کد خبر: 76636

ساکت الهامی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»: با اتهام جادوگری می‌خواهند برخی را خراب کنند

هیچ مربی را به اندازه خودم قبول ندارم

فیلم نیست واقعا احساساتی هستم با ورود مربیان درجه پایین، مربیان ایرانی را له کردند با قبول هدایت نساجی ریسک بزرگی کردم تیم ملی نیاز به پوست‌اندازی دارد

ساکت الهامی از مربیان عجیب لیگ است. آنقدر عجیب که یک روز در رختکن دادوبیداد کرده و اخراج می‌شود و روز بعد در پی همان اتفاق در تلویزیون گریه می‌کند. این مربی که اتقاقا از خوش‌سابقه‌ها و مربیان کاربلد فوتبال ایران است تاکنون هرچه تلاش کرده نتوانسته احساساتش را کنترل کند از این‌رو از پرحاشیه‌ترین‌های لیگ برتر محسوب می‌شود.

نیلوفر مژدهی، خبرنگار:ساکت الهامی از مربیان عجیب لیگ است. آنقدر عجیب که یک روز در رختکن دادوبیداد کرده و اخراج می‌شود و روز بعد در پی همان اتفاق در تلویزیون گریه می‌کند. این مربی که اتقاقا از خوش‌سابقه‌ها و مربیان کاربلد فوتبال ایران است تاکنون هرچه تلاش کرده نتوانسته احساساتش را کنترل کند از این‌رو از پرحاشیه‌ترین‌های لیگ برتر محسوب می‌شود. 
باور کردنی نیست اما او این روزها در تیم هوادار آرام گرفته است. آنقدر آرام که حتی در تقابل او با نساجی و حمید مطهری بعد از آن‌همه آشوب فصل قبل و درگیری در اردوی ترکیه آشتی‌کنان به راه افتاد. البته این آشتی‌کنان نمایشی از چهره «ساکت» بود. نکته مثبت اما همین‌جا است که او به این تظاهر تن داده است. چیزی که قبلا از این مربی نمی‌دیدم. جالب‌تر اینکه الهامی در بازی هفته قبل مقابل تیم گل‌گهر نیز به سمت قلعه‌نویی رفت و به کدورت بین‌شان پایان داد. در دوران حضور ساکت در نساجی، کدورتی بین او و قلعه‌نویی ایجاد شده بود که الهامی در مقام دلجویی، دلخوری دوطرفه را از میان برد. 
آنچه این روزها از سرمربی تیم هوادار دیده می‌شود حکایت از ساکت شدن ساکت دارد! آنقدر ساکت که شاید برایتان عجیب باشد بدانید او از ابتدای فصل تاکنون هیچ کارت زردی نگرفته است. وضعیت جالب این مربی ما را بر آن داشت تا با این مربی خوش‌صحبت هم‌کلام شویم. آنچه می‌خوانید صحبت‌های ساکت الهامی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» است. 

بعد از درگیری که بین شما و حمید مطهری در اردوی پیش‌فصل در ترکیه رخ داد فکر نمی‌کردم اینچنین به استقبال او بروید. جالب است با مطهری و باشگاه نساجی آشتی کردید؟
یکی از ایرادات بزرگ من این است که همیشه احساساتم بر عقلم غلبه می‌کند. من دلی تصمیم می‌گیرم و شاید خیلی جاها این اخلاق به ضررم تمام شود. این خصوصیت من ذاتی است و ربطی به فوتبال ندارد. همین الان اگر یک فیلم غمگین ببینم اشکم سرازیر می‌شود. گاهی وقتی با بچه‌های تیم صحبت می‌کنم احساساتی می‌شوم و واکنش نشان می‌دهم. هرگز دوست ندارم ادا دربیاورم، این یک واقعیت است. اگرهم روزی از کسی ناراحت شوم واکنش نشان می‌دهم اما 5 دقیقه بعد دیگر آن موضوع برایم اهمیتی ندارد. کما اینکه الان هیچ کینه‌ای از مجموعه تراکتور و نساجی ندارم. شاید اگر دیگران جای من بودند و این تیم را قهرمان می‌کردند و آن رفتارها را می‌دیدند ناراحت می‌شدند. 
برای قبول تیم نساجی خیلی ریسک کردم و به همین دلیل از رفتاری که با من شد شوکه شدم. وقتی به این تیم آمدم نساجی پانزدهم جدول بود. خیلی‌ها سعی کردند مرا پشیمان کنند و گفتند قبول این تیم ریسک بزرگی است و احتمال دارد سقوط کند و اعتبارم زیر سوال برود. اما آن زمان چاره‌ای نداشتم. چند ساعت قبلش به دفتر باشگاه استقلال رفته و مذاکره کرده بودم، قرار بود تا عصر یا من یا فرهاد مجیدی به‌عنوان سرمربی معرفی شویم. من باشگاه را ترک کردم و به هر شکلی آقا فرهاد سرمربی شد و چه خوب که نتیجه گرفت و قهرمان شد. من همان شب به نساجی رفتم و مذاکره کردم. من با دلم تصمیم گرفتم به نساجی بروم. در همان زمان از استقلال بیشتر امتیاز گرفتم و سال بعد هم تیم را قهرمان کردم. من اما ناراحت نیستم و از اینکه خدا به من عزت داده که اینقدر زود می‌بخشم شکر گزارم. 

