کد خبر: 76766

به دولت فعلی انتقاد می‌کنیم ولی یادمان نمی‌رود ایده کلید دولت روحانی چطور همه درها را قفل‌ کرد

اینجا فراموشخانه نیست

رئیس‌جمهور سابق ایران که 8 سال سکان مدیریت کشور را در دست داشته و تلقی اجتماعی مثبت یا منفی کنونی از فرآورده دموکراسی تا حد زیادی متاثر از عملکرد وی است روز دوشنبه 5 دی‌ماه در دیدار با جمعی از استانداران سابق دولت خود حضور یافته و با اشاره به مشارکت کمتر از 50 درصدی انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم کنایه‌آمیز می‌پرسد: «اگر نیمی از مردم نیامدند پای صندوق آیا جمهوریت درست می‌شود؟»

علی مزروعی، خبرنگار:برای اینکه استفاده از یک ابزار یا خدمت در بین مردم افزایش یابد به‌طور کلی دو روش تبلیغی را می‌توان متصور بود. روش اول آن است که ارائه‌دهنده یک خدمت خود به مبلغ آن نیز تبدیل شود و گونه دیگر آن است که کاربران آن ابزار یا خدمت نسبت به کارآیی آن احساس رضایت کرده و استفاده از آن را به یکدیگر توصیه کنند. از آنجایی که کاربران یک ابزار در این تبلیغ ذی‌نفع نیستند شیوه دوم به‌مراتب اثر بیشتری در جذب مخاطبان خواهد گذاشت و میزان موفقیت این روش نیز نسبت مستقیمی با توانایی ارائه‌دهنده خدمت در جذب رضایت کاربران دارد. با در نظر گرفتن این اصل می‌توان به سراغ مثال انتخابات به‌مثابه یک ابزار حکمرانی رفت و عوامل موثر بر اقبال عمومی برای مشارکت هرچه بیشتر در آن را بررسی کرد. عواملی که بتواند تبلیغ مشارکت در انتخابات را از دعوت حکمران به‌عنوان ارائه‌دهنده ابزار دموکراسی فراتر برده و خود مردم را به مبلغان افزایش مشارکت بدل سازد. 
 آنچه بر میزان استفاده از ابزار دموکراسی توسط مردم به‌طور مستقیم اثر می‌گذارد در دو بعد فرآیند و فرآورده قابل‌بررسی است. اثر فرآیند را می‌توان این‌گونه توضیح داد: «هر چقدر فرآیند برگزاری انتخابات از مرحله ثبت‌نام و تبلیغات گرفته تا مرحله اخذ رای و شمارش آرا ایرادات کمتری داشته و خواست واقعی مردم را محقق کند اقبال عمومی نسبت به مشارکت در آن افزایش می‌یابد.» اما آنچه که بیش و پیش از عامل فرآیند بر افزایش مشارکت اثر می‌گذارد این است که فرآورده دموکراسی نیز بر زندگی مردم اثر مثبت بگذارد. یعنی قبل از آنکه فرآیند برگزاری انتخابات بخواهد تبدیل به دغدغه شود، برای مردم این مهم است که بدانند آیا چنین فرآیندی اساسا به یک خروجی مثبت نیز تبدیل خواهد شد یا نه. اگر این تلقی در افکار عمومی به وجود بیاید که فرآورده به‌وجود‌آمده به‌طور کلی در مسیر منافع آنها نیست واضح است که به جای بهبود عملکرد به تعطیلی فرآیند راغب می‌شوند. به وجود آمدن یک تلقی مثبت یا منفی از دموکراسی و میزان مشارکت در انتخابات‌های بعدی تا حد زیادی به این بستگی دارد که حکمرانان انتخاب‌شده پیشین تا چه حد توانسته باشند کارنامه مثبتی از عملکرد خود به‌عنوان فرآورده دموکراسی برجای گذاشته باشند. 
