کد خبر: 75860

نگاهی به فیلم سینمایی بیرو و نحوه ساخت

قهرمانی در قاب سینما

فیلم سینمایی بیرو به کارگردانی مرتضی علی عباس میرزایی و تهیه‌‌کنندگی مجید برزگر، زندگی بازیکن با‌استعداد فوتبال ایران، علیرضا بیرانوند را به‌تصویر می‌کشد. این فیلم به سبک بیوگرافی و در ژانر ورزشی است، اگرچه کارگردان تلاش خود را کرده تا روایت‌ها کاملا به شکل اصلی خود در قاب سینما جا بگیرند.

عاطفه جعفری، خبرنگار:انسان‌ها سرگذشت‌های متفاوتی دارند. هر سرگذشت شامل زنجیره‌ای از اتفاقات تلخ و شیرین‌ است که درنهایت انسان‌ها را به غایت نهایی آنها می‌رساند. فیلم «بیرو» سرگذشت دروازه‌بان افتخارآفرین ایران، علیرضا بیرانوند و نگاهی به زندگی پرفرازونشیب این بازیکن محبوب فوتبال است. فیلم سینمایی بیرو به کارگردانی مرتضی علی عباس میرزایی و تهیه‌‌کنندگی مجید برزگر، زندگی بازیکن با‌استعداد فوتبال ایران، علیرضا بیرانوند را به‌تصویر می‌کشد. این فیلم به سبک بیوگرافی و در ژانر ورزشی است، اگرچه کارگردان تلاش خود را کرده تا روایت‌ها کاملا به شکل اصلی خود در قاب سینما جا بگیرند. زندگی علیرضا بیرانوند، از کودکی تا اولین قرارداد رسمی‌اش در فوتبال، از فرازوفرودها و سختی‌های بسیار تا رودررویی‌اش با پنالتی رونالدو. از کودکی محروم تا عشق و تلاش برای رسیدن به قله‌های دست نایافتنی. علیرضا فوتبالیستی است که کودکی و نوجوانی را در محرومیت و فقر مطلق گذراند، در فوتبال رشد کرد و برای رسیدن به هدف خود به تهران سفر کرد و درنهایت به بهترین تیم‌های کشور راه یافت و سال‌ها دروازه‌بان اول پرسپولیس و تیم ملی کشور شد. در این بین اما بی‌شک نقطه‌عطف زندگی بیرانوند جام‌جهانی روسیه ۲۰۱۸ بود، وقتی که ضربه پنالتی رونالدو را مهار کرد. پس از آن بود که بسیاری از رسانه‌ها نگاه‌شان به سمت علیرضا چرخید و بیش از پیش سراغ کودکی و نوجوانی او رفتند. بیرانوند در دقایق ابتدایی اولین بازی جام‌جهانی 2022 مصدوم شد و نتوانست در کنار تیم حضور داشته باشد. نبود او در بین اعضای تیم ملی به‌شدت احساس می‌شد. فیلم سینمایی بیرو که روایتی از زندگی علیرضا بیرانوند دروازه‌بان تیم ملی فوتبال ایران از دوران کودکی تا ورود به فوتبال حرفه‌ای و عضویت در تیم ملی فوتبال ایران است از روز چهارشنبه 11 آبان در سینماهای سراسر کشور اکران می‌شود. 

       مسئولیت اجتماعی دلیل ساخت فیلم 
علی عباس‌میرزایی، کارگردان این فیلم درمورد چرایی ساختن این فیلم سینمایی می‌گوید: «من یک فیلمنامه داشتم و می‌خواستم یک فیلم ورزشی امیدوارکننده که نکته مسئولیت اجتماعی در آن مطرح باشد بسازم. مسئولیت اجتماعی از این منظر که من و شما به‌عنوان انسان در این جامعه مسئولیم ولی چقدر این مسئولیت را پذیرا هستیم؟ چه کارهایی برای ما انجام دادند و ما چه کارهایی انجام دادیم؟ بنابراین با دکتر روزبه پیروز درباره فیلمنامه صحبت کردم و قرار شد به گزینه‌های ورزشی موجود فکر کنیم. علیرضا بیرانوند یکی از گزینه‌های ما بود و از طرف جناب پیروز نیز مجددا مطرح شد. بُعد مسئولیت اجتماعی درباره هر قهرمانی که روی آن کار می‌کردیم، موضوع بحث ما بود و پس از تحقیق درباره گزینه‌های موجود، در جمع‌بندی به این نتیجه رسیدیم که علیرضا بیرانوند به دلایل زیاد، بسیار مناسب‌تر است که فیلم آن را بسازیم. اول اینکه سوژه زنده است و مانند آقاتختی از دنیا نرفته. دوم اینکه ما در حال صحبت از بیرانوندی هستیم که در عصر دیجیتال و مدرنیته در حال دست‌وپنجه نرم کردن با شرایطی است که شما انتظار دارید آدم‌هایی که ۴۰، ۵۰ سال پیش زندگی می‌کردند و قهرمان بودند، با آنها درگیر بوده باشند. سوم اینکه بیرانوند پول و پارتی نداشت و مانند من و شما، کسی را در مشکلات خود مقصر نمی‌دانست.»

