صادق سلیمی،عضو هیاتعلمی رشته حقوق دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی: فضای پرتنش و اتفاقات اخیر کشور نیازمند بررسی و موشکافی دقیقی به منظور کشف راهبردها و برنامهریزی و طراحی راهکارهای مناسب و برونرفت از وضعیت فعلی است. روندی که انتظار میرود دانشگاه، با توانمندی علمی و پژوهشی خود به این مهم جامع عمل بپوشاند. از همین رو دوشنبه 23 آبان ماه سومین نشست از مجموعه نشستهای هماندیشی دانشگاه با حضور دکترمحمدمهدی طهرانچی رئیس دانشگاه آزاد، حسین طائب مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، محمدرضا غلامرضا معاون سیاسی وزارت کشور و جمعی از استادهای رشتههای علوم سیاسی، علوم اجتماعی، روانشناسی و حقوق در سازمان مرکزی این دانشگاه برگزار شد. در این جلسه اصغر مهاجر، رضا اکبری نوری و صادق سلیمی نیز به نمایندگی از جامعه دانشگاهی نظرات خود را به گوش مسئولان رساندند. در ادامه گزارشی از این نشست آمده است.
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی:
میخواهیم راهکارهای مبتنی به دانش به حاکمیت ارائه دهیم
دکتر محمدمهدی طهرانچی، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در سومین جلسه از سلسله نشستهای هماندیشی «تحلیل اجتماعی ناآرامیهای اخیر کشور» طی سخنانی گفت: «خودسانسوری باعث میشود رسالت استادی فراموش شود و این جمع نخبگی است و حرفی که اینجا زده میشود بهطور اساسی از دانش فرد درآمده و برای پیشرفت جامعه به کار برده میشود.» او اضافه کرد: «اگر حرفی درخصوص شرایط کف خیابان اینجا زده شود و من بهعنوان رئیس دانشگاه به آن تذکر دهم بیانصافی است. درست نیست که این فضا را به سمتی بریم که نشود حرف زد. این فضا را گاهی خودمان ایجاد میکنیم. البته به بیان استادی که معلوم نیست در انتها چه هدفی دارد و دانشجو را به کف خیابان تشویق میکند بهشدت موضع دارم. چون وظیفه ما حفظ دانشجویان از آسیب است؛ نه اینکه آنها را به سمت آسیب سوق دهیم.» او با تاکید بر اینکه بهتر است دوستان به جای آنکه مسائل نسل و سن خود را بگویند؛ مشکلات نسل z را بگویند، ادامه داد: «برخی از مواردی که بیان شد مربوط به مشکلات نسل ما است و ربطی به مشکلات امروز جامعه ندارد. باید قبول کنیم این نسل ادبیات، برداشت و رسم مختصاتش با نسل ما متفاوت است.»
دکتر طهرانچی تصریح کرد: «حواسمان باشد که دور میزی نشستهایم که هر کسی مسیر مجزایی را برای رسیدن به اینجا داشتهاست. همه نیز با شعار واحد «دریغ است ایران که ویران شود» اینجا حاضر شدهایم. درست است در بخش نظامی و تولید سلاح و جنگ سخت و شبه سخت موفق هستیم اما قبول هم داریم در بخشهای مختلف نیز کاستی داریم.»
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی در ادامه اظهار کرد: «ما میخواهیم با حاکمیت راهکارهای مبتنی به دانش را ارائه دهیم. دانشگاه، مدرسه و تلویزیون 13 سال بچهها را پرورش دادهایم. باید قبول کنیم که ما نیز به اندازه خودمان مقصر هستیم.»
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه این نشستها به شناخت ابعاد مختلف مسئله کمک میکند گفت: «به عقیده من هنوز در درک ابتدایی مسئله مشکل داریم. گفتوگوی بین دانشگاه و دولت بهتر است ادامه پیدا کند. این جوانان در بستر شبکه زندگی میکنند.»
او افزود: «بسیاری به انتقاد از دانشگاه میگویند چرا دانشگاهی خام حرف میزند؟ چون باید اطلاعات دقیق بدهید تا نتایج دقیق به دست آورید. وظیفه دانشگاه نیز همین است. مسائل امروز نیازمند این است تا استادها شرایط مرزی را بهدرستی بشناسند. مسئولان به این بخش توجه میکنند و دانشگاهی به مرکز توجه دارد. باید یک نقطه اشتراک پیدا کنیم تا نتایج درستی به دست بیاید.»