با در نظر گرفتن این امر می‌توان به سراغ بررسی صحبت‌های حسن روحانی رفت که زیر لوای دفاع از جمهوریت مطرح می‌شود. رئیس‌جمهور سابق ایران که 8 سال سکان مدیریت کشور را در دست داشته و تلقی اجتماعی مثبت یا منفی کنونی از فرآورده دموکراسی تا حد زیادی متاثر از عملکرد وی است روز دوشنبه 5 دی‌ماه در دیدار با جمعی از استانداران سابق دولت خود حضور یافته و با اشاره به مشارکت کمتر از 50 درصدی انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم کنایه‌آمیز می‌پرسد: «اگر نیمی از مردم نیامدند پای صندوق آیا جمهوریت درست می‌شود؟» نکته جالب درمورد صحبت‌های روحانی این است که وی مشارکت 73درصدی در دوره‌های یازدهم و دوازدهم ریاست‌جمهوری را از افتخارات خود دانسته اما نسبت به مشارکت زیر 50درصدی و زیاد بودن آرای باطله در دوره دوازدهم گلایه کرده و آن را باعث راندن مردم به خیابان توصیف می‌کند. حال آنکه در انتخابات دوره سیزدهم نیز همچون دوره دوازدهم هم فرآیند ثبت‌نام و اخذ رای برعهده دولت روحانی بوده و هم اقبال مردم به مشارکت متاثر از فرآورده و خروجی‌ای بوده است که روحانی و دولتمردانش رقم زده‌اند. اگر روحانی مشارکت 73درصدی در انتخابات دوازدهم را به خود منتسب کرده و به آن افتخار می‌کند پس باید بابت کاهش مشارکت در انتخابات دوره سیزدهم ریاست‌جمهوری و یازدهم مجلس نیز خود را سرزنش کند. 

  مردم هنوز یادشان هست چگونه محصول دموکراسی را بر باد دادید
همان‌طور که بالاتر به آن اشاره شد، جناب روحانی در سخنرانی اخیر خود نسبت به مساله جمهوریت هم اظهار نگرانی کرده‌ است! مساله‌ای که وضعیتش را حتی بدون بررسی‌های عمیق و خیلی جدی هم می‌توان در هشت‌ساله مدیریت دولت‌ یازدهم و دوازدهم به‌یاد آورد. وضعیتی که در بعضی مقاطع ریاست‌جمهوری هشت‌ساله حسن روحانی با هر متر و معیاری که آن را بسنجیم شرایط خوبی نداشت. پیش از این مفصلا به خطاهای فرآیندی دولت روحانی که دهه 90 را به یکی از تلخ‌ترین و پرعبرت‌ترین دهه‌های بعد از انقلاب تبدیل کرد پرداختیم اما باتوجه به اشاره رئیس‌جمهور سابق به مساله «جمهوریت»، صندوق‌های رأی و اظهار نگرانی درباره آن شاید لازم باشد به «فرآورده» مدیریت هشت‌ساله دولت او هم اشاره‌ کنیم. فرآورده‌ای که یکی از نتایج آن، ناامید شدن بخش‌هایی از جامعه نسبت به استفاده از ابزار دموکراسی و انتخابات ریاست‌جمهوری برای پیگیری مطالبات و حل مشکلات‌شان بود. فارغ از آنکه چه سهمی برای شورای نگهبان در روند احراز صلاحیت‌ نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1400 قائل باشیم، باتوجه به سخنان اخیر روحانی مبنی‌بر اینکه «اگر مردم پای صندوق آرا آمدند جمهوریت ایجاد می‌شود. آیا اگر نیمی از مردم پای صندوق نیامدند جمهوریت ایجاد می‌شود؟» و مال خود کردن «افتخار حضور پرشور مردم در انتخابات‌های 92 و 96» از سوی او، لازم است به رئیس‌جمهور سابق یادآور شویم یکی از عوامل کاهش مشارکت در انتخابات سال 1400 خود ایشان و فرآورده هشت سال مدیریت‌شان بر کشور است. به این معنا که بدون درنظر گرفتن کیفیت و تنوع کاندیداهای احراز صلاحیت شده، تعداد قابل توجهی از واجدان شرایط حضور در انتخابات به‌دلیل ناامیدی به‌وجودآمده درنتیجه عملکرد دولت تحت مدیریت روحانی بود که تصمیم به قهر با صندوق‌های انتخابات گرفتند. یا حداقل دیگر در خود شوری که برای انتخابات‌های 88، 92 و 96 داشتند را نمی‌دیدند. اما منظور از «فرآورده دولت روحانی» طی هشت سال مدیریت دولت او موسوم به «دولت تدبیر و امید» که اثر مستقیمی هم بر مساله «جمهوریت» و میزان ناراحتی و خشم جامعه نسبت به نهاد دولت داشت در چند مورد روشن خلاصه می‌شود. جناب روحانی به‌درستی «حل مشکلات اجتماعی و سیاسی» را «در گرو بازگشت جاذبه به صندوق‌های رأی» عنوان کرده است اما هیچ اشاره‌ای به عوامل از دست رفتن این جاذبه برای حداقل 40 درصد جامعه ایران که در ادامه به عمده‌ترین موارد آن می‌پردازیم نداشته. می‌توان مواردی مثل بحران گسترده قیمت مسکن، فاجعه آبان98 و عدم پذیرش مسئولیت اتفاقات تلخ بعد از آن، بی‌برنامگی دولت بعد از خروج یکطرفه آمریکا از برجام، افت شدید ارزش پول ملی، فاجعه‌های مدیریتی در مهار کرونا، گره‌زدن مساله واردات واکسن به تصویب یا عدم تصویب لوایح FATF، مدیریت کشور از راه دور در اتفاقات تلخ سیل نوروز 98 و دورکاری در ایام اوج‌گیری کرونا در کشور و موردهای تلخ مشابه آن را از اصلی‌ترین مواردی دانست که هریک به‌سهم خود، ضربه‌ای کاری به اعتماد عمومی نسبت به نهاد دولت در دوران هشت‌ساله ریاست‌جمهوری روحانی وارد کرد. ضربه‌هایی که هرکدام بخشی از افکار عمومی را نسبت به افق پیش‌روی کشور در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ناامید می‌کرد و به عمیق‌‌تر شدن شکاف میان مردم و حاکمیت دامن می‌زد. 