چطور بخشیدید؟! شما که در اردوی ترکیه از خجالت نساجی و مربیش درآمدید!
قبل از هرچیز باید از شما گله کنم به خاطر گزارشی که از اتفاقات اردوی ترکیه نوشتید. مرا خیلی بد جلوه داده بودید. آن اتفاق درس بزرگی برای من بود و به همین دلیل همه را بخشیدم. از نظر من اتفاقی که در ترکیه رخ داد خیلی خوب و به‌جا بود. بعد از آن اتفاق من متوجه شدم که احساساتم نقطه ضعف من است و خیلی‌ها این را به‌خوبی می‌دانند. حالا به جایی رسیدم که متوجه می‌شوم خیلی‌ها دنبال همین اتفاقات هستند. از هفته اول تا الان خیلی‌ها سعی کردند به این حواشی بپردازند و مرا عصبانی کنند اما خودم را کنترل کردم. از اول فصل تا هفته یازدهم یک اخطار هم نگرفتم. بچه‌ها هم حواس‌شان به من هست و آرامم می‌کنند. من قبلا واکنش نشان می‌دادم و نمی‌دانستم خیلی از مسائل برنامه‌ریزی شده است. فکر می‌کردم بداهه است اما وقتی متوجه شدم خیلی از آن اتفاقات برنامه‌ریزی شده است و می‌خواهند مرا به‌هم بریزند، موضوع برایم خیلی بهتر جا افتاد. از این‌رو خیلی تیم‌ها آمدند و بد‌ترین چیزها را گفتتند ولی من واکنش نشان ندادم. 

به نظر می‌رسد گاهی در احساسات‌تان زیاده‌روی می‌کنید یا بهتر است بگویم فیلم بازی می‌کنید؟
اینکه من بگویم نه شاید باورکردنی نباشد. شاید بهتر باشد دیگران در مورد من بگویند. هیچ‌وقت دوست نداشتم فیلم بازی کنم یا ادا دربیاورم. اگر فیلم بود می‌توانستم از این پیشنهاد آخری (پیشنهاد باشگاه تراکتور و تیم قطری) که برایم آمد بهره‌برداری کنم و شرایطی پیش‌بیاورم تا از هوادار بیشتر پول بگیرم. 

تراکتوری‌ها که گفتند به شما پیشنهاد ندادند؟
شاید باور نکنید اما بعد از این پیشنهاد وقتی سرتمرین آمدم خود را در عمل انجام شده قراردادم و طوری حرف زدم که نتوانم حرفم را تغییر دهم و تصمیم گرفتم در این تیم بمانم. بعد هم که دوستان گفتند ما بیانیه می‌دهیم و من هم گفتم حتما این کار را بکنید که من جوابی ندهم و دیگر فرصتی برای وسوسه شدن نداشته باشم. درواقع وقتی با عوامل باشگاه صحبت کردم حس کردم خیلی به‌هم ریخته هستند، از این‌رو همه چیز را به خدا سپردم و با خودم گفتم در همین تیم صبر می‌کنم؛ هرچند می‌دانم کار سختی را با هوادار شروع کردم اما چون مسئولیت این تیم را پذیرفتم دیگر حق ندارم بگویم بضاعت‌مان کم است یا مشکلات وجود دارد. من این بضاعت را می‌دانستم و مسئولیت را قبول کردم پس حق ندارم هربار پشت میکروفن بنشینم و بگویم ما مشکل داریم، ما اینقدر خرج کردیم، ما تیم دوم جدولیم یا ما از بقیه کمتر پول داریم. من مسئولیت تیم هوادار را با همه عوامل و مشکلاتش برعهده گرفتم و از اینکه می‌بینم تیمم خوشحال است منم خوشحالم. 