برگشت به قانون جامعه را به آرامش میرساند
صادق سلیمی عضو هیاتعلمی رشته حقوق دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی:واقعیت این است که اعتماد در جامعه بسیار کم شده است. مردم در مواجهه با بسیاری از مطالبی که توسط رسانههای رسمی بیان میشود موضع «دروغ است» میگیرند؛ درحالیکه بسیاری از آنها بهواقع درست و واقعیت است. از منظر حقوقی بهقدری ریاکاری و دروغ ترویج شده که این تصور در ذهن مردم ایجاد شده است. هرکسی با دروغ سمت گرفته و پیشرفت کرده و کار به جایی رسیده که کسی حرف راست را نیز قبول ندارد. برگشت به قانون مسالهای است که امروز ما را به آرامش میرساند. در راس قانون اساسی اصول خیلی خوبی دارد که مغفول مانده و به آن استناد نمیشود. برای مثال در اصل 23 از ممنوعیت تفتیش عقاید میگوید. در این اصل تاکید شده که نباید از کسی برای استخدام سوال و جواب شود که اعتقاد به چه چیزی دارد. همین امر، یک تعرض به عقیده و تفتیش آن از منظر قانون بیان میشود. این اتفاق درحالی رخ میدهد که التزام به قانون در همه دنیا یک امر پذیرفته شده است. همین مساله تفتیش عقاید، در کشور رخ میدهد تا ثابت کنند فرد متقاضی کار اعتقادی هم ندارد. همین امر باعث شده تا بسیاری از افراد نتوانند به سمت بالاتر بروند؛ در حالی که ممکن است فرد لایقی باشد و همین امر به جامعه ضربه زده است.
یکی دیگر از اتفاقاتی که در جامعه برخلاف قانون اساسی رخ میدهد برگزاری دادگاههای کشور بهصورت غیرعلنی است. این کار درحالی اتفاق میافتد که دادگاههای کشور طبق قانون باید بهصورت علنی و دادگاههای سیاسی با حضور هیاتمنصفه و خبرنگار برگزار شوند. در همین ایام در خیابان که یک فضای عمومی است و هر کسی میتواند از آن فیلم بگیرد به جایی تبدیل شده که اگر فردی از اعتراضات با گوشی فیلمبرداری کند با او برخورد فیزیکی شده و دادگاهی میشود. درحالی که فیلم گرفتن در هیچ جای قانون جرمانگاری نشده است. معتقدم اگر این اقدامات حمایت شود برای عموم جامعه شرایط بهتر تعریف میشود. هر طرفی که جلوی فیلمبرداری را میگیرد بهنوعی خودش را زیر سوال میبرد.
در مسائل اقتصادی در قانون و شرع مالکیت خصوصی ذکر شده است. مثال نقض این امر نیز رشد موسسات مالی است که با جذب سرمایه مردم عمل میکردند. مردم نیز به علت آنکه این موسسات مشروع و قانونی است اعتماد کردند و همه سرمایه خود را به این موسسات سپردند. بعد از مدتی این موسسات غیرقانونی معرفی شدند و هیچ کس از نحوه دادگاهی شدن عاملان آن مطلع نشد.
یکی دیگر از اشکالاتی که در کشور وجود دارد حضور چندین مرجع قانونگذار است؛ درحالی که در متن قانون تنها مجلس شورای اسلامی وظیفه قانونگذاری را دارد. چگونه است که شورای عالی فضای مجازی، شورای عالی امنیت ملی، شورای عالی انقلاب فرهنگی درحال وضع قانون هستند و این قوانین هیچ جایی نیز منتشر نمیشوند. من معلم حقوق نیز از بسیاری از این قانونهای تصویبشده اطلاع ندارم.
عدم رعایت حجاب در قانون اساسی جرم درجه 8 درنظر گرفته شده و افراد مجرم تنها باید جریمه نقدی پرداخت کنند. مجرم حجاب مستقیم باید به دادگاه رود و حتی دادسرا نیز اجازه ورود و دخالت به آن را ندارد، چه برسد به ضابط قانون و پلیس که ورود میکند. از سوی دیگر به بسیاری از افراد با بیان اینکه در خودرو خود حجاب را رعایت نکردهاند، پیامک داده و آنها را مجرم قلمداد کردهایم. چگونه این موضوع را بررسی کردهایم؟ مگر هر کسی که در ماشین دروغ بگوید را مجرم اعلام میکنیم که برای حجاب افراد این همه حساسیت بالا رفت که تبعات اینگونه داشته باشد.
حکمرانی در روند طبیعی جامعه اختلال ایجاد کرده است
رضا اکبری نوری، عضو هیاتعلمی رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب:افراد باید دشمن را بشناسند و توانایی تشخیص دشمن را داشته باشند. اما این امر همه چیز را حل نمیکند. دشمن یک موجود ناتمامی است و به طول تاریخ وجود داشته و تمامی ندارد. بهطور قطع نیز همه باید در مقابل دشمن اقداماتی را داشته باشند و کارهای بازدارنده را اجرا کنند و امری ناگزیر است. اما واقعیت امروز جامعه را حل نمیکند و راهکار درستی ارائه نمیدهد. بهتر است به بررسی چگونگی اثرگذاری دشمن روی جامعه تمرکز و تحقیق شود تا راهکار بهتری ارائه دهیم.
