میثم محمدی ، مترجم:در میانه اغتشاشات ایران، حمله تروریستی به حرم شاهچراغ در شیراز که منجر به شهادت و زخمی شدن دهها تن شد بار دیگر بحثها درباره میزان قدرت داعش را به صحنه عمومی آورد.
عامل این حمله یک تروریست تاجیکستانیتبار گروه داعش بود. دستگاههای اطلاعاتی ایران پس از دستگیری اعضای تیم پشتیبانی داعش در ایران، اعلام کردند این گروه چندین تبعه خارجی را در ایران سازماندهی کرده بود تا دست به عملیاتهای دیگری بزنند. بنابر نقل این دستگاهها وظیفه هدایت آنها برعهده فردی قرار داشت که مدتی پیش از عملیات تروریستی شیراز، از طریق فرودگاه باکو در کشور آذربایجان به فرودگاه امام خمینی(ره) تهران وارد شده و در ایران مستقر شده بود.
گفته میشود این گروه قصد داشت جنایات بسیاری را در ایران ترتیب دهد که شناسایی این تیم مانع از اجرای آنها شد. این مساله نشان میدهد داعش بار دیگر قدرت یافته است؛ موضوعی که بدون حمایتهای فرامنطقهای و منطقهای امکانپذیر نبود.
دکتر «عطال احمدزی» استادیار مدعو روابط بینالملل در دپارتمان دولتی دانشگاه سنتلارنس در نیویورک بهتازگی مقالهای درخصوص قدرتگیری مجدد این گروه به نگارش درآورده است. این مقاله با عنوان «گذار داعش خراسان به یک تهدید فرامنطقهای» در 11 نوامبر جاری (20 آبان) در نشریه دیپلمات منتشر شده است.
دکتر احمدزی بهعنوان یک محقق فوق دکترا در دانشگاه آریزونا، سیستمهای حکومتی بازیگران غیردولتی خشن را در جنوب آسیا مورد مطالعه قرار داده است. احمدزی که در کابل متولد و بزرگ شده است، بیش از 10 سال تجربه تحقیقاتی در زمینه مطالعه تروریسم دارد. آثار او در مجلات دانشگاهی، ازجمله دیدگاههای تروریسم منتشر شده است. او همچنین تاکنون در مجله فارین پالیسی تحلیلهای کوتاهی را در قالب گفتوگو و مقاله خشونت سیاسی در یک نگاه، منتشر کرده است. در ادامه مقاله وی را در ارتباط با بررسی داعش خراسان میخوانید.
به قدرت رسیدن طالبان، صلح را برای افغانستان به ارمغان نیاورد. کاملا برعکس، اشکال مختلف خشونت از اعدامهای غیرقانونی رژیم طالبان تا مقاومت مسلحانه ضدطالبان، و خشونتهای هدفمند داعش خراسان (ISKP) یا ادامه یافته یا در حال ظهور هستند. داعش خراسان زیرمجموعه فرامنطقهای دولت اسلامی سابق مستقر در عراق و سوریه در منطقه پهناور تاریخی خراسان است که بخشهایی از غرب، جنوب و آسیای مرکزی مدرن را دربر میگیرد. با وجود گسترش دامنه عملیات داعش خراسان در این مناطق از زمان سقوط کابل در سال 2021، بیشتر اطلاعات درباره داعش خراسان متناقض هستند.
طالبان همواره تهدید داعش خراسان را کماهمیت جلوه داده و مدعی هستند که این سازمان را در افغانستان ریشهکن کردند. برخی کارشناسان غربی هم ادعا میکنند که تهدید داعش خراسان ناچیز یا درحال کاهش است. از سوی دیگر، بازیگران منطقهای و جهانی مانند روسیه، چین، هند و همچنین منابع اطلاعاتی ایالات متحده درمورد رشد شاخههای داعش خراسان در مناطق اطراف هشدار میدهند. تناقض در نگاهها به توان و پتانسیل داعش خراسان چشمگیر است. علاوهبر این، هر استدلالی هم تنها خودش را حقیقت میپندارد.
