امیدنظری گوهر، خبرنگار:در روزهای برگزاری بیستودومین دوره جامجهانی همچون ادوار گذشته این رویداد خبرنگاران، کارشناسان و علاقهمندان حوزه فوتبال براساس رویت اتفاقات درون مستطیل سبز به نتایج خوشحالکننده یا مایوس بازی دست مییابند. شاگردان کارلوس کیروش نیز از قاعده اشاره شده مستثنی نیستند و یک نکته بزرگ در اردوی یوزها کمی باعث نگرانی هواداران این تیم شده است. فارغ از شکست برابر انگلیس و پیروزی خوشحالکننده مقابل ولز که این روزها چشمها را به خود خیره کرده عدم حضور بازیکنان جوان باعث کمرنگ شدن امیدها بابت موفقیت ایران در سالیان آینده شده است. موضوعی که حتی خود سرمربی پرتغالی نیز به آن اذعان دارد و در کوران آمادهسازی پیش از آغاز جامجهانی 11 بازیکن جوان را به امید تبدیل شدن به بازیکنانی تاثیرگذار برای حضور در اردو تیم ملی برگزید.
تیم ما در حالی به تقابل انگلیس رفت که جوانترین مهرههایش در مستطیل سبز، مجید حسینی، صادق محرمی، سعید عزتاللهی و علی قلیزاده 26 ساله بودند. در تقابل برابر ولز نیز تنها از میان بازیکنان نسبتا جوان تیم ملی به حسینی، عزت اللهی و قلیزاده فرصت عرض اندام رسید و محرمی و ابوالفضل جلالی جایی در استراتژیهای کیروش نداشتند تا تمام این موارد حاکی از سهلانگاری افراد تصمیمگیر امور فنی و غیرفنی از باب تسهیلگیری تزریق نیروهای جوان به پیکره تیمهای ملی و باشگاهی باشد.
ناتوان در تکرار گذشته
در حالی جوانترین بازیکن ایرانی حاضر در بیستودومین دوره جامجهانی، ابوالفضل جلالی 24 ساله است که تیم ملی فوتبال ایران در جامجهانی 1978 از حضور مجید بیشکار، ابراهیم قاسمپور، حسن روشن، حسن نظری، ناصر نورایی و حسین فرکی که در زمزه بازیکنان زیر 23 سال قرار میگرفتند سود برد. در دوره شانزدهم این رویداد نیز مهدی مهدویکیا، علی لطیفی و مهرداد میناوند دارای شرایط مشابه بودند. سال 2006 اعتماد برانکو ایوانکوویچ باعث حضور حسین کعبی، آرش برهانی و مسعود شجاعی در آلمان شد که هنوز به مرز 23 سالگی نرسیده بودند. فوتبالدوستان در جامجهانی 2014 به تماشای عملکرد علیرضا جهانبخش 20 ساله نشستند که در آن روزها به همراه بختیار رحمانی 22 ساله جزو جوانان بااستعداد ایرانی بودند. در دوره بیستویکم این تورنمنت نیز کیروش اسامی سعید عزتاللهی و مجید حسینی 21 ساله را در لیست سفر به روسیه قرار داد.
تفاوتهای اندک برای رقم خوردن اتفاقات بزرگ
تیم ملی ایران با میانگین سنی 28.9 که برآمده از حضور یک بازیکن 24 ساله، 19 بازیکن 26 تا 30 ساله و 5 مهره بیش از 30 سال است در لیست مسنترین تیمهای جامجهانی 2022 جایگاهی رفیع از حیث منفی دارد تا به نظر برسد نیاز فوتبال ملی ایران برای موفقیت در جام ملتهای آسیای پیش رو و حضور در جامجهانی 2026 در تزریق نیروهای جوان و باانگیزهتر خلاصه میشود. تیم فوتبال ژاپن با تشخیص هایجمه موریاسو با 6 بازیکن بالاتر از 30 سال راهی قطر شد و تنها در لیست ساموراییها میتوان تاکفوسا کوبو 21 ساله را به معنای واقعی کلمه جوان دانست اما در فهرست کشور بیستوچهارم ردهبندی فیفا بازیکنانی مثل هیروکی ایتو، تاکهیرو تومیاسو، کو ایتاکورا، آو تاناکا، کائورو میتوما، دایزن مادا، ریتسو دوان و آیاسه یدا دیده میشوند که سنشان در حدود ابوالفضل جلالی است اما در تیمهای باشگاهی قاره اروپا حضور دارند و بدون اغراق شکوفا شدهاند تا تلفیق جوانی و تجربه در اردو ژاپن باعث میانگین سنی 27.8 این تیم شود.