در سخنان آقای طائب نیز یک تاکید گذرا بر سرمایه اجتماعی شد که از این منظر با او تفاهم نظر دارم. اشکال آنجایی است که چند ساعت در خصوص دشمن صحبت میشود اما تنها چند دقیقه به سرمایه اجتماعی اکتفا میشود. وزن دشمن در تحلیلها بسیار بیشتر از سرمایه اجتماعی بیان میشود در حالی که به عقیده من این امر معکوس است. نیاز است تا بررسی شود که چه شده سرمایه اجتماعی کشور ضعیف و به سمت ضعف میرود. برای تحلیل علمی این موضع نیز باید سهم اثرگذاری برای دشمن را از 99 به یک تغییر داد تا دشمن را از یک عاملی که با هر اقدامش دست و بال ما را میبندد خارج کرد.
من نیز معتقد هستم که دشمن وجود دارد و پای کار دشمنی ایستاده است. برای همین امر هم که شده باید اقتصاد کشور را سامان میدادیم. چون دشمن هست باید بیشتر نسل دهههای 70، 80 و 90 را که از آنها بهعنوان نسل z یا نت یاد میشود را میشناختیم. جوان امروز از قانع کردن نسل ما ناامید شده و احساس میکند برای اینکه حرفهایش شنیده شود نیاز است تا فحش دهد.
چه کردهایم که سرمایه اجتماعی ما به سمت ضعف میرود؟ این سوال مهمی است که در این مرحله مطرح میشود. در مدت 43 سال گذشته در نظم طبیعی زندگی مردم اختلال ایجاد کردهایم. یکی از این اختلالهایی که ایجاد شده این است که مردم کار میکنند اما توانایی گذران زندگی را ندارند. این یعنی نظام اقتصادی نتوانسته برای افراد جامعه یک شغل مطمئن را ایجاد و شرایط اقتصادی را به سمت ببرد که فرد با کار کردن زندگی را بگذراند. حتی در دینداری مردم نیز اختلال ایجاد کردهایم و دین سازمانی را به مردم اجبار کردند. برای مثال روزهایی که در محل کار در اتاق افراد را برای نماز خواندن میزدند و امروز تا حضور زنان در استادیوم و گشت ارشاد ادامه پیدا کرده است.
منطقیون به نامگذاری بسیار اهمیت میدهند و اعتقاد دارند که رابطه افراد با نامها تعریف میشود. زمانی که ما به جوانان معترض خیابان اسامی مانند دشمن، اغتشاشگر، مخرب و از این قبیل اسامی میدهیم، رابطه خود با آنها را معلوم و علم شناخت را دچار اختلال میکنیم. متاسفانه اگر همین حرفها را در کلاس بگوییم تذکر میگیریم و امروز ما دعوت شدهایم تا همین حرفها را بگوییم.
یکی از سیاستهای اشتباهی که سالها پیاده و اختلال ایجاد کرد سیاست همگونسازی بوده است. برای این سیاست از هر ابزاری نیز استفاده شده و از سوی دیگر افراد بسیاری را بهعنوان طردشده به علتهای مختلف مانند حجاب، لباس و... ایجاد کرد. زمانی که گفتیم اگر هرکسی که نمیخواهد از کشور برود. همین امر باعث غفلت از جمعیت چند میلیونی طردشدگان خارج از مرزهای کشور شد. این افراد پر از خشم و کینه مهاجرت کردند؛ درحالی که میتوانستند پر از عشق و علاقه به کشور از ایران مهاجرت کنند.
به عقیده منطقیون جمع نقیضین محال است. یعنی نمیتوان سیاستهای ناهمگرا با اهداف توسعه و پیشرفت را کنار هم بیاوریم ولی پیشرفت کنیم. نمیشود مردم را درک نکرد و در همه امور زندگی آنها دخالت کرد، آنها نیز در هر شرایطی پشت نظام و حکومت بایستند.
