در دو روز گذشته رسانههای غربی اعتراضات در استانهای مختلف چین را بهصورت ویژه بازتاب داده و از احتمال سرایت آن به منطقه هنگکنگ میگویند و مینویسند. شاید در سایر نقاط جهان تحلیلگران مسائل بینالملل با دقت تحولات چین را رصد میکنند اما در ایران این خبرسازیها چندان جدی گرفته نمیشود؛ چراکه بر پایه همین شیوه خبرسازیهای رسانههای غربی، تا به امروز میبایست جمهوری اسلامی سقوط کرده بود. رد بزرگنمایی اعتراضات در چین از لابهلای خبرهایی که رسانههای غربی سعی میکنند آن را با هیجان روایت کنند، نیز در دسترس است. بهعنوان نمونه خبرگزاری فرانسه گزارش داده که یکشنبه شب «صدها نفر از مردم شانگهای در اعتراض به محدودیتهای سخت کرونایی تظاهرات کردند و دستکم دو نفر از معترضان توسط پلیس دستگیر شدند.» اعتراض چندصد نفره در شهری با جمعیت 26 میلیون نفر و دستگیری دستکم 2 نفر، به اندازهای اهمیت پیدا کرده است که تقریبا تمام رسانههای بزرگ غربی بدان پرداختهاند. آنطور که رسانههای چینی نوشتهاند، علت اعتراضات در برخی مناطق این کشور، محدودیتهای شدید کرونایی بوده است.
برای درک بهتر، شاید قیاس این اتفاق با واکنشها به محدودیتهای کرونایی در کانادا، قابل توجه باشد. اوایل سال جاری میلادی که دولت کانادا اعلام کرد کامیوندارانی که از آمریکا وارد این کشور میشوند، باید برای مبارزه علیه کرونا واکسینه شوند. در واکنش کاروان کامیونداران تهدید کردند اقتصاد را مختل میکنند تا با آسیب به زندگی ساکنان پایتخت کانادا، مقامات دولت مرکزی مجبور شوند محدودیتهای همهگیری را لغو کنند. این گروه پس از آنکه در مسیر اعتراضات خود با برخوردی مواجه نشدند با روحیه گرفتن سقف خواستههای خود را به سطح بیسابقهای رسانده و خواستار انحلال پارلمان و برکناری نخستوزیر شدند. پس از این بود که پلیس اتاوا 170 نفر را دستگیر و «جاستین ترودو» نخستوزیر کانادا برای مقابله با این اعتراضات برای اولینبار در نیمقرن گذشته «وضعیت اضطراری نظم عمومی ملی» اعلام کرد و بانکهای کانادا ارائه برخی خدمات بانکی به معترضان را قطع کردند. او همچنین بیمهگران را مجبور کرد از ارائه بیمه به خودروهای فعال در راهبندانها خودداری کنند.
در آمریکا نیز در هنگام اعتراضات گسترده به قتل «جورج فلوید» توسط پلیس، قوانین «منع رفتوآمد» در بسیاری از شهرها به اجرا درآمد. دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا در توییتهای خود بهشدت علیه اعتراضات موضعگیری و اعلام کرد خواستار اعزام گارد ملی به شهرهایی است که اعتراضات در آنها جریان دارد. ترامپ همچنین خواستار تیراندازی به غارتگران فروشگاهها شد. رئیسجمهور وقت آمریکا از فرماندهان ارتش خواسته بود دست به استقرار در شهرها بزنند تا او بتواند اعلام حکومت نظامی کند. نهادهای رسمی آمریکا از ارائه آمار کشتهشدگان خودداری کردند اما سایت فوربس در گزارشی با عنوان 14 روز اعتراض، 19 کشته، نوشت: «تعداد کشتهشدگان تظاهرات دوهفتهای بهدلیل مرگ جورج فلوید همچنان رو به افزایش است و حداقل 19 نفر - که اکثریت آنها سیاهپوست هستند - تاکنون کشته شدهاند.»
با وجود فاصله معنادار اعتراضات در چین با آنچه در سایر کشورها اتفاق میافتد، اما رسانههای غربی سعی در تهییج مردم چین برای توسعه اعتراضات در این کشور را دارند. البته نباید در این بین این نکته را از نظر دور داشت که بروز اعتراض هرچند محدود و سطحی در چین تا حدودی خبری مهم است اما شیوه پرداخت رسانههای غربی، بیش از اهمیت، با هدف توسعه آن به سایر مناطق و تکرار سناریوی تهران اینبار در پکن است. وقوع اعتراضات در ایران نشان داد بزرگنمایی جزء جداییناپذیر پروپاگاندای غرب علیه کشورهایی است که به هر دلیلی در مقابل آن قرار دارند. درمقابل اما سرکوبهای کشورهای غربی و روابطشان با کشورهای مرتجع هیچگاه دچار معضلی در رسانهها و فضای مجازی نمیشود.