کرهجنوبی با میانگین سنی 28.2 جدا از حضور 6 بازیکن بالای 30 سال از کنگین لی 21 ساله سود میبرد که همچون مهرههای شادابی مثل سونگ بوم کئون، یون جونگ گیو، پایک سئونگ هو، سونگ مین کیو، جئونگ وو یئونگ و چو گوئه سونگ جزء آیندهسازان جنگجویان تایگوک است. جوانترین بازیکنان استرالیا گرنگ گول و جوئل کینگ 18 ساله و 22 هستند اما ساکروسها میتوانند در آینده به هری سوتار، کای رولز، توماس دنگ، ناتانیل اتکینسون، کامی دلوین، کیانو باکوس و رایلی مک گری که در حال حاضر زیر 26 سال نیز دارند امیدوار باشند.
عربستان سعودی نیز موفق شده با حضور نواف العقیدی، فراس البریکان و هیثم عسیری که زیر 23 سال دارند میانگین سنیاش را به 27.4 برساند البته این 3 مهره تنها برای کسب تجربه راهی قطر نشدهاند تا بازیکنی مثل البریکان زمینه گل صالح الشهری را فراهم کند. در قطر تحت هدایت فیلیکس سانچز، جوانانی مثل جاسم جابر عبدالسلام، مصطفی مشعل و نایف الحضرمی نقش چندان محوری ندارند اما بهزودی جای ستارگانی مثل بوعلام خوخی، پدرو میگل، عبدالعزیز حاتم و اسماعیل محمد را خواهند گرفت.
ورودی ضعیف
بدون شک نکات اشاره شده برای درک معضل این روزهای فوتبال ایران که اگر چارهای برایش اندیشیده نشود تبدیل به بحران میشود کافی است اما توجه به بطن رقابتهای لیگ برتر میتواند به زوایای جدیدی این مشکل نور بتاباند. در جدالهای سالهای اخیر بالاترین سطوح فوتبالی باشگاهی ایران تنها میتوان به امیرحسین حسینزاده، مهدی قایدی، سامان فلاح، محمد خدابندهلو، صالح حردانی و الهیار صیادمنش لقب پدیده را اعطا کرد که عدهای از افراد ذکرشده با ورود به سن بزرگسالی نتوانستند با حریفانشان رقابت کنند و بر همین اساس از چرخه تیم ملی حذف شدند. البته برحسب برهانها اگر صیادمنش درگیر مصدومیت تلخ از ناحیه همسترینگ نمیشد شانس بسیار بالایی برای حضور در جامجهانی قطر داشت که البته بهطور قطع حضور احتمالی یک بازیکن زیر 23ساله در لیست یوزها حاکی از پمپاژ ضعیف و ناکافی استعدادها به شالوده فوتبال ایران است. موضوع تلخی که درک بهتر آن نیازمند گفتوگو با یک کارشناس است که به همین علت به سراغ رحیم میرآخوری، مربی باسابقه فوتبال که سابقه زیادی در کار با تیمهای پایه دارد رفتیم.
میر آخوری در مورد علت عدم کشف استعدادهای زیاد در فوتبال ایران گفت: «از بین رفتن تیمهای سازندهای مثل راهآهن، بانک ملی، تهران جوان، دارایی و هما که بازیکنان زیادی تحویل تیمهای ملی پایه و بزرگسالان و تیمهای باشگاههای داخلی و اروپایی دادند در این موضوع دخیل است. وقتی این تیمها نابود شدند خب معلوم است دیگر سازندگی وجود ندارد. به قول معروف مگر اینکه باری به هر جهت اتفاقی در مدارس فوتبال که شاید کمتر از نصفهونیمه است بازیکنان رشد بکنند و خودرو باشند و به سطح بالاتر بیایند. دیگر مثل گذشته به خاطر از بین رفتن باشگاهها این اتفاق نمیافتد و تیمهایی که به خاطر سازندگی کار میکردند و برای آینده فوتبال ایران سرمایهگذاری انجام میدادند کمتر وجود دارند.»
سرمربی اسبق تیم ملی جوانان در مورد راهکار حل این معضل اظهار کرد: «برنامهریزی کاری ندارد اما نیازمند بودجه و زیرساخت است. وجود ورزشگاهها، زمینهای تمرینی و آکادمیهای زیاد بهترین راهکار است. افراد ناظر، فدراسیون و هیاتهای ورزشی که متاسفانه همهشان کاسب هستند هیچوقت نمیآیند سرمایهگذاری کنند تا سازندگی برای آینده انجام دهند. آنها همهچیز را آنی میخواهند؛ مدارس فوتبالی که ما میبینیم فقط به خاطر پول گرفتن است و هر شخص پول داشته باشد چه از نظر فنی خوب باشد چه نباشد به این مراکز راه مییاید. اصلا مشخص نیست نظارتی به مربیان هست، آیا اصلا این مربیان سابقه دارند یا نه، مدرک دارند یا ندارند. این مشکلات خیلی وسیع است و نمیشود در چند خط گفت اما اگر بخواهم خلاصه بگوییم این افراد نمیتوانند دردی از آینده فوتبال ایران دوا کنند؛ چون به خاطر اینکه اکثر افرادی که کار میکنند دنبال درآمد زودگذر هستند. بعضی از اوقات شما سرمایهگذاری و آیندهنگری برای 5 الی 10 سال آینده میکنید که این موضوع خوب است ولی وقتی همان سال بدون اینکه چیزی کاشته باشی، میخواهی درو کنی، نمیتوانی و فقط این وسط پولشویی انجام میشود.»
