کد خبر: 76318

سعیدرضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

تنوع فرهنگی و استقلال‌طلبی بخشی از واقعیت امروز ماست

بخشی از آنچه مقام‌معظم‌رهبری به‌عنوان ثمرات انقلاب مطرح می‌کنند مربوط به حوزه فرهنگی و اجتماعی است و در جاهایی هم کم‌کاری‌هایی دیده می‌شود.

ابوالفضل مظاهری - زهرا رمضانی، خبرنگار: شورای عالی انقلاب فرهنگی را باید اولین نهاد سیاستگذاری بعد از انقلاب اسلامی در حوزه فرهنگ قلمداد کرد؛ شورایی که سابقه‌ای نزدیک به 40 ساله دارد و همین مهم را هم باید پشتوانه خوبی برای تدوین اسناد بالادستی از سوی اعضای شورا در حوزه‌های علمی و فرهنگی دانست. با این حال وضعیت امروز فرهنگ کشور نشان می‌دهد این شورا در برخی موارد نتوانسته آن‌طور که انتظار می‌رفت به وظایفش عمل کند؛ هرچند که در این میان نمی‌توان نقش عدم پایبندی دستگاه‌های اجرایی به مصوبات و قوانین تعیین‌شده از سوی شورا را نادیده گرفت. موضوعی که باعث شده مقام‌معظم‌رهبری سال گذشته بحث تحول شورا در چهلواره دوم انقلاب اسلامی مطرح کنند تا از این طریق بار دیگر توجهات به این شورا به‌عنوان مرجع تدوین سیاست‌های علمی و فرهنگی جلب شود. در این گزارش سراغ سعیدرضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتیم تا علاوه‌بر مرور فعالیت‌های شورا درطول نزدیک به چهاردهه گذشته، از چرایی عدم موفقیت برخی مصوبات شورا در حیطه اجرا و دوران تحولی بگوید. پیش‌تر مصاحبه با سعیدرضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در ویژه‌نامه «فرهیختگان» به مناسبت سی‌وهشتمین سالروز تاسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی منتشر شده بود. متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

بخشی از آنچه مقام‌معظم‌رهبری به‌عنوان ثمرات انقلاب مطرح می‌کنند مربوط به حوزه فرهنگی و اجتماعی است و در جاهایی هم کم‌کاری‌هایی دیده می‌شود. شورای عالی انقلاب فرهنگی نام بزرگی دارد و فضای ذهنی وسیعی را تصویر می‌کند. ابتدا مروری بر گذشته داشته باشیم. برخی حاشیه‌ها نیز از درون شورای عالی رسانه‌ای می‌شود؛ با توجه به این مساله نگاهی به داخل شورای عالی انقلاب فرهنگی و افت‌وخیزها داشته باشید. 
شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه خود انقلاب و به‌لحاظ نهادی ادامه شورای انقلاب است. شورای انقلاب اولین نهادی بود که بعد از پیروزی برای راهبری انقلاب اسلامی تشکیل شد. اگر مصوبات شورای انقلاب و دولت موقت را دنبال کنیم، زوایایی از تصمیم‌سازی در دهه اول انقلاب راجع به حوزه فرهنگ و دانشگاه می‌بینیم؛ ازجمله شکل‌گیری ستاد انقلاب فرهنگی است. این ستاد متعلق به سال 1359 است. یکی از تصمیمات ستاد انقلاب فرهنگی، تعطیلی دانشگاه بود تا تحولاتی اساسی در محیط دانشگاه اتفاق بیفتد. 
می‌توان گفت معمار شورای عالی انقلاب فرهنگی، رهبر معظم انقلاب است. از همان بدو تولد انقلاب بنابر ایده و پیشنهاد ایشان این شورا شکل گرفت و حضرت امام هم با آن موافقت کردند. جزئیاتی که مربوط به الزام‌آور بودن مصوبات شورای عالی است، در رفت‌وآمد بین حضرت آقا و امام مشخص شد. فلسفه وجود شورای عالی انقلاب فرهنگی‌، تحول در حوزه فرهنگ و علم و دانش است، لذا شورای عالی انقلاب فرهنگی را باید شورای تصمیم‌سازی کلان برای دو حوزه «علم و فناوری» و «فرهنگ» دانست؛ عرصه‌هایی که حضرت آقا برای شورا، ماموریت قائل هستند. 
تحولات حوزه علم و فرهنگ تا چه اندازه مربوط به این نهاد است؟ پاسخ به این سوال کار بسیار مشکلی است. البته می‌توان گفت چه اقداماتی انجام شده است. اقدامات شورای عالی در چند عرصه متفاوت صورت‌گرفته که در ادامه عرض خواهم کرد. 
خود انقلاب، یک انقلاب فرهنگی بود. آثاری را که انقلاب برجای گذاشت هیچ شورای تصمیم‌گیری نمی‌توانست ایجاد کند. زمانی که انقلاب پیروز شد، دانشجوی رشته مکانیک در آمریکا بودم. خیلی از دخترانی که بی‌حجاب بودند تحت‌تاثیر پیروزی انقلاب باحجاب شدند. مسیر باحجاب شدن دختران، یک اتفاق طبیعی بود که تحت‌تاثیر فضای انقلاب رخ داد. در میان مردان نیز شرایط به همین شکل بود و تغییرات ارزشی فراگیر صورت گرفت و تحولی عظیمی در نوجوانان و جوانان ایجاد شد. امام(ره) همیشه می‌فرمودند: «این مردم برای خدا قیام کردند، برای خدا گام برمی‌دارند و برای خدا در جنگ شرکت می‌کنند.» این «خداخواهی» و توحید، عنصر بسیار پررنگی محسوب می‌شد و البته تربیتی بود که توسط امام صورت گرفت. امام(ره) ادبیات توحیدگرایی را در میان نسل آن زمان پرورش داد. شاید شما از آن دوره ترسیمی نداشته باشید تا بدانید این موج چقدر قوی بود. خودمان در آمریکا به لس‌آنجلس، مرکز سرمایه‌داری این کشور برای تظاهرات علیه شاه می‌رفتیم. بخش قابل‌توجهی از ثروتمندان آمریکا در لس‌آنجلس هستند. در قلب این شهر علیه شاه، تظاهرات می‌کردیم و شعارهای توحیدی سر می‌دادیم. این اتفاق در ابعاد گسترده‌تر و عمیقی توسط همه اقشار جامعه در ایران افتاد. تغییرات در حد زیادی تحت‌تاثیر نفس انقلاب اسلامی است اما طبیعتا انقلاب‌ها در مسیر حرکت‌شان نیازمند نهادسازی‌هایی هستند. این نهادسازی‌ها در جمهوری اسلامی خیلی‌خوب صورت گرفته است. ما به‌سرعت در 12 فروردین 1358، نفس جمهوری اسلامی را به رای عمومی گذاشتیم و بیش از 98 درصد مردم ایران تغییر نظام را از نظام شاهنشاهی به جمهوری اسلامی ایران تایید کردند. از همان ابتدا نیز فضای گسترش و تعمیق انقلاب مردم‌سالارانه بود.
 
 در دولت قبل، شورا سالانه  11 جلسه برگزار می‌کرد
شورای عالی انقلاب فرهنگی از سال 1363 رسمیت پیدا کرد و نخستین رئیس این شورا نیز رهبر حکیم انقلاب بودند. این اتفاق در دوران ریاست‌جمهوری ایشان رخ داد. اگر بخواهیم از دوره‌های اوج شورای عالی انقلاب فرهنگی صحبت کنیم باید بگوییم دوره اوج شورا به دوران ریاست ایشان برمی‌گردد. در آن دوره 38 تا 39 جلسه در سال برگزار می‌شد اما در دولت‌های یازدهم و دوازدهم به‌ویژه دوره دوم، تعداد جلسات شورا به 11 جلسه در سال رسید. 
پایه‌گذاری‌هایی در دوران ریاست مقام‌معظم‌رهبری صورت گرفت که می‌تواند گفت نهادسازی‌های حوزه علم و فرهنگ در این دوره به تصویب رسید. بعضی از اسناد ملی کشور در دوره‌های نهم و دهم ریاست‌جمهوری به تصویب رسید. سند نقشه جامع علمی کشور، سند مهندسی فرهنگی، سند تحول آموزش‌وپرورش و سند اسلامی شدن دانشگاه‌ها؛ اسنادی ملی هستند که در این دوره به تصویب رسیده‌اند. در حکم آبان 1400 حضرت آقا مجددا تاکیدشده روی اجرایی شدن این سندها کار کنید.
 
 17 ستاد در حوزه علم مصوب شده است
یکی از اقداماتی که شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام داده تاسیس نهادهای مهم و اثرگذار بر حوزه‌های «علم و فناوری» و «فرهنگ» بوده است. شورای عالی در حوزه علم، 17 ستاد شامل ستاد نانو، زیست‌فناوری، گیاهان دارویی، علوم شناختی و... را مصوب کرده؛ در همین حوزه نهادسازی، بنیاد ملی نخبگان و سازمان ملی استعدادهای درخشان را داریم. در دوره‌ای که من مسئولیت دبیری شورای عالی را برعهده داشتم، تاسیس سازمانی مثل سازمان ملی تعلیم‌وتربیت کودک اتفاق افتاد که دوره سه‌ساله‌ای به آموزش‌وپرورش کشور اضافه کرده است. تصمیمات جان‌دار بوده اما در بُعد اجرا بحث دیگری است که آموزش‌وپرورش تا چه اندازه و در چه دوره زمانی می‌تواند این مصوبه را اجرایی کند. به‌قدری شورای عالی در نهادسازی‌ها ورود کرده که نهادهای بزرگی را می‌توانیم ذکر کنیم؛ از دانشگاه‌ها مثل دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه آزاد اسلامی که مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است تا شورای گسترش آموزش عالی کشور و فرهنگستان‌ها شامل چهار فرهنگستان علوم، علوم پزشکی، زبان و ادب فارسی و همچنین فرهنگستان‌هنر. آنها شالوده‌های مهمی محسوب می‌شوند. سند نقشه جامع علمی کشور در راهبری این مسیر حتما تاثیر تعیین‌کننده‌ای داشته است و امروز ادعا می‌شود نزدیک به 70 درصد اقدامات ترسیم‌شده در سند نقشه جامع علمی کشور اجرایی شده است. به‌عنوان آیین‌نامه مدیریت دانشگاه‌ها، آیین‌نامه ارتقای اساتید و ده‌ها اسناد تکمیلی که به‌نوعی نظام رقابت و نخبگی را در دانشگاه‌ها تشویق می‌کند، مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است. در آیین‌نامه ارتقا، نظام رقابت معنادار می‌شود و در نظام رقابت، مسابقه نگارش کتاب و مقالات بین‌المللی و همچنین کار پژوهشی مرتبط با مسائل اساسی کشور از دل این روند بیرون می‌آید. 
در حوزه فرهنگ نیز به همین شکل پیش رفته‌ایم. سند مهندسی فرهنگی، سندی است که 57 سند ملی در آن پیش‌بینی شده. یکی از بندهای پیوست در حکم اخیر مقام‌معظم‌رهبری این است: «پیگیری اجرای نقشه مهندسی فرهنگی و تکمیل اسناد و برنامه‌های بخشی آن با اولویت سینما، تئاتر، نمایش خانگی، موسیقی، ادبیات و رمان.» سند مهندسی فرهنگی این قابلیت را دارد که تمام عرصه‌های مهم فرهنگ را تقویت کند. البته مقام تصویب و اجرا متفاوت است. می‌بینیم خود مقام‌معظم‌رهبری می‌فرمایند: «من قبلا 50 درصد سهم را به برنامه و طرح می‌دادم و 50 درصد سهم را برای اجرا قائل بودم، اما اگر اکنون کسی از من سوال کند، می‌گویم 10 درصد طرح و 90 درصد اجرا» چون اجرا کار سختی است. دبیرخانه شورای عالی وظیفه دارد دستورات را از مطالعات کارشناسی در پیوند با ذی‌نفعان تا تصویب در شورا و تا اطمینان از اجرایی شدن مصوبات دنبال کند. 
افراد در مطالبات اجتماعی خود شورای عالی انقلاب فرهنگی را خطاب قرار می‌دهند و می‌گویند: «این وضع فرهنگ است، پس شما کار نکرده‌اید.» واقعا نمی‌شود این حرف را زد. باید از سوی دیگر دید چه مولفه‌ها و متغیرهایی در فرهنگ جامعه نقش داشته و آنها را دنبال کرد. یکی از رویکردهای کلیدی ما در دوره اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، اجرایی‌سازی اسناد است. سعی کرده‌ایم اسناد را رصد کنیم تا به نتیجه برسد و مطمئن شویم چه میزان پیشرفت در اجرایی شدن اسناد خصوصا اسناد جامع و ملی کشور صورت گرفته است. رویکرد در دوره‌های قبل شورای عالی انقلاب فرهنگی، بیشتر به‌سمت بالا بردن حجم مصوبات بوده اما درحال‌حاضر نگاه ما بر اصلاح این مسیر استوار است و بعد نظارتی شورا بر حسن اجرا مصوبات را تقویت کرده‌ایم.
 