بنابر این بررسی عمیق چند پرسش اساسی ضروری است: چرا داعش خراسان در راز پنهان شده است؟ نقاط قوت و ضعف سازمان چیست؟ و چه پتانسیلهایی میتواند آن را به یک تهدید منطقهای و جهانی تبدیل کند؟
اختلاف در اطلاعات در مورد داعش خراسان سرچشمههای گوناگونی دارد. برخی از آنها به ابعاد بررسینشده داعش خراسان، از جمله ساختار سازمانی، همگرایی ایدئولوژیک آن با طالبان و همچنین فرصتهای درحال ظهور برای داعش خراسان در مناطق شمالی افغانستان مربوط میشود. از آنجایی که چنین عواملی ناشناخته ماندهاند، این سازمان را در نقابی پنهان کردهاند.
ساختار سازمانی
این سازمان تنها متشکل از جنگجویان محلی پشتون از افغانستان و پاکستان نیست، بلکه یک گروه فراملیتی جنگجویان از آسیای مرکزی و جنوبی و خاورمیانه است. آنچه همچنان درمورد این گروه نادیده گرفته میشود دوگانگی ساختاری محلی-خارجی آن است. با توجه به ماهیت منشأ سازمان و چالشهای متعاقب موجودیت آن از سال 2014، داعش خراسان ساختاری عملگرایانه از لایههای بیرونی و درونی غیرترکیبی اتخاذ کرده است. درحالیکه عناصر محلی (جنگجویان پشتون افغان و پاکستانی) بهعنوان چهره عمومی این گروه عمل میکنند، هسته اصلی آن شبکهای از عناصر خارجی است که از شبهنظامیان خارجی از مناطق فوق تشکیل شده است.
منشأ تکهتکه داعش خراسان در اواخر سال 2014 دوگانگی ساختار آن را در آینده تسهیل کرد. در ابتدا، این سازمان درنتیجه سه فرآیند جداگانه استخدام، اسکان مجدد و تغییر موقعیت بهوجود آمد. در سال 2014، گروههای تروریستی داخلی و خارجی به دلیل عملیات نظامی ارتش پاکستان از وزیرستان شمالی متفرق شدند. برخی از عوامل سطح بالای تحریک طالبان پاکستان (TTP) دوباره در شمال غربی پاکستان، یعنی دره تیره، مسیری کوهستانی در ناحیه خیبر، بین گذرگاه خیبر و دره خانکی در پاکستان، ظهور کردند، با دولت اسلامی تازه ایجاد شده در آن زمان بیعت کردند و هزاران قبایل محلی پشتون را بهخدمت گرفتند.
در اقدامی موازی درست قبل از عملیات طالبان، صدها جنگجوی خارجی از جمله جنگجویان مرتبط با جنبش اسلامی ازبکستان (IMU) و جنبش اسلامی ترکستان شرقی (ETIM) را در شرق و جنوب افغانستان اسکان دادند. بلافاصله پس از تاسیس داعش خراسان، دولت اسلامی برخی از عوامل خود را از خاورمیانه به منطقه افغانستان و پاکستان منتقل کرد. درنهایت هر سه گروه در ولسوالیهای جنوبی ولایت ننگرهار دوباره گردهم آمدند. در این ولسوالیها جنگجویان داعش خراسان در گروههای کوچک متشکل از عناصر محلی (پشتون) و خارجی، سازماندهی مجدد شدند. درحالیکه ستیزهجویان پشتون چهره عمومی این گروه بودند، جنگجویان خارجی آن عمدتا در اعماق درهها مستقر بودند و با مردم محلی درگیر نبودند و توسط جنگجویان محلی محافظت میشدند. از نظر استراتژیک دوگانگی در ساختار سازمانی، انعطاف پذیری، ظرفیت بقا و توانایی سازگاری سریع را به داعش خراسان ارائه کرد. این گروه از جنگهای موازی ایالات متحده، دولت سابق جمهوری افغانستان و شورش طالبان علیه آن در سالهای 2018 تا2020 جان سالم بهدر برد و هربار که شکست خورد، دوباره بهسرعت ظهور کرده است. طالبان بلافاصله پس از به قدرت رسیدن در کابل، یک کارزار بیرحمانه را علیه این سازمان بهراه انداخت. با اینحال، لایه بیرونی داعش خراسان، جنگجویان محلی آن، هدف انحصاری طالبان باقی مانده و طالبان همواره وجود عناصر خارجی در داخل داعش خراسان را انکار کرده است. برای طالبان، کارزار بیرحمانه علیه عناصر محلی داعش خراسان ایدئولوژیک نیست، بلکه استراتژیک است. هدف رژیم طالبان با ازبین بردن صدها ستیزهجوی محلی داعش خراسان، حذف رقبای داخلی حاکمیت اسلامی افراطی خود در کشور است. طالبان میدانند که عناصر خارجی داعش خراسان جاهطلبی سیاسی برای کسب یا ادعای اقتدار در کشور ندارند. علاوهبر این، همگرایی ایدئولوژیک بین داعش خراسان و طالبان باعث سوق دادن طالبان به حفاظت از هسته داعش خراسان در افغانستان شد.
