میشوند و به جمع دوستان شهید خود میروند. حاجقاسم از جنس همان شهدای دفاع مقدس بود که در روزگار ما زیست میکرد. شهید باکری و همت یک نفر بودند که شهید شدند و شهید سلیمانی نیز نمایندهای از همان جنس شهدا بود.»
سردار دلها بود و 40 سال خود را به خدا سپرد
محمد اسدیجوزانی، نقاش و یکی از هنرمندان شرکتکننده در کارگاه نقاشی دانشگاه آزاد واحد استاد فرشچیان با موضوع سردار سلیمانی است که فعالیت هنری را از سال 1362 با کشیدن نقاشی شهدا آغاز کرده و بعد از مدتی نیز برای تحصیلات آکادمیک رشته نقاشی را در دانشگاه تهران و پس از آن مقطع کارشناسیارشد را در دانشگاه تربیت مدرس خوانده است. او از ابتدای فعالیت در هنر نقاشی، تنها تصویرگر شهدا روی بوم و دیوار بوده است. اسدیجوزانی در ادامه با بیان اینکه در رئال با تکنیک آبرنگ نقاشی میکند؛ در جزئیات فعالیتهای خود در هنر نقاشی گفت: «صورت و پرتره شهدا موضوع بیشترین آثار کشیده شده توسط من است و در مدت فعالیت 31 ساله خود چهره شهدای شاخص هشتسال جنگ تحمیلی را رسم کردهام.»
او در توضیح انتخاب تکنیک آبرنگ برای آثار خود عنوان کرد: «از آنجا که کار آبرنگ حس بیشتری دارد و بهتر میتوان حس معنوی شهدا را با انجام این تکنیک پیاده کرد، در نتیجه این تکنیک را برای رسم نقاشی شهدا انتخاب و تاکنون نیز ادامه دادهام.»
خالق اثر سردار دلها اظهار کرد: «سردار شهید سلیمانی 40 سال بهدنبال شهادت بود و سرانجام توانست به دوستان شهیدش ملحق شود. تلاش داشتم با استفاده از ضربههای قلممو احساس معنوی سردار در تابلو را ایجاد کنم.» او با بیان اینکه 15 سال عضوی از نیروهای سپاه قدس بوده است، ادامه داد: «معنویت جنبه شاخص این شهید بزرگوار بوده و این خصیصه در بسیاری از جلسات بهراحتی در او مشهود بود. نهتنها معنویت در شخصیت خودش به خوبی مشخص بود، بلکه برای رسیدن دیگران به معنویت نیز تلاش میکرد، برای مثال در یکی از زمانهایی که نیروهای سوری برای آموزش به ایران آمده بودند؛ سردار دلها گفت نیازی نیست این نیروها آموزش نظامی ببینند، چون این آموزشها را در منطقه جنگی بهراحتی میتوان آموخت. مهم آموزش مسائل معنوی است و حتی در هشتسال دفاع مقدس ایمان سربازهای ایرانی عامل موفقیت آنها در جنگ شد، در نتیجه این نیروها نیز باید معنویت خود را تقویت کنند که عامل واقعی پیروزی است.»
اسدیجوزانی با بیان اینکه شهدا در طراحی پرتره خود کمک و مدد میرسانند، بیان کرد: «او سردار دلها بود و 40 سال خود را به خدا سپرد و تشیع شهید در کشورهای ایران و عراق خود نشان از محبوبیت سردار سلیمانی در بین همه مردم ایران منطقه بود. حتی بعد از گذشت چندسال از شهادت او، هنوز هم شرکت در کارگاههایی با موضوعیت حاجقاسم برای من اولویت دارد.»