ارائه راهحل در اولویت تحلیل وقایع امروز قرار دارد
اصغر مهاجر، عضو هیاتعلمی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی:دو دیدگاه برای جریانات اخیر در نظر گرفته شده؛ دیدگاه امنیتی یکی از این دیدگاههاست که درنهایت به دیدگاه سیاسی میرسد و میهمانان هر سه جلسه بر همین موضوع تاکید کردهاند و تقریبا یک مخرج مشترک واحد نیز دارند. به عقیده من بهتر است تا استادان حاضر از گفتمان بینرشتهای راهکارهای خود را بیان کنند تا کمکهای خوبی به نظام ارائه شود، لذا خواهشمندم تحلیلگرایی از طرف میهمانان و استادان کنار گذاشته شود. تحلیلها در این جلسات بهسمت حوزههای امنیتی و عدد جماعت حاضر در اعتراضات رفتهاند و از اعداد واقعی معترضان غافل شدهایم. در این زمان اعداد ظاهری شاخصهای درستی برای تحلیل نیستند. برای مثال در زمان جنگ همه افراد جامعه در میدان نبرد حاضر نبودند اما بهعلت تکرار عدد حضور افراد بسیار موثر بود. بنابراین زمانی که بهسمت امنیت و حوزه مطالبهگری میرویم باید عدد بهسمت لایههای پنهانی بهخصوص جمعیت خاکستری برود و برای آن فکر اساسی کرد. در برخی مواقع نیز دادهها تغییر میکنند. پرسشهای جامعهشناختی پاسخهای جامعهشناختی دارد. اتفاق رخداده، یک اتفاق جامعهشناختی است و تغییر دادن آن به روانشناسی انتقال به فرد میشود و جامعه را مصونیت میبخشیم. گاهی نیز به یک رشته تقلیل میدهیم. به عقیده من اقدام متولیان جلسه که این جلسات هماندیشی را بینرشتهای کردهاند؛ اقدام مناسبی است. بهتر است از تغییرگرایی پرهیز شود تا کمک شایستهای به بانیان این جلسه شود. همچنین دوستان تلاش ندارند براساس جایگاه خودشان مساله موجود را پروبلماتیک کنند، چون براساس چیستی مساله، طرح مساله نمیشود و شواهد و مستندات قابلارجاع آن بهخصوص در چرایی مساله، مجبور به تن دادن به حرفهایی میشویم که خیلی مبانی ندارد. اگر میخواهیم این را مسالهمحور کنیم و به چرایی آن در پرتو اندیشههای نظریهای بپردازیم؛ راهکارهای بهتری را میتوان بهدست آورد.
پروژه بدون پیوست پیامد شدید امنیتی خواهد داشت
من در نظر دارم مساله را پروبلماتیک کنم، درنتیجه آنچه را که ما امروز شاهد هستیم، حاصل عرق نریختنهای دیروز ماست. براساس مطالعاتی که انجام شده؛ در اکثر برنامهها و پروژههای ما پیامدهای منفی بیشتر از پیامدهای مثبت است. برای این امر نیز میتوان به سیاست یارانهها، سایپا و ایرانخودرو و... اشاره کرد. شیوه ارتقای استاد نباید ترجمه مقالههای کپی باشد و استادان باید برای مسائل و مشکلات راهکار ارائه دهند و به علت آنکه از نظرات استادها در اتفاقات مداخلهای کشور استفاده نمیشود در اکثر این اقدامات پیامدهای آنها انباشته میشوند و پس از مدتی از انباشت این پیامدها با کوچکترین جرقهای اتفاقی بزرگ رخ میدهد. ممکن است این اتفاق از سر عدم تدبیر یا تدبیر آن انبار و انباشتها منفجر شود. بهتر است ما جلوی پیامدهای اجرای پروژهای بدون پیوست را بگیریم. باور کنید زمانی که پروژه بدون پیوست اجرا میشود؛ پیامد شدید امنیتی را بههمراه خواهد داشت. متاسفانه 10 سال است که فرسایش سرمایه اجتماعی در سهمساله اصلی کشور قرار گرفته است. این امر نیز از عدم جلوگیری پیوستهای اجتماعی اجتناب، تعدیل و جبران پیامدهای ناشی از اجرای اقدامات مداخلهای بدون پیوست بهوجود آمده است. همه این اتفاقات بهصورت اعتصابهای صنفی مانند بازنشستگان، فرهنگیان و... انباشت شده است.
از سوی دیگر، پارادایم قالب در پاسخگویی به نیازهای اجتماعی معرفتی و فرهنگی در دهههای اخیر در پاسخگویی به این سوالات و بهخصوص در پاسخگویی به سوالات نسل Z ناتوان بوده است. زمانی که پارادایم قالب ناتوان میشود و بیگانگیها بیرون زده و بحران ایجاد میشود باید منتظر پیدایش و ایجاد یک جایگاه جدید فرهنگی باشیم. پارادایم قالب توانایی پاسخگویی به سوالات را ندارد اما نادیده گرفته میشود. این نادیده گرفتن بسیاری از چراهای دیگر موجب میشود بسترهای اجتماعی دلگیرانه را بهوجود بیاوریم. در تحقیقاتی که در پایان سال 1400 انجام دادهام بیگانگی سیاسی دانشجویان را بسیار بد دیدهام. این نتیجه به مسئولان نیز ارائهشده و میتوان گفت استادان جامعهشناسی پیشبینیهای خوبی از شرایط اجتماعی دارند. نیاز است بودجههای پژوهشی که برای سازمانها در نظر گرفته میشوند برای دانشگاه آزاد اسلامی نیز در نظر گرفته شوند تا بتواند پروژههای خود را به انجام برساند.