 یکی از محورهای حکم اخیر رهبری؛ پیگیری سند تحول آموزش‌وپرورش است
اکنون مرجعی در حوزه «علم» و «فرهنگ» به‌وجود آمده که مقام‌معظم‌رهبری چندین بار در مقابل اسناد دیگری که از بیرون مثل سند 2030 به حوزه آموزش‌وپرورش تحمیل می‌شود، می‌گویند: «سند تحول آموزش‌وپرورش، سند خوبی است. این سند را دنبال کنید.» در حکم اخیرشان نیز بار دیگر یکی از محورها، اجرایی شدن سند تحول آموزش‌وپرورش است، لذا به نظر من رشد علم در ایران، بسیار مدیون سیاست‌ها و برنامه‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده و هست و می‌توان گفت این شورا مرجع اصلی حکمرانی کلان علم و فرهنگ است.» 
در شورای عالی انقلاب فرهنگی تعادل نسبی بین توجه به علم و فرهنگ وجود دارد. شاید کار حوزه علم و فناوری راحت‌تر از حوزه فرهنگ باشد و البته این دو به‌سادگی قابل تفکیک نیستند و دو مقوله درهم‌تنیده هستند. در دوره‌ای که آیت‌الله رئیسی، ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی را برعهده دارند، 50 درصد مصوبات مربوط به حوزه فرهنگ، 45 درصد مربوط به حوزه علم و فناوری و پنج درصد نیز مربوط به حوزه مشترک است. درصد مصوبات زیاد است ولی باید به مرحله اجرا برسند. 
در گذشته سه مصوبه درخصوص بحث حجاب و عفاف داشتیم. شهریور سال 1398 یک مصوبه تکمیلی به شورای عالی انقلاب فرهنگی بردیم و وظایف تکمیلی برای دستگاه‌ها مصوب شد و شورای اجتماعی کشور مسئولیت راهبری و مدیریت اجرا مصوبات حجم را برعهده دارد. اما رصد، پایش، پیگیری و تنها نگذاشتن نیروی انتظامی در وسط گود مساله‌ای به این مهمی مربوط به درست انجام دادن وظایف مربوطه در آموزش‌وپرورش، صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی و نهادهای رسانه‌ای کشور است. امروز بودجه عظیمی از سهم فرهنگ کشور در دست شهرداری‌هاست، اما می‌بینیم در آرایش شهری و معماری شهر کاستی داریم. شهرهای ما بی‌هویت شده‌اند؛ چراکه رویکرد معماری فاخر بالای سر شهر نبوده است. وقتی به مبلمان شهری یا ساختمان‌ها نگاه می‌کنیم، می‌بینیم شرایط خوبی ندارند و نمی‌توان احساس یک شهر خاص و با هویت ایرانی-اسلامی را در آن مشاهده کرد. 
روزی به یکی از روسای‌جمهور دوره‌های قبل گفتم: «کافی بود فکری تمدنی بالای سر معماری شهر و بناهای دولتی باشد، مثلا ایستگاه‌های قطار شهری از الگوی معماری ریشه‌دار در تاریخ تمدنی ایران الهام می‌گرفت و این الگو تکرار می‌شد. به این ترتیب وقتی فرد وارد ایستگاه می‌شد، احساس می‌کرد اینجا ایران است، نه اینکه پاریس یا لندن یا نیویورک است.» ایشان به من گفت: «زمان راه‌اندازی فقط می‌خواستیم توسعه بدهیم و به این مسائل فکر نکردیم.» به ساختمان‌های بانک‌ها نگاه کنید، هیچ معنای فرهنگی و تمدنی ایرانی در آنها وجود ندارد. ساختمان‌های پست را ببینید، چه معنایی دارند؟ ساختمان‌های بسیار زیادی ساخته‌ایم. 
زمانی وزارت مخابرات در محله «سیدخندان» یک ساختمان سه طبقه داشت. اکنون می‌بینیم به ترتیب شماره خورده و تا پایین آمده‌اند. این همه بنا ساخته‌ایم و می‌توانستند الگو و معنایی داشته باشیم. کافی بود تفکر معماری ایرانی-اسلامی بالای سر طرح مسکن مهر بود، اتفاقات متفاوتی می‌افتد. آپارتمان‌های مدل غربی را تکرار کردیم و مردم را به داخل طبقات بردیم. فرهنگ آپارتمانی، فرهنگی تودرتو است و جمعیت را درون همدیگر قرار می‌دهد، به همین دلیل می‌تواند هزارویک مساله اجتماعی ایجاد کند. این مسائل کاستی‌ها ماست و باید روی آنها کار شود. به نظر من حتما شدنی است. علی‌رغم اینکه زمان را از دست داده‌ایم اما در گام دوم انقلاب، تجارت گذشته، دانش چندوجهی و چندرشته‌ای و ‌انگیزه‌های ساخت یک تمدن نوین اسلامی، می‌تواند چرخه جدیدی از تحولات فرهنگی را برای استقرار جامعه پویای اسلامی رقم بزند. رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب، ارزش‌های انقلاب را برجسته می‌کنند. می‌توان با تکیه بر این داشته‌ها، داشته‌های جدیدی ایجاد کرد. با ذکر نداشته‌ها به‌جز احساس شکست و ناکامی، اتفاق مهمی نمی‌افتد. البته نمی‌گویم نباید آسیب‌شناسی کرد. اتفاقا این کار باید انجام شود، ولی زدن بر طبل نشدن باعث می‌شود افراد صدای طبل شکست را بشنوند، نه طبل پیروزی را.
 
 در سند تحول شورا اعتلای فرهنگ عمومی مورد توجه قرار گرفته است
به بعضی از کاستی‌های موجود و لزوم آسیب‌شناسی اشاره کردید. طبیعتا بخشی از این کاستی‌ها متوجه شورای عالی است. قبل از نگارش سند تحول، بحث آسیب‌شناسی تا چه حد جدی بود و دوره‌های اخیر شورای عالی چقدر مورد بررسی قرار گرفت؟ اگر بخواهید نتیجه آسیب‌شناسی‌ها را به‌صورت چکیده مطرح کنید، چه می‌گویید؟
برای سند تحول شورای عالی انقلاب فرهنگی، چند کار را انجام داده‌ایم؛ اولا تمام احکام رهبری در ادوار گذشته را تحلیل محتوا کرده‌ایم، حتی سخنرانی‌هایی را که ایشان به‌صورت معمول بعد از صدور حکم و در ملاقات با اعضای شورای عالی انجام می‌دادند مورد بررسی و تحلیل محتوا قرار داده‌ایم. البته این ملاقات به تاخیر افتاده و آخرین ملاقات اعضای شورای عالی انقلاب با آقا به سال 1393 برمی‌گردد. جمع‌بندی ما در جلسات شورای معین و شورای عالی انقلاب فرهنگی این بود که باید آن نگاه را دنبال کنیم. دنبال کردن دیدگاه‌های امام رحمه‌الله علیه و مقام‌معظم‌رهبری موجب تعمیق و اثرگذاری بر حوزه علم و فرهنگ می‌شود. این عمق استراتژیک برای ما تفکرات امام و رهبر معظم انقلاب بود. ادبیات علم و فرهنگ متعلق به رهبر معظم انقلاب است، البته کاستی‌های زیادی در عرصه نظر و عمل نسبت با آن نگاه بلند به فرهنگ به‌عنوان عرصه تمدنی هستیم. 
 خیلی‌ها تصورشان از سند تحول، تحول در نظر و روش‌های مرتبط با علم و فرهنگ بود، اما این موارد سطوح بعدی سند تحول است، در سطح بعدی باید به جامعه و جامعه‌پردازی توجه دقیق شود. در سند تحول شورای ‌عالی اهداف مهمی ترسیم شده است که بر کلان‌مفاهیمی مثل اعتلای فرهنگ عمومی مبتنی‌بر ارزش‌های اسلامی و انقلابی، بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ و رسانه‌های کشور، ارتقای جایگاه و نقش نظام تعلیم‌و‌تربیت رسمی کشور، تحکیم و توانمندسازی خانواده و رشد و ارتقای منزلت و کرامت زنان در جامعه، ارتقای سرمایه اجتماعی و روحیه امید و حس عضویت ملی، تقویت توانمندی شناختی، مهارتی و سواد مجازی جامعه، تعمیم سواد و تقویت و بسط روح تفکر و علم‌آموزی و تحقیق و استفاده از دستاوردها و تجارب مفید دانش بشری برای نیل به استقلال فرهنگی و علمی و افزایش خودباوری، حفظ و نشر افکار و آثار فرهنگی انقلاب اسلامی و ایجاد و تحکیم روابط فرهنگی با کشورهای دیگر به‌ویژه با ملل و نخبگان اسلامی و مواجهه هوشمندانه با معارضات مهاجمان و ستیزه‌گران و مهار آسیب‌ها و تهدیدات فرهنگی و مصون‌سازی دربرابر تهاجم فرهنگی و رسانه‌ای، محورهای مهم از اهداف شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در سند تحول تاکید شده است. 

 غرب‌زدگی از آسیب‌های بزرگ‌مان است 
یکی از آسیب‌های بزرگ ما بحث غرب‌زدگی است. غرب‌زدگی مساله‌ای نیست که به‌راحتی بتوان تغییرش داد. غرب‌زدگی «نهاد» پیدا کرده است. نهادهای اجتماعی ما از آموزش‌وپرورش و آموزش عالی گرفته تا نظام وزارتخانه‌ای؛ همگی بر مبنای مدل تقسیم کار جامعه مدرن طراحی شده‌اند. وقتی نهاد شما نهادی مدرن است، طبیعتا محتوا نیز به‌نوعی از آن نهاد الهام می‌گیرد و می‌بیند محتوای آموزش‌وپرورش به‌همان سمت حرکت می‌کند. بخشی از محتوای آموزش عالی نیز همان تکراری می‌شود که از محتوای علوم اجتماعی، علوم انسانی، هنر، موسیقی و سینمای غرب گرفته شده است. این رویکرد را ندارم که نباید از تجربه جهان استفاده کنیم اما بحث زندگی کردن در اقلیم فرهنگی اسلامی- ایرانی، امری است که باید محقق می‌شد. در درجه اول می‌خواهم بگویم اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی نتوانسته در بعضی از این جنبه‌ها عمیق شود، به این دلیل نبوده که نمی‌خواسته، بلکه مساله پیچیده و سخت است. این اتفاقات به‌راحتی نمی‌توانند رخ بدهند. 
یکی از اتفاقاتی که باید بیفتد مربوط به نیروی انسانی است. شما معلم می‌خواهید و معلم تراز انقلاب هم می‌خواهید. یک میلیون معلم در ایران داریم و همگی نیز محترم هستند. وقتی به مشاغل نگاه می‌کنیم، می‌بینیم معلمی طبق فرموده حضرت امام، شغل انبیا و شغلی مقدس است، اما هنگامی که از دریچه حوزه تخصص می‌نگرید، مشاهده می‌کنید 60 درصد معلمان ما روایی رشته ندارند. اساسا آموزش‌وپرورش در این سال‌ها فاقد نظام جذب بوده‌ است. البته امروز با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی تنها مسیر جذب معلم، دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی است. ما نیازمند تقویت جامعه معلمی کشور هستیم. جامعه معلمان مهم‌ترین رکن نظام تعلیم‌وتربیت در تراز تمدن نوین اسلامی هستیم.