به خاطر دارم ابتدای فصل هوادار پول نداشت و شما این تیم را نمی‌پذیرفتید ولی ناگهان احساساتی شدید یا بهتر است بگویم جو گرفت‌تان و قبول مسئولیت کردید؟
روزی که کار را شروع کردم می‌دانستم چالش سختی است اما شرایط به‌گونه‌ای پیش رفت که احساس کردم چاره‌ای جز این انتخاب ندارم. در ادامه اما دیدیم خدا چقدر مرا دوست داشت که این راه را به من نشان داد و الان از این چیزی که هست ممنونم. نمی‌گویم به پول احتیاج ندارم اما واقعیت این است که برای ما ابتدا بازیکن مهم است و در ادامه مجموعه و افرادی که در آن مجموعه قراردارند و اولویت سومم پول است. بحث مالی اولویت همه است، بیشتر یا کمتر گرفتن در مسائل مالی مهم نیست باید پولی که می‌گیریم خوشحال‌مان کند. دنبال پول زیاد نیستم و ترجیح می‌دهم قراردادی ببندم که شاد باشم. من اخیرا چند پیشنهاد خوب داشتم اما هرچه کردم نتوانستم خودم را راضی کنم و حتی به پیشنهاد خارجی جواب رد دادم و از اینکه پیشنهادات را رد کردم ناراحت نیستم چراکه می‌بینم تیمم به اتحاد کم‌نظیری رسیده است. باید اعتراف کنم شرایط تیم هوادار خوب است. ثبات خوبی در بحث مدیریتی و انضباط مالی داریم. جوان‌های خوبی در تیم ما هستند و می‌توانند آینده این تیم باشند. امیدوارم از این هم بهتر شویم و روند امتیازگیری تیم‌مان هم مثل عملکردمان باشد و درنهایت رتبه خوبی کسب کنیم. این مستلزم همدلی و اتحاد است. 

حقیقت دارد که برای هوادار از جیب خرج کردید؟
موضوع به این شکل که شما فکر می‌کنید نیست. من اگر برای بازیکنان یا اعضای تیمم کاری می‌کنم به خواست قلبی خودم است و ربطی به پول داشتن و نداشتن باشگاه ندارد. این فقط در مورد تیم هوادار نیست و من در هر تیمی بودم گاهی هدیه‌ای می‌خرم و بازیکنان را دلگرم می‌کنم حتی اگر به هدیه من احتیاج نداشته باشند. این کارها همدلی ایجاد می‌کند و آدم‌ها را به هم نزدیک می‌کند. تیم‌ها به اتحاد احتیاج دارند. اگرهم برای تیمی خرج کرده باشم برای این است که نمی‌خواهم شخصیت تیم پایین بیاید. یکی از اصلی‌ترین چیزهایی که مرا عصبی می‌کند این است که شخصیت تیمم زیر سوال برود. در بحث اردو‌ها و پاداش‌ها خیلی حساس هستم. دوست ندارم وقتی به شهری می‌رویم تیمم چیزی از حریف کم داشته باشد. در فرودگاه به بازیکنانم بعد بازی با مس پاداش دادم، نه‌اینکه باشگاه پول نداشته باشد یا پاداش ندهد من گاهی خودم دوست دارم این کار را انجام دهم چون می‌دانم این بچه‌ها برای موفقیت تیم من زحمت کشیده است و به این شکل خواستم از آنها تشکر کنم. از نظر من هیچ مربی‌ای بزرگ نمی‌شود مگر اینکه مدیر دوستش داشته باشد و بازیکنان برایش بدوند. اگر کی‌روش در بازی با آرژانتین تیم خوبی داشت چون بچه‌ها دوستش داشتند ولی در جام‌جهانی قطر دیگر آن ذهنیت سابق نبود و برای خودشان بازی کردند. من از اینکه برای بازیکنم هدیه تولد بخرم لذت می‌برم. اگر فردا به او بگویم امروز روز سخت من است به بهانه همین رفاقت بین‌مان جانش را برای تیم من می‌دهد. 

می‌گویند کی‌روش دوباره در راه تیم ملی ایران این‌بار برای جام ملت‌های آسیا است. 
اگر اسم از مربی تیم ملی آوردم فقط مثال بود. برای کی‌روش احترام زیادی قائلم فقط می‌خواهم بگویم ما مربی‌ای آوردیم که با دو تیم می‌خواست به جام‌جهانی برود و نتوانست، درنهایت آمد با تیم ما رفت. چه دستاوردی کسب کرد؟ نمی‌توانستیم با مربی ایرانی به جام‌جهانی برویم؟ هزینه زیادی هم برای این مربیان می‌شود. حالا هم که می‌خواهند کی‌روش را برگردانند. خوب برگردانند اما توی سر ما هم نزنند. ما هم مربیانی داریم که می‌توانند از نظر فکری با بهترین مربی‌ها رقابت کنند، البته اگر ابزارش را داشته باشند. نسل بازیکنان ما باید پوست‌اندازی کند. پیرترین تیم جام‌جهانی بودیم. نه مربی و نه بازیکنان ما آدم 8 سال پیش نیستند. چند سال قبل این بازیکنان 90 دقیقه می‌دویدند الان اما این‌طور نیست. هرکدام مدعی هستند و دیگر گوش به فرمان نیستند. کی‌روش هم که چند سالی است اصلا به‌روز نیست. همان بازی را از تیم او دیدیم که 8 سال پیش دیدیم. کلید تفکرات او باز شده است. باید کار کنیم، ساختار و نظام داشته باشیم. کی‌روش یاران وفادارش را با خود برد، سلیقه او جواب نداد. حالا باید خودش جواب دهد. مشکل از جای دیگر است و فوتبال باید فوتبالی شود. همان‌طور که فوتبالی‌ها نباید در خیلی از امور وارد شوند، دیگران هم نباید در فوتبال ورود کنند. فوتبال باید راه خودش را برود. از این فوتبال نباید سوءاستفاده شود. اما خیلی‌ها قاطی فوتبال شدند. 

