کد خبر: 74927

چرا همچنان در ارائه روایت نخست از ماجراهای حساس دست برتر را نداریم؟

حضور در جنگ روایت با پیژامه و رکابی

 مجلس سرانجام بعد از حدود یک‌ماه از ماجرای مهسا امینی روز یکشنبه 24 مهرماه گزارش خود درباره ماجرا را ارائه داده و به روایت ماوقع نشسته است.

 مجلس سرانجام بعد از حدود یک‌ماه از ماجرای مهسا امینی روز یکشنبه 24 مهرماه گزارش خود درباره ماجرا را ارائه داده و به روایت ماوقع نشسته است. آیا تاکنون این گزارش را خوانده‌اید؟ شاید اگر چنین گزارشی روز اول یا حداقل در سه روز اول منتشر می‌شد پرسیدن این سوال مضحک به‌نظر می‌رسید؛ چراکه در روزهای ابتدایی عطش بیشتری برای شنیدن روایات دسته اول و رسمی وجود داشت اما حالا بعد از گذشت یک‌ماه آنقدر روایت و خبر از ماجرا منتشر شده که جذابیتی برای شنیدن همان روایات به زبانی دیگر وجود ندارد و باید به مخاطب حق داد که محتوای گزارش مجلس را نخوانده یا حتی از انتشار چنین گزارشی نیز بی‌اطلاع باشد. علاوه‌بر دیرهنگام بودن انتشار گزارش، آنچه باعث می‌شود روایت مجلس با ضریب بیشتری از موضوعیت بیفتد ارائه اطلاعات تکراری است که پیش از این نیز مراجع رسمی و غیررسمی آن را گفته بودند. در جمع‌بندی این گزارش آمده است: «هیچ‌گونه ضرب و جرح و برخورد فیزیکی در مواجهه، انتقال و استقرار مرحومه خانم امینی در محل پلیس امنیت عمومی صورت نگرفته است. با توجه به گزارش پزشکی‌قانونی کشور (مبتنی‌بر سوابق بیمارستانی، انجام معاینه ظاهری، کالبدگشایی، نمونه‌برداری، انجام آزمایش‌های تخصصی) اعلام می‌دارد فوت نام‌برده بر اثر برخورد فیزیکی، ضرب‌و‌شتم یا اصابت هرگونه ضربه به وی نبوده است.» اگر بخواهیم درمورد کارکرد گزارش دیرهنگام مجلس سوال کنیم، ارائه اطلاعات جدید از ماجرا پاسخ درستی به این سوال نیست؛ چراکه محتوای این گزارش پیش از این در رسانه‌ها بیان شده و 290 نماینده مجلس صرفا آنها را درکنار هم قرار داده و مجددا بازگو کرده‌اند. این گزاره که روایت مجلس به‌دلیل جایگاه بهارستان به‌عنوان روایت واقعی سندیت دارد نیز از آن جهت پاسخی کافی محسوب نمی‌شود که پیش از این هم چندین نهاد رسمی مرتبط با مساله روایت خود را از فوت مهسا امینی ارائه داده‌اند و خود مجلس نیز با استناد به گزارش‌های همین نهادها اعلام موضع کرده است. درکنار هم قرار دادن گزارش‌های منتشرشده سایر نهادها توسط مجلس آن هم یک‌ماه بعد از واقعه شاید به تکمیل آرشیو بهارستان کمک کند اما در پروژه اقناع‌سازی افکار عمومی نمی‌تواند موثر واقع شود. مجلس اگرچه به‌درستی اظهارات بدون‌تحقیق و خلاف واقع را عامل جریحه‌دار شدن احساسات مردم و زمینه‌ساز سوءاستفاده معاندان خوانده اما واضح است که چنین اظهاراتی در خلأ روایت واقعی فرصت بیشتری برای دیده شدن پیدا می‌کنند. در ماجرای فوت مهسا امینی که به بهانه‌ای برای معاندان داخلی و خارجی تبدیل شد تا یک‌ماه کشور را درگیر آشوب و اغتشاش کنند، این توقع می‌رفت که نمایندگان مجلس با رویکردی فعالانه در میدان حضور یابند و از ظرفیت خود برای اقناع افکار عمومی بهره ببرند. رویکردی که اکتفا به ارائه گزارشی دیرهنگام و شنیده‌شده هیچ قرابتی با آن ندارد. به انتظار نشستن برای پایان ماجرا دست فرمان غلطی است که بهارستان نمی‌تواند با استفاده از آن افکار عمومی را قانع کند و بهتر است در ماجراهای مشابه به این شیوه وارد میدان روایت نشود، البته اگر اساسا چنین نقشی را برای خودش قائل باشد. بعد از ماجرای مهسا امینی جریان رسانه‌ای معاندان با استفاده از یک طراحی پیشینی اقدام به جعل روایت درمورد حوادث مختلف کرده‌اند. در شماره‌های پیشین «فرهیختگان» به شرح این روایت‌سازی پرداخته‌ایم. ماجرای خودکشی نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیل‌زاده و اخیرا نیز اسرا پناهی سه‌نمونه از اتفاقاتی است که همزمانی آنها با اغتشاشات به‌وجود‌آمده و خلأ روایت رسمی درمورد آنها در ساعت اولیه انتشار خبر باعث شد رسانه‌های معاند فرصت را غنیمت بشمارند و با دروغ‌پردازی افکار عمومی را جهت‌دهی کنند. فراهم بودن بستر شایعه‌پراکنی سبب شد طراحان پشت اغتشاشات، اجرای سناریوهایی همچون آتش‌سوزی زندان اوین را در دستورکار قرار دهند و برای پروژه  خود خبرسازی کنند. اقدامی که باعث شد بایدن نیز برای بهره‌جویی از فضای به‌وجود‌آمده تحریک شود و هیجان‌زده حمایتش را از اغتشاشگران اعلام کند. در چنین فضایی که جبهه معاندان ابتکار عمل را در دست گرفته و آشوب‌سازی را در خدمت رسانه قرار داده، به انتظار نشستن و واکنش منفعلانه صرفا‌ انگیزه‌ای برای تکرار سناریوی جو‌سازی است. دستگاه‌های مختلف باید با درک این واقعیت که یک جبهه منسجم دربرابر ایران برای یافتن و ساختن بهانه اغتشاش بسیج شده، پیش‌دستانه سراغ روایت کامل ماجرا بروند و از این طریق بستر موج‌سواری رسانه‌های فرصت‌طلب را از بین ببرند. در شرایطی که بی‌خبری مهم‌ترین اهرم برای فعال کردن آتش اغتشاشات است، برخورد امنیتی و مواجهه سربسته با اخبار باعث می‌شود رسانه‌های ضدایرانی با دست بازتری آشوب‌های خیالی را در خدمت اخبار به کار بگیرند. درحالی‌که یک‌ماه از اغتشاشات می‌گذرد و تئاتر رسانه‌ای معاندان نیز هربار تکرار می‌شود، بی‌توجهی به لزوم زودهنگام روایت خلئی را به‌وجود آورده و ما هربار از این خلأ گزیده می‌شویم. 