چرا اعتراض شد؟
پنجم آذرماه، آتشسوزی در طبقه پانزدهم یک مجتمع مسکونی در منطقه ارومچی، منجر به مرگ 10 نفر شد. انتشار ویدئوهای این آتشسوزی در فضای مجازی و تقویت این تصور که درب ساختمان به دلیل محدودیتهای کرونایی قفل بوده و ساکنان ساختمان نتوانستهاند بهموقع فرار کنند، بستر اعتراضات را فراهم کرد. روز یکشنبه 7 آذرماه بخشی از مردم در شهر ارومچی پایتخت سینکیانگ به خیابانها آمدند و شعار «به قرنطینه پایان دهید!» را سردادند. بیش از سهچهارم جمعیت شهر ارومچی از قوم هان و چینی هستند اما نزدیک ده درصد نیز اویغورهایی هستند که با دولت مرکزی این کشور چالش داشته و خواهان جدایی از چین هستند. چین به دلیل جمعیت بسیار زیاد و فشردگی جمعیت، محدودیتهای شدیدی برای مهار ویروس کرونا اتخاذ کرده است. درپکن پایتخت چین نیز برخی از ساکنان تحت قرنطینه، اعتراضهای کوچکی را برگزار و به مقامات محلی خود به دلیل محدودیتهای تردد که برای آنها وضع شده، اعتراض کردند و خواستار پایان یافتن این محدودیتهای طولانی شدند.
کاهش محدودیتها
فن هونگدا، استاد موسسه مطالعات خاورمیانه در دانشگاه مطالعات بینالمللی شانگهای چین که در رسانههای ایران نیز یادداشتهایی از او منتشر شده است، در واکنش به اعتراضات در چین نوشت که دولت چین اعتراضات را جدی خواهد گرفت و بهدرستی آن را حل خواهد کرد.
این اتفاق روز گذشته افتاد و فرماندار شهر اورومچی اعلام کرد پس از تایید عدم وجود مورد مبتلا به کرونا، فعالیت خدمات حملونقل عمومی از جمله قطار، هواپیماهای داخلی، اتوبوسها و تاکسیها بهتدریج از سر گرفته میشود. طبق گفته مقامات محلی چینی، زندگی معمولی در مناطق با خطر کم، فروشگاهها و مغازهها، داروخانه، رستوران، پمپبنزین و بانکها نیز از سر گرفته خواهد شد و اجازه بازگشایی به آنها داده خواهد شد. «ما شینگروئی» رئیس حزب این استان در جلسهای گفت هنوز احتمال شیوع همهگیری وجود دارد و نباید اقدامات کنترل این ویروس با سهلانگاری نادیده گرفته شود. وی همچنین گفت افرادی که به شایعات دامن میزنند یا در برابر اقدامات کنترلی مقاومت میکنند بهشدت براساس قانون مجازات خواهند شد.
چرا چین در وضعیت انقلابی نیست؟
چین از دینی آسمانی پیروی نمیکند تا به دلیل این پیروی به دنبال اهداف و آرمانهایی باشد که میتوانند با واکنش دیگران مواجه شوند. از سوی دیگر چین به همین دلیل، شریعتی دینی را نیز پیروی نمیکند که در زندگی شخصی محدودیتآور بوده و مخالفانی را برانگیزاند.
چین کارنامهای موفق در اقتصاد دارد که باعث بالیدن چینیها به این کارنامه شده و صدها میلیون نفر از آنان را از فقر نجات داده، میلیونها نفر را از سطح زندگی بالایی برخوردار کرده و دهها هزار ثروتمند آفریده است. همچنین حزب کمونیست دیگر مانند یک حزب ایدئولوژیک عمل نمیکند بلکه چتری سیاسی است که تفکرات مختلفی را پوشش میدهد؛ همانگونه که در دهههای اخیر سیاستهای لیبرالیستی را بهویژه در حوزه اقتصادی پیگیری کرده است. موتور پیشران چین برای حرکت به سمت ابرقدرتی، تاریخ باشکوه این کشور و برخی از هنجارهای زاییده شده از این تاریخ است، نه چیزی بیشتر. بر همین اساس نوع مواجهه چین و حتی روسیه با غرب بهنوعی متفاوتتر و فروتر از مواجهه ایران با این جبهه است؛ هرچند در حوزه مادی تقابل پکن و مسکو ضرب بیشتری دارد.
