کد خبر: 75200

جوگیری سلبریتی‌ها و به باد دادن ته‌مانده اعتبار و آبرو

کسانی که به‌عنوان میهمانان همین رسانه‌های رسمی به شهرت رسیده‌اند، می‌توانند حالا به‌عنوان نظر شخصی خودشان در شبکه‌های اجتماعی به انکار تروریستی بودن یک حمله بپردازند یا مسبب اصلی آن را کسان دیگری جلوه بدهند.

میلاد جلیل زاده، خبرنگار:متاسفانه در شرایطی هستیم که ما را ناچار می‌کند بعضی از بدیهیات را آن هم از زبان دیگران مرور کنیم. در گزارشی که سال ۱۹۸۵ برای افسران نیروی هوایی ایالات متحده تهیه شد تا تروریسم را تعریف کند و تاکتیک‌ها، اهداف و اثرات آن و همچنین تهدید آن برای نیروی هوایی ایالات متحده را مورد بررسی قرار دهد، به‌طور خلاصه در تعریف این پدیده آمده است: «تروریسم استفاده از خشونت جنایی برای تغییر سیاست دولت است. به‌طور کلی، تروریست‌ها به دلیل ارزش بالایی که اکثر دولت‌ها برای زندگی انسان (شهروندان خود) قائل هستند، ترجیح می‌دهند مردم را به جای تاسیسات هدف قرار دهند. از آنجایی که تروریسم می‌خواهد توجهات عمومی، به علت رفتارش (و اهدافی که از این کار دارد) جلب شود و قدرت محدودش را بزرگ کند، سعی خواهد کرد از رسانه‌ها برای نمایش فعالیت‌های خود استفاده کند. دفاع در برابر تروریسم به دلیل مزیت غافل‌گیرکننده آن دشوار است، زیرا مدافعان، معمولا نوع، وسعت، زمان یا محل دقیق حمله بعدی را نمی‌دانند. با این حال، اقدامات پیشگیرانه بهترین دفاع در برابر تروریسم است. این با توجه به دشواری انتقام‌گیری علیه تروریست‌ها و احتمال اینکه حملات تلافی‌جویانه بعدی به غیرنظامیان بی‌گناه آسیب برساند و تعداد جذب‌کنندگان به تروریسم افزایش یابد، سخت‌تر هم می‌شود. تروریسم تحت حمایت دولت‌های (دیگر) نشان‌دهنده گسترش منابع در دسترس تروریست‌ها است و همچنین خطر جنگ بین کشورها را افزایش می‌دهد.»
نسخه‌ای که ۳۷ سال پیش آنها برای خودشان نوشته‌اند، امروز مو به مو، منطبق با شرایط ما قابل تفسیر است اما یک جو رسانه‌ای مسموم، سعی دارد اجازه ندهد که حتی قربانی شدن مردم ایران توسط تروریسم، چندان به چشم بیاید و در محیط‌های غیررسمی‌تر رسانه‌ای، حتی اصل موضوع را انکار می‌کنند یا سعی در تفسیر آن به‌گونه‌ای وارونه دارند. سکوت مطلق رسانه‌های غربی در برابر حوادث تروریستی حرم شاه‌چراغ شیراز، آن هم در حالی که با حجمی غیرمتعارف به تظاهرات چهلم فوت خانم مهسا امینی در شهرهای مختلف پرداخته شد، از این رو اتفاق می‌افتد که آنها نمی‌توانند مستقیما از تروریست‌ها دفاع کنند یا به انکار تروریستی بودن واقعه بپردازند اما این انکار یا جابه‌جایی قربانی و جانی، در سطح رسانه‌های غیررسمی‌تر، از جمله شبکه‌های اجتماعی پی گرفته می‌شود. کسانی که به‌عنوان میهمانان همین رسانه‌های رسمی به شهرت رسیده‌اند، می‌توانند حالا به‌عنوان نظر شخصی خودشان در شبکه‌های اجتماعی به انکار تروریستی بودن یک حمله بپردازند یا مسبب اصلی آن را کسان دیگری جلوه بدهند. چیزی که به آنها در این زمینه کمک می‌کند، سکوت کسانی است که جامعه را به واکنش‌های متعددشان در موارد مختلف عادت داده‌اند، اما در این لحظه مقتضی، به شکل معنادار و جهت‌داری، چیزی نمی‌گویند. چهره‌های مشهور که عموما آنها را به‌عنوان سلبریتی می‌شناسیم، از این جمله‌اند. 