درآمیختگی خصلتهای اخلاقی وجه تمایز شهید سلیمانی شده است
مصطفی شعرباف، نقاش تابلوی سردار دلها و یکی از هنرمندان حاضر در کارگاه 3 سال پیش در دانشگاه آزاد واحد استاد فرشچیان، متولد سال ۱۳۴۲ اصفهان و فارغالتحصیل دانشگاه هنر در مقطع کارشناسی رشته نقاشی است. تاکنون ۶ نمایشگاه انفرادی حدود 20 نمایشگاه جمعی را برگزار کرده و همچنین در ۴ کارگاه زنده تلویزیونی، تعداد زیادی نقاشی دیواری شهری کار کرده است. او در توضیح فعالیتهای هنری خود، اظهار کرد: «بیش از هزار تصویر از شهدا در سبکهای مختلف، تعداد زیادی نقاشی پرتره به سبک آبرنگ، آب مرکب را در بیش از 40 سال فعالیت در هنر نقاشی کار کرده است. » هنرمند نقاش درخصوص دلایل حضور خود در کارگاه سال 1398 واحد استاد فرشچیان، گفت: «از اوایل جنگ فعالیتم در ترسیم پرتره شهدا را بهصورت حرفهای آغاز و سعی بر تکامل فن و تخصص در رسم این آثار داشتم. این مسیری بود که از همان روزها انتخاب کردم و همین عامل نیز باعث شد تا پرتره سردار را رسم کنم. همین علاقه به کشیدن تصویر چهره شهدا عامل تاثیرگذاری شد که صورت سردار عزیز را بارها بکشم و در آینده نیز خواهم کشید.» او درباره چرایی کشیدن صورت شهدا توضیح داد: «خارج از مسائل اعتقادی که در فرهنگ و باور همه ما وجود دارد؛ برای صرف یک تخصص باید انسان کاری را انجام دهد که بر قیمت فرد متخصص افزوده شود. زمانی که تصویر یک شهید کشیده میشود، قیمت از آن هنرمند نیست و آن شهید است که به قیمت اثر میافزاید. از سوی دیگر به علت جاودانگی شهدا کار هنرمند نیز به این جاودانگی پیوند میخورد و جاودانه میشود. همچنین، زمان ترسیم چهره شهدا احساس بیهودگی و تلف شدن وقت در من بهوجود نمیآید.» شعرباف بابیان اینکه پرتره بسیاری از شهدا از قبیل خرازی، کاظمی و بسیاری دیگر از فرماندهها را کار کرده، عنوان کرد: «همه شهدا در جایگاه خود بسیار محترم و ارزشمند هستند؛ اما به علت قرابت زمانی بیشتری که با حاجقاسم داشتیم؛ درک بیشتری از او در افراد ایجاد شده است. این شهید عزیز در چند بُعد شاخص شده که بخش فرماندهی فرهنگی او برای من بسیار اهمیت دارد. سردار دلها یک تفکر زیبا و بسیار جذاب داشت و توانست خود را به خلوص اسلام و واقعیت اسلام بسیار نزدیک کند. حاجقاسم بین افراد مرزبندی نمیکرد و همه را فرزندان خود میدانست. یک روش برخورد درست با مردم داشت و این برخورد با دیگران از او یک نوع نگاه خیلی زیبایی ساخته است. در عین حال که با مردم اینقدر مهربان بود، در مقابل دشمن بسیار جدی و اشداء علی الکفار بود و در اوج دشمن را به ستوه آورده بود. شهادت هم نصیب کسانی میشود که به دشمن فشار میآورند و راهی جز ترور را برای دشمن باقی نمیگذارند.» این هنرمند عرصهنگاری با تاکید بر اینکه همه شهدا یک شخصیت خاص و والایی داشتند، ادامه داد: «حاجقاسم در دوران فعلی که ما با داعش و انواع جنگهای سیاسی محاصره شدهایم؛ خیلی زیبا مسائل سیاسی را درک و در اوج به مسائل اعتقادی میپرداخت. به عقیده من این درآمیختگی خصلتهای اخلاقی، وجه تمایز شهید سلیمانی و دیگر شهدای ایران شده است. حضور میلیونی مردم در مراسم تشییع این شهید بزرگوار نیز گواه این است که مردم بهخوبی این را درک کردند. همه احساس کردند تکهای از وجود خودشان را در آن مراسم بزرگ تشییع کردند.» او در ادامه افزود: «همه دنیا نظامی و نظامیگری دارد. آمریکاییها نیز برای خودشان رمبو را در فیلمهای اکشن ساختهاند. اما این فضای اکشن شباهتی به سردار سلیمانی ندارد و نمیتوان او را در این تصویر آورد. علت این امر نیز شخصیت و نگاه مذهبی و فرهنگی است که این شهید والا داشت. یک نگاه قدرتمندی که به سادگی پشت میکروفن گریه میکند و این زیبایی سردار است.» شعرباف در توضیح تابلوی سردار دلها گفت: «تخصص من آبرنگ است و نمایشگاه موضوعیتمحور است. همین عامل باعث شد تا نتوانم همه آنچه را که میخواستم اجرا کنم. درنتیجه یکی از عکسهای شهید را با نوع قلم متمایز کشیدم و همه سعی خود را در ترسیم این تصویر داشتم.»