همگرایی ایدئولوژیک با طالبان
برخلاف ادعای غالب درمورد واگرایی ایدئولوژیک بین طالبان و داعش خراسان، ادبیات طالبان درواقع نشاندهنده همگرایی بین این دو سازمان است. اول و مهمتر از همه، طالبان نه با ایجاد دولت اسلامی و نه گروه تابعه آن در منطقه مخالفت نکردند. برعکس، رابطه اولیه بین آنها همکاری بود. طالبان از ایجاد دولت اسلامی استقبال کردند و به رسانههای افغانستان دستور دادند که از انتشار اخبار مخرب درباره این گروه پرهیز کنند. داعش هم بخشی از رسانه جهانی خود را به گزارش و اخبار شورش طالبان اختصاص داد. روابط صمیمانه هنگامی به تیرگی گرایید که دولت اسلامی درخواست رهبر طالبان مبنیبر بیعت داعش خراسان با امیرالمومنین طالبان را بهجای البغدادی رد کرد. طالبان مدعی بودند این بیعت باعث متحد شدن جبهه جهاد در افغانستان میشود. در پاسخ، دولت اسلامی نهتنها این درخواست را رد کرد، بلکه رهبر طالبان را نیز تحقیر کرد. اما این روابط رو به وخامت، ایدئولوگها و روحانیون طالبان را از افشای همگرایی خود با دولت اسلامی درمورد مسائل جهاد جهانی و اهمیت یک اقتدار سیاسی فراگیر برای مسلمانان (خلافت) باز نداشت. در مساله جهاد جهانی، منابع ایدئولوژیک طالبان به قداست، ضرورت اخلاقی و ضرورت استراتژیک جهاد اذعان دارند. با اینحال، برخلاف دولت اسلامی، طالبان در مقاطع مختلف، جبهههای مختلف جهاد جهانی را استراتژی و اولویتبندی میکنند. آنها ادعا میکنند که برای جهاد جهانی حد و مرزی وجود ندارد، اما جبهههای مختلف وجود دارد. در پاسخ به انتقاد شدید داعش خراسان از آتشبس طالبان با ایالات متحده در دوحه، طالبان آن را حرکتی تاکتیکی در جهاد بزرگتر توجیه کردند. آنها استدلال میکنند که هر دو مکتب فقه اسلامی حنفی و شافعی آتشبس با کفار را برای اهداف گستردهتر و استراتژیک جهادی مشروع میدانند.
یکی دیگر از زمینههای همگرایی ایدئولوژیک بین داعش خراسان و طالبان، ایجاد یک اقتدار سیاسی یا خلافت فراگیر برای جامعه مسلمانان است. طالبان الزامات اخلاقی و ایدئولوژیکی این دیدگاه را تصدیق میکنند. با اینحال، آنها با داعش خراسان در رویکرد غیرسیستماتیک و شدید دولت اسلامی در اعلام خلافت اختلاف دارند. همانند القاعده، طالبان خلافت دولت اسلامی را نامشروع نمیدانند، اما در عوض زودرس و معکوس میدانند. آنها ادعا میکنند که زمان مناسبی برای تحقق چنین رویای مقدسی، همواره وجود دارد. چشمانداز طالبان برای بخشی از یک خلافت یا تاسیس خلافت خود، براساس روابط پایدار آنها با سازمانهای منطقهای و تروریستی از جمله القاعده، تحریک طالبان پاکستان و عوامل خارجی داعش خراسان روشن است.
