جنگهای طولانیمدت و تقریبا بیحاصل آمریکا در افغانستان و عراق، به مقامات جنگطلب واشنگتن ثابت کرد که سلاح نظامی آنقدرها هم که گمان میکردند، توانایی تغییر معادلات را ندارد. آنها سال 2001 برای سرنگونی دولتی به افغانستان یورش بردند که فاقد ارتشی منسجم و تسلیحات مدرن بود اما 20 سال بعد، برای فرار از افغانستان، قدرت را به همانهایی سپردند که قرار بود سرنگون شوند. در عراق هم بعد از 2 دهه جنگ، آنها نتوانستند مدلی را که میخواهند در این کشور پیاده کنند و اکنون هر از چند گاهی هدف حملات گروههای مقاومت قرار میگیرند. دست و پا زدن آمریکا در باتلاق این دو کشور و صرف هزینههایی که بهجای اقتصاد در جنگ، فرصت بینظیری برای رقبای آمریکا همچون چین فراهم کرد تا از این دوره تنفس به بهترین شکل استفاده کند. دو دهه پس از پایان جنگ، هم ابرقدرتی نظامی آمریکا و هم هژمونیاش به چالش کشیده شد. آن نظم تکقطبی آمریکایی که پس از فروپاشی شوروی پدید آمده بود، نفسهای آخرش را میکشد تا جهان به سمت یک نظم چندقطبی پیش برود. ناکارآمدی استفاده از توان نظامی، آمریکا را به سمت استفاده از سایر ابزارهای قدرت خود در عرصه بینالملل برد؛ ابزاری به نام تحریمهای یکجانبه با استفاده از اولویت دلار و دامنه نظارت بر کانالهای مالی جهانی. این ابزار در ابتدا موثر بود اما استفاده بیامان از آن، نگرانی بسیاری از کشورها را به دنبال داشت که شاید مورد بعدی آنها باشند که در دام تحریمهای یکجانبه آمریکا گرفتار میشوند. نشریه آمریکایی «فارن افرز» در شماره اخیر خود گزارشی با عنوان«پایان عصر تحریمها» منتشر کرد و نگرانیهایی درباره عدم اثرگذاری این تحریمها در یک دهه آینده را مطرح کرده است. این نشریه نوشت که «تحریمها برای مدتها سلاح دیپلماتیک مورد علاقه واشنگتن بوده است. پاسخ دولت بایدن به حمله روسیه به اوکراین نمونهای از آن است: (واشنگتن) فورا مجموعهای از اقدامات اقتصادی تنبیهی را بر مسکو اعمال کرد و کشورهای دیگر را هم برای انجام همین اقدام به صف کرد. اینکه تحریمها ابزار محبوب سیاستگذاران ایالات متحده است، منطقی است. آنها (تحریمها) خلأ بین اعلامیههای دیپلماتیک توخالی و مداخلات نظامی مرگبار را پر میکنند. با این حال، روزهای طلایی تحریمهای آمریکا ممکن است بهزودی به سر آید.» فارن افرز به 3 رویداد در دهه گذشته یعنی قطع ارتباط ایران با سوئیفت در سال 2012، تحریمها علیه روسیه پس از الحاق کریمه به خاکش در سال 2014 و جنگ تجاری با پکن در سال 2017 اشاره کرده و این اقدامات را باعث میل کشورها به مقاومتر کردن اقتصادهای خود در برابر چنین اقداماتی کرده است. این نشریه با اشاره به اینکه قدرت ایالات متحده در اعمال تحریمها بر سایر کشورها از اولویت دلار آمریکا و دامنه نظارت آمریکا بر کانالهای مالی جهانی نشأت میگیرد، طراحی دشمنان آمریکا برای ایجاد نوآوریهای مالی که مزیتهای آمریکا را از بین ببرد، معقول دانسته است. فارن افرز، قراردادهای تبادل ارز، جایگزینهایی برای سوئیفت و همچنین ارزهای دیجیتال را بخشی از این راهکار دانسته است.
