این روزها یک سال از عمر سازمان سینمایی در مدیریت جدید میگذرد. سال گذشته و در واپسین روزهای شهریورماه، نام محمد خزاعی بهعنوان یکی از جدیترین گزینههای تصدی صندلی ریاست سازمان سینمایی، مطرح شد و در نیمه نخست مهرماه بود که این گمانهها بهواقعیت پیوست تا 8 سال پس از رفتن جواد شمقدری، سازمان سینمایی، بار دیگر یک سینماگر را در راس مدیریت خود ببیند. البته که در همان اخبار غیررسمی، مطالبی راجعبه مخالفت خزاعی با قبول این پست نیز منتشرشد. حالوروز سینما در آن دوران، تعریف چندانی نداشت. سینمایی که مختصات نگرانکننده آن، مشتمل بود بر سینماهای عموما تعطیل و سینمادارانی که بدون کوچکترین حمایتی، پرسنل خود را اخراج میکردند و آمار فیلمهای منتظر اکران، روزبهروز بیشتر میشد تا جاییکه تعداد آن، از ۲۰۰ فیلم فراتر رفت. همین یک عامل خود برای به تعطیلی کشاندن چندساله سینما کافی بود.
معیشت اهالی هنر بهکف رسید و صدای اعتراضها از کسانی بلند شد که تا آن روز با آبروداری، تلاش داشتند کسی متوجه ابعاد زندگی آنها نشود. میزان فروش سالیانه سالنهای سینمای ایران به ۲ میلیارد تومان رسید و همهچیز آماده یک سقوط آزاد کامل و ابتلا به یک مصیبت چندساله بود.
کاملا مشخص بود که در چنین شرایطی، بسیاری از گزینههای مدیریت بر سازمان سینمایی، چندان علاقهای به قرارگرفتن در چنین جایگاهی نداشته باشند. قرعه کارشناسیشده وزیر ارشاد بهنام محمد خزاعی افتاد تا وی در مهرماه ۱۴۰۰ بهعنوان پنجمین رئیس سازمان سینمایی منصوب شود.
نقاط مثبت مدیریت خزاعی
انتخاب خزاعی، امیدواریهای بسیاری را درمیان سینماگران بهوجود آورد. بسیاری از سینماگران، از اینکه ریاست اجراییترین نهاد سینمایی کشور، پس از ۸ سال چرخش در دستان غیرسینماییها، به یک سینماگر رسیده، خرسند بودند و امیدواری بسیاری برای رهایی از این وضعیت بهوجود آمد.
خزاعی در نخستین گام، با مسئولان وزارت بهداشت تعامل برقرارکرد و توانست تعطیلیهای کرونایی سینماها را بهمیزان قابل توجهی کاهش دهد. وی در گام بعدی، مسئولان بهداشت را متوجه امنیت بالای سینماها در موضوع کرونا کرد و با رایزنیهای خود، ظرفیت اشغال سینماها را که تا ۵۰درصد تقلیل یافته بود، به ۷۵درصد افزایش داد. این دو اقدام راهبردی که زمینه را برای بازگشایی گسترده سینماها و استفاده از حداکثر ظرفیت فراهم کرد، یک رونق نسبی را در سینماها بهوجود آورد. ضمن اینکه واکسیناسیون گسترده در کشور باعث بهبود شرایط عمومی جامعه شده بود. حالا که سینماها گشایش یافته بودند، نوبت به سروسامان دادن به وضعیت اکران رسیده بود. شورای صنفی نمایش با حمایت سازمان سینمایی، تهیهکنندگان و سرمایهگذاران بسیاری را متقاعد بهنمایش فیلم کرد تا در دو ماه ابتدایی تصدی خزاعی، ۱۵ فیلم جدید به روی پرده برود. اهمیت این موضوع زمانی مشخص میشود که بدانیم طی ۶ ماه ابتدایی سال ۱۴۰۰، تنها ۷ فیلم جدید به روی پرده رفتند که از این تعداد، تنها دینامیت موفق به فروش خوب شد و ۶ فیلم دیگر تقریبا شکست خوردند. نمایش ۱۵ فیلم جدید طی ۲ ماه نخستِ مدیریت خزاعی و اقبالی که نسبت به این آثار صورت گرفت، نهتنها اعتماد مخاطبان را برای امن بودن سینماها و ازسرگرفتن روند استقبالها جلب کرد، بلکه سرمایهداران بیشتری را برای نمایش فیلم خود ترغیب کرد. به همین دلیل است که از آن زمان بهبعد، هیچ سینمایی به دلایلی چون کرونا تعطیل نشد، میزان استقبال مخاطب، بهشکل معمول خود نزدیک شد و رشد کرد و البته بر صف فیلمهایی که خواهان اکران بودند، افزوده شد. بنابراین پنجمین مدیریت سازمان سینمایی در دولت سیزدهم در گام نخست خود موفق شد در طی دوماه، اوضاع سینما را به یک ثبات نسبی برساند.