البته پیش از این در «فرهیختگان» بارها به بهانه‌های مختلف کارنامه هشت ساله دولت روحانی در عرصه‌های مختلف را مورد بررسی قرار داده بودیم اما اظهارات جدید رئیس‌جمهور پیشین آن هم در شرایطی که هنوز بسیاری از زخم‌های ناشی از ناکارآمدی‌های دولت‌های یازدهم و دوازدهم در عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی تازگی دارد، نشان داد لازم است بار دیگر شاخص‌ترین ناکارآمدی‌های ثبت‌شده در کارنامه دولت هشت‌ساله حسن روحانی را به او و افکار عمومی یادآور شویم تا اگر رئیس‌جمهور سابق دوباره قصد داشت نسبت به مساله «جمهوریت» اظهارنظر کرده یا نسبت به آن ادعایی را مطرح کند، به یاد اقدامات و اظهارنظرهای جمهوریت‌ستیز خود در برخی مقاطع طی سال‌های 92 تا 1400 بیفتد و بیشتر روی پختگی ادعاهای خود حساسیت به‌خرج دهد. 
قبل‌تر در «فرهیختگان» 27 مهر 1401، در گزارشی تحت عنوان «روحانی ۵۲۲ هزار میلیارد تومان بدهی گذاشته بود»، جزئیات قابل توجه گزارش تفریغ بودجه سال 1400 را مورد بررسی قرار دادیم. گزارشی مهم از این منظر که به‌ روشنی وضعیت کشور در زمان تحویل دولت از دست حسن روحانی به سیدابراهیم رئیسی را برای هر مخاطب منصفی تشریح می‌کند. 
گزارشی جامع از وضعیت نه‌چندان قابل‌دفاع کشور در عرصه اقتصاد که به‌خودی‌خود علاوه‌بر اینکه راه هر ادعایی درباره کارآمدی‌ نتیجه مدیریت هشت‌ساله دولت روحانی بر کشور را می‌بست، درباره احتمال طغیان‌های اجتماعی و بروز ناآرامی‌های خیابانی درنتیجه مشکلات معیشتی نیز هشدارهایی جدی به تصمیم‌گیران کشور می‌داد. 
گزارشی که در آن هم از میزان «هدررفت گاز» -که معادل کل صادرات گاز ارزیابی می‌شد- نوشته بود، هم حکایت از افزایش 15 میلیون نفری یارانه‌بگیران طی رویکردهای غلط 10 ساله داشت. به درآمد تقریبا هیچ دولت از مالیات مربوط به خانه‌های خالی اشاره کرده بود و از فاصله بیش از 20 درصدی واقعیت درآمدهای مالیاتی دولت در سال 1400 با آنچه قرار بود در پایان این سال باشد، نوشته بود. 
البته وضعیت طرح‌های مسکنی و معیشتی‌ در پایان دولت روحانی به‌قدری روشن بود که نیاز به تحلیل موشکافانه آمار نداشته باشد اما به‌نظر می‌رسد مرور نشدن بحران‌های موجود شکل‌گرفته طی هشت سال مدیریت دولت‌های یازدهم و دوازدهم باعث ‌شده رئیس‌جمهور سابق برای بازگشت به تیتر اخبار و کانون توجهات عجله به‌خرج دهد و در شرایطی که عموم جامعه هنوز دهن‌کجی‌های اعضای دولت‌های یازدهم و دوازدهم به افکار عمومی را به‌یاد دارند، از «جمهوریت» و لزوم توجه به خواست مردم سخنرانی کند.