چرا دلار نه؟
یکی از محرکهای اصلی کشورها برای استفاده از ارزهای جایگزین و حتی ملی، اقدام ایالات متحده و اروپا برای قطع ارتباط روسیه با سیستم پیامرسان مالی جهانی سوئیفت بود. این اقدام که توسط وزیر خارجه فرانسه بهعنوان یک «سلاح هستهای مالی» توصیف شد، باعث شد اکثر بانکهای بزرگ روسیه از شبکهای که دهها میلیون تراکنش را هر روز تسهیل میکند، جدا شده و مجبور به تکیه بر نسخههای کوچکتر خود شوند. این اقدام کشورهای غربی، حامل 2 پیام خاص برای سایر کشورها بود. اول اینکه دلار میتواند برای همیشه به یک ابزار سیاسی آشکار تبدیل شود و دوم اینکه تصمیم آمریکا برای استفاده از ارز در جنگ اقتصادی، فشار مضاعفی بر اقتصادهای آسیایی برای انتخاب طرفها وارد میکند. با تصمیمات اینچنینی غرب علیه هر کشوری و عدم معرفی سیستم پرداخت جایگزین، کشورها با خطر اجبار به انطباق یا اجرای تحریمهایی که ممکن است با آن موافق نباشند و از دست دادن تجارت با شرکای کلیدی مواجه میشوند. همین عوامل باعث شد تا در آسیا حداقل 12 کشور به دنبال دلارزدایی از اقتصاد خود بروند و شرکتهای بزرگ در سرتاسر جهان بخش بیسابقهای از بدهیهای خود را با ارزهای محلی بپردازند.
این مساله موجب شد تا رفته رفته کشورها به سمت جایگزینهای غیردلاری بروند. البته این بدان معنا نیست که اکنون سلطنت دلار در جهان به پایان رسیده است اما نباید این را نیز از نظر دور داشت که تا چندی قبل برای بسیاری از کشورها تقریبا غیرممکن بود که بخواهند مکانیسمهای پرداختی را که ارز ایالات متحده یا شبکه سوئیفت را که زیربنای سیستم مالی جهانی است دور میزند، بررسی کنند.
چه اتفاقی دارد میافتد؟
واقعیت این است که بسیاری از کشورها تمایل ندارند در نزاع بین آمریکا با چین یا غرب با روسیه، سمت غرب بایستند چراکه این همراهی، تبعات اقتصادی برای آنها به دنبال دارد. بسیاری از کشورها بهویژه در جنوب شرق آسیا نمیخواهند مردم آنها هزینه تقابل غرب با هر کشور دیگری را پرداخت کند. آنها در چنین مواقعی ترجیح میدهند روابط خود را با هر دو طرف حفظ کنند. به همین علت تحریمهای آمریکا علیه روسیه، دولتها را وادار کرده است تا در این کارزار، راه خودشان را بروند. در حال حاضر کشورهایی مانند بنگلادش، قزاقستان و لائوس مذاکرات خود را با چین برای تقویت استفاده از یوان افزایش دادهاند. هند با صدای بلندتر درباره بینالمللی شدن روپیه صحبت کرد و اخیرا، توافق برای دست یافتن به مکانیسم پرداخت «روپیه - درهم» با امارات متحده عربی را آغاز کرده تا از آن برای خرید نفت و گاز بهره ببرد. جدا از کاهش وابستگی دو طرف به دلار، تجارت با ارزهای محلی هزینههای مبادله را کاهش میدهد. از دیگر اقدامات هند، سوآپ ارزی 75 میلیارد دلاری با ژاپن و غیردلاری اعلام کردن نرخ مبادله ارزهای ترکیه و کره جنوبی بوده است. روسیه و چین اقدامات متعددی مانند سیستمهای پرداخت بین بانکی بین مرزی را به موازات سوئیفت آغاز کردهاند. هر دو ذخایر طلا را برای حمایت از ارزهای خود افزایش دادهاند و قراردادهای سوآپ پول ملی را در چندین ترتیبات منطقهای و دوجانبه که در آن نقش ایفا میکنند، آغاز کردهاند.