سازمان سینمایی جدید، ضرورت بازسازی انقلابی و تحول سینما در گام دوم انقلاب را یکی از اصلیترین محورهای مدیریت خود قرارداد. در همین زمینه، تعامل با مدیران ذیربط و ایجاد روحیه اعتماد درمیان سینماگران، بهشکلی توامان به جلو پیش رفت. خزاعی در روزهای نخست مدیریت خود، از موزه سینما بازدید کرد و در جلسه شورای صنفی نمایش حاضرشد. برای احیای شورای عالی سینما، با رئیسجمهور جلسه گذاشت و برنامهای برای دیدار سرزده از هنرمندان عموما پیشکسوت تدوین کرد.
وی همچنین در ادامه فعالیتهای عامالمنفعه خود در حوزه سینما، به خواست چندین ساله طیف گستردهای از سینماگران پاسخ داد و دو جشنواره ملی و بینالمللی فجر را با یکدیگر ادغام کرد. برای حمایت از سینما، اعلام کرد که دستور تخریب هیچ سینمایی را نمیدهد و از تسهیلاتی رونمایی کرد که دراختیار سینماهای خصوصی قرار میگرفت. از دیگر جریانهایی که سازمان سینمایی، خیلی زود به آن ورود کرد، اختلاف نظرهای عمیقی بود که میان سازمان سینمایی و ساترا در زمینه اعطای مجوزها بهوجود آمده بود. جریانی که با ورود موج رسانهای، ابعاد بیشتری یافته و زمینه ایجاد حواشی گسترده فراهم شده بود. در چنین شرایطی، خزاعی ضمن تعامل با نهادهای ذیربط، ورق را تاحدود زیادی بهنفع تصدیگری سازمان سینمایی که خواست بسیاری از سینماگران کشور بود، برگرداند. دیگر اقدام مهم خزاعی در نخستین روز سومین ماه تصدی خود بر سازمان سینمایی، برگزاری نشست مشترک میان مسئولان فرهنگی و سینمایی با مسئولان اقتصادی کشور بود که طی آن، برخی مسئولان فرهنگی، جلسهای را با حضور اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس برگزار کردند. در این نشست که بهمنظور بررسی راهکارهای دستیابی به کمک و حمایت از اقتصاد هنر و سینمای ایران برگزارشد، خزاعی درخواست هزار میلیارد تومان تسهیلات را ارائه داد. یکی از سیاستهای سازمان سینمایی در دوره جدید، پایبند بودن به اصول شفافسازی و اعتمادسازی گسترده است. بر همینمبنا، خزاعی در پی شائبهها و اختلالهایی که در سامانه آرای فیلمهای محبوب مردمی جشنواره چهلم بهوجود آمده بود، سیستم رایگیری را متوقف و صادقانه اعلام کرد که بهدلیل برخی اختلالها، این بخش از جشنواره فجر، امسال برگزیدهای نخواهد داشت. از دیگر فعالیتهای سازمان سینمایی، تلاش برای تمدید معافیتهای مالیاتی هنرمندان بود. زمانی که نمایندگان مجلس برای بودجه سال ۱۴۰۱، سینماگران را واجد اعطای مالیات عنوان کردند، تلاش وزیر ارشاد و رئیس سازمان سینمایی سبب شد تا این معافیتها تمدید شود و تهدیدی از این بابت، خاطر سینماگران کشور را مکدر نکند. دیگر فعالیت بسترساز سازمان سینمایی، تهیه و تدوین برنامههای ۵ساله تحول برای بنیاد فارابی، انجمن سینمای جوان و موسسه سینماشهر بود که در نوع خود جدید محسوب میشود. این سازمان همچنین در این مدت، برنامههایی برای صدور مجوز، هدایت، حمایت و نظارت درخصوص تاسیس و فعالیت کانونها، انجمنها و موسسات و آموزشگاههای سینمایی تدوین کرد. شورای پروانه ساخت و نمایش و هیاتامنای فارابی تغییریافت و زمینه برای یک ریلگذاری گسترده فراهم شد. البته که آخرین نمونه اقدامات رئیس سازمان سینمایی طی یک سال نخست فعالیت خود، برگزاری نخستین جلسه شورای سینما بهریاست معاون اول رئیسجمهور بود که در دو دولت گذشته، بهفراموشی سپرده شده و هیچ جلسهای را برگزار نکرده بود.