تفاوتهای چین با شوروی
چین با وجود سیطره حزب کمونیست از این ایدئولوژی پیروی نمیکند تا دارای یک ایده برای گسترش جهانی آن باشد. پکن از ایدههای مرسوم جهانی که غرب مدافع گسترش آن است پیروی میکند و رقیب ایدئولوژیک غرب نیست و به همین دلیل اعتراضات داخلی قادر به ایجاد اغتشاش حول محور انتقاد از ایدئولوژی حاکم نیستند. از اینرو معترضان در داخل چین بر چیزی تاکید میکنند که میتواند برای بسیاری از مردم غریب و بی معنا باشد. آزادی باید شامل فراهم آوردن امکان تحصیل، شغل، احساس رضایتمندی و موارد دیگری نیز باشد که در چین تا سطحی موجودند. از اینرو مخالفان نمیتوانند مدعی باشند در آینده برای مردم چین امکان تحصیل، شغل، مسکن و احساس رضایتمندی بیشتری میتوانند فراهم سازند. از سوی دیگر چین همانند شوروی سوار بر پروپاگاندای عظیمی نیست که دروغهایشان به اندازهای بزرگ باشند که خود طراحان و اجراکنندگان نیز با باور کردن آن به خواب بروند. این پروپاگانداگریزی موجب شده تا مقامات چین دید واقعگرایانهتری به اتفاقات و روندها داشته باشند. باید توجه داشت چین همانند شوروی کشوری نیست که از مناطق غیرهمگون و بههم سنجاقشده ایجاده شده باشد و بتوان با راه اندازی موج جداییطلبی ضمن تجزیه آن، نظام سیاسیاش را نیز ساقط کرد.
همچنین چین دیواری آهنین همانند بلوک شرق به دور خود نکشیده و رفتوآمد چینیها به خارج و خارجیها به این کشور در سطحی بسیار گسترده جریان دارد.
چین برخلاف شوروی که صرفا قدرتی نظامی بود، قدرتی اقتصادی است و میتواند این اقتصاد را به قدرت نظامی، سیاسی و علمی تبدیل کند همانگونه که تاکنون در این زمینه موفق بوده است. درمقابل شوروی توانایی کاملی در تبدیل قدرت نظامی خود به حوزهای مانند اقتصاد را نداشت و در حوزه سیاسی موفقیتهایی ناکافی را بهدست آورد.
این درحالی است که چین حتی هماکنون که مورد غضب غرب است، در کشورهای عضو این تمدن و جبهه دارای نفوذ قابل توجهی است.
چند نکته درباره اعتراضات
1- به نظر میرسد اعتراضات در چین هرچند دارای زمینههای قوی در داخل این کشور مانند محدودیتهای شدید کرونایی است اما پروژههای سیاسی بر آن سوار شده تا بتوانند ضربهای به این کشور وارد سازند. این ضربات میتواند مانع از توانایی دولت چین در ادامه پیشبرد منافع ملیاش بهویژه در شرق آسیا شود.
2 -اعتراض به محدودیتهای کرونایی در کشورهای دیگر نیز بسیار شدید بوده است. این مساله در غرب موضوعی حیاتی به شمار میرفت تا جایی که کانادا تنها برای برخورد با تبعات یکی از این قوانین مجبور شد حالت وضعیت ویژه خود را پس از نیم قرن فعال کند.
3- چین یک میلیارد و 412 میلیون نفر جمعیت دارد. باید دید چه تعداد از مردم این کشور به خیابانها آمدهاند. اگر از هر هزار چینی، یک نفر نیز به خیابان آمده باشد باید یک میلیون و 412 هزار نفر راهی خیابانها شده باشند؛ موضوعی که شواهد نشانگر آن نیست.
4-ادبیات بهکارگرفته شده درباره این بحران نشاندهنده نوع خاصی از برنامهریزی است. تعداد کم شرکتکنندگان در اعتراضات و از سوی دیگر انتشار جملاتی حماسی از آنان مانند «قبلا ترسو بودم اما الان برای هموطنانم برخواستهام»، آنهم در نخستین گامهای این اعتراضات به همراه دیگر جملات نشان میدهد نوعی هماهنگی میان این اعتراضات و دیگر موارد مشابه وجود دارد. داستانها و گزارشها رسانهای از تحولات چین به طرز شگفتآوری حماسی و شبیه داستانهایی هستند که نویسندگانی قدر آنها را با احساسات خود به نگارش درآوردهاند.