       مملموس شدن زندگی یک قهرمان برای مردم
او درمورد تحقیق‌های این فیلم سینمایی می‌گوید: «تقریبا بعد از شش ماه که به‌صورت گسترده روی موضوع بیرانوند تحقیق کردیم، دیگر چیزی نبود که درباره او ندانیم. بنابراین تحقیقات خود را سامان دادیم که ثمره آن مجموعه عریض‌وطویلی از تصاویر و متن بود. بر مبنای این تحقیقات پیشنهاد دادم دو بخش از زندگی علیرضا خیلی جذاب و دراماتیک است و ما می‌توانیم روی آن کار نمایشی کنیم. یک‌بخش کودکی او و دیگری بخش نوجوانی تا رسیدن به اولین موفقیت‌های فوتبالی که فیلم آن را ساختیم و شما دیدید. قرار شد ما به این بخش بپردازیم که مقداری برای جهان و آدم‌ها ملموس‌تر باشد. درواقع از ‌جایی به بعد این آدم نه‌تنها با طبیعت بلکه باید با جهان مدرن نیز خودش را سازگار کند. به همین دلیل این بخش را انتخاب کردیم.»
 
       بیرانوند فیلم را پسندید
مطمئنا ساختن فیلم در مورد قهرمانان ویژگی‌های خاص خودش را دارد، عباس‌میرزایی درمورد این موضوع می‌گوید: «ما قهرمانان ورزشی بسیاری در نسل جوان خود داریم، به نظر من بد نیست راجع به قهرمان‌های دیگر مثل علی شاه‌حسینی قهرمان تنیس هم فیلم بسازیم. ما قهرمانان بسیاری برای ساخت فیلم‌های ورزشی داریم. این فیلم بسیار منطبق با واقعیت‌های زندگی علیرضا بیرانوند بود اما این را باید بدانیم در سینما تخیل و واقعیت کنار هم قرار می‌گیرد و هرکسی می‌تواند روایت خود را داشته است. بیرانوند نیز فیلم را دیده و پسندیده که توانستیم فیلم را در جشنواره شرکت دهیم؛ چراکه این شرط ما بود. البته فوتبال‌هایش و زجرهایی که کشیده در فیلم بسیار کم آمده است.»