نقاط منفی کارنامه خزاعی
اقدامات مثبت کارنامه خزاعی، بیشتر دایر بر مدار مسائل اجرایی بود؛ مسائلی که کارشناسی چندانی را نمیطلبید و بیش از آئیننامه، نیازمند حضوری میدانی و جهادی بود که خزاعی با دغدغه خوبی از پس آن برآمد. اما در مقابل این خواست عمومی، برخی از سیاستها نیز مورد مطالبه عمومی سینماگران و دلسوزان سینما بود که این موارد، حکم سیاستهای میانمدت و بلندمدت سازمان را داشت که متاسفانه تا بهامروز اجرایی نشده و بعید است که سازمان سینمایی در آینده نیز برنامهای برای رفع آنها داشته باشد. یکی از این موارد، ورود هوشمندانه سازمان سینمایی به موضوع فیلمسوزی است. کرونا در کنار خسارات بسیاری که به سینمای ایران وارد آورد، میتوانست یک غنیمت بزرگ برای این سینما محسوب شود و آن اینکه میتوانست در لوای یک برنامهریزی درست، از فیلمسوزی گستردهای که سالیان سال در سینمای ایران وجود داشت و عدالت را زیر سوال میبرد، جلوگیری کند.
زمانی که خزاعی بر سر کار آمد، سینما تقریبا فیلم جدید نداشت. ناوگان سینما تشنه فیلم جدید بود و میشد با یک برنامهریزی درست، زمینه ریلگذاری صحیح در مقوله اکران را فراهم آورد. اما متاسفانه این لوح سفید، با هجوم دهها فیلم مواجه شد و عنان مدیریت کار از کف رفت تا بهمانند گذشته، فیلمهای پرمخاطب، با انبوهی از سالن و زمان اکران طولانی مواجه باشند و 80درصد تولیدات نیز نه سالن چندانی بهدست آورند و نه زمان خوبی را در اکران عمومی داشته باشند. قطعا مبارزه با بحران فیلمسوزی برای رئیس سازمان سینمایی که خود از سینماگران این مملکت است، یک مطالبه جدی بود که متاسفانه به شکلی حرفهای با آن برخورد نشد. نوع برخوردی که با شورای صنفی نمایش گذشته شد نیز از دیگر موارد عجیبی است که حاشیههایی را برای سازمان سینمایی بهوجود آورد. شورای صنفی که در دوران کرونا، عملکرد قابل دفاعی داشت و تلاش بسیار انجام داد تا رونق به سینماها بازگردانده شود، در یک تصمیم عجیب منحل شد و پیشنیاز این انحلال، دخالت عجیب در تصمیمات آنها بود. به این ترتیب که سازمان سینمایی، در اکران نوروزی مصوب شورای صنفی نمایش دستبرد و 2 فیلم علفزار و لامینور را از این چرخه حذف کرد. سپس حکم به انحلال این شورا داد و شورای راهبردی اکران را بهراه انداخت که اعضای آن پس از مدتی استعفا دادند و موج دیگری از حواشی را درپی داشت تا اینکه کار به شورای صنفی جدید رسید. این دگردیسی از شورای صنفی نمایش قبلی به شورای صنفی جدید، موجی از حواشی را بهوجود آورد که شاید از سینماگری چون محمد خزاعی، انتظار آن نمیرفت.