در جزوه راهنمایی که به صورت تحقیقی توسط یونسکو برای اصحاب رسانه تهیه شده تا با پدیده تروریسم و نوع پوشش رسانه‌ای آن آشنا شوند، آمده است: «پوشش رسانه‌ای ترور، تا چه حد به نفع ترس‌آفرینان است و تا چه حد پوشش به سمت روایت موجود یا ایده رایج درباره اینکه «تروریست کیست» منحرف می‌شود؟ مطمئنا کلمات استفاده شده، مثال‌های ذکر شده و تصاویر نمایش داده شده باید اطلاع‌رسانی کنند و نه اینکه صرفا هیجان‌انگیز باشند. برخی تحقیقات نشان می‌دهند که با کنترل عوامل دیگر (و پوشش عمدا ضعیف بعضی از اخبار ترور)، حمله‌ای که توسط مسلمانان انجام می‌شود به‌طور قابل‌توجهی بیش از سایر حملات تروریستی پوشش داده می‌شود و توجه زیادی به حملات در کشورهای غربی وجود دارد. این در حالی است که ۹۶ درصد از قربانیان تروریسم در سال ۲۰۱۶ در آفریقا، خاورمیانه یا آسیای جنوبی بودند.»
کم و بیش همه در این ایام از حجم حیرت‌انگیز توجهی که رسانه‌های غربی نسبت به اتفاقات خیابانی ایران شد، باخبر هستند اما سکوت در برابر حادثه خون‌بار شیراز که به دلیل میزان کشته‌ها و شقاوت‌آمیز بودن آن، قابل چشم‌پوشی نبود، یا تبعید خبر به بخش‌های بسیار کم‌اهمیت‌تر رسانه‌ها، چیزی جز همین مهندسی تعمدی که در گزارش یونسکو آمده نیست. در ادامه همین گزارش آمده است: «ما ممکن است نتوانیم هر بار از تروریسم جلوگیری کنیم، اما چیزی که بر آن کنترل داریم واکنش‌هایمان است. واکنش‌هایی برای اینکه اجازه ندهیم ما را به زندگی در ترس، پرورش تعصبات و نفرت یا خاموش کردن صداهای مشروع تحریک کنند. به عبارت دیگر، برای اینکه اجازه ندهیم ترور همه پیشرفت‌هایی را که در دموکراسی، آزادی بیان و حقوق بشر در سرتاسر جهان به دست آورده‌ایم از بین ببرد. در غیر این صورت، ما با این خطر مواجهیم که در زمین کسانی که در تروریسم دست دارند، بازی کنیم و همچنین در زمین دیگرانی که حملات را برای توجیه سوءظن، قطبی‌سازی و نقض حقوق، تبدیل به ابزار خودشان می‌کنند. در این زمینه، رسانه‌ها می‌توانند بهتر عمل کنند.»
سکوت تعمدی و جهت‌دار چهره‌های مشهور از جمله سلبریتی‌ها هم در مسیر یاری‌رسانی به همان تشکیک‌های ارتدادی و خطرناک در فضای مجازی است که راجع‌به علت و عوامل ترور انجام می‌شوند. کسی که رسانه‌ای رسمی دارد یا در داخل به‌عنوان چهرهای ورزشی و هنری فعالیت می‌کند، قطعا قادر نیست مثل آن فعالان نامدار یا بی‌نام مجازی منشأ ترور را زیر سوال ببرد و نهایتا کاری که می‌تواند بکند همین سکوت معنادار یا اعلام موضع مبهم است. آنها در حال حاضر دارند همین کار را می‌کنند. وضعیت جامعه بسیار ملتهب است و یک گروه اجتماعی به‌خصوص از احساسات اولیه بخش بزرگ‌تری از جامعه استفاده کرده تا فضا را به سمت رادیکال شدن ببرد. این وضعیت ملتهب پایان خواهد یافت و کسانی که تحت تاثیر این ضعف فراموش کرده‌اند که بعضی اصول را باید رعایت کنند، در آینده کارنامه‌ای نامعتبرتر از گذشته پیدا خواهند کرد. در همین شش سال گذشته می‌شود سیر نزولی را در اعتبار چهره‌هایی که معروف به سلبریتی هستند دید. آنها هر بار در بزنگاه‌های حساس، براساس یک جو عمومی، تصمیمات و مواضعی گرفته‌اند که شاید در همان روزها از سمت جامعه یا بخشی از جامعه هم حمایت می‌شد اما در بلندمدت همین موضع‌گیری‌ها به ضررشان شد و اعتبار آنها را فرو ریخت. این‌بار هم اگر به فضای عمومی مواضعی که چنین چهره‌هایی گرفته‌اند نگاه کنیم، خواهیم دید آنها در چنین دامی افتاده‌اند و شاید در حال هدر دادن ته‌مانده اعتبار و محبوبیت‌شان باشند.

مرتبط ها