  اهمیت معلم مهدکودک  از استاد بیشتر است
از نظر من اهمیت معلم مهدکودک از معلم دانشگاه بیشتر است؛ چراکه بهترین دوره یادگیری، آموزش مهارت‌های اجتماعی و زندگی و همچنین تعلیم‌و‌تربیت اسلامی متعلق به دوره کودکی است. اما مهدکودک جزو برنامه‌های ما نبوده است. مهدکودک به دست بخش خصوصی افتاده و این بخش نیز براساس شاخص‌های یونیسف، مهد را اداره می‌کند. آنها با موسیقی، استخر، نقاشی و یک‌سری امور پیش می‌روند که شاخص‌هایش را از جای دیگری گرفته‌اند. این فاجعه ما را اذیت نمی‌کند که بچه چهارساله ما در چنین فضایی قرار می‌گیرد. ما بررسی کردیم و دیدیم 14 نهاد، مجوز مهدکودک صادر می‌کنند! صدور مجوز اصلی در اختیار سازمان بهزیستی کشور بود، درحالی‌که مهدکودک، موضوع ماموریت این سازمان نبود، لذا شورای عالی انتقال این وظیفه را منحصرا به آموزش‌وپرورش واگذار کرد و سازمان ملی تعلیم‌و‌تربیت را تصویب کرد.
 
 نظام مسائل حوزه علم و فرهنگ را در طرح تحول استخراج کرده‌ایم
رهبری در پیام سال‌گذشته تاکید کردند شورای عالی انقلاب فرهنگی، وظیفه ساماندهی و سیاستگذاری در حوزه فرهنگ و هدایت دستگاه‌ها را برعهده دارد. به نقاط قوتی اشاره کردید، رهبری نیز در دیدار اخیرشان با دانشجویان عنوان کردند که در این زمینه دچار ساده‌انگاری شدیم و اصل مبحث را دریافت نکرده‌ایم. درکنار اتفاقات مثبتی که افتاد، گویا شورای عالی در جایگاهی دچار ساده‌انگاری شده و تا حدودی غفلت‌هایی بر شورا مترتب شده. آنچه مهم‌تر جلوه می‌کند علت عقب‌افتادگی شورا در بعضی از حوزه‌های فرهنگی نسبت به سیر تحول جامعه است. این نکته تا چه حد مورد توجه شما و اعضای جدید شورای عالی قرار دارد؟
اکنون در طرح تحول، نظام مسائل کشور را در حوزه «علم و فناوری» و «فرهنگ» استخراج کرده‌ایم. نظام مسائل فرهنگ مشخص است. ما مسائل بزرگ فراوانی در حوزه فرهنگ داریم. یکی از مهم‌ترین مسائل ما حوزه آسیب‌های اجتماعی شامل مصرف مواد مخدر، اعتیاد، مصرف الکل، افزایش طلاق، بی‌حجابی، بدحجابی و کج‌رفتاری‌های اجتماعی است. به‌طور مثال بخشی از نسل جوان به‌جای تقویت فکر، فقط زور خود را بالا می‌برد و بعد به زورگیر تبدیل می‌شود. در ادامه توسط اغتشاشگران به اجاره درمی‌آید تا مساله‌ای را در کشور ایجاد کند. دشمنان انقلاب دائما در این سال‌های پیروزی انقلاب توطئه کرده‌اند، روزی در قالب جنگ و روزگار در شکل ترور فراگیر، و در دوره با تشدید گسل‌های قومیتی و در این سال‌ها با جنگ نرم و فرهنگی و امروز با جنگ‌های ترکیبی. اما اینکه بخشی ولو کوچک از نسل جوان ما را تحریک می‌کند، نشان می‌دهد ما در بعضی از حوزه‌ها خصوصا حوزه تعلیم‌وتربیت غفلت کرده‌ایم. 
حتما غفلت‌هایی وجود داشته است. وقتی بعد از گذشت 42 سال از پیروزی انقلاب، تازه برای مهدکودک برنامه‌ریزی می‌کنیم، یعنی غفلت کرده‌ایم. 
از سوی دیگر یک سنت در نگاه انتقادی بین چپ و راست در ایران به‌وجود آمده است؛ چپ و راست در نگاه انتقادی غُر می‌زنند. درواقع یک دستگاه غرزنی هستند که می‌گویند بلد نیستید این کار را انجام بدهید. این کارها ضعیف انجام شده است. دچار بن‌بست شده‌ایم و گزاره‌ها منفی دیگر.
نقد در اصطلاح علمی، امری است که اولا قدرت جمع‌بندی دارد؛ کاری که حضرت آقا به‌خوبی در بیانیه گام دوم انجام دادند و 40 سال انقلاب را جمع‌بندی کردند. نقد، مشاهده کاستی‌هاست. نکته دیگر این است که نگاه انتقادی بتواند مشکلی را حل کند، حوزه توسعه خلق نوآوری باشد. 
شما می‌گویید فرهنگ خراب است؟ بفرمایید راه‌حل اصلاح فرهنگ چیست؟ فرهنگ دامنه بزرگی دارد و به‌معنای روش خاص زندگی کردن است. کلمه «خاص» را من به این تعبیر اضافه کرده‌ام. درواقع فرهنگ شامل همه عرصه‌های زندگی نمی‌شود. فرهنگ امر متمایز‌کننده فرهنگ ایرانی از سایر فرهنگ‌هاست. 
فرهنگ امری نیست که حتی بتوانید آن را از حکمرانی، سیاست و اقتصاد جدا کنید. فرهنگ به تعبیر زیبای حضرت آقا مانند «هوا»ست و همه‌جا هست. اگر هوای بد استنشاق کنید حال‌تان بد می‌شود و اگر هوای خوب استنشاق کنید حال‌تان خوب می‌شود، ولی نکته مهم این است؛ هوا امری فراگیر است و در جزءجزء زندگی ما جریان دارد. از روش غذا خوردن، خود غذا و گذران اوقات فراغت تا رسانه‌های مهمی مثل موسیقی، سینما، تئاتر، نقاشی و رمان، همگی حوزه‌های فرهنگ هستند. منابع انسانی شاه‌کلید ما برای تغییر است. معلم و استاد شاه‌کلید ما برای تغییر هستند. تقویت حس عضویت اجتماعی نیز اهمیت بسیاری دارد تا معلم، استاد و کارگزار نظام با حس افتخار پرچم ملی کشور و با حس افتخار زندگی در اقلیم انقلاب اسلامی به مسیر ادامه بدهد. 
دشمن مولفه بسیار بزرگی است. حضرت آقا می‌فرمایند: «من به‌قدری از دشمن صحبت می‌کنم، همه به من انتقاد می‌کنند و می‌گویند چرا اینقدر روی دشمن تاکید می‌کنید؟» ایشان در ادامه می‌فرمایند: «چون دشمن بزرگ است. دشمن در جنگ ترکیبی، دروغگو، دروغ‌پرداز، تهمت‌زن، نفرت‌پراکن و اهل بزرگ‌نمایی دروغین است. دشمن هم ظرفیت خود را برای انحراف اجتماعی و انحراف فرهنگی جامعه به‌میدان آورده است. در فرهنگ دشمن، زیباپوشی و خشونت بی‌رحمانه، استکبار مخرب و بی‌رحمانه و درعین سخن گفتن از دموکراسی و برهم زننده حیثیت و عفت زن و در عین سخن از آزادی زن می‌شود. جمع اضدادی هستند که برآیند آن نفرت و تخریب ایران عزیز و ملت شریف ایران است. دست ما بالاست و کاستی را می‌پذیریم. در مسیر پیش رو، تمرکز روی بعضی از مسائل خاص منجر به تغییر مهم در حوزه فرهنگ می‌شود. فرهنگ خیلی پردامنه است. در این فضا باید روی نکات خاص متمرکز شد. به نظر من آموزش‌وپرورش نقطه تمرکز فرهنگ است. رسانه ملی و حوزه رسانه‌های ارتباط جمعی، حوزه تمرکز فرهنگ هستند. امور مرتبط با گذران اوقات فراغت نیز حوزه تمرکز فرهنگ محسوب می‌شود که بسیاری از اوقات آن را دست‌کم می‌گیریم. صنایع فرهنگی هم چنین وضعیتی دارد. درحال‌حاضر نیازمند تمرکز بیشتری روی مسائل زنان و توجه به امور مرتبط با توانمند‌سازی نسل جوان کشور برای دیدن نیرنگ‌ها دشمن و ظرفیت‌های عظیم تمدن نوین اسلامی هستیم.» 

 بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ دارای سه سطح نگرشی، نهادی و فرآیندی است
 مقام‌معظم‌رهبری بحث بازسازی انقلابی ساختارهای فرهنگی را مطرح کردند. خودتان نیز اشاره کردید فرهنگ غرب را حتی در وزارتخانه‌ها مشاهده می‌کنیم. نقش شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در این میان چیست؟ قرار است در دوره تحولی چه اقداماتی انجام دهید؟
خوشبختانه ایشان در دیدار اول با دولت مبنی‌بر بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ را به کار بردند. البته بعد این بازسازی انقلابی را راجع‌به سایر ساختارها نیز طرح کردند. این صحبت‌ها نشان می‌دهد ما به بازسازی اساسی نیاز داریم. بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ سه وجه دارد: سطح نگرشی، سطح نهادی و سطح فرآیندی. در واقع الگوواره فرهنگ نیازمند تغییر متناسب با هدف تمدن نوین اسلامی است. اولا خود نگرش مفهومی به این موضوع، اهمیت زیادی دارد. ساده‌سازی این مساله چنین است؛ برویم نهادهای فرهنگ را بازسازی کنیم و ببینیم نقاط اشتراک آنها و کارهای موازی‌شان چیست، در نتیجه ادغام و حذف انجام بدهیم و نهادهای جدیدی برای جاهایی ایجاد کنیم که خلأ وجود دارد. در واقع رویکرد صرفا اصلاح ساختار نهادی را در پیش بگیریم. 
همایشی با همت آیت‌الله رشاد برگزار کردیم. در همان نشست، آقای رئیس‌جمهور، دبیرخانه و دبیر را خطاب قرار دادند و گفتند: «بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ برعهده شورای‌عالی انقلاب فرهنگی است و شورا باید ورود پیدا کند.»5 یا 6 ماه قبل از اینکه حضرت آقا این مساله را مطرح کنند، ما رصد نهادهای فرهنگی را شروع کرده بودیم. سازمان تبلیغات اسلامی مسئولیت پیدا کرده بود که وظایف نهادهای فرهنگی را استخراج کند و ببیند اقدامات‌شان به چه صورتی است. فکر ما این تفکری نبود که حضرت آقا فرمودند. ایشان موضوع بنیادی‌تر مطرح کردند ولی بُعد نهادها پیش‌تر شروع شده بود، چون تکلیفی به شمار می‌رفت که از سند مهندسی فرهنگی نیز استنباط می‌شد. همان‌طور که عرض شد، بازسازی باید در سه حوزه صورت بگیرد. یکی در فکر، نگاه، شناخت، تحلیل و فهمی است که ما از فرهنگ و کار فرهنگی داریم. این شناخت خیلی مهم است. اگر نگرش درست نباشد، نهادهایش نیز درست نمی‌شوند. به دنیای غرب نگاه کنید؛ چقدر برای نهادسازی تلاش کرده است. امروز بحث دموکراسی یا مردم‌سالاری به تعبیر ما، علَم و کُتلی است که در دست دنیای غرب قرار دارد. در تمام نظام ارزش‌های بنگاه‌های بزرگ غرب، این مبنا وجود دارد. نظام ارزش‌های «گوگل» و «یوتیوب» را ببینید. به تمام 10 بنگاه برتر اقتصادی جهان نگاه کنید؛ 9 بنگاه از این تعداد، بنگاه‌های علم و فناوری اطلاعات هستند. آنها ارزش‌هایی اعلام کرده و می‌گویند: «ارزش‌های ما ارزش‌های لیبرال است.» چهارچوبی طراحی کرده و براساس آن حرکت می‌کنند. 