یکی از اتفاقات عجیبی که در سازمان سینمایی دوره محمد خزاعی شکلگرفت، رسانهایکردن موضوع نظارت سختگیرانه در پروسه شورای پروانه ساخت و شورای پروانه نمایش بود. در کنار این خبرسازی، این مورد نیز منتشرشد که برخی فیلمهای دارای مجوز دولت قبلی نیز برای نمایش، باید مورد بازنگری قرارگرفته و همین اخبار، موج منفی گستردهای را علیه سازمان سینمایی و شخص محمد خزاعی بهراه انداخت که انتشار ویدئوی تألمبار داریوش مهرجویی، سنگینی این فضا را دوچندان کرد.
البته که در رسانهای کردن این اخبار، شیطنتهایی وجود داشت و آنمیزان سختگیری و رکود در کار نبود اما قدرمسلم آنکه سازمان سینمایی، نخواست یا نتوانست در جهت آرامکردن این فضا، توضیحات قانعکنندهای ارائه کند و درواقع نتوانست حواشی را مدیریت کند. در همان زمان، برخی سینماگران با انتشار گفتوگوهایی عنوان کردند که فیلمنامه آنها بهصورت کامل در شورای پروانه ساخت مردود شده است که انتشار این اخبار، دامنه نگرانیها را بیشتر کرد. اگرچه فوت وقت، سهم بزرگی در فراموشی تدریجی این روند داشت اما سازمان سینمایی، با عدمورود هوشمندانه خود به این غائله، نتوانست فضا را بهنفع خود برگردانده و سهمی در آرامش روانی سینما داشته باشد. موضوع خدشه به آرای مردمی جشنواره فجر سال گذشته و البته لورفتن اسامی برگزیدگان جشنواره، دو نکتهای بود که جامعه رسانهای انتظار داشتند تا خزاعی نسبت به دلجویی از سینمادوستان، اقدامات بازدارندهای در این موارد انجام دهد. درمورد خدشه به آرای مردمی، سازمان سینمایی عملا پاسخ قانعکنندهای به صدها پرسشگر این جریان نداشت و برخلاف آنچه انتظار میرفت، روشنگری خاصی در این ارتباط صورت نگرفت. در مورد لورفتن اسامی برگزیدگان نیز این وعده داده شد که سایت مذکور، برای مدتی از ارائه خدمات محروم بماند که این اتفاق، تا امروز که حدود 8 ماه از آن اتفاق میگذرد، رخ نداده تا به این ترتیب، هر 2 قولی که در روزهای آخر جشنواره فجر سال گذشته، از سوی سازمان سینمایی به دلسوزان سینمایی داده شد، تا بهامروز، رنگ واقعیت را بهخود نبیند. انتشار اسامی ممنوعالکارهای سینما نیز از دیگر اظهارات عجیبی بود که متاسفانه در فضاسازیهای بعد از جشنواره کن، بر سازمان سینمایی مستولی شد و موجی از حواشی را بهراه انداخت. شاید اگر سازمان سینمایی دراین مورد، بهمانند آنچه در اختتامیه جشنواره فجر رخ داد، سکوت اختیار میکرد، هم حواشی چندانی متوجه آن نبود و هم شکاف میان هنرمندان و مدیران سینمایی بهمانند امروز، عمیق و کمسابقه نمیشد. در جریان انفعال سازمان سینمایی، برخی رسانهها البته آتش این حاشیهها را خواباندند و با انتشار اینکه سازمان درصدد است تا هیچ هنرمندی ممنوعالکار نباشد، تا حدود بسیاری نوک تیز پیکان را از سازمان سینمایی و این جریان عجیبی که تیم مدیریت سینمایی کشور بهراه انداخته بودند، دور کردند.