به‌نظر می‌رسد باید از جناب روحانی خواست تا درباره برخی مقاطع دوران مدیریت خود و نسبت آن با مساله «جمهوریت» توضیح دهند و بعد مدعی آن شوند. 
باید به رئیس‌جمهور سابق یادآوری کرد جمهوریت، آنجایی ضربه خورد که رئیس‌جمهور کشور در میانه بحران سیل خسارت‌بار نخستین روزهای سال 98 در سفر نوروزی بود. 
جمهوریت زمانی آسیب دید که مردم بی‌پناه و بهت‌زده از تصمیم یک‌شبه و ناگهانی برای افزایش قیمت بنزین، با پاسخ «صبح جمعه فهمیدم» همراه با آرامش و خنده‌های عصبانی‌کننده رئیس‌جمهورشان مواجه شدند. 
جمهوریت نظام آن روزهایی با تهدید مواجه بود که مردم احساس می‌کردند رئیس‌جمهور و وزیر راه‌وشهرسازی‌شان، نسبت به بحران قیمت مسکن برنامه‌ای ندارند. باید به آقای روحانی گفت در روزهایی که آمار فوتی‌های کرونا به 700 رسیده بود و مردم رئیس‌جمهورشان را در دورکاری می‌دیدند و از اعضای دولتش می‌شنیدند که واردات واکسن هم به لوایح fatf وابسته است باید نگران جمهوریت می‌شدند. روزهایی که مردم به‌معنای واقعی کلمه از سوی دولت‌شان به حال خود رها شده بودند. این به‌ حال خود رهاشدگی را البته در مقاطع دیگری هم شاهد بودیم. نمونه دیگر آن، روزهای بعد از خروج آمریکا از برجام و بحران‌های اقتصادی پیش‌آمده بعد از آن بود؛ بحران‌هایی که یکی از اعضای وقت دولت با چنین تعبیری از آن یاد کرده بود: «دولت دوازدهم پس از برجام، برنامه‌هایش را براساس گشایش‌های ناشی از برجام نوشته بود، یعنی تیم اقتصادی دولت آماده جهت‌دهی به رونق اقتصادی بود. دولت آماده انجام کارهای جدی بود ولی در نیمه ‌راه ناگهان بازی عوض شد. انگار شما یک تیم را به زمین فرستاده‌ باشید و بگویید والیبال بازی کنید ولی وسط بازی بگویید خب حالا با همان تیم باید بسکتبال بازی کنید.» 

  حافظه مردم اینقدرها هم ضعیف نیست
بیرون گود نشستن و امر به لنگ کردن حریف همیشه راحت‌تر از حضور در میدان است، همان‌طور که انتقاد کردن نسبت به سوءعملکردها همیشه راحت‌تر از ورود به میدان برای رفع آنهاست. هرکسی هم که بلندتر و کنایه‌آمیزتر انتقاد می‌کند، جمعیت بیشتری را گرد معرکه جمع می‌کند. وضعیت نامساعد اقتصادی و اجتماعی کنونی بستر مناسبی را به‌وجود آورده تا چهره‌های زیادی در پوشش منتقد برای خود تریبونی فراهم کنند و بازار ادعافروشی را بسازند. در این بین اما افرادی که خود در وضعیت به‌وجود آمده مقصرند، کار سخت‌تری برای جلب توجه مردم دارند و حسن روحانی به‌عنوان رئیس دولت‌های یازدهم و دوازدهم که در دوره وی مردم 10برابر شدن قیمت دلار و آمار 700نفره فوتی‌ها را تجربه کردند، شاخص‌ترین این افراد است. او که از زمان پایان دولتش کمتر از دوسال می‌گذرد باید توجه کند که مردم دیکته پرغلطش را در دوران تصدی میز ریاست‌جمهوری به این زودی‌ها از یاد نخواهند برد. به‌ویژه که کلیدواژه‌هایی همچون «دلار جهانگیری» و «فهمیدن صبح‌جمعه‌ای» نیز به‌قدر کافی قدرت یادآوری خاطرات منفی دوران مدیریتش را دارند. روحانی برای احیای وجهه سیاسی خود باید به دو نکته توجه کند؛ اولا حافظه سیاسی مردم را خیلی دست‌کم نگیرد و برای دیده‌شدن عجله نکند و ثانیا کمی از تخت تفاخر فاصله بگیرد و به‌جای صحبت با اطرافیان برخلاف دوران ریاست‌جمهوری کمی هم با مردم ارتباط برقرار کند؛ ارتباطی که البته برای فردی که حتی به وزرای خود نیز به‌سختی وقت ملاقات می‌داد، کار دشواری به‌نظر می‌رسد.