  به جای آزادی مطلق از آزادگی صحبت می‌کنیم
بُعد دیگری نیز وجود دارد که فریبنده است؛ می‌گوید: «بازبودگی و آزادی» ولی ما به‌جای «آزادی» به معنای مطلق، از «آزادگی» صحبت می‌کنیم. ما می‌گوییم: «انسان قبل از اینکه آزاد باشد، به آزادگی نیاز دارد.» آغاز آزادگی با مهار نفس است. اگر مهار نفس وجود نداشته باشد، مانند سگ هاری است که قلاده‌اش را باز کرده‌اند و طبیعتا به دیگران آسیب می‌رساند. حضرت امیرالمومنین می‌فرمایند: «اللسانُ کَلبٌ عَقور» (زبان مانند سگ هاری است که اگر رها شود صاحبش را هم می‌گیرد.) زبان، نظام معنایی زندگی است. ما با زبان، بیان می‌کنیم، معنا انتقال می‌دهیم و در فضای اجتماعی، معنا می‌سازیم. 
حضرت امیر تعبیر دیگری نیز دارند که می‌فرمایند: «زبان مثل تیری است که به قلب فرد دیگری می‌زنید.» زبان، قدرت دارد. غربی‌ها نیز زبان ارزشی برای نظام خودشان ساخته‌اند. ضمن مشارکت مردم در مدیریت کشور، انتخاب رئیس‌جمهور، نمایندگان محترم مجلس، حوزه‌های مهم فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جامعه باید بتوانیم برای زبان «آزادگی» خودمان سازوکاری فراهم کنیم؛ این حوزه شناختی است که هنوز ضعف دارد. علی‌رغم زحمات زیادی که کشیده شده، وقتی می‌پرسیم: «نگرش ما به حوزه فرهنگ و نظریه ما برای فرهنگ اسلامی چیست؟» می‌بینیم این نگرش، سازوکار خیلی روشنی دارد. حوزه نگرش در این بازسازی باید شاکله‌ای پیدا کند. می‌توان این شاکله را ایجاد کرد. باید کمی به حرف‌های خودمان اهمیت بدهیم. غربی‌ها یک حرف می‌زنند و می‌بینید توسط جامعه فکری‌شان به‌صورت مداوم دنبال می‌شود. «تئوری ریسک» متعلق به «بِک» بود. نظریه‌ای ارائه کرد و گفت: «جامعه جدید با ریسک بیشتری مواجه شده است.» ببینید حلقه علوم‌اجتماعی و علوم‌انسانی تا چه اندازه پای این نظریه ایستادند یا «مکتب فرانکفورت» حرفی راجع‌به صنعت فرهنگ زد و گفت: «بعد از شکل‌گیری رادیو، با صنعت فرهنگ مواجه شده‌ایم و می‌توان کلیشه فرهنگ تولید کرد.» با نگاه انتقادی به مساله نگاه می‌کردند. این حرف راحت 40 و 50 صفحه‌ای مارکوزه و هورخایمر، امروز به مکتبی به نام «مکتب فرانکفورت» تبدیل شده است. درحقیقت پایه و فکری بنا نهاده‌اند. ما این‌همه شالوده‌های فکری مهم داریم، باید آنها را جمع‌بندی کنیم و رویکرد شناختی ما راجع‌به فرهنگ شکل بگیرد. وقتی این حرف‌ها را می‌زنیم، بعضی‌ها می‌گویند: «شما دوباره گرفتار فلسفه و امور شناختی می‌شوید. این موارد چه زمانی جواب می‌دهند؟» عجله در حوزه فرهنگ، ما را زمین می‌زند. نمی‌توان در حوزه فرهنگ، عجله کرد. فرهنگ، امری است که اقناع افکار عمومی را می‌خواهد و به احساسات مردم نیاز دارد. مردم باید به آن علاقه داشته باشند. اتفاقی که ابتدای انقلاب افتاد این بود که تمام احساسات اجتماعی درگیر شد. من «عمق شناخت» را با احتیاط بیان می‌کنم؛ چراکه باید ادامه پیدا می‌کرد ولی مردم‌ انگیزه بسیاری درخصوص انقلاب داشتند. در ادامه ‌انگیزه زیادی درباره جنگ مقابل صدام و بدنه‌ای داشتند که او را حمایت می‌کرد. اکنون نیازمند یک نظریه و حوزه شناختی راجع‌به فرهنگ هستیم که بتواند ‌انگیزه‌های اجتماعی، شناخت مردم و احساسات اجتماعی را قوی کند. 

 در کنار اقتصاد و سیاست؛ فرهنگ هم شدیدا رقابتی شده است
در اینجا به ملاحظه‌ای اشاره کنم؛ فرهنگ شدیدا رقابتی شده است. اقتصاد و سیاست هم رقابتی هستند. امروز عرصه زندگی تحت تاثیر ظهور رسانه‌های جمعی، رسانه‌های اجتماعی، اینترنت، تلویزیون‌های ماهواره‌ای و سفر است. این حوزه رقابتی فرهنگ، قدرت فرهنگ ملی را نیاز دارد. اگر فرهنگ ملی ضعیف شود، در رقابت می‌بازیم. در واقع در فضای رقابتی فرهنگ، با قدرت و بی‌قدرتی فرهنگ‌ها مواجه شده‌ایم. 

 قدرت نظامی در حوزه فرهنگی هم مصونیت ایجاد کرده است
مورد مقایسه قرار می‌گیرد. 
بله، همین‌طور است. در حوزه نظامی قدرت بازدارندگی ایجاد کرده‌ایم. افتخار ملی هم کنارش نشسته است. اگر از مردم درباره حوزه افتخار ملی‌شان بپرسید، قطعا یکی از حوزه‌ها، قدرت نظامی کشور است. آنها می‌گویند: «ما قدرتمند شده‌ایم. این قدرت نظامی باعث بازدارندگی نسبت به نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور می‌شود.» می‌خواهم بگویم امروز قدرت نظامی حتی تا حدی مصونیت در حوزه فرهنگی ایجاد کرده است. در حوزه اقتصادی هم ما قدرت بازدارندگی داشته‌ایم. علی‌رغم اینکه مشکلات اقتصادی ما زیاد است و شاهد افزایش قیمت‌ها بودیم. 

خلاقیت داشتیم. 
دوران کرونا را در نظر بگیرید. ما در این دوران، کمبود جدی مواد غذایی پیدا نکردیم. 

به دلیل فضای تحریم‌ها خلاقیت را افزایش دادیم. 
تولید بالا رفت. 125 میلیون تن تولید ملی ما در حوزه غذا است. 

 دشمنان تصور کردند می‌توانند از خلأ قومیت و جنسیت  استفاده کنند
یکی از ایرادهایی که امروز درخصوص اتفاقات اخیر مطرح می‌شود، این است که ساختارهای میانی کشور مثل اصناف و جامعه‌های مدنی ضعیف شده. آنها باید کارهایی در فضای مطالبه‌گری و پیگیری انجام دهند اما وقتی با سوال مواجه می‌شوند به دلیل تضعیف ساختارها مورد توجه مردم قرار نمی‌گیرند و نگاه مردم به سمت ساختارهای بالایی کشور است. در حوزه فرهنگ نیز همین اتفاق افتاده و ساختارهای میانی لطمه خورده‌اند. شاید در فضایی مثل دانشگاه، تشکل‌ها و مجموعه‌های میانی دانشگاه نسبت به دوره‌های گذشته ضعیف شده‌اند. شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در بحث تحول چگونه می‌تواند مسئولیت‌پذیری ساختارهای میانی و توجه آنها به کنش اجتماعی و رفتاری در جامعه را افزایش دهد؟
یکی از لبه‌های تیز و مهم بحثی که درباره شناخت فرهنگ و رویکردشناختی نسبت به فرهنگ عرض کردم، مردم و اصناف هستند؛ ممکن است بخشی از مردم از جامعه مدنی مطلوب ما بیرون بیفتند. به‌طور مثال ما برای جذب در هیات‌علمی، گزینش کرده و صلاحیت عمومی افراد را بررسی می‌کنیم. از سوی دیگر عده‌ای پرونده قضایی و سوءسابقه پیدا می‌کنند. ما برای چنین افرادی باید چه کاری انجام دهیم؟ آیا جامعه‌ای که به هر دلیل دارای صلاحیت برای یک شغل نیست، نباید در سایر حوزه‌های شغل داشته باشد. این امر نیازمند توجه است. اگر کسی از حوزه فرهنگ اسلامی، بیرون می‌افتد باید برای او برنامه داشته باشیم. به نظرم برنامه‌ریزی ما باید برای جمعیت بزرگ کشور باشد. دشمنان انقلاب در همین اغتشاش، احساس کردند که می‌توانند از خلأهایی استفاده کنند؛ از خلأ قومیت، خلأ جنسیت، خلأ اقلیت‌های دینی، خلأهایی که ما نسبت به امور زنان داریم. همچنین باید به خلأ نوجوانان اشاره کرد؛ نسلی که از آن به نسلی تعبیر می‌کنیم که با اینترنت، بزرگ شده است. ما به اشتباه آموزش‌وپرورش و مدرسه را در دوره کرونا تعطیل کردیم و آنها را به سامانه شاد و در کنار آن به فضای اینترنت و شبکه‌های اجتماعی سپردیم. 
کشورهایی مثل ایتالیا، انگلستان و فرانسه که بیشتر از ما آمار کشته‌های کرونا داشتند، مدارس خود را در دوران کرونا تعطیل نکردند. تعطیلی مدارس و دانشگاه‌ها تصمیم اشتباهی بود که ستاد ملی مقابله با کرونا اتخاذ کرد. افرادی که اینترنت را در دنیا باز می‌گذارند، اینترنت کودک دارند و کودک را در معرض هر داده‌ای قرار نمی‌دهند. ما نسلی را در معرض داده‌های باز قرار دادیم و حالا می‌پرسیم: «چرا رفتار آموزش‌وپرورش این‌گونه شده است؟» وقتی کودک داخل اینترنت می‌رود، فقط «شاد» را مصرف نمی‌کند. اگر جست‌وجویی که بچه‌های شاد در اینترنت دارند را ببیند از بعضی مقوله‌ها تعجب می‌کنید. از خود می‌پرسید: «این باید جست‌وجوی اطلاعات بچه باشد؟» 
ما تعبیری در مصوبه اخیر شورای‌عالی انقلاب فرهنگی برای تقویت سلامت فرهنگی و اجتماعی جامعه با توجه به مسائل اخیر پیش‌آمده داشتیم؛ مفهوم «ایران برای همه ایرانیان.» ممکن است دیگران بخواهند از این تعبیر سوءاستفاده کنند، اما واقعیت این است که آذربایجان «ایران» است، کردستان «ایران» است، بلوچستان «ایران» است، اصفهان «ایران» است و تهران هم «ایران» است. همه آنها پیکره ایران را تشکیل می‌دهند. سلاطین گذشته خیانت کرده و افغانستان، قفقاز، بحرین و سیطره جغرافیایی وسیع ایران بزرگ را جدا کردند. نه‌فقط پیوستگی جغرافیایی ایران بلکه فرهنگ ایران، سیاست ایران و اقتصاد ایران، امری راهبردی و بنیادین است. 