امیدی که از سازمان سینمایی میرود
سینمای ایران، حالوروز چندان خوشایندی ندارد. بخشی از این ناخوشی سینما، بهطور قطع متوجه تصمیمهای سازمان سینمایی است. بهعنوان مثال در همین ناآرامیهای اخیر که سینما، بهدلیل کمکردن سانسهای خود و البته عدم مراجعه مردم به سینماها، خسارتی درحدود 25 میلیارد تومان را متحمل شده است، سازمان سینمایی هیچ اقدامی در جهت حفظ همان رونق نسبی سینماها انجام نداد و تنها در مقام تماشاگر، اجازه داد تا سینما حیات طبیعی خود را متناسب با این شرایط پشتسر بگذارد.
اقدامی که قطعا نمیتواند بهعنوان برگ برندهای در کارنامه سازمان سینمایی دولت جدید مطرح باشد. وقتی به دخالت سازمان در روزهای مقابله با کرونا و تلاش برای رونق سینما نگاه کرده و آن را با شرایط امروز مقایسه میکنیم تعجب میکنیم که چطور سازمان سینمایی در آن برهه تا آنمیزان موفق و کنشمند عمل کرد و در این زمینه که تشابه بسیاری به آن زمان دارد، تا اینمیزان منفعلانه عمل کرده و مسئولیتپذیر نبوده است.
اکنون زمانی است که وظایف سازمان سینمایی، به امری فراتر از صدور بخشنامه و آئیننامه تبدیل شده است. امروز نمیتوان از اکران سخن گفت و اینطور اندیشید که صفرتاصد مقوله اکران برعهده شورای صنفی نمایش است. سازمان سینمایی باید بهعنوان یک کاتالیزور، شورای صنفی نمایش را درجهت یک اکران چابک و هدفمند بالا ببرد. در دیگر ارکان سینما نیز نقش و وظیفه سازمان سینمایی باید به همینمیزان باشد.
وقتی حالوروز سینما خوش نیست، سازمان سینمایی باید به این مقوله ورود کرده و زمینههای احیا و بهبود آن را فراهم کند. اکنون شکاف کمسابقهای میان هنرمندان و مدیران سینمایی وجود دارد که سازمان سینمایی باید در جهت ترمیم این روابط، گامهای بلندی بردارد.
اکنون هر سه ضلع تولید، توزیع و پخش، با ناملایماتی همراه هستند و فعالان هر سه حوزه، اعتراضهایی دارند که باید به این اعتراضها پاسخ گفت و در جهت توسعه زمینههای مطلوب، گام برداشت. همچنانکه تلاش این سازمان درجهت رفع مشکل فیلمهای توقیفی میتواند زمینههای محبوبیت بیشتر آن را فراهم آورد، هر اقدام مثبت و روبهجلویی که سینماگر و سینمادار را قانع کند که سازمان سینمایی درجهت منافع آنها گام برمیدارد، سبب پیوست بیشتر و محبوبیت سازمان سینمایی در میان فعالان حوزه سینما خواهد شد. بیتعارف باید گفت که در شرایط کنونی، این احساس در میان فعالان حوزه سینما وجود ندارد و سازمان سینمایی باید با تغییر برخی مناسبات و روابط، زمینه را بهنفع خود و البته سینمای ایران بچرخاند.
زمانی که محمد خزاعی بهعناون رئیس سازمان سینمایی انتخاب شد، موجی از شادمانیها و البته امید در سینمای ایران پدید آمد. سوالی که امروز مطرح است آنکه آیا امروز، سینما به همان اندازه امیدوار است؟ و آیا سینماگران ما از تصدی کرسی سازمان سینمایی توسط محمد خزاعی، بهاندازه نخستین روزهای مهرماه 1400 شادمان هستند؟ آسیب شناسی این پرسش، جایگاه کنونی و محبوبیت سازمان سینمایی را درمیان فعالان سینمایی تا حدود بسیاری مشخص خواهد کرد.