تیمی که اسمش با رسمش تناسب ندارد
طبق شواهد تیم ملی امید ایران را باید یکی از دلایل فقدان ستارگان جوان تاثیرگذار و تعیینکننده فوتبال ایران دانست. طبق آمارها و مشاهدات این مجموعه در سالهای اخیر موفق نشده نتایج خوشحالکنندهای کسب کند از سوی دیگر حتی نتوانسته به شکوفایی میراثهای گرانبهایی که از تیم ملی نوجوانان و جوانان به او ارث رسیده کمک کند. البته بهطور قطع هیچ تیمی به خودی خود نمیتواند باعث یک ناکامی شود بلکه مدیران و افراد تصمیمگیر تیم زیر 23 سال ایران را به وضعیتی رساندهاند که از آخرین حضورش در بزرگترین آوردگاه ورزشی جهان 46 سال میگذرد تا بر همین اساس نیاز تغییر رویکرد و نگاه الزامی به نظر برسد.
میرآخوری در مورد مشکلات تیم ملی امید گفت: «وقتی شما چیزی نکاشتهاید چه میخواهید درو کنید. وقتی این کار را انجام ندهی همین اوضاع فعلی تیم ملی امید پیش میآید که چندین دوره است که نمیتواند نتیجه بگیرد. استعداد و بازیکن وجود دارد اما این افراد را رشد نمیدهند و با آنها کار نمیشود و شناسایی نمیشوند؛ که علت همان عدم وجود زیرساختها و از بین بردن باشگاههای سازنده است. بقیه موارد استعدادیابی و تزریق نیروهای جوان به صورت اتفاقی پیش میآید که یک الی دو بازیکن کشف میشوند که در حد استاندارد اروپا و حتی کشورهای حوزه خلیجفارس نیستند. کشورهای اطراف ایران با امکاناتی که دارند استعدادیابی انجام میدهند و اگر مهرهاش را نداشته باشند از کودکی بازیکنانی از کشورهای آفریقایی و برزیل به سرزمینشان میآورند و شروع به کار کردن با آنها میکنند که البته چون ریشه ندارند یک کار موقت است. اما ایران ریشه و استعداد دارد منتها کار و نظارت انجام نمیشود و الان اگر حتی بهترین مربی دنیا را نیز برای تیم ملی امید بیاورید نتیجه حاصل نمیشود. مگر قبل از این وینگاداها چند بار به فوتبال ایران نیامدند اما در آنجایی که باید نتیجه میگرفتند ناموفق عمل کردند.»
این مربی سازنده در مورد عدم کاراییهای بازیکن مستعد نوجوانان و جوان در تیم ملی امید افزود: «به خاطر اینکه آنها را رها میکنیم. وقتی رها بشوند نتیجهاش میشود همین اتفاقات چند سال اخیر. شما تیم ملی جوانان و نوجوانان را ببینید که البته آنها نیز چندین سال است که نتیجه نمیگیرند اما بعضی از مواقع تا حدودی به یک مرحلهای صعود میکند؛ بعد از این اتفاق روند قطع میشود و بعد رهاسازی انجام میشود و بعد از این اتفاق نمیتوانیم مهره جایگزین پیدا کنیم. باشگاههایی که الان ما داریم تیمهای ریشهای نیستند بلکه باشگاههای نتیجهگرا هستند و میخواهند خرجشان با درآمدشان یکی باشد و با وضعیت اشاره شده نمیتوانند استعدادیابی و ساختارسازی بنیادین را انجام دهند. آنها بچههایی که عضو تیم ملی نوجوانان بودهاند و به صورت خوشبینانه جزو چهار تیم آسیا و راهی جامجهانی شدهاند را رها میکنند و به سراغ بازیکن در حال حاضر آماده میروند تا بتوانند نتیجه بگیرند که با این وضعیت تیم ملی امید پشتوانه خوبی ندارد.»