       بیرانوند با عشق به اینجا رسید 
عباس‌میرزایی در‌مورد فیلمسازی در سبک قهرمان می‌گوید: «من سه سال برای اینکه به خودم ثابت کنم فیلمسازم جنگیدم و بعد از آن مجددا سه سال برای ساختن فیلمنامه فیلم اولم جنگیدم. آدم‌هایی چون آرش انیسی هستند که خیلی بیشتر از من، شش سال برای فیلم خود جنگیدند. ما هم باید پول پیدا کنیم، هم به فجر ثابت کنیم فیلمسازیم. باید به خیلی‌ها ثابت کنیم که نمی‌خواهیم به کسی توهین کنیم. همین که شما می‌خواهید وارد وادی هنر شوید، همه نگران می‌شوند. اگر بخواهید یک دفتر شعر بیرون دهید، ۱۰۰ نهاد شما را چک می‌کنند که به کسی توهین نکنید. اگر حافظ در دوران ما بود، عمرا یک بیت هم نمی‌توانست بنویسد. ما شرایط خیلی سختی داریم ولی چیزی که ما را سرپا نگه‌می‌دارد، خانواده و عشق است. آقای دوستی‌مهر در بخش پایانی فیلم به علیرضا می‌گوید: «عاشق برو تو زمین. عاشق به چی فکر می‌کنه؟ به عشقش. امیدوارم آنقدر زندگی کنم که بتوانم به آدم‌ها مفهوم این ضرب‌المثل را برسانم که کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من. یعنی ما خودمان اول از همه باید بخواهیم و تلاش کنیم، حال اگر کسی به ما اضافه شد، من تبدیل به ما می‌شود. من به تنهایی پادشاه کدام کشور شوم؟ کشوری که رعیت ندارد؟ باید اول ما شویم و هدفی داشته باشیم و برای آن نقشه بکشیم. آن زمان موفق می‌شویم. اگر در این مسیر فقط رفتاری سلفی داشته باشیم، شاید موفق نشویم. البته شخصا معتقدم در ابتدای مسیر باید رفتار سلفی داشت، در ادامه مسیر آدم‌ها به شما اضافه می‌شوند. همیشه یک نفر بلند می‌شود و بعد آدم‌های دیگر به او می‌پیوندند. علیرضا بیرانوند از یک چادر بلند شد و به دروازه‌بانی تیم ملی ایران رسید. مطمئن باشید بعد از آن آدم‌های دیگری هم بلند می‌شوند. درباره خودم می‌گویم، فیلمساز شدن در ایران برای من همیشه خیلی کار سختی بوده است. امروز اگر من به جایی رسیده باشم، دست رفقای خود را می‌گیرم. من و بچه‌های دانشگاه سوره معروفیم به اینکه هوای بچه‌های این دانشگاه را داریم. چون می‌دانیم در چه محیطی زیست کرده و چطور به او توهین شده است. می‌دانیم نگاه افراد به او این بوده که آدم بی‌سوادی هستی که نتوانستی وارد دانشکده سینماتئاتر شوی و اکنون اگر می‌خواهی رشد کنی، باید پول بدهی. این را می‌فهمم ولی آیا این دلیل بر این است که ما در دانشگاه سوره تَلِنت نداریم؟ چرا اتفاقا تَلِنت‌های بسیاری داشتیم که خیلی هم برای جنگیدن تلاش کرده‌اند ولی الان کجا هستند؟ ما اکنون سعی می‌کنیم دست همدیگر را بگیریم، چون امیدواریم. اگر عشق نباشد نه من رشد می‌کنم نه هیچکس دیگر. آقای کمپانی (مربی تیم پایه نفت تهران) در فیلم یک دیالوگ دارد؛ می‌گوید: «شما زیر ذره‌بین آدم‌های مریضی هستید که در رقابت با شما شکست خوردند و به جایی نرسیدند و منتظر بهانه برای حذف شما هستند.» اما در ادامه همان کار را خودش انجام می‌دهد. اتفاقا من این سیاهی را نشان می‌دهم که از وسط آن یکی به نام علیرضا بیرانوند امیدوار است و جلو می‌آید. چه چیزی باعث می‌شود من و شما در زندگی ناامید نشویم؟ مهم‌ترین چیز فقط عشق است.»
 