گفتوگو به گفتمان تبدیل شود
در بخش دیگر باید گفتوگو به گفتمان تبدیل شود. در گفتوگو افراد براساس میز قدرت مینشینند و هرکسی که قدرت بالاتری دارد نظراتش موردقبول است. درحالیکه در گفتمان که توسط نمایندگان جامعه انجام میشود رواداری درستی کلام با مرجعیت مردم انجام میشود. دولت از طریق نمایندگان مردم و خیلی موارد دیگر میتواند نتایج را بهدست بیاورد. کدام گفتمان رواداری در جامعه اجرا میشود؟ حتی رواداری گفتمان در دانشگاه بهعنوان بخشی از نظام دانشگاهی معرفتی را اجرا کنند و بعد ناظر درستی گفتمان سیاسیون یا دانشگاهیان باشند. این امرها باعث شده پارادایمهای تحلیلی موجود از نظر من ناقص باشند و کفایت نکنند، باید به پارادایمهای تحلیلی رو آورد و قدرت تحلیل را افزایش داد.
در ارتباط با فضای بیرون از دانشگاه فرماندهی میدان به فراجا داده شود
در داخل دانشگاه نیز بهتر است استادان با دانشجویان همراه شوند. حضور استادان به همراه دانشجویان باعث کنترل دانشجویان شده و آنها کلمات رکیک کمتری استفاده میکنند. استفاده از کلمات رکیک برخی افراد ایدئولوژیک را تحریک میکند و این تحریک باعث میشود خشونت میدان نیز بالا رود، درنتیجه حضور استادهای دانشگاه خشونت کمتر میشود و براساس توانایی پایش کردن، امکان مانیتور کردن دانشجوها بالا میرود.
باید تغییرات جدی در حوزه نظام اجتماعی، دانشگاهی و فرهنگی داشته باشیم. تغییرات نیز اشکالی ندارد و مهم حفظ چهارچوبهای نظام کشور است. اگر کمیتههای کاربستی باشد تا بتوانیم بهسمت ارائه پیشنهادهای کاربستی برویم، بهتر است تا تحلیلها را بشنویم. به عقیده من تحلیلهای جامعهشناسی در شرایط امروز مغتنمتر است. هرچند این اتفاقات بینرشتهای است.
برای مهار انقلاب اسلامی، جنگ ترکیبی طراحی کردند
حسین طائب، مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی:در این جلسه به چرایی اتفاقات اخیر در این مقطع زمانی و چگونگی و فرآیند آن خواهم پرداخت. درخصوص چرایی اتفاقات اخیر به سخنان مقاممعظمرهبری استناد میکنم که امروز اهمیت بسیاری دارد. ایشان میفرمایند: «مهمترین امید دشمنان ضربه زدن به کشور از روش اعتراضات مردمی است. امید دارند با کارهای روانی، فعالیتهای اینترنتی، فضای مجازی، با پول و انواع و اقسام این چیزها مردم را مقابل نظام جمهوری اسلامی قرار دهند. این محاسبه دشمن مانند بسیاری از محاسبات آنها غلط است. آنها خیال میکنند میتوانند ملت ایران را مقابل نظام جمهوری اسلامی قرار دهند. میتوانند مقابل جمهوری اسلامی عاملی را قرار دهند که جمهوری اسلامی به آن خیلی اهمیت میدهد. آن عامل نیز مردم هستند.»ایشان این سخنان را در سالگرد ارتحال حضرت امام در حرم حضرت امام خمینی(ره) مطرح کردند و در پایان نیز چند توصیه فرمودند. ایشان توصیه کردند: «نگذارید ضدانقلاب و دشمن از انقلاب شما هویتزدایی کنند. نگذارید یاد امام در جامعه کمرنگ شود. امام روح این انقلاب است. نگذارید جریان ارتجاع در کشور نفوذ کند و جاگیر شود. دروغ و فریب و جنگ روانی دشمن را افشا کنید. از سرمایه ایمان مردم برای تولید عمل صالح بهره بگیرید. مردم مومن هستند. نگذارید کسانی این جور وانمود کنند که کشور به بنبست رسیده است.»
