در این روزها که برخی آن را پساآشوب میدانند، یا هر مقطع حساس دیگری که کشور درگیر التهابات ناشی از آشوب و ناآرامیهایی میشود، سنتهای رایج بین مسئولان خود را نشان میدهد. یکی از نامبارکترینِ این سنتها «صحبت کردن» است، صحبت کردنی که به تشدید التهابات کشور میانجامد. کم از این صحبتها در تاریخ نداشتهایم که مسئولی حرفی بر زبان آورده و شرایط کشور را از آنچه بوده وخیمتر کرده یا موجب سر باز کردن زخمی کهنه شده. برعکسش هم بوده؛ همان زمانی که برخی مسئولان در دهه 60 و در بحبوحه جنگ بهگونهای با سخنان خود شرایط ملتهب جامعه را آرام میکردند، که گویی نه خانی آمده و نه خانی رفته. با این حال، اما برخی مسئولان نه تاریخ میخوانند و نه به دنبال آرام کردن جامعهاند، این مساله هم مختص این دولت و آن دولت نیست، اتفاقا وجه اشتراک اکثر دولتها از دهه 70 به بعد است. بازخوانی صحبتها از دهه 70 تا پایان دهه 90 مجالی دیگر میطلبد، اما اکنون شاید با پرداختن به مواضع این روزهای برخی مسئولان بتوان از التهاب بیشتر جامعه جلوگیری کرد.
صبح چهارشنبه 27 مهر، عیسی زارعپور، وزیر ارتباطات در حاشیه جلسه هیات دولت در حالی از غیرمجاز بودن و جرمانگاری فیلترشکن سخن گفت که التهابات جامعه پس از فوت مهسا امینی و اغتشاشات و هجمه رسانههای غربی فروکش نکرده. از طرفی هم شرایط بهگونهای پیش رفت که مسئولان برای کنترل اغتشاشات، بهناچار به فیلترینگ شبکههای مجازی و همهگیری چون اینستاگرام دست زدند، از این رو التهابات ناشی از تعطیلی و کسادی کسبوکار بسیاری از مردم هم بر فضای جامعه حاکم است. با این حال، وزیر ارتباطات بدون درنظر گرفتن همه این شرایط میگوید: «استفاده از ابزارهای موسوم به فیلترشکن یا VPN ، برای دستگاهها و گوشیها آسیبپذیریهای جدی بهدنبال خواهد داشت. چون راه رخنه هکرها را به گوشیهای مردم تسهیل میکند. بنابراین بهعنوان یک کارشناس به مردم عزیز توصیه میکنم تا آنجایی که میتوانند از این ابزارها استفاده نکنند.»
او در ادامه صحبتهای خود به پاسخ این پرسش پرداخت که آیا فروش فیلترشکن یا کسب درآمد از آن مجاز است یا خیر؟ گفت: «ببینید غیرمجاز است، منتها متاسفانه استفاده از فیلترشکن جرمانگاری نشده و الان البته دارد تلاشهایی صورت میگیرد که این مساله بهسرعت علاوهبر غیرمجاز بودن، جرمانگاری هم بشود که بههرحال جزو وظایف بنده هم نیست و طبیعتا نهادهای مربوطه باید دنبال کنند، اما مهم این است که استفاده از اینها باعث ایجاد ناامنی در ادوات و ابزارهای ارتباطی مردم خواهد شد.»
این صحبتهای وزیر بهسرعت منتشر شد. البته بعد از آن وزیر ارتباطات صحبت خود را اصلاح کرد و اعلام کرد: «فروش فیلترشکن و کسب درآمد از آن غیرمجاز است، ولی نسبت به آن جرمانگاری نشده است.» اگرچه همین که وزیر صحبت خود را اصلاح کرده، نکته مثبتی است اما آنچه اکنون از گفته وزیر باقی مانده همان صحبت اولیه است نه صحبت اصلاحی؛ چراکه شرایط کشور که ملتهب باشد، توجهها بیشتر به حرف اول جلب میشود تا اصلاحیههای دوم و سوم.
البته اینگونه صحبتها مختص وزیر ارتباطات یا اعضای دولت نیست بلکه حتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم سهم بسیاری از التهابات شرایط سیاسی و اجتماعی این روزها دارند. موید این مساله، صحبتهای سیدکاظم موسوی، نماینده مردم اردبیل در مجلس است. بعد از فوت اسرا پناهی، دختر ادبیلی که رسانههای معاند قصد داشتند مرگ او را «کشتهسازی» جلوه دهند تا فضای سیاسی و اجتماعی ایران را ملتهب کنند، سیدکاظم موسوی در مصاحبه با سایت دیدهبان ایران در جهتی که آن رسانهها میخواستند حرکت کرد و گفت: «این دختر اصلا دانشآموز نبوده و بر سر اتفاقی که رخ داده، با خوردن قرص خودکشی کرده است. اصلا به جهنم که قرص خورده و مرده است!» البته پس از انتشار این مصاحبه موسوی اعلام کرد این سخنان را بیان نکرده است اما همان مسالهای که درباره صحبت زارعپور صادق بود، درباره صحبت موسوی هم هست، یعنی روایت اول بیشتر بین مردم دستبهدست میشود تا روایت ثانویه.