       علیرضا بیرواند برای پذیرفتن نقش کمکم کرد
حسین بیرانوند که نقش علیرضا بیرانوند را در این فیلم بازی می‌کرد درمورد حضورش در این فیلم سینمایی و روند انتخابش می‌گوید: «دلیل اول حضور من در این فیلم در مرحله اول شباهتی بود که به علیرضا بیرانوند داشتم و بعد از آن این بود که خودم هم به‌عنوان دروازه‌بان، فوتبال بازی می‌کنم. در سال ۱۳۹۸ عکسی با لباس فوتبال در صفحه اینستاگرام خود گذاشتم و فردی به نام مجتبی زرین‌جو از عوامل سینمایی که در وزرات فرهنگ و ارشاد لرستان کار می‌کند، این عکس را دید و مرا به گروه کارگردانی بیرو معرفی کرد. ماجرای روند حضور من در این فیلم سینمایی خودش یک فیلم دیگر است؛ اوایل با توجه به اینکه قبلا جلوی دوربین بازی نکرده بودم، بازیگری برای من خیلی سخت بود اما همه عوامل برای بازی در این نقش به من کمک کردند. من سه ماه در تهران عضو آکادمی فوتبال علیرضا بیرانوند بودم و آن زمان در رستوران می‌خوابیدم و کار می‌کردم اما به دلیل مسافرت‌های علیرضا بیرانوند و تمرین‌هایی که در تیم ملی داشت، موفق نشدم او را ببینم تا اینکه برای اولین بار در پیش‌تولید فیلم همدیگر را دیدیم و او در روند بازی در این فیلم به من بسیار کمک کرد. من از قبل درباره علیرضا بیرانوند با توجه به مصاحبه‌ها و حضورش در برنامه‌های تلویزیونی شناخت اندکی داشتم اما در زمان پیش‌تولید بیرو او یک‌بار به دفتر فیلمسازی آمد و در طول فیلمبرداری هم به صورت مجازی در ارتباط بودیم که این ارتباط کمک زیادی به ایفای نقش کرد. من و علیرضا بیرانوند از یک ایل بزرگ در لرستان هستیم ولی نسبت فامیلی بین ما وجود ندارد. اینکه ما هم‌زبان، ‌فامیل و هر دو اهل یک خطه هستیم، برای هر دوی ما جذاب بود.»

       نقد فوتبال و جامعه‌شناسی 
محمد اصولی، جامعه‌شناس معتقد است که در این فیلم مخاطب با یک بیوگرافی عجول طرف است. «روند بیرو از آغاز تا نیمه خیلی سطحی و کودکانه است و بیشتر به سینمای کودک و نوجوان نزدیک است تا مخاطب بزرگسال. جلوه‌های ویژه و افکت‌های صوتی خیلی ابتدایی و ناشیانه ساخته شده و تماشاگر را یاد سریال فوتبالیست‌ها می‌اندازد. اینها در کنار فضای طنز فیلم، از همان اول به تماشاگر می‌گوید با اثری جدی طرف نیست. اما فیلم هرچه پیش می‌رود با کمرنگ شدن رگه‌های طنزش آن وجه سیاه و تاریکش را  نمایان می‌کند. فیلم اگرچه به سختی‌های زندگی بیرانوند پرداخته اما نقبی هم زده به چهره زشت، خشن و حتی کثیف فوتبال و مافیاهای دخیل در آن. از حسادت‌های مربیان گرفته تا دستکاری در مدارک بازیکنان تا تلاش برای خُرد کردن شخصیت بازیکنان تیم تا نگاه‌های تحقیرآمیز به شهرستانی‌های حتی با استعداد.» جدا از این نقدها به زعم نگارنده ضعف اصلی فیلم را می‌توان به عدم انجام پژوهش در دو حوزه «فوتبال» و «جامعه شناسی» اقوام مرتبط دانست. امروزه بسیاری از آثار هنری پژوهش‌محور شده‌اند؛ یعنی هنرمند قبل از انجام کار، مطالعاتی عمیق را در موضوعات مورد نظر اثر هنری‌اش ترتیب می‌دهد. رد نشانه‌های اصلی فیلم کاملا آشکار می‌کند که فیلم سینمایی بیرو فاقد بخش پژوهشی دقیقی بوده است چراکه اگر این اتفاق افتاده بود رد آن به ساحت فیلم نیز کشیده می‌شد. از این‌رو به نظر می‌رسد که مشکل اصلی فیلم بیرو «فراموشی فرهنگ پیرامون قهرمان اصلی قصه» است. فوتبال یک‌جور تئاتر هویت است؛ خانواده، قبیله، شهر، ملت، اما نمایش هویت در فرم‌های دائما پیچان، متغیر در حال اضمحلال و مضاعف‌شده‌اش. فیلم بیرو اما همه این پیش‌فرض‌ها را نادیده گرفته و داخل پرانتز گذاشته است. از این‌رو در این فیلم با کاراکترهایی مبالغه‌آمیز، بی‌هویت و بدون کوچک‌ترین ردی از جغرافیا و بافت زندگی زیسته و... روبه‌رو هستیم و همین امر فیلم را دچار بحران اساسی کرده است. خرده‌فرهنگ تصنعی، پدر تصنعی و درنهایت امیدی تصنعی نمی‌تواند گویای تجربه زیسته‌ای باشد که قهرمان در جهان واقعی از سر گذرانده است. 

مرتبط ها