در دهه پنجم انقلاب، روند قدرتیابی انقلاب اسلامی افزایشی است
به عقیده من و بهواسطه مطالعهای که روی اسناد داشتهام؛ در دهه پنجم انقلاب، روند قدرتیابی انقلاب اسلامی افزایشی است. این امر نیز به علت سه عامل افزایش قدرت منطقهای کشور، افزایش تاثیرگذاری بینالمللی کشور و انسجام حاکمیتی برای تولید خدمت به مردم و تاثیرگذاری بر مسائل بینالملل رو به افزایش است. روند قدرت از منظر انقلاب اسلامی افزایشی است. این دهه را آمریکاییان بهعنوان دهه سرنوشتساز برای اهداف خود یاد میکنند.
در سند امنیت ملی آمریکا که از سال 1997 تا سال 2000 بعد از گذشت 50 سال، 60 نفر از کارشناسان آمریکایی در قانون امنیت ملی آمریکا تجدیدنظر کردند. این تجدیدنظر بهعنوان سند استراتژی امنیت ملی آمریکا در قرن 21 منتشر شد. این سند آمریکا را کشوری معرفی میکند که فرصت زیادی ندارد. در ربع اول قرن 21 باید جهان تبدیل به دهکده جهانی ارتباطات با تنها کدخدایی کشور آمریکا شود. درواقع علیرغم توصیف ما آمریکا بتواند بهعنوان مغز جهان ابتدا مشکلات خود مانند بدهی آن سالهای خود را حل و اقتصاد اروپا و سایر مناطق را جهان را به خود متصل کند و این اتصال را در حوزههای سیاسی و اجتماعی نیز داشته باشد. همه موارد ذکرشده در آن سند بهتفصیل آمده است. بعد از این مرحله درخصوص خاورمیانه و غرب آسیا نوشتهشده تا این منطقه به تصرف آمریکا با دوکلمه کلیدی تغییر و ما میتوانیم درآید. بهغیر از این سند نیز در هر دولت آمریکا بهطورمعمول دو سند امنیت ملی در سال اول و دو سال پایانی با اصلاح سند اول نوشته میشود. آخرین سند را دولت بایدن در یکماه پیش تحتعنوان سند امنیت بایدن منتشر کرد. در سند امنیت ملی سال 2025 را بهعنوان سال سرنوشتساز معرفی کرده بودند. این درحالی است که در سند جدید بایدن این سال بهسال 2030 تغییر کرده و در این سند ایران بهعنوان یکی از چالشهای بینالمللی آمریکا معرفی و بهعنوان تضعیفکننده دموکراسی غربی در جهان و ارائهدهنده الگوی حکمرانی جدید در جهان یاد شده است، لذا بر این مبنا استراتژی تشدید مهار انقلاب اسلامی را در دستور کار قرار میدهند. درنتیجه اگر به زمانی که در هر دو سند آمده توجه شود برای آمریکا تا سال 2030 چهار مقطع بسیار اهمیت دارد که دو مقطع بسیار مهم آن سالهای 2022 و 2024 است. در سال 2022 سه چالش اصلی انتخابات اسرائیل، انتخابات آمریکا و زمستان اروپا را دارند و انتهای سال 2024 نیز تعیینکننده سرنوشت است، لذا ایران هم در انتخابات آمریکا تاثیرگذار است و هم در سند امنیت ملی آمریکا بهعنوان سومین چالش این کشور معرفی شده است. در سند نظامی آمریکا نیز ایران بهعنوان چهارمین تهدید این کشور در نظر گرفته شده است. در ابتدای دولت بایدن سه چالش قدرتهای تجزیهطلب، خودکامه و ظهور گروههای فراملی برای آمریکا درنظر گرفته است. در این سند برای کشور ایران نقشی تاثیرگذار در دو چالش پشتیبانی گروههای فراملی و قدرتهای خودکامه در نظر گرفته است. ابتدا در چالش قدرتهای خودکامه بهعلت موضوعیت ایران برای چین و روسیه نقشی را برای نظام جمهوری اسلامی درنظر نمیگرفتند، برای مثال اگر در یک قرارداد بینالمللی این دو کشور از آمریکا باج خود را میگرفتند؛ هیچ موضوعی را بهنفع ایران وتو نمیکردند. اگر باج موردنظر را از آمریکا دریافت میکردند؛ بهضرر ایران نیز رای صادر میکردند. اما امروز ایران را تاثیرگذار در هر سهچالش در نظر گرفتهاند. امروز حتی ایران توانسته بهعنوان ضلع سوم در تهدید آمریکا با چین و روسیه قرار بگیرد. احترام نگذاشتن رقبا به آمریکا، عدم اتکای متحدان به آمریکا و گسترش انقلاب اسلامی در منطقه بهعنوان چالشهای سند 2021 بایدن آمده است. در