مهران زارعیان، منتقد: «عنکبوت مقدس» در چنان روزهای ملتهبی آمده که التهاب روزهای کن را به کلی فراموش کرده بودیم. بر هیاهو و جنجالهای این فیلم -اکنون که چند ماه از رونمایی اولیهاش در جشنواره کن میگذرد- به قدری غبار نسیان نشسته که توگویی چند سال از آن جشنواره پرحاشیه گذشته است. به یاد دارم که خیلی از کسانی که فیلمبین و علاقهمند به سینما نبودند هم کنجکاوی فراوانی داشتند برای دیدن این فیلم علی عباسی اما این روزها شاید حتی مطلع نباشند که اکنون میتوانند آن را دانلود کنند و ببینند. این هم آیتی از بازی روزگار است و اولوا الالباب را به توجه فرامیخواند.
اگر با عینک خشک یک منتقد سینما به «عنکبوت مقدس» نگاه کنیم و کاری به فرامتن فربه و فریادهای له و علیهاش نداشته باشیم، با فیلمی متوسط روبهرو هستیم و به گمان من منتقدان اروپایی که جدول امتیازدهیشان در همان روزهای کن منتشر میشد ارزیابی دقیقی داشتند که امتیاز 2 از 4 را برای این فیلم درنظر گرفتند. «عنکبوت مقدس» خیلی جاها به نظر پیشپاافتاده و دمدستی است و در جاهایی هم البته ظرافتهای هنرمندانهای دارد.
در پلات و گسترش پیرنگ، روند پیگیری قتلها و گیر افتادن سعید عظیمی مصداقی از «اولین چیزی که به ذهن میرسد» است و خیلی ساده و معمولی جلو میرود. این را یادآوری کنم که همین که در فیلم نام قاتل (سعید حنایی)، سعید عظیمی ذکر شده، نشان میدهد که فیلمساز میخواسته دستش برای دراماتیزه کردن ماجرا باز باشد و به اصل واقعیت مستند، وفاداری کامل نداشته است. بنابراین اگر درواقعیت هم دوز شرلوک هلمزی گیر افتادن سعید حنایی تا این حد پایین بوده، توجیه مناسبی برای انعکاسش در فیلم نیست. بزرگترین تعلیقی که علی عباسی در روند گیر افتادن قاتل طراحی کرده، گم کردن او توسط سردبیر روزنامه خراسان در تعقیب و گریز است. تمهیدی که نخنماتر از آن قابل تصور نیست!
به یاد بیاوریم که نمونههای موفق سینمای جهان در این حال و هوا و ژانر، فیلمهایی مثل «هفت» دیوید فینچر، «سکوت برهها»، «روانی آمریکایی» و در نمونههای متاخر «حیوانات شبگرد» هستند که «عنکبوت مقدس» به این کیفیت نزدیک هم نمیشود.
بهطور کلی طراحی کنشها و واکنشهای کاراکترهای فیلم، مثل همین ماجرای گیر افتادن قاتل که ذکر کردم، بدون هوشمندی و خلاقیت انجام شده و از میانمایگی رنج میبرد. ماجرای سیب گاززدهای که موقع دور انداختن توجه دختر کوچک قاتل را جلب میکند، یا ماجرای پلیس فاسدی که با آن ابروهای برداشته شده گلدرشت به کلیشهایترین شیوه ممکن قصد آزار و تعرض به خبرنگار را دارد. اینها همگی در زمره اولین ایدههای خامی هستند که به ذهن یک فیلمنامهنویس برای رساندن منظور یا ایجاد حس مدنظرش میرسد.
از همه بدتر و عیانتر، صحنه دیدار خبرنگاران با مسئول قضایی است (در واقعیت قاضی منصوری مسئول این پرونده بوده است) که هم در نگارش دیالوگها و هم در بازی فاجعهبار روحانی، احساس میکنیم با یک کلیپ تبلیغاتی روبهرو هستیم. مسئول قضایی جملاتی میگوید از جمله اینکه «من میدونم شما از ما روحانیون خوشتون نمیاد، فکر میکنید که در پشتپرده داریم توطئه میکنیم.» یا درحالیکه با اخمی تصنعی نگاه میکند یا سرش را بیدلیل تکان میدهد، کلمات کلیشهای دیگری مثل «تشویش اذهان عمومی»، «معضل اجتماعی»، «نیازی به تظاهر نیست» و... را میگوید. لحن، آهنگ کلام و تاکیدهای ناشیانه نیما اکبرپور که به طور واضح سعی دارد ادای یک فرد معمم را حتی در جملات ساده در بیاورد، بسیار در ذوق میزند و مشخص نیست که چه لزومی داشته که برای این نقش از مجری بیبیسی استفاده شود.
«عنکبوت مقدس» البته امتیازهای قابل توجهی دارد. نماهای معرف شبانه از قاتل سوار بر موتورسیکلت، زیر نور زردرنگ چراغهای خیابانی با موسیقی درخشان مارتین دیرکوف که حسی خوفناک و اسرارآمیز آمیخته با سنت الهیاتی را القا میکند، تبدیل به امضای فیلم میشود. صحنههای خشن خفه کردن زنان خیابانی نیز در بنا کردن اتمسفر خوفناک و مشمئزکننده فیلم موفق است.