پاسداشت از مقام شهدا را وظیفه همه میدانم
یدالله ورزدار هنرمند نقاش و یکی از حاضران در کارگاه هنری سال 1398 واحد استاد فرشچیان با موضوع شهادت سردار سلیمانی است که رشته نقاشی را تا مقطع کارشناسی در دانشگاه خوانده و 58 سال سن دارد. سبک رئال بیشترین سبکی است که در آن کار کرده و کموبیش در سبک مدرن نیز فعالیت داشته است. همچنین در حوزه دکوراسیون نیز فعالیت کاری داشته است.
او درباره چگونگی ترسیم تابلوی مقاومت به مناسبت یاد بودی از سردار سلیمانی؛ عنوان کرد: «3 سال پیش دانشگاه آزاد واحد استاد فرشچیان از جمعی هنرمندان برای یک کارگاه نمایشگاه دعوت کرد تا بخشی از رشادتها و فداکاریهای این سرباز وطنپرست را که برای آرمانهای خود و نظام جان خود را از دست داد، به تصویر بکشند.» ورزدار در ادامه افزود: «تابلو مقاومت یک اثر بسیار سریع بود که اگر زمان بیشتری برای ارائه داشت، بهطور حتم بهتر کشیده میشد. همین اجرای کار هنری در زمان کم و محدود نیز زیبایی خودش را دارد. در نقاشی حوزه واقعیت یا رئال، نقاش برداشتی از واقعه را به تصویر میکشد و براساس تکنیک و توانمندی خود آن تصویر را میسازد. بهتصویرکشیدن زمان و مکان آن واقعه تروریستی، همه تلاشی بود که در آن نمایشگاه داشتم.»
هنرمند درباره شخصیت سردار حاجقاسم سلیمانی گفت: «بهشخصه این شهید والامقام را به علت تلاشها و رشادتهایی که در جبهههای جنگ از خود داشت بسیار دوست دارم و همه ایران به نوعی به او مدیون است. او شخصی بود که در نگهداری مرزهای کشور بسیار تاثیر گذاشت. ترسیم این اثر کمترین کاری بود که میتوانستم برای حاجقاسم انجام دهم. اگر زمان بیشتر و موقعیت بهتری وجود داشت حتی بهتر از این هم این کار را میشد انجام داد.» او با تاکید براینکه سعی داشته تا با این اثر واقعیت زمان شهادت را به تصویر بکشد در مورد چرایی شرکت در این کارگاه اظهار کرد: «همانطور که در قبل گفتم، خودم را مدیون تک تک سربازهایی میدانم که در راه وطن، دین و آرمانهای خود تمام داشته خود را که جان ارزشمندترین آنهاست را فدا کردهاند. کشیدن یک تابلو نقاشی با موضوع این افراد کمترین کاری است که میتوان برای این افراد انجام داد.» ورزیار در ادامه افزود: «به دور از هر مساله سیاسی که در هر کشوری نیز وجود دارد؛ سربازهای کشور با هر گرایش و مسلکی از مرزهای کشور دفاع میکنند. سردار سلیمانی نیز اگر از منظر یک سرباز وطن نظاره شود، جان خود را برای این خاک فدا کرد. من نیز با شرکت در آن کارگاه بهنوعی قدردانی خود را از مقام شامخ این شهید ارائه دادم. هرکسی دیگر نیز جای این سردار عزیز بود باز هم این کار را میکردم و پاسداشت از مقام شهدا را وظیفه همه میدانم تا همه برای کسانی که برای آب و خاک جان خود را فدا کردهاند قدمی بسته به توانایی فردی خود بردارند.»