سند 2022 با یک تغییر به چالشها شاخص میدهند. در این سند اولین تهدید رقابت چین در عناصر اقتصادی، تسلیحاتی و اجتماعی بیان شده و این کشور را بهعنوان تنها رقیب خود در دنیا میدانند. روسیه هم بهعلت تهدید اروپا و عامل تاثیرگذار در بیثباتی در دنیا عنوان تهدید معرفی شده است. سومین تهدید نیز دولتهای تضعیفکننده دموکراسی آمریکایی و ارائه یک مدل حکمرانی جدید هستند که در راس اینها ایران قرار گرفته است. براساس این سندها دولت آمریکا بین سه تا هشتسال زمان برای مبارزه با این چالشها دارد. در ادامه این فرصت را بهعنوان پنجرهای در نظر گرفتهاند که درحال بسته شدن است و کاخ سفید باید از این فرصت برای تعیین تکلیف خود استفاده کند، لذا در شیوه گفتمانی هویج و چماق گفتند باید هر دو عامل تقویت شوند، یعنی هم به ایران امتیاز میدهیم و هم فشارها را بر آن افزون خواهیم کرد. این شیوه گفتمانی زمانی نوشتهشده بود که دولت بنِت در اسرائیل سقوط نکرده نبود، لذا درپی این اتفاق، تغییر شیوه گفتمانی به تقویت چماق و بیثباتی در منطقه حمایت شد و برای این شیوه آمریکاییها از جنگ ترکیبی در ایران استفاده کردند. از این جنگ بهعنوان یک راهبرد دفاعی آمیخته به جنگ سیاسی، کلاسیک، نامنظم، مجازی، خبررسانی جعلی، دیپلماسی، مداخله در انتخابات و چندعامل دیگر نام میبرند. در تعریف جنگ نرم جابهجایی عشق و نفرت نسبت به ارزشهای طرف مقابل آمده است، یعنی کشور متخاصم باید به ارزشهای کشور مقابل حمله کند و مردم به نسبت ارزشهای کشور خود از عشق به نفرت و نسبت به ارزشهای کشور مهاجم از نفرت به عشق برسند. در تعریف جنگ نیمهسخت کشور مهاجم از ناامنی، ترور و اعمال خرابکارانه استفاده میکند، درنتیجه برای مهار انقلاب اسلامی با جنگ ترکیبی تاکید بر جنگ نرم و نیمهسخت بوده است. برای اجرای این امر نیز دو اقدام اساسی هویتزدایی و هویتزایی انجام شده است. در هویتزدایی 9 اقدام شبههافکنی؛ تردید در صداقت و اعتماد؛ ایجاد بیتفاوتی در مردم و ترس در خواص؛ ایجاد گسست اجتماعی با بهرهگیری از گسستهای نسلی؛ تشدید نفرت و کینه در بین اقوام؛ نافرمانی در همه سطوح جامعه؛ تقابل امنیتی، سیاسی و اجتماعی؛ شکست اقتدار امنیتی و سیاسی و شکلگیری هرجومرج اجتماعی در نظر گرفته شده است. در هویتسازی نیز باید هفت اقدام ایجاد زیرساخت ارتباطی بهمنظور تعامل با آحاد جامعه؛ تبلیغ لذتگرایی و سبک زندگی غربی؛ شبکهسازی؛ تولید هیجان از طریق روشهای مختلف ازجمله بازیها رایانهای؛ تبدیل هیجانات روانی به اعمال خشونتآمیز؛ تخلیه هیجانات و خشونت علیه حاکمیت و طرفداران نظام و معرفی لیدر داخلی انجام شود. در مواجهه با این اقدامات کشور باید راهبر تقابل داشته باشد و باید قبول کرد که در برخی عناصر، قدرت کشور بالا و در برخی عناصر مانند قدرت اقتصادی، قدرت کشور ضعیف است. درنتیجه باید درواقعیت، عناصر قدرت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور بهسمت ارتقای سرمایه اجتماعی تغییر کند و درنتیجه در تصویر واقعیت نیز باید تغییر ایجاد شود. در برخی موارد تصویر از واقعیت بزرگتر و در برخی موارد تصویر کوچکتر از واقعیت است. این تغییرات باید انجام شود. آمریکاییها یک واقعیت از کشور میگیرند که براساس آن تحلیل میکنند و یک تصویر ارائه میدهند. درواقعیتی که آمریکا از ایران میگوید ایران یک کشور قدرتمند است اما در تصویری که میسازند ایران را یک کشور منزوی، حامی تروریست، دیکتاتور و... معرفی میکنند. ایران نیز از خود تصویر مشخصی با المانهای مستقل، با هویت مردمسالاری دینی، مقتدر، امن، دارای نقاط ضعفی مانند فساد و تبعیض و... دارد که براساس این تصویر باید تصویرسازی آمریکا را تغییر داد.