 تغییر در نهادهای فرهنگی یکی از نکات بازسازی انقلابی ساختارهای فرهنگی است
نکته دیگر در بحث بازسازی انقلابی ساختارهای فرهنگی، اصلاح و تغییر در نهادهای فرهنگی است. دنیای غرب، نهادسازی کرده و امروز به مرجع نهادسازی‌های جهان تبدیل شده است. به نوعی همه در همان نهادها زندگی می‌کنند. وقتی فرانسوی‌ها در دوره استعمارزدایی از الجزایر بیرون آمدند، به آنها گفتند: «گم شوید! دوره‌ای بر ما تسلط داشتید و دیگر بروید.» فرانسوی‌ها با خنده پاسخ دادند: «چشم، ما می‌رویم ولی هستیم! نهادها، ارزش‌ها و فرهنگ ما هستند.» یکی از دلایلی که انقلابات «بیداری اسلامی» موفق نشد، به این دلیل بود که فرهنگ غرب به‌شدت در این کشورها ریشه‌دار بود. همچنین از داخل توییتر و فیسبوک تا حکمرانی، مهندسی کردند. حتی در مصر، عناصر وزارت اطلاعات دوره قبل عوض نشد. همان افراد بر سر کار ماندند. در اتاق‌هایشان عکس «حسنی مبارک» رئیس‌جمهور سابق‌شان را می‌گذاشتند، یعنی در حد یک کار نمادین تغییر نکردند. نهادها نیازمند بازنگری هستند. 

این بازسازی تکمیل‌کننده رویکرد گذشته است یا تغییر ساختار در راه خواهد بود؟ از بعضی خروجی‌های فکری در دوره اخیر چنین به نظر می‌رسد که مجددا به دنبال یک انقلاب فرهنگی دیگر برویم؛ خروجی‌اش یعنی گذشته را به اشتباه طی کرده‌ایم. بازسازی پیش‌رو به معنای تخریب نگاه گذشته است یا تکمیل‌کننده خواهد بود؟
حتما همین‌طور است. 

 بنیان مسیر تحولی ارزش‌های انقلاب است
«انقلاب فرهنگی» را از برخی استادان دانشگاه نیز شنیده‌ایم. آنها وضعیت را به‌گونه‌ای تصویرسازی می‌کنند که اساسا نیاز به انقلاب فرهنگی دیگری هم داریم و باید انقلابی در فرهنگ رخ بدهد.
تعبیر مقام‌معظم‌رهبری تعبیر دقیقی است. ایشان از تحول صحبت می‌کنند. تحول به معنای این است که با حفظ شالوده‌ها و سرمایه‌های پیشینی، تغییر تحولی ایجاد کنید. تعبیر ایشان این است که اگر در مسیر تحول قرار نگیرید، تحول به سراغ شما می‌آید. تحول از جنس انقلاب نیست، بلکه تحول با تکیه بر سرمایه‌ها و ارزش‌های انقلاب است. بازسازی مثل خود «هویت» است. جنس هویت چیست؟ هویت، یک «من» است که از کودکی شروع می‌شود و تا 90 سالگی ادامه پیدا می‌کند. البته این «من» بارور می‌شود و تغییر می‌کند. طبیعتا ما «من» انقلاب را رها نمی‌کنیم. «من» انقلاب اسلامی سر جای خود قرار دارد. بنیان این مسیر، ارزش‌های انقلاب اسلامی است. 

این مسیر باید به‌روزرسانی شود. 
تعبیر ایشان «روزآمدسازی» است. نوعی روزآمدسازی صورت می‌گیرد تا بتوانیم روش‌مندتر کار کنیم. به‌طور مثال امر قرآن‌کریم یکی از محورهایی است که اگر روی آن تمرکز کنیم، برنده خواهیم شد. اگر به قرآن‌کریم توجه داشتیم در نظام تعلیم‌وتربیت، رشدی فرهیخته خواهیم داشت. حضرت آقا مطالبه 10 میلیون حافظ قرآن کریم را داشتند. از ایشان سوال می‌کنند: «منظورتان حافظ یک و دو جزء است؟» می‌فرمایند: «نه، چنین فردی حافظ نیست. حافظ به معنای حافظ کل قرآن است.» براساس بعضی از برآوردها، آنهایی که بخشی از قرآن کریم را حفظ کرده‌اند، جمعیتی سه میلیونی هستند ولی کسانی که حافظ کل باشند، جمعیت‌شان بین 50 تا 60 هزار نفر است. 
کار بسیار سختی است، به‌خصوص نگهداری حفظ امری دشوار خواهد بود. اگر کسی حافظه‌اش را به قرآن می‌سپارد، رفتارش هم از آن منتزع خواهد بود. 

 تعدد ساختار برای امر قرآن داریم اما برخی کارها زمین مانده است
نظام تربیتی او نیز به نظام مکتبی تغییر خواهد کرد. در واقع نظام مرشد و شاگردی خواهد بود. 
بله، تاثیرات بهینه زیادی دارد. اکنون در کشور، تعدد ساختار برای امر قرآن‌کریم داریم ولی کار هم در بعضی از بخش‌ها روی زمین مانده است. ستاد توسعه قرآنی در شورای‌عالی انقلاب فرهنگی داریم که وظیفه سیاستگذاری و راهبری امور مرتبط با شناخت، قرائت، حفظ و تعلیم‌وتربیت قرآنی را دارد. عِدل آن باید نهادی اجرایی باشد که می‌شود سازمان ملی توسعه فرهنگ قرآنی باشد. 

 اراده روسای‌جمهور در عملکرد شورا مهم است
اگر می‌خواهیم در سطح کلان‌تر صحبت کنیم؛ رهبری می‌فرمایند: «شورای‌عالی انقلاب فرهنگی باید قرارگاه فرهنگی کشور باشد.» این فرمایش نیاز به ترجمه در محیط حکمرانی دارد. یکی از انتقاداتی که نسبت به شورای‌عالی مطرح می‌شود، این است که اساسا وظیفه شورا به شکل ماهوی مشخص نیست. اساسا جایگاه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در حکمرانی کشور به‌ویژه در چهلواره دوم چیست؟ به منتقدان چه جوابی می‌دهید؟ اساسی‌ترین ماهیت شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، کدام وجه است؟

واقعیت شورای‌عالی انقلاب فرهنگی این است؛ دستگاه‌های حقوقی که عضو شورای عالی هستند، اهتمام به مصوبات شورا دارند. البته اراده رئیس‌جمهور خیلی مهم است. برخی دوره‌ها موفق نبوده‌ایم، به این دلیل که رئیس‌جمهور چندان دل به کار نداده است، یا اراده عملی نداشته است. ممکن است سیره قولی‌اش به یک شکل ولی روش عملی‌اش به گونه دیگری باشد. در دوره اخیر؛ از شهریور تا آبان‌ماه 1401، شورای‌عالی انقلاب فرهنگی 30 جلسه برگزار کرده است. در کل سه سال فعالیت من به‌عنوان دبیر در دولت قبل، حدود 57 جلسه داشتیم. یعنی ما در طول یک سال و سه ماه به اندازه سه سال جلسه برگزار کردیم. 

 21 مصوبه از دوره قبل در دولت رئیسی ابلاغ شد
البته این تعداد با توجه به فواصل، چندان منظم تلقی نمی‌شود. آیا علت خاصی داشت؟

حدود 21 مصوبه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی از دوره قبل توسط آقای رئیسی ابلاغ شد. دلیلش هم این بود که سندهایی بسیار «ادعایی» بودند. مثلا سند ملی حقوق کودک ابلاغ نشده بود چون مدعیانی داشت. بعضی جاها ابلاغ این مصوبات، جرأت می‌خواهد. همچنین سند ملی معماری و شهرسازی اسلامی-ایرانی از این دست بود و در دوره اخیر ابلاغ شد، لذا اراده رئیس‌جمهور مهم است. اگر رئیس‌جمهور همراهی کند، حتما مصوبات می‌تواند راه خودش را بیابد البته کار شورای‌عالی انقلاب فرهنگی مبتنی‌بر «عقل جمعی» است و نظرات اعضا در روند و مصوبات نهایی بسیار مهم و کلید است. مقام‌معظم‌رهبری تعبیری دارند که می‌فرمایند: «در شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، روسای سه قوه حضور دارند. اعضای حقوقی و حقیقی نیز هستند. درواقع تمام کسانی که به‌نوعی کارگزاران اجرایی حوزه علم و فرهنگ در حاکمیت و نظام محسوب می‌شوند، حضور دارند. اگر اراده آنها تعلق بگیرد، کار انجام خواهد شد. اگر اراده‌شان تعلق نگیرد، به قانون هم عمل نمی‌کنند.» ما 12 هزار قانون مصوبه مجلس داریم. اولا بحث تنقیح قوانین مطرح است و خیلی از آنها متعارض هستند. یک‌سری نیز اجرا نمی‌شوند. قانون جرائم رایانه‌ای در سال 1388 ابلاغ شده است. اگر به مفاد همین قوانین عمل شود، امروز بسیاری از جرائم الکترونیک صورت نخواهد گرفت، لذا اراده اجرای قانون لزوما این‌گونه نیست که دستگاهی در قانون اساسی باشد یا نباشد. به استناد اصل 110 و 57 قانون اساسی، شکل‌گیری شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، قانونی است.  در واقع تفویضی محسوب می‌شود که از اختیارات رهبری به شورای‌عالی انقلاب فرهنگی واگذار شده تا در حوزه‌هایی تصمیم‌گیری کند. این تصمیم‌گیری و مصوبات نافذ و لازم‌الاجراست.  

جنس این تصمیم‌گیری چیست؟ سیاستگذاری یا قانون‌گذاری؟
ایشان در حکم اخیرشان می‌فرمایند: «مأموریت شورای‌عالی انقلاب فرهنگی از آغاز، ساماندهی به وضعیت فرهنگ و دانش در کشور و سیاستگذاری در این دو مقوله و هدایت دستگاه‌های متصدی آن به سمت ارزش‌ها و هدف‌های انقلاب و برآوردن نیازهای فکری این دستگاه‌ها و ظاهر شدن در نقش قرارگاه فرهنگی کشور بوده است.» 

همان عملیات فرهنگی. 
یعنی هم از جنس سیاست، هم برنامه، هم اقدام، هم ساماندهی و هم راهبری تا احراز اجرایی شدن است. 