میرآخوری در مورد نقش باشگاهها اعلام کرد: «استعدادیابی نقش باشگاه است. من با تیم ملی نوجوانان و جوانان خیلی کار کردم وقتی بازیکنان میآیند، متوجه میشویم استعداد دارند ولی از نظر اصول کاری فوتبال چیزی بلد نیستند و مربی تیم ملی ناچار میشود کاری که باید باشگاه در سه الی چهار سال انجام میداده انجام دهد. وقتی باشگاهها میگویند خرج تیمهای پایه را از پدر و مادرها بگیرید و هر کسی پول بیشتر داد به کار گرفته شود یعنی 11 بازیکن فیکس با کیفیت انتخاب میکنند و بقیه نیازشان را با بازیکنان پولی رفع میکنند. این بازیکنان چیزی از فوتبال بلد نیستند. شاید بهدرد ورزشهای دیگر بخورد اما اصلا بهدرد این رشته نمیخورد. بازیکنان پولی جایگزین افرادی میشوند که خانوادههایشان پول ندارند اما استعداد فوقالعادهای دارد. بانک ملی و راهآهن از بازیکنان خانوادههای ضعیف از نظر اقتصادی فوتبالیست میساخت. وقتی باشگاههای سازنده وجود نداشته باشد این بازیکنان یا معتاد میشوند یا بزهکار یا سر چهارراه شیشه ماشین را پاک میکنند.»
نیاز برای فردایی بهتر
در لیست 25 نفره تیم ملی فوتبال ایران در حال حاضر 9 بازیکن 30 سال به بالا دیده میشود که به احتمال بسیار زیاد در جامجهانی 2026 یا از چرخه تیم ملی حذف میشوند یا دیگر شادابی فعلی در پیکرهشان وجود ندارد. همچنین در لیست تیم ملی 15 بازیکن 26 الی 29 ساله وجود دارد که در بیستوسومین دوره بزرگترین تورنمنت فوتبالی جهان گام در آغاز غروب زندگی ورزشیشان گذاشتهاند؛ نکاتی که اگر راهحلی برای آن سنجیده نشود دیگر حضور سرمربی بزرگ خارجی روی نیمکت یوزها برای موفقیت کفایت نمیکند.
خیلی از تیمهای مطرح جهان از جمله همین تیمهای آسیایی مثل ژاپن بازه پایان جامجهانی تا آغاز رویداد بعدی را مغتنم میشمارند تا با تزریق نیروهای جوان برترین مهرهها را در رقابتهای مختلف بسنجند و در صورت حضور در جامجهانی شاکلهشان سرشار از بازیکنان مستعد اما میداندیده باشد. طبق شواهد تیم ملی فوتبال ایران در حال حاضر تشنه موفقیت در جام ملتهای آسیا است تا بر همین اساس شاید احتمال پوستاندازی اساسی کمکی محتمل به نظر نرسد و به حضور چند جوان مستعد خلاصه شود. از سوی دیگر به دلیل غفلت سالیان گذشته هماکنون استعداد زیر 20 سال تا 22 ساله چشمگیری در فوتبال ایران وجود ندارد تا تزریق بازیکنان 23 الی 26 ساله به شاکله تیم ملی را یک جوانگرایی بنامیم.
میرآخوری در مورد پوستاندازی تیم ملی بعد از اتمام جامجهانی گفت: «به نظرم آن افرادی که پا به سن گذاشتند دیگر نمیتوانند به ما کمکی بکنند. ما اگر بخواهیم آینده را نگاه بکنیم باید بازیکنهای با میانگین سنی 24 الی 26 سال به تیم ملی دعوت کنیم. افراد 28 الی 32 ساله دیگر چه کار میخواهند انجام دهند؛ فوقش نتیجه گرفتن در جام ملتهای آسیا است که در دوران حضور کیروش میسر نشد. پس بنابراین باید به جوانان فرصت دهیم مربیان تیم ملی اگر میخواهند بازیکن 26 ساله را انتخاب کنند به مهرههای 20 الی 23 ساله نیز توجه کنند. موضوعات اشاره شده حداقل میتواند در یک المپیک و دو جامجهانی جوابگوی خواستههای تیم ملی باشد ولی بازیکنی 30 الی 32 ساله به درد جامجهانی نیز نمیخورد؛ نیاز امروز فوتبال ایران پایین آوردن میانگین سنی تیم ملی است. باید یکسری قوانین وضع شود که جوانان بیشتر در رقابتهای لیگ برتر به بازی گرفته شوند. هر تیمی که در لیگ برتر است سه الی چهار بازیکن امید را اجبارا باید در میان بازیکنان فیکسش تا دقیقه 90 داشته باشد و اگر قرار شد تعویضی انجام شود باز دوباره بازیکن امید جایگزین مهره جوان بیرون رفته شود. این کارها را در دنیا انجام میدهند ولی متاسفانه ما در ایران انجام نمیدهیم.»