یک نمونه را توصیف میکنم که بیشتر در خاطر خودم مانده است: زن چاقی که عشوههایش حس ترسی از سر رازآلودگی را برمیانگیزد و صحنه منزجرکننده خفه شدنش توسط قاتل به مغازلهای نابرابر میماند. یکی از هنرمندانهترین لحظات فیلم نیز جایی است که قاتل خیال میکند که خنده تلخ زن غرق در خون را میشنود و به این طریق به سوبژکتیویته تاریک او راه پیدا میکنیم. این فصل درخشان به نمای تکاندهندهای ختم میشود که قاتل سوار بر موتور، جسد زن سنگینوزن را در چادر پیچیده و با طناب به خودش بسته و دوربین آرامآرام از پشت به موتورسیکلت قاتل نزدیک میشود تا چهره کوفته و خونین زن را ببینیم و نوای دلهرهآور موسیقی نیز این لحظات را بدرقه میکند.
علیرغم اینکه علی عباسی عنکبوت مقدس را در اردن ساخته، در بازنمایی تصویر سختافزاری مشهد ابتدای دهه هشتاد موفق است و جغرافیای فیلم طبیعی از آب درآمده است. همچنین بازی بیشتر بازیگران و لهجه مشهدی آنها طوری است که نشان میدهد عنکبوت مقدس عواملی حرفهای داشته و در کل از فیلمهای نازلی که خارج از کشور با سوژه داخل ایران ساخته شده جلو میزند.
بیش از همه مهدی بجستانی موفق ظاهر شده که گریمش، شمایل رضا ناجی فیلمهای مجید مجیدی را تداعی میکند. بازی بجستانی هم به همان سیاق رضا ناجی، طبیعی است. فیلمنامه علی عباسی این امتیاز را دارد که دستکم در نزدیک شدن به روحیات و روانشناسی شخصیت سعید عظیمی موفق باشد. مرد تلخاندیش و خشنی که افکار خطرناک دارد و زندگی اکنونیاش، دوره پس از آرمانگرایی دهه 60 را دوست ندارد. خشونت او را در کلنگهایی که در ابتدای فیلم با غضب به دیوار میزند به شکل نمادین میبینیم. شخصیتی دنکیشوتوار که کاریکاتوری از آدمهای فیلمهای حاتمیکیاست و راه خلاص شدن از روزمرگی فعلیاش را در قتل به بهانههای واهی مذهبی میبیند.
اکنون که سعی کردم ضعفها و قوتهای فیلم را با معیارهای صرفا سینمایی مرور کنم، میخواهم انتهای متنم را به مهمترین مشکلی که با فیلم داشتم اختصاص دهم. عنکبوت مقدس در زاویه نگاه به سوژهاش بلاتکلیف است. در آسیبشناسی قتلهایی که به تصویر کشیده ناتوان است. نمیداند یا نمیتواند نشان دهد که هر شخص یا هر نهاد چه تقصیری در این جریان دارند.
صحنهای از فیلم را به یاد بیاورید که سعید عظیمی در سلولش نشسته، صدای اذان را میشنود و متوجه میشود که باران میبارد؛ کنار پنجره میرود، با آب باران صورتش را میشوید و با خداوند مناجات میکند. احتمالا فیلمساز میخواهد بگوید که قاتل در پیشگاه وجدان خودش احساس رستگاری میکند و این نوعی جهل مرکب است. اما پرداخت این صحنه بهگونهای است که انگار قاتل واقعا رستگار شده، چون زاویه دوربین، حالت چهره بازیگر و موسیقی این صحنه با او همدلی را نشان میدهد! یعنی اگر این صحنه را از فیلم دربیاوریم و به کسی که ماجرا و حواشی فیلم را نشنیده نشان دهیم، احتمالا گمان میکند که بخشی از یک سریال ماه رمضانی صداوسیما را دارد میبیند. شاید علت انتخاب حدیث حضرت علی(ع) در ابتدای فیلم هم همین بلاتکلیفی باشد. در فیلمی که هیچ رنگ و بویی از همدلی با مذهب و سنت ندارد، آوردن حدیثی از نهجالبلاغه، آن هم با تاکید بر عنوان «امام علی» چه معنایی دارد؟
در انتهای فیلم نیز مشخص نمیشود که آن رجال حکومتی که به قاتل بشارت نجات از اعدام میدهند، چهانگیزهای دارند و چرا به او دروغ میگویند (و یا احیانا در نجات قاتل شکست میخورند؟) تکلیف فیلم روشن نیست که بالاخره حکومت که قاضی عبوس آن را نمایندگی میکند، با قاتل همدلی دارد یا نه؟ میخواهد بگوید که همدلی دارد اما این را در عمل نشان نمیدهد. آن حمایتی که فیلم از قاتل در افکار عمومی نشان میدهد هم چندان واقعبینانه به نظر نمیرسد، خصوصا اگر در نظر بگیریم که علی عباسی این فیلم را بهعنوان یک فیلم تاریخی نساخته و ادعای امتداد مناسبات حاکم بر آن سالها تا الان را دارد. حتی آن تاکید در انتهای فیلم بر ادامه یافتن راه پدر توسط فرزند هم به نظر چندان واقعی نباشد، دستکم من اینطور فکر میکنم.
۰۰:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۹/۰۹
کد خبر: 76013
نقد عنکبوت مقدس
موفق در فضاسازی، مردود در نظرسازی
«عنکبوت مقدس» در چنان روزهای ملتهبی آمده که التهاب روزهای کن را به کلی فراموش کرده بودیم. بر هیاهو و جنجالهای این فیلم -اکنون که چند ماه از رونمایی اولیهاش در جشنواره کن میگذرد- به قدری غبار نسیان نشسته که توگویی چند سال از آن جشنواره پرحاشیه گذشته است.
مرتبط ها