5- اعمال شدید محدودیتهای کرونایی برای مردم طاقت فرساست. حتی دیکتاتوری را شاید بتوان تحمل کرد اما محدودیت فراگیر کرونایی در آزادترین کشورهای جهان نیز احساس خفقان را ایجاد میکند.
6 -درگیریها در استان سینکیانگ در شرق چین کلید خورده است. جایی که اگر درگیریها از آن حتی توسط هانها آغاز شود اویغورهای جداییطلب نیز ناگزیر فعال خواهند شد. این مساله هرچند نمیتواند نظام سیاسی چین را ساقط یا منطقهای از این کشور را جدا سازد اما میتواند ابزاری در ویترین غرب باشد تا به پکن یادآوری کند درگیری با غرب برایش شامل ایجاد گرفتاریهایی در داخل و تلاش برای ساقط ساختن نظام سیاسی آن یا تجزیه خواهد بود.
7- ایجاد درگیری در چین همچنین به آمریکا امکان جداسازی بیشتر بین اقتصاد خود با چین را میدهد. واشنگتن به دلیل واردات کالاهای ارزان از چین قادر به ممنوعیت در واردات این کالاها بدون دلیل خاصی نیست مگر آنکه افکار عمومی این کشور بپذیرند که براساس مصالحی چین را تنبیه کرده و خود هزینههای بیشتری برای کالاهای مورد نیازشان پرداخت کنند. این اتفاق درباره روسیه نیز رخ داد. مردم کشورهای غربی هزینههای بالای انرژی را میپردازند اما به دلیل خشمشان از روسیه و کینهای که نسبت به مسکو از طریق روسهراسی پیدا کردهاند با رضایت این هزینهها را پرداخت میکنند؛ هرچند اعتراضاتی نیز در این کشورها علیه چنین موضوعی رخ داده است، اما این اتفاقات چندان موثر نبودهاند.
رسانه های غربی تا دنباله های آنان
((رسانهه ای غربی))و رسانهه ای غرب گرا« گزارش هایی درباره اعتراضات در چین منتشر کرده اند که نشان میدهد این کشور احتماال در دروازه سقوط ایستاده است. این موضوع بنا به دالیل زیادی محل تردید است؛ همانگونه که این رسانه ها درباره اغتشاشات اخیر ایران چنین تصویری را به جهان مخابره کردهاند. رســـانه های غربی و دنباله های داخلی آنان با بازی در پازل غرب به دنبال بزرگ نمایی اعتراضات، تاکید بر لزوم تغییرات عمیق و حتی عملیات روانی علیه افرادی هستند که به زعم آنان برخالف دیدگاه آنها عمل میکنند. دنباله های جبهه رســـانهای غرب در سراســـر جهان رویه هایی هم سو با رســـانه های مرجع غربی اتخاذ میکنند. این((دستورپذیری))و نه ((دستورگیری))، این امکان را فراهم میآورد که به شکلی غیرمستقیم دو مرجع صدور و دریافت ((دستور)) با یکدیگر هماهنگ شوند. به عنوان نمونه درحالیکه رسانه های غربی درحال هشدار پیرامون عقب افتادن آمریکا از چین در رقابت میان این دو کشور هستند، دنباله های داخلی جبهه رسانهای غرب درحال انتشار گسترده مطالبی درباره این مساله اند که چین بسیار ضعیف تر از آن است که یارای رقابت با آمریکا را داشته باشد. البته تفاوتهایی میان کارشناسانی که بهدنبال تبیین واقعگرایانه از صحنه هستند با دنبالههای رسانهای غرب در نیت وجود دارد. در نمونهای دیگر درحالیکه سران غربی، اعضای دولتها و رسانههای این کشورها درحال هشدار درباره کمبود انرژی در غرب هستند، دنباله های رسانه های غرب درحال دمیدن بر این کوره هستند که اروپا زمستانی گرم خواهد داشت. این درحالی است که گران شدن و کمبود انرژی موضوعی صرفا ناظر به آینده نیست و از بهار سال جاری میالدی گریبانگیر جهان شـــده است و در واقعیت به وقوع پیوسته و همچنان جریان دارد. مشخصا منظور از گرفتاری اروپا فروریختن این قاره و گدایی آن ســـر چهارراه ها نیســـت، اما غول بحران کنونی این قاره که حتی در تابستان با درجه های بالا دما نیز رخ نمایی کرد، در زمستان به خواب نخواهد رفت.