کنفرانس مارس 2020 وزرای دارایی سازمان همکاری شانگهای شامل چین، روسیه، کشورهای آسیای مرکزی، هند و پاکستان با ارسال توصیههایی برای نهایی کردن نقشه راه برای انجام تجارت دوجانبه، سرمایهگذاری، تسویهحسابهای متقابل و انتشار اوراق قرضه به ارزهای ملی موافقت کردند. بانک توسعه جدید BRICS، پرداخت به ارزهای ملی را در سال 2015 پیشنهاد کرد. در آوریل 2020 «کانداپور ومان کامات» رئیس وقت بانک توسعه جدید گفت که بریکس هیچ قصدی برای بیثبات کردن دلار ندارد، اما «50 درصد (پروژه ها) باید با ارز محلی تامین شود.» از دیگر سو، چین در حال کاهش سهم خود در اوراق قرضه خزانه آمریکا و آماده شدن برای تسهیلات سوآپ ارزی بهعنوان بخشی از ابتکار کمربند و جاده (BRI) و مشارکت اقتصادی جامع منطقهای با کشورهای جنوب شرق آسیا است. اکثر کشورهای آسهآن برای این کار آماده هستند. روابط راهبردی روسیه با چین پس از قراردادهای مشارکت و انرژیمحور در سال 2014 عمیقتر شد. در سال 2017، «پرداخت در مقابل پرداخت» روبل-یوآن در امتداد BRI آغاز شد. در سال 2019، دو کشور برای تجارت 25 میلیارد دلاری خود به مبادله یوان و روبل روی آوردند. اتحادیه اقتصادی اوراسیا با ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و روسیه با جمعیتی بالغ بر 183 میلیون نفر و تولید ناخالص داخلی حدود 5 تریلیون دلار آمریکا، 70 درصد تجارتش را به روبل و ارزهای محلی انجام میدهد. چندین کشور آسیای مرکزی و غربی میخواهند به این اتحادیه بپیوندند و ویتنام در حال حاضر یک توافق تجاری کامل با آنها دارد.
روسیه در همین راستا توانست تجارت با ارزهای ملی را که قبلا در دوره شوروی در بلوک کمونیستی با هند مورد استفاده قرار میگرفت، احیا کند. در سال 2019، دهلی به دلیل تحریمهای آمریکا علیه مسکو، دوباره به پرداخت روبلی روی آورد و سامانههای دفاعی اس-400 را از این طریق از روسیه خرید.
یوآن ارز جهانی میشود؟
شاید جدیترین گام در مسیر حذف دلار از مبادلات تجاری بین دو کشور، در جریان سفر شیجینپینگ رئیسجمهور چین به عربستان سعودی صورت گرفته باشد. او که ماه گذشته به ریاض سفر کرده بود، در دیدار با رهبران کشورهای عربی حوزه خلیجفارس به آنها گفت که چین خواستار خرید نفت و گاز با استفاده از ارز یوآن است. مقصد بیش از یکچهارم نفت صادراتی عربستان، چین است. در سال گذشته میلادی پکن حدود 44 میلیارد دلار نفت از عربستان خریداری کرد. حال پکن میخواهد بخشی از این نفت را با ارز یوآن خریداری کند. اهمیت این تصمیم در آن است که سعودیها از سال 1974 در ازای دریافت تضمینهای امنیتی از دولت نیکسون، نفت را منحصرا به دلار معامله میکنند. واشنگتنپست اسفند سال گذشته به نقل از منابع آگاه این خبر را اعلام کرده و نوشته بود: «مذاکرات با چین بر سر قراردادهای نفتی با قیمت یوآن شش سال است که ادامه داشته، اما امسال با افزایش نارضایتی سعودیها از تعهدات امنیتی چنددههای ایالات متحده برای دفاع از پادشاهی، جدیتر شده است.»
رسانههای آمریکایی، این اقدام عربستان را به نارضایتی این کشور از واکنش دولت بایدن به قتل خاشقچی پیوند میزنند اما به نظر میرسد نقطه شروع این اقدام به جریان سفر بنسلمان به چین در سال 2016 بازمیگردد. او پس از آن سفر از مقامات سعودی خواسته بود این موضوع را بررسی کنند.