  تصمیم‌سازی علم‌وفرهنگ به شورا منحصر می‌شد، شاهد تعارض کمتری بودیم
بعضی از اعضای شورای‌عالی نسبت به این نگاه انتقاد دارند چراکه احساس می‌کنند تمام این ابعاد را نمی‌توان با همدیگر در دل شورا داشت. گاهی اوقات تزاحم‌هایی میان مجلس شورای اسلامی و شورای‌عالی انقلاب فرهنگی مانند ماجرای کنکور پیش می‌آید. برخی از اعضای شورای‌عالی اعتقاد دارند اگر شورا وظیفه سیاستگذاری و بُعد راهبری و نظارتی خود را تقویت کند و حوزه قانون‌گذاری و اجرا را به متولیان خودش بسپارد، شاید اتفاق بهتری در حوزه «فرهنگ» و «علم و فناوری» رخ بدهد. 
ما باید نگاه رهبرمعظم‌انقلاب را دنبال کنیم. نباید از سمت خودمان در حوزه مأموریت شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، اجتهادی داشته باشیم. ما در روش، محتوا و ایجاد کارکرد برای این فضای مأموریتی، حتما باید از خلاقیت و نوآوری شورای‌عالی انقلاب فرهنگی بهره ببریم. ولی واقعیت این است که حوزه‌های علم و فرهنگ، حوزه‌های سیاستگذاری صرف نیستند. اگر صرفا بخواهیم سیاستگذاری را در نظر بگیریم، این کار را مجمع تشخیص مصلحت نظام انجام می‌دهد. مجمع به رهبرمعظم‌انقلاب برای سیاست‌های کلان ناظر بر برنامه‌های پنج‌ساله کشور و سیاست‌های بخشی، مشورت می‌دهد. ایشان نیز نظرشان را اعلام می‌کنند و ابلاغ می‌شود. مجمع، وظیفه نظارت بر اجرایی شدن سیاست‌ها را هم برعهده دارد، یعنی هم شأن سیاستگذاری و هم شأن نظارت بر اجرایی شدن سیاست‌ها را داراست. شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، مأموریت ویژه در حوزه علم و فرهنگ دارد. به نظر می‌رسد اگر حوزه تصمیم‌سازی علم و فرهنگ منحصر می‌شد در شورای‌عالی، کار با تعارض کمتری مواجه می‌شد. 

  در شأن قرارگاهی شورا  دچار ضعف هستیم
کمی بیشتر توضیح دهید. 
یعنی امر علم و فرهنگ، فقط در شورای‌عالی متمرکز شود تا این تعارض به وجود نیاید. باید این تمرکز ایجاد شده و مأموریت ویژه برای دو بخش مهم کشور؛ هم در حوزه قانون‌گذاری، هم در حوزه سیاستگذاری و هم در حوزه برنامه‌ریزی در شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، متمرکز شود. اتفاقا تضاد منافع راجع‌به اعضای شورا رعایت می‌شود. اعضای حقیقی منفعتی ندارند و در معرض انتخابات نیستند یا منافع استانی و شهری را دنبال نمی‌کنند. 
رهبری شأن قرارگاهی برای شورای عالی انقلاب فرهنگی قائل هستند. من معتقدم در این شأن، خیلی ضعف داریم. یکی از الزامات کار قرارگاهی، منابع مالی است. چگونه فرمانده می‌تواند در عرصه عملیات آن هم گاهی با توجه به فوریت‌های حوزه پیش‌آمده تصمیم بگیرد ولی منابع مالی در اختیارش نباشد؟ اراده شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزه منابع انسانی باید بتواند محقق شود. 
تصورم این است تعبیر ایشان از «کار قرارگاهی» به این دلیل است که ما در عرصه فرهنگ دچار «جنگ فرهنگی» هستیم. جنگ نرمی علیه انقلاب و مردم در‌حال وقوع است. وقتی فضا آرایش جنگی دارد، به وضوع در دو، سه ماه اخیر روشن است که اتاق جنگ فرهنگی شکل گرفته است و در یک همکاری بزرگ علیه فرهنگ اسلامی جامعه برنامه و اقدام صورت می‌گیرد. 

فرآیند قانون‌گذاری در مجلس فارغ از حاشیه‌ها تقریبا شفاف است. مذاکرات مجلس منتشر می‌شود، نظر کمیسیون‌های مختلف به انتشار می‌رسد، اما در شورای عالی انقلاب فرهنگی این‌گونه نیست. دسترسی به مذاکرات اعضای شورای عالی وجود ندارد. از سوی دیگر مصوبات تا زمان ابلاغ، بعضا به‌صورت مشخص یا متن کامل منتشر نمی‌شود. 
نزدیک به 2 هزار و 500 مصوبه در شورای عالی انقلاب فرهنگی طی این 38 سال وجود داشته است. 99 درصد از این تعداد به عرصه رسانه‌ای آمده و عرضه شده است. 

البته پس از تصویب. 
بله، می‌خواهم بگویم محرمانگی متن مصوبات وجود ندارد. 

 پخش مذاکرات شورا نیازمند بررسی است
مساله پیش از انتشار مصوبات است. 
متن کامل مصوبات در‌معرض عرصه عمومی قرار می‌گیرد. بسیاری از مصوبات منتشر و چاپ شده و در اختیار عموم است. اما پخش مذاکرات نیازمند بررسی دقیق است. باید دید چه مقدار پخش مذاکرات به تقویت اقناع عمومی و مشارکت عمومی کمک می‌کند. 

آنچه واقعا هدف است را حضرت‌آقا در بیانیه گام دوم کاملا شفاف بیان کردند: «هدف، تمدن نوین اسلامی است.» زیرهدف نیز خودسازی و جامعه‌پردازی است. ایشان خیلی شفاف، هدف را تمدن نوین اسلامی دانستند. عناصر تمدن نوین اسلامی چیست؟ عدالت فراگیر. این عدالت را از چه طریقی می‌توان تامین کرد؟ 
شورای عالی واقعا به فکر مصلحت عمومی است. در بحث کنکور، صورت مساله خیلی روشنی داشتیم، هم آموزش‌وپرورش از کارآمدی افتاده چون در نظام ارزیابی هیچ نقشی ندارد. هم آموزش عالی به‌عنوان دانشگاه هیچ نقشی در پذیرش ایفا نمی‌کند. سازمانی به نام «سنجش آموزش» هم می‌خواهد کار آموزش‌وپرورش و هم کار دانشگاه را انجام بدهد. کشورهای پیشرفته به‌هیچ‌وجه چنین ساختاری ندارند و آموزش‌وپرورش آنها نقش دارد. اکنون بچه‌های دیپلم درس نمی‌خوانند و حتی بعضی از آنها به مدرسه نمی‌روند. 

  تعداد کارکنان دبیرخانه شورا نصف  شد
فرآیندهای مبتنی‌بر سند تحول منتظر ابلاغ از سوی رهبری هستند؟ تغییراتی در حوزه دبیرخانه ایجاد شده است؟

بله، اقدام کرده‌ایم. ساختار کنونی دبیرخانه براساس تدبیر صورت‌گرفته سند تحول تغییر داشته و در‌حال صدور احکام هستیم. اولا چابکسازی دبیرخانه شورای عالی، مطالبه حضرت‌آقا بود. در حکم قبلی‌شان چابکسازی را خواسته بودند و در حکم جدید نیز به این موضوع اشاره کردند. حدود 600 نفر تعداد کارکنان ما بود که به نصف کاهش یافت. البته رعایت جایگاه همکاران را کردیم تا به دستگاه دیگری منتقل شوند. البته آنها کد استخدامی نیز نداشتند. 
تعداد کارکنان دبیرخانه نصف شد ولی چابکسازی فقط به این معنا نیست که تعداد کارمندان را کم کنیم. همین‌جا باید عرض کنم بدنه دبیرخانه به لحاظ کارشناسانی که دارد، خیلی خبرگانی است. هم ستاد علم، هم ستاد فرهنگ و هم ستاد تعلیم‌وتربیت و هم ستاد خانواده، اعضایی خیلی باتجربه و قوی دارد. بعضی از کارشناسان دبیرخانه به لحاظ کسب تجربه در این سال‌ها عقل متصل شورا هستند و بین تجربه‌هایشان پیوستگی دیده می‌شود. 
همچنین سه معاونت اجرایی داشتیم. این معاونت‌ها را ادغام کرده و به یک معاونت تبدیل کردیم. معاونت حقوقی، معاونت برنامه‌ریزی و فناوری اطلاعات و معاونت مالی و اداری به یک معاونت تحت عنوان معاونت اجرایی تبدیل شده است. چهار معاونت محتوایی و به تعبیر ما ستاد محتوایی داریم که در حوزه‌های ماموریت اصلی شورای عالی هستند. تمرکز ستاد تعلیم‌وتربیت روی آموزش‌وپرورش و نظام تعلیم‌وتربیت است. 
واقعا دغدغه بسیار جدی در حوزه تعلیم‌وتربیت داریم و به‌طور مرتب با آموزش‌وپرورش در رفت و آمد و برگزاری جلسات هستیم. انصافا وزیر آموزش‌وپرورش هم برای حضور در جلسات کارشناسی وقت می‌گذارد. البته دایره تعلیم‌وتربیت بزرگ‌تر از آموزش‌وپرورش است. دایره‌اش مربوط به آموزش عالی کشور، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا‌وسیما در قامت رسانه ملی و مدیریت شهری بوده و در‌واقع شعاع بزرگی دارد. 
ستاد علم و فناوری، ستاد مهندسی فرهنگی، ستاد فرهنگ و ستاد زن و خانواده را نیز داریم که چهار قلمرو تمرکز شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند. اکنون ستاد محتوایی در دبیرخانه به‌صورت مشخص و متمرکز وجود دارد و سازوکارها نیز تعریف شده‌اند. مرکز رصد هم در دبیرخانه به وجود آمده است. پیش‌تر خیلی تلاش کردیم تا رصد زیر کلیک موس اعضای شورای عالی و دبیر باشد و به این ترتیب سامانه یکپارچه‌ای در حوزه «علم و فناوری» و «فرهنگ» شکل بگیرد. یکی از مصوبات دوره اخیر، ایجاد سکوی یکپارچه در حوزه ماموریت شورای عالی بود، سکویی یکپارچه برای آموزش عالی، آموزش پزشکی و دانشگاه آزاد اسلامی مصوب شد. در حوزه علم و فناوری، این سکو ابلاغ شده و در مسیر یکپارچه‌سازی و ملحق کردن همه نهادهای مرتبط با آموزش عالی کشور روی یک سکو هستیم، این اتفاق بزرگ است و اگر رخ بدهد هم‌افزایی به وجود آمده جلوی خیلی از مشکلات را می‌گیرد. همچنین آمار و مشخصاتی جدی خواهیم داشت. 
شاخص‌های «علم و فناوری»، «فرهنگ» و «امور قرآنی» را جمع‌بندی کردیم و «کتاب سال» براساس این شاخص‌ها منتشر می‌شود. «کتاب سال» 1399 و 1400 به این سه حوزه اختصاص داشت و امکان مقایسه فراهم می‌کند تا بدانیم شاخص نسبت به سال گذشته چه رشد یا احیانا کاهشی داشته است، لذا امیدواریم مرکز رصد ما هوشمند شود. 

درواقع به یک اتاق وضعیت فرهنگی تبدیل شود. 
بله، اتاق وضعیت فرهنگی کشور باشد تا مسیر به‌درستی دیده شود. این کار عملا صورت گرفته و خوشبختانه در سند تحول هم این چهار ستاد پیش‌بینی شده‌اند. ما برمبنای سند تحول، چهار ستاد را ایجاد کردیم، اما گامی دیگر باید برداریم تا شوراهای تخصصی ذیل این ستادها قرار بگیرند. در‌حال‌حاضر پراکندگی وجود دارد. شوراهای زیادی در صدر یا ذیل دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی هستند که می‌توانند ذیل چهار ستاد مذکور تعریف شوند. 
شورای تخصصی حوزوی ما سر جای خود قرار دارد. بر مبنای مطالبه حوزه علمیه اقدام خواهیم کرد، چون در این بخش باید درخواست وجود داشته باشد. اگر حوزه علمیه، مسائلی مرتبط با فرهنگ، علم و اشتغال داشته باشد، شورای تخصصی حوزوی که همچنان در ساختار هست، جمع‌بندی کرده و دستورات را برای شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌آورد. مسیر دستورات شورای عالی انقلاب فرهنگی از طریق این چهار ستاد و شورای تخصصی حوزوی خواهد بود. 

