کد خبر: 75389

محمود علیزاده‌طباطبایی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

افزایش «چرخه خشونت» علیه پلیس به‌ضرر مردم است

عصر پنجشنبه عده‌ای از اراذل و اوباش بعد از تجمعی که به بهانه برگزاری مراسم چهلم حدیث نجفی در بهشت سکینه کرج برگزار شد در اقداماتی خشونت‌بار، بعد از آسیب به اموال عمومی با حمله به خودروی نیروی انتظامی به‌وسیله سلاح سرد چند نفر از مأموران پلیس را به‌شدت مجروح کردند.

عصر پنجشنبه عده‌ای از اراذل و اوباش بعد از تجمعی که به بهانه برگزاری مراسم چهلم حدیث نجفی در بهشت سکینه کرج برگزار شد در اقداماتی خشونت‌بار، بعد از آسیب به اموال عمومی با حمله به خودروی نیروی انتظامی به‌وسیله سلاح سرد چند نفر از مأموران پلیس را به‌شدت مجروح کردند. این افراد ناشناس همچنین در نقطه‌ دیگری از استان البرز یک نیروی بسیجی را هم با ضربات متعدد چاقو به شهادت رساندند. این اتفاق نشان داد اراذل و اوباشی که نفع خود را در ناامنی شهرهای کشور می‌بینند اگر فرصت مناسبی پیدا کنند مأموران نیروی انتظامی را هم مورد حمله قرار خواهند داد. با هدف بررسی پیامدهای حملات اراذل و اوباش به نیروهای نظامی کشور و راهی که نهادهای تامین‌کننده امنیت کشور و همچنین دولت، برای بازگشت آرامش به فضای کوچه و خیابان‌ پیش ‌رو دارند به گفت‌وگو با محمود علیزاده‌طباطبایی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید. 

آثار این نوع اعمال خشونت‌‌ها علیه نیروهای امنیتی و نظامی را چه می‌دانید؟
پروین اعتصامی یک شعر زیبایی دارد تحت عنوان داستان دیوانه و سنگ(سر و سنگ). داستان از این قرار است که دیوانه‌ای سنگی به سر یکی می‌زند، مردم هم او را می‌گیرند و پیش قاضی می‌برند. قاضی بعد از آنکه از ماجرا مطلع می‌شود می‌گوید شما هم همان سنگ را به سر دیوانه بزنید. دیوانه خنده‌اش می‌گیرد و می‌گوید این چه حرفی است؟ اگر دیوانه یک سنگی می‌زند، عقلای قوم هم باید جمع شوند و بگویند همان سنگ را به سر دیوانه بزنیم؟ الآن داستان اعتراضات هم به این نقطه رسیده است. متاسفانه خشونت که گسترش پیدا کند همه آسیب می‌بینند و رسانه‌های بیگانه هم در این میان از چنین شرایطی سوءاستفاده می‌کنند. همان‌طور که این شب‌ها جلسات محاکمه را در تلویزیون می‌بینیم در بین افرادی که درحال محاکمه شدن هستند جوانانی را می‌بینیم که بر فرض مثال آدم کشته اما می‌گوید پیش از ارتکاب قتل، یک‌دفعه عصبانی شده، احساساتی شده و در نتیجه یک اشتباهی کرده است. مشکلی که وجود داشته این بوده که از ابتدا تحمل مخالف آن‌طور که باید وجود نداشت. این غلط است. پایه، اساس و مبنای پیروزی انقلاب ما اعتراضات مسالمت‌آمیز مردم بود. چیزی که دست رژیم شاه را برای برخورد با تظاهرات بست، تاکید حضرت امام بر مسالمت‌آمیز برگزار شدن اعتراضات بود. ما پیش از پیروزی انقلاب نزدیک 8، 9 ماه تظاهرات داشتیم و در آن مدت ارتش هم خشونت کمی علیه مردم به‌ کار گرفت. دلیلش هم آن بود که تظاهرات‌ها مسالمت‌آمیز انجام می‌شد. برخورد تند با اعتراض آرام مردم منجر به بروز خشونت متقابل می‌شود که به‌هیچ‌وجه توجیه‌پذیر نیست و همان‌طور که رهبری هم اشاره کردند، در چنین شرایطی می‌توان گفت پلیس از همه مظلوم‌تر است. 
این مأمور پلیس چه کسی‌ است؟ یکی از هموطنان خودمان است که با حداقل حقوق، این فشارهایی را که می‌بینیم تحمل می‌کند. در این میان عده‌ای از اراذل و اوباش و همچنین عوامل سازمان‌یافته بیگانه هم برخورد‌های خشن را ترویج و هدایت می‌کنند. ابزارش را هم در اختیار یک‌عده می‌گذارند که این هم به‌ضرر مردم است و هم حاکمیت را مجاب می‌کند که با آن اتفاقات برخورد کند. 