چینیها به صورت جدی از سال 2018 از قراردادهای نفتی با ارز یوآن با هدف قابل مبادله کردن ارز خود در سراسر جهان خبر دادند اما بیش از این، هدف آنها نگرانی از خطری بود که ایران و روسیه را درگیر خود کرده بود.
چین سخت در تلاش است تا یوآن را به ارز جهانی بعدی تبدیل کند. در 1 دسامبر 2015، صندوق بینالمللی پول اعلام کرد که یوآن را بهعنوان ارز ذخیره شناسایی کرده است. این صندوق، یوآن را در 1 اکتبر 2016 به سبد خرید ویژه خود اضافه کرد. این سبد در حال حاضر شامل یورو، ین ژاپن، پوند انگلیس و دلار آمریکا است. در حال حاضر یوآن یک ارز ذخیره است اما هر ارزی قبل از اینکه یوآن بتواند به یک ارز جهانی تبدیل شود، ابتدا باید بهعنوان یک ارز ذخیره موفق باشد. ارز ذخیره ارزی است که به مقدار زیاد توسط دولتها و موسسات بهعنوان مکمل پول ملی نگهداری میشود. به گزارش balance money تبدیل یوآن به یک ارز ذخیره، این مزایا را به همراه دارد:
1. قیمت قراردادهای بینالمللی بیشتر میتواند به یوآن باشد، که به این معنی است که چین مجبور نخواهد بود آنقدر نگران ارزش دلار باشد.
2. همه بانکهای مرکزی باید یوآن را بهعنوان بخشی از ذخایر ارزی خود نگه دارند، که یوآن را در تقاضای بالاتر و نرخ بهره پایینتری برای اوراق قرضه به یوآن قرار میدهد.
3. صادرکنندگان چینی هزینه استقراض کمتری خواهند داشت.
4. چین در رابطه با ایالات متحده نفوذ اقتصادی بیشتری خواهد داشت.
5. از اصلاحات اقتصادی رئیسجمهور چین حمایت خواهد کرد.
رهبران چین شروع به تسهیل تجارت یوآن در بازارهای ارز کردهاند. انجام این کار سیستمهای مالی و سیاسی بازتر را به خطر میاندازد. در 23 مارس 2015، چین از مرکز تجاری رنمینبی برای قاره آمریکا حمایت کرد. رنمینبی نام سیستم ارزی چین است. این امر انجام معاملات یوآن را در بانکهای کانادا برای شرکتهای آمریکای شمالی آسانتر میکند. چین مراکز تجاری مشابهی را در سنگاپور و لندن افتتاح کرد.
امروزه بیشتر تراکنشهای مالی، بدهیهای بینالمللی و صورتحسابهای تجارت جهانی به دلار است و نزدیک به 60 درصد ذخایر ارزی جهانی تا سال 2021 به دلار نگهداری میشد. دلیل این وضعیت، تنها به سطح تجارت بازنمیگردد. قدرت اقتصاد ایالات متحده، موجب اعتماد کشورها به این ارز است. همچنین شفافیت بازارهای مالی ایالات متحده و ثبات سیاست پولی آن، به این مساله کمک کرده است. پس از دلار بهعنوان محبوبترین ارز دنیا، یورو و ین است. یورو 20 درصد از ذخایر ارزی شناختهشده بانک مرکزی کشورها را تشکیل میدهد.