 شورا در اغتشاشات اخیر هم کار کارشناسی و هم ورود قرارگاهی داشت
شورای عالی انقلاب فرهنگی درخصوص اتفاقات اخیر جامعه، نگاه تازه، رویکرد جدید و ایده نوینی نسبت به بحث گفت‌وگو و تعامل دارد؟ مطالباتی از قبل وجود داشت که دوباره مطرح شد، مثل خانه گفت‌وگو اما به‌نظر می‌رسد ورژنی قدیمی نسبت به محیط و فضای امروز است. شاید این نسخه‌ها برای امروز دیگر حتی جواب ندهد و نیازمند به‌روزرسانی و تغییر باشد. شورای عالی ایده جدیدی برای مواجهه با فضای فعلی دارد؟

شورای عالی انقلاب فرهنگی نسبت به اغتشاشات اخیر هم ورود کارشناسی داشته و هم کارقرارگاهی برای هماهنگی نهادهای علمی و فرهنگی کشور داشته است و هم دو دستورکار مهم در شورای عالی به تصویب رسیده است. بدیهی است همه نهادهای علمی و فرهنگی وظایف جدی نسبت به تقویت شناخت، تسهیل روندهای علمی و فرهنگی، توانمند‌سازی نسل جوان در مواجهه با فتنه‌ها و تقویت همدلی و وحدت در اقشار و اقوام و همه ملت شریف ایران دارند. برای اعتراضات منطقی باید ظرفیت‌های لازم هم در محیط دانشگاه و هم در حوزه فرهنگ عمومی فراهم شود که مصوبات کارآمدی در مصوبه 870 تحت عنوان ماده واحده «اهم مسائل و راهبردهای فرهنگی جهت تقویت سلامت و آرامش اجتماعی»، فراهم شده است که جای پیگیری جدی دارد. 
با تفکیک اعتراض از اغتشاش، باید به روحیه و شخصیت نسل جوان، مسائل جامعه زنان و خصوصا احساسات و ادراکات نسل جوان توجه نمود و زمینه تعاملات فکری و فرهنگی بین نخبگان و خبرگان و نسل جوان را فراهم کرد. به‌نظر می‌رسد گفت‌وگو حتما منشأ کاهش اختلالات ارتباطی می‌شود. باید پذیرفت که در شرایط قرار گرفته‌ایم که تنوع فرهنگی و تنوع هویتی و روحیات فردگرایانه و استقلال‌طلبانه بخشی از واقعیت وضعیت اجتماعی امروز است. به‌طور حتم شناخت درست بخش مهمی از یافتن راه‌حل است. 

 در  معرفی برخی مصوبات کم‌کاری کرده‌ایم
این برگرفته از خروجی فکری نخبگان است. ما براساس داده‌ها این حرف را می‌زنیم. رسانه براساس اطلاعاتی صحبت می‌کند که براساس فکر و مطالبه جامعه نخبگی کشور بیرون می‌آید. 
این نقصی بوده که به ما وارد است. هنگامی که رهبری روی جهاد تبیین تاکید می‌کنند، به همین دلیل بوده چون واقعا بیان نشده است، کما اینکه وقتی بعضی از مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را اعلام می‌کنیم، برای افراد تازگی دارد. درواقع نشنیده‌اند ما چنین مصوبه‌ای داشته‌ایم. به‌طور مثال مصوبه کنکور «باز» نشده، علی‌رغم اینکه با مدیریت روابط‌عمومی دبیرخانه در حدود 28 برنامه رسانه ملی به‌نوعی بحث کنکور آمده و دبیرخانه مشارکت کرده است، اما با این وجود قبول دارم در بیان مطالب کم‌کاری وجود دارد. رسانه ملی نیز باید اولویت خود را در این حوزه تعریف کند. 

 رهبری انتظار ندارند شوراهای تخصصی مصوبه تدوین کنند
ذینفعان هم چالشی دیگر هستند. شما چندین‌بار در جمع‌های دانشجویی به دعوت اتحادیه‌های مختلف حضور یافتید. یکی از مطالبات بچه‌ها تداوم ارتباط‌شان با بدنه شورای عالی انقلاب فرهنگی بود؟ شما نیز قول دادید این بستر فراهم شود. 

به دانشجویان گفتیم شما بروید سازوکار را تعریف کنید. ما آمادگی داریم این سازوکار را در دبیرخانه ایجاد کنیم. دوستان رفتند که سازوکار را تعریف کنند. گاهی اوقات به طرف مقابل می‌گوییم شما بروید این بخش را انجام دهید، وگرنه ما جلسات خود را برگزار می‌کنیم. چند هفته پیش گروهی از مدال‌آوران المپیادی را دعوت کرده و با همدیگر گفت‌وگو کردیم. نظرات‌شان را گرفتیم و بازتاب هم دادیم. به میان بچه‌های سمپادی در دبیرستان‌ها می‌رویم و به محیط‌های دانشگاهی هم سر می‌زنیم. چندی پیش با استادان دانشگاه علامه صحبت کردم. رفت‌و‌آمد ما زیاد بوده ولی مطالبات قدری بیشتر است. اکنون باید در حوزه ماموریت‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی به بعضی از نهادهای توانمند مثل دانشگاه و حوزه علمیه ماموریت بدهیم. به یک دانشگاه بگوییم در حوزه ارتقای رتبه بین‌المللی دانشگاه، طرح‌های مربوطه را به ما بده. به‌طور مثال دانشگاه تهران یا شریف ماموریت پیدا کند در این حوزه ایده‌پرداز و اتاق فکر ما باشد. رهبری در حکم اخیرشان تعبیری به کار بردند و فرمودند:‌ «شوراهای تخصصی شورای عالی انقلاب فرهنگی باید تبدیل به اتاق‌های فکر شورای عالی شوند.» به تعبیری دیگر انتظار ندارند شوراهای تخصصی بروند مصوبه بیاورند. در‌حال‌حاضر به قدری اسناد مهم در شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد که اگر تمام توان خود را برای اجرا شدن آنها بگذاریم، موفق بوده‌ایم. 
مثال سند مهندسی فرهنگی را می‌زنم، این سند را دو رئیس‌جمهور ابلاغ کرده‌اند. هم سال 1391 توسط آقای احمدی‌نژاد و هم سال 1393 از سوی آقای روحانی ابلاغ شده است. در نسخه دوم، اتفاق خوبی افتاد و یک ستاد راهبری به ریاست رئیس‌جمهور پیدا کرده است. اگر رئیس‌جمهور نتواند حاضر شود، معاون اول او رئیس ستاد خواهد بود. البته جلسه ستاد به‌مدت پنج‌سال تشکیل نشد. ما پیگیری کردیم و معاون اول پای کار آمد ولی واقعا مصوباتی که داشت مهم بودند. اکنون 11 استان در کشور، سند نهایی و ابلاغ‌شده مهندسی فرهنگی براساس نظام مسائل خود استان پیدا کرده‌اند. تا پایان سال کار بقیه استان‌ها تمام می‌شود. بنای جدی داریم کار 31 استان به اتمام برسد. 
امتداد پیدا کردن یک سند ملی در سطح استان جزء آرزوهای شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است. برای سند نقشه جامع علمی کشور هم باید چنین اتفاقی رخ می‌داد. این سند برای استان بوشهر نهایی و ابلاغ شد ولی در سایر استان‌ها هنوز محقق نشده است. امیدواریم که بتوانیم در این مسیر حرکت کنیم. 
در سند توسعه قرآنی، پیش‌بینی «شورای توسعه قرآنی استانی» شده ولی اجرا نشده است. اکنون باید به‌سمت اجرای این مصوبات برویم. یکی از مصوبات ستاد هماهنگی مهندسی فرهنگی کشور، تشکیل کمیته تلفیق به ریاست دبیر شورای عالی و عضویت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و همچنین ریاست سازمان تبلیغات اسلامی و به تناسب سایر دستگاه‌ها است. نتیجه این شد که کمیسیون فرهنگی برنامه هفتم با 10 زیرگروه در دبیرخانه تشکیل شد. این ایام، روزهای پررفت و آمدی در دبیرخانه شورا برای تدوین احکام مرتبط با حوزه فرهنگ محسوب می‌شود. یکی از کارگروه‌ها، کارگروه فرهنگ و هنر است که ریاستش را وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برعهده دارد. کمیسیون را آقای علی احمدی اداره می‌کند و دبیر ستاد فرهنگ دبیرخانه نیز قائم‌مقام کمیسیون است. این اتفاقات اسناد را به پیش می‌برد. کار قرارگاهی که حضرت‌آقا از آن تعبیر می‌کنند، به یک معنا کار نظام‌مند برای اجرا نیز به‌شمار می‌رود. نظام‌واره‌هایی برای اجرای مصوبات ایجاد می‌کنیم که زمینه را فراهم می‌سازد. امیدواریم با سیستم‌های نظارت و ارزیابی بتوانیم به اهداف برسیم. اکنون سازمان بازرسی کل کشور پشتیبان مصوبات شورای عالی است. اگر دبیرخانه شورا مکاتبه‌ای با سازمان بازرسی انجام دهد و بگوید: «شما بازرسی دقیقی کنید و ببینید متناسب با این مصوبه، چه اقداماتی صورت گرفته است؟» سازمان بازرسی این کار را انجام می‌دهد کما اینکه راجع‌به بعضی از نهادها این اتفاق افتاده است. 

بنا بر گفت‌وگوهایی که با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی داشتیم، تصور می‌شود نگاه کلانی در حوزه تعلیم‌وتربیت با توجه به مصوبه اخیر کنکور وجود دارد که از حیث عدالت آموزشی بسیار مهم است. این نگاه در دبیرخانه شورای عالی حکمفرما بوده، در بدنه شورا جریان پیدا می‌کند و در ستادها دنبال می‌شود بر چه اساس و منطقی پیش می‌رود؟ عدالت آموزشی چگونه در این نگاه دیده و محقق می‌شود؟
به‌طور‌حتم یکی از پایه‌های عدالت اجتماعی، عدالت آموزشی است. بدون عدالت آموزشی نمی‌توانیم ادعای عدالت اجتماعی فراگیری کنیم. در بحث سنجش و پذیرش، تلقی برخی بر این بود که خلاف عدالت آموزشی است، چون تصور می‌کردند در مدارس خصوصی، بچه‌ها معدل بالایی می‌گیرند و در مدارس دولتی، دانش‌آموزان معدل پایینی کسب می‌کنند. تصور اشتباه دیگری نیز وجود داشت که آنها خودشان امتحان می‌گیرند، در‌حالی‌که به‌هیچ‌وجه این‌طور نیست. در این نگاه آموزش‌وپرورش وظیفه دارد سوال استاندارد مشترک در سطح ملی ارائه کند، برگه‌ها توسط دو نفر از مصححان متعلق به نهادی خارج از مدرسه بررسی می‌شود، اسم روی برگه بریده می‌شود و حتی تک‌سوال تصحیح می‌شود، نه کل ورقه. اگر هزینه‌های مربوط به تهیه اسکنرها تامین شود، در سطح ملی سوال به سوال تصحیح می‌شود. همین حالا در رشته‌های پرطرفدار و میان سه هزار داوطلب اول، 76 درصد قبولی‌های مدارس دولتی هستند. مدارس سمپاد، دولتی هستند و متعلق به بخش خصوصی نیستند. 

 به‌دنبال دولتی بودن کل آموزش‌وپرورش هستم
البته مدارس «خاص» دولت است. 

