بگذار برخی این حلقه سرخ را دوست نداشته باشند. من اما از بچگی برای این حلقه داغ کردهام. من برای پرچم روی سینهشان دلم خواسته که بمیرم. من آنجا که سرود میخوانند میایستم سرم به غرور بالا میرود. نفسم چاق میشود. خون توی رگهایم میجوشد! رگ ایرانیم باد میکند.
این حلقه تیم ملی کشور من است! چه کسی خوشش بیاید چه خوشش نیاید این عصاره فوتبال کشور من است که هربار قدرتمندتر و با شکوهتر به میدان میرود و چشم بد از قد و بالای رعنایشان دور باد.
دلخورند. معترضند. غمگینند. اختلاف دارند. دودوتای ذهنشان چهارتا نشده. اما پرچم ایرانمان را روی دست گرفتهاند و رفته اند بزرگترین فستیوال جهان تا نامش را بلند کنند.
این حلقه سرخ در هم تنیده ایران من است که دستهاش را به گردن هم انداخته و ایران شدهاست. در همین روزهای اعتراض و اغتشاش و درگیری که شب و روزمان را تلخ کردهاست انگار که پارههای تن وطن را فرستادهایم میدان که بجنگید بچهها، غم توی صورتتان نباشد، ما از این پیچ تند تاریخ میگذریم.
شما به قدمهاتان ما به جان و آبروهامان که این روزها حتی لباس از تنمان میکنند. نمیگذاریم این حلقه در هم تنیده دستاهایتان از هم جدا شود!
ما صورت خیس و داغدیدهمان را از اشک پاک میکنیم بچهها. اسمتان را داد میزنیم. توی قطر. توی ایران. توی هر خانه پس توی قوت قدمهایتان دعای یک ملت را احساس کنید.
ما توی خانههای کوچکمان همپایتان میدویم. زمین میخوریم. نفس نفس میزنیم و عرق میریزیم.
بگذار برخی این حلقه سرخ را دوست نداشته باشند. ما برای این عکستان میمیریم!
منبع:از صفحه اینستاگرام عطیههمتی