اینها تنها دو نمونه بارز این روزها بودند اما طی یک ماه گذشته، فهرستی از صحبتهای نابجای برخی مسئولان روی هم انبار شده که هرکدام آتشی بر احساسات مردم زده است. مثلا صحبتهای نابجای دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر، محمدصالح هاشمیگلپایگانی درباره اعمال قوانین جدید برای حجاب یا توییتهای بیمورد مصطفی میرسلیم، نماینده مردم تهران در مجلس درباره فریبخوردگان و شرایط کشور، یا صحبت بیملاحظه نماینده قم، مجتبی ذوالنور درباره قانونی بودن گشت ارشاد و مجازات شلاق برای بیحجابی، یا صحبت حسین کچوئیان، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در برنامه جهانآرا که بدون درنظر گرفتن زمان و شرایط کشور زده شد، نهتنها به بهبود شرایط کشور کمک نکرده، بلکه پسلرزههایی دارد که بعدها در شکاف بین مردم و حاکمیت خود را نشان میدهد.
میدان و پاس گل را با هم تقدیم نکنیم
از زمان شکلگیری اعتراضات 1401 بهوضوح شاهد اتخاذ یک رویکرد منسجم ضدایرانی توسط رسانههای غربی هستیم. شایعهپراکنی و بزرگنمایی اتفاقات، دو ابزاری هستند که این رسانهها بهطور مداوم از آن بهره برده تا با ایجاد نفرت و خشم آتش اعتراضات را برافروخته کرده و تنور اغتشاشات را داغ نگه دارند. گاف شبکه ایراناینترنشنال که در زیرنویس پخش زنده خود عبارت «تیتر فعلا این باشه» را از ابتدای یک خبر غلوآمیز درباره آمار کشته و زخمیشدگان ماجرای اوین حذف نکرده بود شاهد مثال خوبی برای اثبات رویکرد آشوبطلبانه این رسانههاست. این اما تنها یک تکه از پازل ایجاد نفرت در افکار عمومی است. رویکرد تهاجمی و آماتوری ایراناینترنشنال زمانی با ضریب بیشتری قدرت اثرگذاری پیدا میکند که جبهه مدافعان یک میدان خالی از استدلال را دراختیار رسانههای معاند گذاشته و با اظهارات هیجانی پاس گل را نیز خود به این رسانهها بدهند. ارائه روایات ناقص و غلط، حضور دیرهنگام در میدان روایت و متناقضگویی مسئولان امر، عناصر اصلی هستند که باعث میشوند فضا برای مانور رسانههای آشوبطلب فراهم شده و آنها با قدرت بیشتری مسیر دروغپردازی و دامن زدن به شایعات را در پیش بگیرند. ارائه روایات متناقض از ماجرای اوین و گزارش دیرهنگام مجلس از ماجرای فوت مهسا امینی نمونههایی از عملکرد غلط متاثر از عناصر یادشده است که پیش از این در «فرهیختگان» به آنها پرداختهایم. خلا روایت البته تنها میدانی برای جعل روایت است. روایت جعلی برای اینکه بتواند قدرت باورپذیری پیدا کند نیاز به یک عامل مکمل نیز دارد. اظهارنظرهای غیرضروری مسئولان، استدلالهای غیرمنطقی و توهین به منتقدان در این میدان خالی از روایت حکم پاس گلی را دارند که برای تکمیل پروژه دروغپردازی و باورپذیری مطالب جعلی به کار گرفته میشوند. آرشیو رسانههای معاند پر است از نقلقولهای تقطیع و تحریفشده مسئولان که با هدف ایجاد برافروختگی در افکار عمومی منتشر شده است. در این بین اما موارد متعددی از اظهارنظرهای غلط نیز وجود دارد که نیاز به هیچ تقطیع و برشی توسط رسانههای معاند نداشته و انتشار بدون روتوش آن بهترین کمک برای ایجاد عصبانیت است که نمونههایی از آن را در این گزارش مرور کردیم.
تریبون فحاشی تعطیل!
تقابل با جبهه رسانهای گستردهای که علیه کشور فعال شده زمانی میسر است که اولا یک باور عمومی نسبت به جنگ رسانهای در بدنه حکمرانی به وجود آید و ثانیا کنشگری در این میدان نیز فکرشده و مبتنیبر طرحریزی باشد. ورود بدون قاعده مسئولان در عرصه رسانه و طرح اظهارات هیجانزدهای که صرفا تشدید دوقطبیهای اجتماعی را هدف گرفته این گزاره را بازنمایی میکند که در باور برخی عبارت «جنگ رسانهای» صرفا جنبه شعاری پیدا کرده و درکی نسبت به ماهیت آن وجود ندارد. از آنجایی که رسانههای معاند سوءاستفاده از اظهارات مسئولان را بهعنوان یکی از مهمترین اهرمهای ایجاد تنش به کار گرفتهاند جلوگیری از اظهارات حساسیتبرانگیز مسئولان و تذکر به چهرههایی که بر آتش تنش میدمند، امری ضروری به نظر میرسد؛ چراکه حداقلیترین شرط کنشگری برای مهار بحرانها این است که خود منجر به تشدید بحران نشود.