کد خبر: 74774

روایت تشییع تریبون آزاد در دانشگاه شیراز و چند نکته

دیدگاه‌های متفاوت؛ از شعار «زن زندگی آزادی» تا فریاد‌های رادیکال‌تر دیگر که از کف دانشگاه‌ها بلند می‌شد را به تریبون دعوت کردیم تا صدایشان را رساتر و قابل فهم‌تر بیان کنند. 

ابراهیم غمخوار، دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز :با توجه به فضای التهابی و هیجانی که در اکثر دانشگاه‌های کشور حاکم بود تصمیم گرفتیم فضا را به سمت گفت‌و‌گو و شنیدن مطالبات دانشجو‌ها ببریم. برای ایجاد چنین فضایی بهترین گزینه پیش رو تریبون آزاد دانشجویی با محوریت صحبت‌های دانشجویی و شنیده‌شدن مطالبات توسط مسئولان دانشگاهی بود. 
وقتی به سراغ دانشجوهای کف دانشگاه رفتیم با مطالبه مشخص و رویه ثابتی مواجه نبودیم بلکه با دانشجویانی روبه‌رو می‌شدیم که بعد از سپری کردن دو سال آموزش مجازی در بدو ورودشان از یک سو با فضای اعتراضی پرتنش در دانشگاه و از سوی دیگر با اغتشاشات کف خیابان که فاصله‌ای تا رسیدن به داخل دانشگاه نداشت روبه‌رو شدیم. 
در چنین شرایطی دانشجوها گیج شده بودند و مطالبات اصلی به حاشیه رفته بود. فضای احساسی به منطق دانشجویی غلبه کرده بود. در بین تجمع دانشجوها کسانی بودند که فقط برای دیدن یا حضور به میدان آمده بودند. آنها بدون اینکه حرف یا غرض خاصی داشته باشند با موج هیجانی ایجادشده همراه شده بودند. دیدگاه‌های متفاوت؛ از شعار «زن زندگی آزادی» تا فریاد‌های رادیکال‌تر دیگر که از کف دانشگاه‌ها بلند می‌شد را به تریبون دعوت کردیم تا صدایشان را رساتر و قابل فهم‌تر بیان کنند. 
از شروع تبلیغات مراسم تریبون آزاد دقایقی نگذشته بود که با موج تخریبی که مشخص بود آنی نبوده و از قبل برنامه‌ریزی‌شده بود، مواجه شدیم؛ از تماس تک به تکی با دانشجویان برای دادن خبر دروغ لغو مراسم تا برداشتن پوستر‌های نصب‌شده مراسم در سطح دانشگاه. انگار عده‌ای نمی‌خواستند دانشجو حرف بزند و اصولا با وارد شدن دانشجو به یک فضای گفتمانی که براساس منطق بنا شده مشکل داشتند.  هر چه بود مراسم تریبون آزاد را برگزار کردیم. با جمعیتی که به‌مرور بر تعدادش افزوده می‌شد؛ البته اتفاقات شب قبل در دانشگاه شریف سطح تنش را بالا برده بود و شایعاتی مثل مجوز یگان ویژه برای ورود به سطح دانشگاه در کم کردن جمعیت برنامه بی‌تاثیر نبود. در خلال برنامه بودیم که با فشار مسئولان دانشگاه مجبور به انتقال فضای تریبون آزاد از تالار به میدان اصلی دانشگاه شدیم؛ بلکه شاید جمعیتی که نزدیک درب ورودی در حال شعار دادن بودند هم به ما بپیوندند و مطالبات‌شان را به‌صورت رسمی بیان کنند. از قبل همه تشکل‌ها پای کار بودند و این هماهنگی‌ها را انجام داده بودند که هرچند سطح خواسته‌های دانشجوها در بستر تریبون آزاد رادیکال باشد هیچ نیروی حراستی حق ورود ندارد و تمام روند برنامه بدون دخالت نیروهای حفاظتی در اختیار خود دانشجوها برگزار شود. با این وجود هرچه اصرار کردیم جریان معترض زیر بار نرفتند. اساتیدی برای صحبت‌کردن آمدند، ولی صدای هلهله بچه‌ها بلند‌تر بود. لاجرم بعد از آن همه تبلیغ و اصرار ما هم مثل بقیه دانشگاه‌ها چاره‌ای جز تشییع و تدفین تریبون آزاد نداشتیم، امیدوارم این دفن موقتی باشد. 
اما چند نکته:
1. دانشجو جدا از اینکه باید مشخص کند که خودش الان کجای ماجرا ایستاده، باید برای فضای بیرون دانشگاه یعنی کف جامعه هم برنامه ارائه دهد. وسط‌باز، اصطلاحی که در این روزها معمولا به گوش‌تان خورده اشاره به همین مورد دارد که دانشجو به مثابه نخبگان جامعه وظیفه دارد اوضاع را تبیین کند و انتقال‌دهنده حرف‌ها بین مردم و حاکمیت باشد. نقشی که در شرایط کنونی به‌خوبی ایفا نشد، بنابراین اوضاع کنونی با همه هزینه‌هایش تلنگر خوبی به این قشر بود که مشخص کند کجا ایستاده است. 
2. آنچه در اتفاقات روز‌های گذشته شاهدش بودیم نه جنبش بود نه انقلاب، بلکه شورشی بود اعتراض‌آمیز! البته جدای از چند روز اول و چون معمولا سطح شورش‌ها بدون یک ایده معرفتی خواه منسجم یا متکثر همراه هست حجم خشونت قابل کنترل نیست و چه‌بسا در بعضی مواقع از دست در برود، پس مبنای خشم و عقده‌گشایی در واکنش به ناکارآمدی‌های سیستم حاکم می‌شود. یک بار جرقه‌اش می‌شود بنزین، یک بار گشت ارشاد و اگر دست به اصلاح آن هم از نوع بنیادین نبریم از این جرقه‌ها با رویه کنونی بسیار است.
3. شکاف مدنی_ اجتماعی که در دهه 60 توسط افرادی مثل تاج‌زاده‌ها که امروزه پرچم آزادی بیان در دست گرفتند با ساده‌انگاری حل نمی‌شود و شورش‌های این‌چنینی به گسل‌های ایجادشده این شکاف دامن می‌زند. از اثرات دیگرش می‌توان به دوقطبی‌ای که امروزه محسوس‌تر از گذشته شده اشاره کرد که نتیجه‌اش می‌شود ایرانی دربرابر ایرانی. در ایرانستان تجزیه‌طلب‌ها منتظر ارائه راه‌حل ما ننشسته‌اند و در حال برنامه‌ریزی برای ادامه سناریوی کشته‌سازی حال یا در هواپیما یا در سیستان و کردستان هستند. پس امروز باید برای ایران فکری کرد، چون اگر ایرانی نباشد بحث درمورد بود و نبود دموکراسی، آزادی تجمع، حجاب اختیاری یا هر چیز دیگری عبث و بیهوده است. 

مرتبط ها