شما به‌عنوان یک مربی ایرانی به‌روز هستید و این را از عملکرد تیم و گفته بازیکنان می‌توان فهمید. چطور خود را به‌روز نگه می‌دارید؟
من تمام بازی‌ها را ضبط می‌کنم و تا آخرین دقیقه را تماشا می‌کنم. کار سختی نیست. راه‌های زیادی برای تجربه‌اندوزی وجود دارد. فکر نکنید مربی بزرگ بیاید و یک جزوه به ما بدهد به‌روز می‌شویم. به جام‌جهانی نگاه کنید. اغلب تیم‌هایی که صعود کردند با مربیان کشور خودشان صعود کردند. گواردیولا در جام‌جهانی همان بازی‌هایی را تماشا کرد که ما دیدیم. پس آموزش برای ما هم وجود دارد. پس می‌شود تلاش کرد و به‌روز بود. وقتی بازیکن می‌بیند تو همان را می‌گویی که مربی بزرگ می‌گوید به تو احترام می‌گذارد و برای موفق‌تر شدن تلاش می‌کند. من هیچ مربی را به اندازه خودم قبول ندارم. گواردیولا با کلوپ چلنج می‌کند و از هر بازی درس می‌گیرد و انجام می‌دهد. نتیجه‌اش می‌شود فوتبال روز دنیا. این چالش‌ها است که فوتبال را به‌روز می‌کند. 
همین بازی هلند و آرژانتین در صحنه گل دوم هلند معتقد بودم هلند اگر می‌خواهد از این توپ استفاده کند باید تاکتیک تازه‌ای رو کند و طبق معمول مستقیم ایستگاهی نزند. جالب اینکه همین‌طور هم شد و آنها برخلاف تصور همه از این توپ بهترین استفاده را کرده، به گل تساوی رسیدند. من نمی‌گذارم یک فوتبال از دستم دربرود و صحنه‌های مهم را به بازیکنانم نشان می‌دهم تا یاد بگیرند. دیگر فوتبال به‌روز نیست به ساعت است. پس چطور آن مربی که سه ماه در خانه است می‌خورد و می‌خوابد، می‌خواهد به‌روز باشد؟ از هر بازی فوتبالی می‌توانید یاد بگیرید. همه بازی‌ها مهم است. 

چطور می‌توانیم با فوتبال روز دنیا هماهنگ شویم وقتی هنوز بحث جادوگری در فوتبال ما مطرح است؟
واقعیت این است که تا می‌خواهند یک نفر را خراب کنند انگ جادو و جادوگری به او می‌چسبانند. من واقعیت را می‌گویم. فوتبال می‌‌تواند خوب باشد اما تنها چیزی که نمی‌بینیم فوتبال است و در فوتبال ما حرف اول را رابطه می‌زند. نه‌اینکه رابطه در دنیا نیست اما رابطه فوتبالی است و خارج از فوتبال برای آن تصمیم نمی‌گیرند. در سطح اول فوتبال، رابطه‌ها با مدیران برنامه است که از نظر اقتصادی کمک کند و حتی با آوردن یک بازیکن نجات‌شان دهد. روابط فوتبالی است. در فوتبال ما اما غیرفوتبالی‌ها تصمیم می‌گیرند و تمام روابط، روابط غلط است. ما مربیان خوبی داریم که توانایی زیادی دارند اما با آوردن مربیان درجه یک و دو شرقی ما را له کردند. مربیان ما اگر ساختار و ابزار خوبی داشته باشند و ثبات وجود داشته باشد می‌توانند هرکاری انجام دهند. چند نفری در فوتبال ما مربیان خوبی هستند، خیلی بهتر از آنهایی که آمدند و در این فوتبال هیچ‌کاری هم نکردند. 

مرتبط ها