رهبر انقلاب روی نظام استعداد تاکید دارند. سند سازمان ملی استعدادهای درخشان ابلاغ نشده بود. ایشان در جلسه عمومی مرا خطاب قرار دادند و گفتند: «چرا این سند ابلاغ نشده است؟» خوشبختانه رئیس‌جمهور با فاصله یک روز سند را ابلاغ کردند. سازمان ملی استعدادهای درخشان به‌نوعی سامان‌دادن کسانی است که ضریب هوشی بالاتری دارند. بچه‌ای که ضریب هوشی بالاتری دارد در مدرسه عمومی اذیت می‌شود. مدارس نخبگانی در همه‌ جای جهان وجود دارند. البته شخصا طرفدار این رویه هستم که کل آموزش‌وپرورش باید دولتی باشد. 
ژاپن به‌هیچ‌وجه مدرسه‌اش را دست بخش خصوصی نمی‌دهد. ما مجبور شدیم مهدکودک را به این بخش واگذار کنیم، اما درنهایت در‌حال ساماندهی استانداردهای مهدهای موجود هستیم. اگر بدانیم اهمیت مهدکودک چقدر زیاد است، دولت باید بودجه‌ای اساسی برای دو سال مهدکودک و پیش‌دبستانی اختصاص بدهد و با منطق نظام تعلیم‌وتربیت اسلامی، این مدارس را اداره کند. ما یک‌سری از مسیرها را با ظرفیت‌های موجود سازگار می‌کنیم، در‌حالی‌که این مسیر باید ترمیم شود. 
عدالت به تساوی نیست، برداشت غلطی است که یکی از معاونان وزارت آموزش‌وپرورش کرد و نیزه‌ای به پیکر مدارس سمپاد زد. 700 مدارس سمپاد در کشور وجود دارند و یکی دو مورد نیستند. این مدارس در تمام کشور توزیع شده‌اند، از سیستان‌و‌بلوچستان تا کردستان و سایر استان‌ها. اتفاقا کسانی که توانایی مالی ندارند تا به مدارس خصوصی بروند، به مدارس سمپاد می‌روند. اگر توانایی مالی داشتند، شهریه‌های بالا پرداخت می‌کردند و به مدارس خصوصی می‌رفتند. 

البته بخشی از این اتفاق رخ نداده است. در‌حال‌حاضر مدارس سمپاد شهریه‌بگیر هستند و بعضا در مدارس دولتی، کف امکانات برای عموم دانش‌آموزان فراهم نیست. 
البته نباید شهریه بگیرند و اگر هم بگیرند قابل مقایسه با مدارس خصوصی نیست. نمی‌خواهم بعضی از کشورها را مثال بزنم. مثال ژاپن، راحت‌تر است ولی دبیرستان‌های بعضی از کشورها از جهت فضا و امکانات در مقیاس دانشگاه‌های ما هستند. به آموزش‌وپرورش اهمیت زیادی می‌دهند. تازه آنها دغدغه دین، ایمان، آخرت و ارزش‌ها را ندارند. نگاه آنها بیشتر متمرکز بر مدیریت درست جامعه مدنی است. در انتها نیز می‌بینیم بالاترین درصد خشونت اجتماعی نیز در کشورشان وجود دارد. اگر بخواهیم تحول بزرگی ایجاد کنیم، تحول در توجه به آموزش‌وپرورش است. 

 سواد مجازی و آسیب‌های مجازی ماموریت شورا در بحث فضای مجازی است
یکی از بسترهای اعمال سیاست‌های فرهنگی، رسانه است. اکنون فضای مجازی؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم تبدیل به بخشی از رسانه کشور شده و مردم عمده خبرها را از این فضا می‌گیرند. نقش شورای عالی انقلاب فرهنگی در ساماندهی فضای مجازی کجا است؟ ما شورای عالی فضای مجازی را داریم اما با توجه به جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی در نظام حکمرانی، برنامه شورای عالی برای این فضا چیست؟
ماموریت شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزه فضای مجازی به دو حوزه برمی‌گردد. یکی، حوزه سواد مجازی و دیگری حوزه آسیب‌های فضای مجازی. در این دو حوزه با همکاری شورای عالی فضای مجازی، تدبیر کرده‌ایم شورای عالی انقلاب فرهنگی ورود پیدا کند. در‌حال‌حاضر در مسیر گزارش‌های حوزه سواد مجازی و آسیب‌های فضای مجازی هستیم تا بتوانیم برای این حوزه، راهبری کنیم. فضای مجازی حوزه‌ای است که با این دو قلمرو می‌توان روی آن اثر گذاشت. یکی بحث سواد است. ما باید کاربر را به سطحی برسانیم که به دانش تحلیلی برسد و بداند در این محیط چه خوب و چه بد است. بسیاری از کاربران می‌روند امتحان می‌کنند، یعنی محیط را محیطی آزمایشگاهی می‌بینند که می‌توانند به همه جا وارد شوند، درحالی‌که ورود به بعضی از قلمروها به معنای تغییر مسیر زندگی است. مصرف فرهنگی ناسالم و انحراف اجتماعی نیز در پی دارد. باید کاربر را به این سطح برسانیم و جایش نیز در آموزش‌وپرورش است. کتاب «سواد رسانه‌ای» در آموزش‌وپرورش وجود دارد، اما به‌نظرم اصطلاح «سواد رسانه‌ای» از داخل یونسکو آمده و جامعیت لازم را ندارد. سواد مجازی هم شامل سواد رسانه‌ای به معنای رسانه اجتماعی و بروز پیدا کرده در فضای مجازی، هم شامل سواد راجع به زندگی در فضای مجازی، هم در سطح سواد اطلاعاتی، هم در سطح سواد مهارتی و هم در سطح سواد حقوقی است. این محیط به سواد حقوقی نیاز دارد. با این مسیر سواد مجازی می‌توان توانمندسازی فرهنگی، دینی و اجتماعی انجام داد تا کاربر مسیر خود را درست انتخاب کند. 
در حوزه آسیب‌های فضای مجازی، حتما سواد ناظر بر آسیب‌ها باید استاندارد شود و حوزه مسئولیت فرهنگی و اجتماعی راجع‌به این حوزه تعریف شود. مسیر مهمی که اینجا وجود دارد، مقررات‌گذاری است. فضای مجازی چراغ قرمز، چراغ سبز و چراغ زرد دارد. بیشترین مقررات‌گذاری برای فضای مجازی در آمریکا صورت گرفته است؛ چراکه فضا کاملا جدی است و تمام عرصه‌های مهم زندگی به آن منتقل شده‌اند، از آموزش و بانکداری تا خرید و بازار. کسب‌وکار در این حوزه به رقم 17 تریلیون دلار نزدیک شده که سهم بزرگی را به خود اختصاص می‌دهد. اخلاق، راستگویی، امانت‌داری، عدم ورود به حریم‌خصوصی و از آن طرف زورگویی در محیط مجازی، شکستن کد و قفل محیط‌های مختلف، تصاویر خشونت و هرزه‌نگاری از آسیب‌های رایج این محیط است. ما 12 سال پیش آسیب‌های فضای مجازی را نوشتیم و راجع‌به آن صحبت کردیم و قوانین و مقررات مربوطه را تحلیل کردیم. 
فضای مجازی مقررات می‌خواهد. باید افکار عمومی را در حوزه مقررات توجیه کرد. متاسفانه هم مجلس شورای اسلامی بعد از دو قانون، در این حوزه مقررات‌گذاری نکرده و هم شورای عالی فضای مجازی نیازمند به کار پردامنه برای قوانین و مقررات ریز در این حوزه است، وگرنه همه آسیب می‌بینند. مگر می‌شود شهر را پر از شبکه‌های قمار، مواد مخدر و فحشا کرد و بعد بگوییم آزادی است و زندگی کنید! حتما مردم، اولین معترض خواهند بود و می‌گویند شما نباید محیطی که هم موضوع خیر و هم شر دارد را بدون مقررات رها کنید. 
این حوزه به‌دلیل حضور همزمان خیر و شر نیازمند مقررات است. مقررات، کلید مدیریت آسیب‌های اجتماعی هم در فضای واقعی و هم فضای مجازی است. بالاخره ممکن است دوره‌ای مجرمان زیادی پیدا شوند ولی چاره‌ای نداریم. مدنیت جدیدی وارد زندگی بشر شده و عرصه دوم در‌حال بزرگ‌تر شدن از عرصه اول است. در تمام حوزه‌ها از جمله امر زندگی روزمره ما، زندگی حرفه‌ای و مهارتی ما و زندگی اقتصادی و کسب‌وکارهای ما ورود پیدا کرده است. اکنون تحولاتی که فضای مجازی در حوزه علم و فناوری ایجاد می‌کند، خیلی بزرگ است. هر روز هم پدیده جدیدی در‌حال ظهور مشاهده می‌شود. باید به ادبیات فناوری تک‌نگارانه (technological singularity) دقت کنیم. این «singularity» یا «تک بودن» به معنای ادغام همه فناوری‌ها در یک فناوری است. آنجا با پدیده تازه‌ای مواجه می‌شویم و هوش مصنوعی با توان الگوریتمی بالا نقش‌آفرینی جدی دارد. فکر می‌کنم باید پیکره بزرگی از نظام قانون‌گذاری ما بیاید و در این حوزه ورود پیدا کند. به‌طور مثال وقتی بحث «طرح صیانت» پیش می‌آید، می‌بینیم تا چه اندازه ماجراسازی‌های اجتماعی انجام می‌شود. بعد هم طرح را پس می‌زنیم و می‌گوییم فعلا به گونه دیگری با فضای مجازی رفتار کنیم. اسمش را هرچه می‌خواهیم بگذاریم، اما مقررات‌گذاری و مسئولیت اجتماعی در حوزه فضای مجازی، امری لازم و گریزناپذیر است. آمریکایی‌ها حاضر نیستند بر سر قضیه حکمرانی اینترنت با کشوری معامله کنند و می‌گویند حکمرانی اینترنت با ما است. این حکمرانی از «آرپانت» درون ارتش در یک شبکه داخلی به‌عنوان اینترانت شروع شد، بیرون آمده و «اینترنت» شد و تبدیل به یک شبکه بین‌المللی شد، یعنی شبکه داخلی بوده و حالا شبکه خارجی شده اما آمریکا می‌گوید: «حکمرانی‌اش را تقسیم نمی‌کنم.» بعد آی‌پی «ابر آروان» ما را فیلتر کرده و مانع ایجاد می‌کند. 25 درصد خدمات ما روی این «ابر» بود. این کار به تهدیدی بزرگ برای حکمرانی مجازی ما در آینده تبدیل می‌شود. چین به معنایی دنبال «اینترنت 2» رفته است. می‌بیند «اینترنت 1» در اختیار آمریکا است. ما هم باید تدابیر خیلی سطح بالایی در مدیریت اجتماعی صورت دهیم. 
به‌هر‌حال فرهنگ ورود به جهان دو فضایی شده هم مستلزم دانش و شناخت جدید و هم مستلزم قوانین و مقررات و هم نیازمند استفاده بهینه از ظرفیت‌های جدید است. شخصا فکر می‌کنم استفاده کاربردی از فضای مجازی بر بستر شبکه ملی اطلاعات، ظرفیت‌های بزرگی برای تسهیل زندگی مردم و تقویت سرمایه اجتماعی و اعتماد ملی فراهم می‌کند. حتی در بحث فساد مالی، اگر بگردیم و حفره‌هایی که موجب فساد می‌شوند را پیدا کنیم و روندهای اداری را به دست هوش مصنوعی و فرآیندهای الگوریتمی بسپاریم، می‌توانیم فساد را کنترل کنیم. گاهی اوقات خودخواهی‌ها اجازه نمی‌دهد کار سالم انجام شود، پس کار را به دست ماشین بسپاریم. ماشین، جبر خیر دارد و با این جبر خیر می‌توان هم کار اداری مردم را تسهیل کرد و هم جلوی مشکلات ناشی از نظام دیوان‌سالاری را گرفت.

مرتبط ها