ارزهای ملی در سازمانهای بینالمللی
به جز بریکس، سازمان همکاری شانگهای نیز به دنبال توسعه مبادلات تجاری با ارزهای ملی است. سازمان شانگهای در سال ۱۹۹۶ توسط رهبران چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان با هدف برقرار کردن موازنه دربرابر نفوذ آمریکا و ناتو در منطقه، پایهگذاری شد. اندکی بعد، ازبکستان هم به این سازمان پیوست و این سازمان رسما به «سازمان همکاری شانگهای» تغییر نام داد. اعضای این سازمان با «نقشه راه برای افزایش تدریجی سهم ارزهای ملی در تسویهحسابهای متقابل» موافقت کردهاند و قرار است به این سمت حرکت کنند. با افزایش مبادلات اقتصادی با ارزهای ملی و کنار گذاشتن سوئیفت، کشورها بدون مجازات آمریکا میتوانند به داد و ستد ادامه دهند. جدا از این دو، سومین ابزار که رقبای آمریکا از آن برای فرار از تحریمهای یکجانبه استفاده میکنند، ارزهای دیجیتال است. در این حوزه هم به نوشته فارن افرز، چین پیشرو است. حدود ۳۰۰ میلیون چینی از رنمینبی دیجیتال در بیش از ۲۰ شهر ازجمله پکن، شاشنگهای و شنژن استفاده میکنند. این ارز دیجیتال را بانک مرکزی چین صادر کرده و در گوشیهای همراه شهروندان چین ذخیره میشود.
تجربه بریتانیا تکرار می شود؟
جدا از استفاده از دلار بهعنوان ابزار در مسائل ژئوپلتیکی، واشنگتن بیتوجه به تبعات تصمیات خود بر کشورها، نرخ بهره را تغییر میدهد و منجر به بحرانهایی علیه سایر کشورها میشود. فدرالرزرو آمریکا در 21 سپتامبر نرخ بهره پایه خود را 75 واحد افزایش داد؛ پنجمین افزایش نرخ بهره و سومین افزایش نرخ بهره در سال جاری، بدون اینکه به عواقب آن برای سایر کشورها فکر کند. با افزایش شدید نرخ بهره توسط فدرالرزرو، اقتصادهای در حال توسعه در خطر میافتد. درست مانند کشورهای آمریکای لاتین پس از اینکه به دلیل افزایش شدید نرخ بهره ایالات متحده در اواخر دهه 1970 دچار بحران بدهی شدند.
تداوم این وضعیت میتواند دلار را بسیار پایینتر از نقطهای که قرار دارد بکشد. اتفاقی که چند دهه قبل برای بریتانیا افتاد. تا پیش از جنگ جهانی دوم، پوند استرلینگ واحد پول امپراتوری بریتانیا ارز ذخیره واقعی بود. دلار آمریکا تنها پس از توافق برتون وودز جایگزین پوند استرلینگ شد. دلار هم میتواند این اتفاق را تجربه کند. چینیها مقدار زیادی از اوراق بدهیهای آمریکا را در اختیار دارند و به سادگی میتوانند اقتصاد جهانی را با بحران مواجه کنند. البته این به تنهایی کارساز نیست؛ چراکه آمریکا بر صندوق بینالمللی پول نیز نفوذ دارد و این صندوق یکی از مهمترین ابزارهای چانهزنی برای ایالات متحده است. با این حال اما بریکس و بانک سرمایهگذاری زیربنایی آسیا (AIIB) میتوانند به سادگی نفوذ خود را بر بازیگران منطقه افزایش دهند. هرچه این بانکها بزرگتر شوند، تاثیر صندوق بینالمللی پول کمتر میشود و قدرت ایالات متحده در مسائل جهانی کاهش مییابد. این مانند سرنگونی هژمونی آمریکا در یک لحظه است!
اگر دلار آمریکا سقوط را تجربه کند، اثر ابتدایی آن تورم شدید در ایالات متحده میشود. در حال حاضر دلارهای زیادی بهعنوان ذخایر در بانکهای کشورهای دیگر نگهداری میشود. وقتی وضعیت ارز ذخیره دیگر وجود نداشته باشد، همه این دلارها دوباره به ایالات متحده سرازیر خواهند شد. افزایش ناگهانی عرضه پول ایالات متحده اقتصاد این کشور را فلج خواهد کرد. تحلیلگران در سراسر جهان به دنبال پاسخ این سوال هستند که دلار چه زمانی سقوط میکند و چه کسی آماده است تا آمریکاییها را بهعنوان ابرقدرت جهانی بعدی سرنگون کند؟