  تعریف سیال معاند در نگاه روحانی
در جریان اعتراضات خیابانی اخیر در ایران شاهد بودیم که برخی افراد با اقداماتی همچون حمله به نیروهای انتظامی و جنایت علیه مردم سعی در به حاشیه راندن مطالبات و سوءاستفاده از فضای به‌وجود‌آمده را داشتند. در این بین بارها توسط مسئولان اجرایی مختلف تاکید شده است که نباید به همه افراد حاضر لقب معاند داد و برخورد قهری حداکثری نسبت به همه نشان داد به همین دلیل نیز بسیاری از افرادی که فریب خورده و حتی در جریان آشوب‌ها حضور داشتند اما مرتکب جنایتی نشدند بعد از بازداشتی کوتاه‌مدت مجددا بدون برخورد قهری آزاد شدند. این بازداشت‌ها اما بهانه‌ای را برای طرح انتقادات بجا و نابجا فراهم آورده است. حسن روحانی نیز از این قافله عقب نمانده و در جلسه پنجم دی ماه امسال  با استانداران دولت خود نسبت به برخورد با معاندان این‌گونه انتقاد می‌کند: «ما باید به همه مردم ایران احترام بگذاریم. همه مردم ایران را جذب کنیم. تلاش ما این بود که اگر یک کسی معاند است به‌تدریج تبدیل به مخالف شود و مخالف را تبدیل به موافق کنیم. الان چه می‌شود؟ موافق را کم‌کم می‌کنیم مخالف و مخالف می‌شود معاند.» فارغ از درست یا غلط بودن گزاره‌های طرح‌شده توسط روحانی باید به این نکته توجه داشت که آیا گوینده چنین جملاتی خود به آنچه به زبان انتقاد می‌گوید واقعا معتقد است؟ پاسخ این سوال را باید با رجوع به اظهارات روحانی در روزهای پساآشوب سال‌های 96 و 98 یعنی دوران ریاست‌جمهوری وی جست‌وجو کرد. روحانی درحالی درمورد عملکرد خود در مواجهه با معاندان مدعی است تلاش داشته آنها را تبدیل به موافق کند که اظهارات وی خلاف این گزاره را نشان می‌دهد. رئیس‌جمهور سابق ایران که بعد از گرانی یک‌شبه و بدون اطلاع بنزین با گفتن این جمله که «من خودم هم صبح جمعه فهمیدم» نسبت به گرانی بنزین واکنش نشان داده و عصبانیت افکار عمومی را برانگیخته بود، آذرماه سال 98 خواستار پخش تلویزیونی اعترافات افرادی می‌شود که به‌طور سازمان‌یافته در اعتراضات آبان ماه حضور یافته بودند. درخواستی که رحمانی فضلی، وزیر کشور دولت روحانی نیز بر اجرای آن تاکید کرده بود و تکرار آن توسط روحانی باعث برانگیخته شدن واکنش‌های بسیاری در مورد غیرقانونی بودن این اقدام شد. روحانی چنین مواجهه‌ای را در سال 96 نیز نشان داده بود. درحالی‌که بسیاری از مردم نسبت به عملکرد ضعیف دولت و وضعیت معیشتی خود گلایه‌مند بودند روحانی در جلسه‌ای با روسای کمیسیون‌های تخصصی مجلس حضور یافته و ضمن ارائه گزارشی مثبت از کارنامه اقتصادی دولت با اقلیت خطاب کردن حاضران در خیابان این‌گونه نسبت به اتفاقات دی ماه 96 واکنش نشان می‌دهد: «ملت ما یک اقلیت و گروه کوچک را که شعار خلاف قانون و خواست مردم بدهند و به مقدسات و ارزش‌های انقلاب توهین و تخریب اموال عمومی بکنند، به‌خوبی جمع می‌کند.» روحانی که در زمان اعتراضات در دولت خود نسبت به معاندان واکنشی شدید نشان می‌داد اکنون ترجیح می‌دهد مواجهه‌ای روشنفکرانه و نرم از خود بروز داده و از نمد پهن‌شده به‌نفع احیای سیاسی خود کلاه ببافد. رئیس دولت تدبیر و امید اما باید توجه کند چنین کلاهی بر سر وی در برابر دیدگان مردمی که دولت 8 ساله‌اش را به بی‌تدبیری در حوزه مسکن و ارز و انرژی می‌شناسند خیلی زار می‌زند. 

مرتبط ها