    اخبار را در اوین حبس نکنیم
بعد از انتشار خبر آتش‌سوزی زندان اوین در اثر درگیری بین دو گروه از زندانیان آن هم در وسط آتش اغتشاشات، بلافاصله این گمانه که احتمالا یک طرح‌ریزی پشت قضیه است تا رسانه‌های خارج‌نشین بتوانند از نام اوین به‌نفع شلوغ کردن خیابان تیتر بزنند، مطرح شد. انتشار این خبر در ساعات پایانی روز شنبه 23 مهرماه این قدرت را داشت تا مضحکه شدن فراخوان‌های فانتزی و غیرواقعی جریان معاندان را به حاشیه ببرد. درحالی‌که رسانه‌های غربی به‌دنبال به آتش کشیدن افکارعمومی بودند و هیجان‌زده گاف می‌دادند که «تیتر فعلا این باشه؛ چهل کشته و بیش از صد زخمی) انتشار اخبار تعجب‌آوری همچون کشته شدن زندانیان فراری در اثر عبور از روی میدان مین از رسانه‌های رسمی نیز بر آتش ایجادشده نفت می‌ریخت. ورود بایدن به میدان اعتراضات احتمال برنامه‌ریزی پیشینی برای آتش زدن اوین را قوت بخشید. جو بایدن در جریان یک سخنرانی در پاسخ به پرسش خبرنگاری درباره حوادث شنبه‌شب در زندان اوین ایران با ذوق‌زدگی گفت: «باید اعتراف کنم از شجاعت مردان و زنانی که به خیابان‌ها آمده‌اند، شگفت‌‌زده شده‌ام.» او در ادامه با سخنانی تهدیدآمیز مدعی شد: «این روند تا مدت‌هاى بسیار طولانى متوقف نمى‌شود.» درحالی‌که همه گزاره‌ها خبر از یک سناریو‌سازی می‌داد، دادستان تهران این احتمال را رد کرد و گفت: «درگیری امروز زندانیان هیچ ارتباطی با اغتشاشات اخیر ندارد و اساسا بند مرتبط با زندانیان امنیتی از بندهای سارقان و محکومان مالی -که آتش و درگیری آنجا رخ داده- جداست و با آن فاصله دارد.» اظهارات دیروز رئیس قوه قضائیه اما کاملا برخلاف آن چیزی است که دادستان تهران از روایت گفته است. اژه‌ای روز گذشته در جریان جلسه شورای‌عالی قوه قضائیه گفت: «آنچه در زندان اوین رخ داد جنایتی بود که به‌دست عده معدودی از عوامل دشمن صورت گرفت؛ در جریان این جنایت شاهد بودیم که عده اندکی اقدام به آتش زدن کارگاهی کردند که به‌منظور اشتغالزایی زندانیان و کمک به خانواده آنها دایر شده بود؛ در جریان این حادثه، سالن اجتماعاتی را آتش زدند که با هدف شکوفایی استعدادها و آموزش زندانیان ایجاد شده بود.» مطابق آنچه یکشنبه درمورد جنایت اوین توسط مرکز رسانه‌ای قوه قضائیه منتشر شد، آمده است: «درپی درگیری شنبه‌شب بین برخی از زندانیان بند ویژه سرقت و محکومیت‌های مالی زندان اوین و آتش‌سوزی پیش‌آمده در کارگاه خیاطی این زندان چهارنفر از زندانیان بر اثر استنشاق دود ناشی از آتش‌سوزی‌ها درگذشتند و ۶۱ زندانی نیز مجروح شدند. هر چهار زندانی فوت‌شده جزء محکومان ناشی از سرقت بودند که در زندان اوین دوران محکومیت خود را طی می‌کردند. مطابق این گزارش حال چهار زندانی نیز وخیم گزارش شده است.» در اخبار روز گذشته نیز اعلام شده چهار زندانی که پیش از این حال آنها وخیم گزارش شده بود، جان خود را از دست دادند. واضح است که روایت اوین صرفا با اعلام آمار کشته‌ها و زخمی‌ها تکمیل نشده و ابهامات آن همچنان در ذهن مخاطبان باقی می‌ماند. این خلأ روایت در روزهای اولیه را رسانه‌های معاند در دست گرفته‌اند و بلافاصله به‌دنبال یک ایده دیگر برای روایت‌پردازی می‌روند. آن زمان دیگر اوین خبر داغی نیست که مجلس سراغ آن برود و توقع داشته باشد گزارش مبسوط مرجع اخبار قرار بگیرد.

