ایران و ایرانی در پنجاه روز گذشته لحظات سختی را پشت سر گذاشته است، فشاری که بر جامعه ایران در این مدت کوتاه وارد شده، هزاران ساعت مطالعه کارشناسی و نیاز به ماه ها درمان طولانی مدت برای خروج از تروما موجود دارد!
ایران و ایرانی تحت بزرگترین بمباران اطلاعاتی قرار گرفته است که در آن مرزهای واقعیت، شایعه، دروغ و خیانت باریک شده بود و هر تقلبی به نام واقعیت از سوی رسانه های بیرون از ایران به خورد جامعه داده می شد و بر این تروما می افزود!
در این مدت هر یک از اعضای جامعه در هر طرف طیفها به گونهای تحت فشار و ناراحتی بوده است و «گفتگوی جمعی ملت ایران مختل شده است!» و امروز وقتی با هر ایرانی صحبت میکنی مهمترین خواسته اش این است «کاش همه چیز به روزهای قبل برگردد!»، «کاش دوباره کنار هم با آرامش زندگی کنیم!»، «کاش بتوانیم دوباره با هم گفتگو کنیم!»
حالا باید حواسمان باشد، آنهایی که دارند این فشار را ادامه میدهند، نمیخواهند ما از این تروما خارج شویم، نمی خواهند ما به زندگی برگردیم! نمی خواهند ما شاد باشیم و شادی کنیم، نمی خواهند ما با هر عقیده و اختلاف نظری در کنار هم در یک قاب قرار بگیریم! همانهایی که در تریبونها دم از آزادی مردم ایران می زنند اما در مکاملههای خصوصیشان راهبرد کلانشان را طرح میکنند که «ایران «تکّهپاره» و «تجزیهشده» هدف است، نه دموکراسی!» تمام فشارشان را بر جامعه ایران، بر قهرمانان ایران در عرصه های مختلف فرهنگی، هنری، ورزشی و... گذاشته اند که هیچ پالس امیدبخشی در جامعه ما بوجود نیاید و هیچ شادی جمعی ای نداشته باشیم!
آنها می دانند که ملت ایران، نسبت به ملیت خود غیرت دارد، همانطور که در حوادث و اتفاقات مختلف ناراحتکننده؛ همهی ایران مغموم و ناراحت اند، در خوشحالی و شادی نیز ایران یکپارچه می شود و شادیهایش را در مواجهه با همین موفقیتهای قهرمانانش بصورت جمعی انجام میدهد و شادی جمعی امروز خلاف سیاست های آنهاست که ایرانی واحد و متحد را نمی خواهند! آنها می دانند که برای خارج از شدن از این فشار بزرگ، شادی جمعی در مواجهه با قهرمانی قهرمانانمان یک دوپینگ پربازده محسوب می شود و نمی خواهند جامعه ایران خوشحال بشود!