پتانسیل آینده
بهطور کلی همگرایی ایدئولوژیک بین داعش خراسان و طالبان در مورد جهاد جهانی و ایجاد مجدد خلافت فراگیر منجر به ایجاد رابطه مبهم بین آنها شده است. رژیم طالبان که بهطور استراتژیک برای ازبین بردن رقبای داخلی بالقوه عمل میکند، یک جنگ کمحاشیه را منحصرا علیه لایه بیرونی داعش خراسان - جنگجویان محلی آن – بهراه انداخته است. در بستری گستردهتر، طالبان میداند که هدف داعش خراسان نفوذ به مناطق اطراف از جمله آسیای مرکزی، جنوبی و غربی است. چنین هدفی حداقل در اصل با مشروعیت داخلی یا الزامات استراتژیک رژیم طالبان در تضاد نیست. برعکس، یک ضرورت اخلاقی برای طالبان وجود دارد که حداقل بخشی غیرمستقیم از طرح ایدئولوژیکی گستردهتر جهانی داعش خراسان باشد. داعش خراسان با تحقق چشمانداز استراتژیک خود برای گسترش به مناطق اطراف، بهطور سیستماتیک از شرق افغانستان خارج شده و در ولایات شمالی و غربی کشور نفوذ کرده است. در این مناطق، سازمان لایه بیرونی خود را با جایگزین کردن ستیزهجویان پشتون با سربازان تاجیک و ازبک از افغانستان و آنسوی مرزهای جمهوریهای آسیای مرکزی تغییر میدهد. این تغییر، داعش خراسان را به نزدیکی استراتژیک با جمهوریهای آسیای مرکزی و ایران - دو هدف برای دولت اسلامی - رسانده است. عوامل ایدئولوژیک، قومی، زبانی و سیاسی افغانستان معاصر در خدمت داعش خراسان با پتانسیل توسعه و رشد هستند. ادامه ستم رژیم طالبان بر اقلیتهای قومی و مذهبی باعث ایجاد اختلاف میشود. به اینترتیب داعش خراسان میتواند راهی مناسب برای هدایت مخالفان به مقاومت فعال باشد. بهعلاوه، مقاومت مداوم ضد طالبان در شمال افغانستان این پتانسیل را دارد که محیطی را برای رشد شبهنظامیان داعش خراسان فراهم کند.
از نظر ایدئولوژیک، سلفیگری از سالهای جهاد افغانستان در دهه 1980 در مناطق شمالی افغانستان، عمدتا در ولایات تخار و بدخشان، حضور نسبتا مشهودی داشته است. هزاران کودک از این استانها در مدارس سلفی در پاکستان ثبتنام کردند. پس از بازگشت، آنها بذر سلفیگری را با تاسیس مدارس جدید یا فرستادن کودکان بیشتری به مراکز آموزشی خود در پاکستان کاشتند. انتقال داعش خراسان به شمال افغانستان میتواند بسیاری از سلفیهای محلی را جذب کند. با این اوصاف، سرکوب بیرحمانه جنگجویان پشتون داعش خراسان توسط طالبان موهبتی برای این سازمان است. از زمان سقوط کابل به دست طالبان، داعش خراسان دوباره ظهور کرده و بهطور سیستماتیک درحال تکامل بوده است. در اوایل سال 2022، داعش خراسان درباره عصر جدیدی از جهاد جهانی هشدار داد. در ماههای بعد، نهتنها عملیات خود را در سراسر آمودریا در ازبکستان و تاجیکستان گسترش داد، بلکه سفارت روسیه در کابل را نیز هدف قرار داد، چندین منشی و ایدئولوگ برجسته طالبان را ترور کرد و خشونت بیسابقهای را علیه غیرنظامیان در پاکستان و افغانستان ترتیب داد. مجله اینترنتی داعش خراسان، صدای خراسان، در شماره سپتامبر خود آماری از یک ماه عملیات، از جمله کشته شدن 53 جنگجوی طالبان، 15 رافضی (اصطلاح تحقیرآمیز برای مسلمانان شیعه توسط سلفیها)، 12 سرباز پاکستانی، و دو دیپلمات روسی منتشر کرد.
در ارزیابی پتانسیل داعش خراسان، باید اذعان کرد که سازمانی شورشی نیست که به دنبال دستاوردهای سرزمینی باشد. برعکس، داعش خراسان زیرمجموعه فرامنطقهای دولت اسلامی است که بر عزم خود برای گسترش دسترسی ایدئولوژیک، استراتژیک و تاکتیکی خود به مناطق اطراف استوار است و تاکنون شواهد حاکی از تحقق ماموریت گسترش شاخههایش در سراسر خراسان پهناور هستند.