    بیداری بعد از بلوا
کشته شدن یک دانش‌آموز در اثر هجوم نیروهای امنیتی به مدرسه‌ای در اردبیل یک خبر غیرواقعی بود که ابتدا یک کانال تلگرامی منتسب به شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان منتشر کرده و در آن آورده بود: «در روز پنجشنبه ۲۱‌مهرماه، در اردبیل، بعد از آنکه تعدادی از دانش‌آموزان دختر در دبیرستان شاهد دست به اعتراض زده و شعارهایی در اعتراض به وضعیت موجود سر دادند، نیروهای لباس‌شخصی به این مدرسه حمله کرده و بعد از ضرب‌و‌شتم دانش‌آموزان تعدادی از آنها را دستگیر کرده‌اند. همچنین نیروهای لباس‌شخصی تعدادی از والدین دانش‌آموزان را نیز مورد‌حمله قرار دادند. شاهدان عینی گفته‌اند که نزدیک به ۱۰ نفر از دانش‌آموزان زخمی شده‌‌اند و برای مداوا به بیمارستان فاطمی منتقل شده‌اند. ۷ تن از دانش‌آموزان نیز با همکاری مدیر مدرسه به نیروهای امنیتی تحویل داده شده‌اند که هیچ‌گونه خبری از محل نگه‌داری آنان وجود ندارد.» این کانال در ادامه طی خبر تکمیلی بابت انتشار این خبر عذرخواهی کرد و اعلام کرد در‌حال پیگیری و بررسی صحت‌وسقم خبر است. خبر جعلی کشته شدن اسرا پناهی با هشتگ اردبیل باعث شد این شهر روز شنبه شاهد اعتراضاتی پراکنده باشد. مطابق بررسی‌های «فرهیختگان» روز پنجشنبه در یکی از مدارس شاهد واقع در شهر اردبیل یک درگیری بین اولیای دانش‌آموزان و مسئولان مدرسه رخ می‌دهد و اصلا دانش‌آموزی در این درگیری دخیل نبوده است. اسرا پناهی نیز نه‌تنها دانش‌آموز این مدرسه نبوده بلکه در هیچ مدرسه دیگری نیز مشغول به تحصیل نبوده است. از آنجایی که چند وقت پیش پدر اسرا پناهی جان خود را ازدست داده و وی نیز متاثر از این امر شرایط روحی مساعدی نداشته به مدرسه نمی‌رود. یعنی اساسا دانش‌آموز نبوده است. ضمن اینکه مدرسه شاهد محل تحصیل خانواده‌های ایثارگران بوده و اسرا پناهی نمی‌توانسته در آن ثبت‌نام کند. در مصاحبه‌ای که عموی وی با رسانه‌ها داشته ماجرا این‌گونه از زبان او روایت شده است که اسرا پناهی در منزل شخصی حال جسمی‌اش بد شده، به بیمارستان منتقل شده و در بیمارستان فوت می‌کند. روایت نقل‌شده از جانب عموی اسرا پناهی کاملا برخلاف ادعای جعلی کشته شدن وی در مدرسه است. این خبر جعلی حدود یک‌هفته در شبکه‌های اجتماعی دست‌‌به‌دست می‌شد و شهر اردبیل نیز متاثر از این اخبار روز شنبه شاهد تجمعات اعتراضی بود و بعد از این تجمعات، روایت حادثه رخ‌داده در دستورکار قرار داده شد. حال اینکه در همین زمان جبهه معاندها سناریوی اوین را در دستورکار داشتند تا بتوانند یک ماجرای دیگر برای آشوب رسانه‌ای خود علم کنند. 

مرتبط ها