ریشه این خشونت‌ها را در چه می‌دانید، چه مولفه‌های موثری؟ 
نکته قابل توجه آنکه نمی‌توان واقعیت‌ها را نادیده گرفت. این کشور زمانی که انقلاب شد 36 میلیون نفر جمعیت داشته است، الآن 84 میلیون نفر جمعیت دارد. 42 میلیون نفر خانم‌ها هستند که از این تعداد 42 میلیون نفر خانم اکثریت قریب به‌اتفاق‌شان شغل با درآمدی ندارند. اگر بیکاری در مردها زیر 20 درصد است، در خانم‌ها بالای 40 درصد است. اینها زمینه‌های اعتراض است. از همه بدتر برخی بی‌عدالتی‌ها ‌و تعدی به بیت‌المال است. من فکر می‌کنم لازم است حاکمیت در این‌خصوص تصمیم ویژه‌ای بگیرد. تصمیمی که هیچ قانون جدیدی نمی‌خواهد. براساس اصل 49 قانون اساسی که متاسفانه هنوز دارد به پرونده‌ ثروت‌های نامشروع قبل از انقلاب رسیدگی می‌کند می‌توان در این ‌خصوص تصمیم‌گیری کرد. مثلا حاکمیت می‌تواند براساس اصل 49 بیاید در این ‌مورد حسابرسی کند. نمی‌‌گوییم مصادره بی‌حساب انجام شود. تیم‌های حسابرسی مأمور شوند و ثروت‌های بالای افراد حسابرسی شود. اگر کسی از راه تولید، ثروتی به ‌دست آورده حاکمیت و دولت دستش را ببوسند اما باید آن دسته از ثروت‌هایی که از راه رانت و مسیرهای نامشروع به‌دست آمده به خزانه دولت برگردد. اگر این اتفاق بیفتد هم مشکل اقتصادی حل می‌شود و هم برخورد با تبعیض‌های ناروا موجب می‌شود که مردم آرام شوند. حاکمیت باید مبارزه با فساد را بدون رودربایستی شروع کند. فساد در هر سطحی هست باید با آن برخورد شود حتی اگر عالی‌ترین مقامات کشور درگیر آن باشند. نمی‌گوییم بگیرند، محاکمه و اعدام کنند فقط اموال‌شان را بگیرند و به خزانه بازگردانند. مردم این را می‌بینند. می‌بینند که یک عده از مسئولان سابق، ثروت‌های هزاران میلیاردتومانی دارند درحالی‌که خودشان محتاج نان شب‌شان هستند و این از زمینه‌های اعتراض است. 

برای کاهش التهابات و ناامنی‌ها، چه راه‌حلی را پیش‌روی دولت و نهادهای امنیتی می‌بینید؟
قشری که درحال‌حاضر دارد اعتراض می‌کند دهه‌هشتادی‌ها هستند که درصد خیلی پایینی از جمعیت را تشکیل می‌‌دهند، باید به جمعیت ساکتی فکر کرد که ممکن است روزی صدایشان دربیاید. آن اتفاق دیگر خیلی خطرناک است. جمعیت ساکتی که چندین میلیون نفرند و اعتراض‌شان هم به‌حق است. جمعیت دهه‌هشتادی‌ها نسلی هستند که در فضای مجازی بزرگ شده‌اند نه در دامان مادر. می‌توان گفت مادرشان فضای مجازی بوده است. ولی اگر صدای این قشر ناراضی تحت فشارهای اقتصادی که به ‌آن اشاره کردیم دربیاید، صدایشان از تبعیض و بی‌عدالتی درآمده است نه فقر و نداری. ما زمان جنگ به‌مراتب از امروز ندارتر و فقیرتر بودیم ولی تبعیض و بی‌عدالتی مثل امروز وجود نداشت، درنتیجه مردم هم رضایت بیشتری داشتند. 
درنهایت فکر می‌کنم در قضایای اخیر پلیس خیلی مظلوم واقع شده. حرمت پلیس باید حفظ شود. از آن طرف هم لازم است توجه داشت که پلیس نباید ابزار مقابله با اعتراض مسالمت‌آمیز شود. باید اجازه داد صدای آنهایی که به‌صورت مسالمت‌آمیز اعتراض دارند به گوش مسئولان برسد. چنانکه اصل 27 قانون اساسی، تنها دو محدودیت برای تظاهرات و اجتماعات قائل شده است. یک اینکه مسلحانه نباشد و دیگری آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد. درباره مبانی اسلام هم آن‌طور که از قانون اساسی برمی‌آید می‌توان گفت همان اصول دین است. یعنی مشروط بر اینکه به اصول دین آسیبی نرسد و مسلحانه هم نباشد می‌توان تجمع اعتراضی برگزار کرد. 

مرتبط ها