دشمنی با جمهوری اسلامی یک تجارت بین اپوزیسیون شده است
محمدرضا غلامرضا، معاون سیاسی وزارت کشور: از ابتدای این حوادث اخیر 2 نگاه غالب وجود دارد. یک نگاه که ما نقش دشمن را ببینیم و از مسائل و مشکلات داخل کشور رد شویم. اما برخی دیگر نیز معتقد هستند هیچ مشکلی از سوی دشمن وجود ندارد. به عقیده من باید هم دشمن را دید هم مسائل و مشکلات را در نظر گرفت.
از مجموع کنشگری دشمن یک گزارشی را میخواندم. در این گزارش از مجموع شبکههای بیشمار دشمن نام برده بود. بیش از 200 شعار در این مدت تولید شده است. نشانههای زیادی وجود دارد که نقش دشمن را بهخوبی نشان میدهد. برای مثال محال است رئیسجمهور آمریکا در هر سخنرانی خود نامی از ایران نبرد. شاید برخی بگویند که به علت آن است که در ایران نیز «مرگ بر آمریکا» میگویند. واقعیت این است که تنها این عامل نیست و ایران برای آمریکا اهمیت دارد. عمده تهاجمی نیز که به کشور وارد میشود رسانهای است.
نظام تلاش دارد اشتباهات خود را برطرف کند. بهترین مثال برای این امر نیز سفر حجتالاسلام علیاکبری به استان سیستان و به نمایندگی از مقاممعظمرهبری است. نظام در گذشته و همیشه مشکلات خود را پذیرفته و آنها را برطرف میکند. اما نظام هیچ زمانی با جنگ سخت از سوی دشمن مواجه نبوده و ما همیشه در جنگ نرم بودهایم. برای مثال اتفاقاتی که در سطح دانشگاه شریف رخ داد بهترین نشانه برای جنگ نرم دشمن است. به عقیده من جوانان ما به تعبیر حضرت آقا فرزندان ما هستند و به شکار دشمن درآمدهاند.
دشمنی با جمهوری اسلامی یک تجارت بین اپوزیسیون شده است. برای مثال احمد باطبی به علت مشکلاتی که از یک چک داشت از ایران رفت. به او پیغام دادیم که به کشور برگرد. او امروز پا را فراتر گذاشته، او در حال تجارت ایران با دشمن است و اساسا برایش مسائل و مشکلات کشور اهمیت ندارد. تکهتکه شدن کشور برای امثال او اهمیتی ندارد. حتی سلطنتطلبها نیز این اعتقاد را ندارند. برای مثال اردشیر زاهدی گفته بود که طرفدار جمهوری اسلامی نیستم اما ایراندوست هستم. حتی او نیز به دنبال چندپاره شدن کشور نیست. امروز میزان عجیبی از سلاح از مرز به کشور وارد میشود که نشان از هدف دشمن برای چندپاره کردن کشور دارد. میزان دشمنی برخی از اپوزیسیون به قدری زیاد شده که داعش تیراندازی در شاهچراغ را قبول دارد اما اینها به آن نیز شبهه وارد میکنند. هنوز شرایط کشور به جایی نرسیده که نیاز باشد تا سطح شهر به دست نیروهای لباس شخصی واگذار شود. درخصوص جذب سرمایه اجتماعی نیز در حال انجام کارهایی هستیم. همین جلسات نیز نشان از این تلاشها برای تغییر است. حرفها را نباید سانسور کرد تا مشکلات را بهدرستی شناخت.
دانشگاه آزاد اسلامی مأموریت بررسی مسائل را دارد
دکتر طهرانچی از جانب وزارت کشور به علت گسترش و ظرفیت دانشگاه آزاد اسلامی مأموریت دارد تا این موارد را بررسی و نتیجه را اعلام کند. 60 هزار دانشجو دکتری کشور در دانشگاه کشور تحصیل میکنند که با تعداد دانشجویان ارشد این تعداد هر ترم به 100 هزار نفر میرسد. سند اعتراضات در کشور درحال نگارش است که هرکسی که میخواهد اعتراض کند. دانشگاه آزاد اسلامی نیز برای گفتوگو و گفتمان اعتراضی راهکار ارائه دهد که هر کسی که میخواهد اعتراضی کند از چه روشی استفاده کند. مسئولان نیز حرف را بشنوند و به کار گیرند. به عقیده دولت تمام ظرفیت داخل کشور را باید به کار گرفت و از هر فرصتی استفاده کرد. برای مثال یکی از حلقههای واسطه مردم و دولت میتواند حزب باشد. باید احزاب فعال شوند. اما همه مردم نیز مخاطب حزب نیستند و باید برای این افراد نیز کارهای دیگری انجام داد. برای مثال برای برخورد با دانشجوی متخلف در داخل خود دانشگاه عمل شود.