کد خبر: 74748

«مردم» مظلوم

دشمنان ایران، همواره در تلاش بوده‌اند تا «مردم» را مصادره کرده و گروه‌های قلیلی از جامعه را به‌جای اکثریت جا بزنند، اما باید توجه داشت که یکدست پنداشتن این جامعه و نادیده انگاشتن تنوع‌ها و اختلافات، نیز به همین اندازه آدرس غلط و تحلیل خطا به بار خواهد آورد. 

عباسی قائمی، پژوهشگر هسته افکار عمومی و تغییرات اجتماعی مرکز رشد دانشگاه امام‌صادق‌(ع):«به مردم پیوست»، «از مردمیم»، «مقابل مردم است»، «سرکوب مردم» و... جملاتی است که احتمالا در روزهای اخیر زیاد شنیده‌ایم. در گفت‌وگوهایی که توسط صداوسیما منتشر می‌شود نیز به ابهام شدید و منازعه‌ای که بر سر تصاحب این کلمه است، اشاره شده است. درحقیقت همه‌ منازعات، اعتراضات و اغتشاشات این روزها نیز در وهله‌ اول، برای تصاحب این کلمه است، برای تغییر تصوری که از آن وجود دارد.

   جامعه‌ایران؛ جامعه‌ متنوع
با مطالعه نتایج تحقیقات و پیمایش‌های اجتماعی در سال‌های گذشته، روشن می‌شود که جامعه ‌ایران از ابعاد مختلف دارای دسته‌ها و گروه‌های متفاوتی است که برخی با عنوان «شکاف» یا «گسل» اجتماعی از این چنددستگی‌ها یاد می‌کنند. هرچه باشد، مسلما جامعه‌ایرانی دارای تنوع‌های قومی، مذهبی، سیاسی و طبقاتی است. دشمنان ایران، همواره در تلاش بوده‌اند تا «مردم» را مصادره کرده و گروه‌های قلیلی از جامعه را به‌جای اکثریت جا بزنند، اما باید توجه داشت که یکدست پنداشتن این جامعه و نادیده انگاشتن تنوع‌ها و اختلافات، نیز به همین اندازه آدرس غلط و تحلیل خطا به بار خواهد آورد. 

  میل به داشتن همراه
دشمنان ایران از طرق مختلف پروژه‌ اکثریت‌‌نمایی براندازان جمهوری اسلامی را پیگیری کرده‌اند. اساسا تجمعات شهری، وسیله‌ای است برای عرض‌اندام و ابراز وجود این جمعیت‌ها، که در اکثر مواقع توسط گروه‌های اغتشاش‌گر به آشوب و ناامنی منجر می‌شود. هنگامی‌که جماعتی که دارای یک اعتقاد بوده‌اند، به‌صورت حضوری گردهم جمع می‌شوند، اساسا احساس «زیاد بودن» کرده و نسبت به آرمان و خواسته‌ خود مستحکم‌تر می‌شود که در ادبیات روانشناسی اجتماعی اثرات مختلف حضور در جمع ازجمله «همنوایی» با گروه موردبررسی قرار گرفته که در این مجال نمی‌گنجد.

  ابزارهای برساخت اکثریت
رسانه‌های خبری ماهواره‌ای و اینترنتی نیز ازجمله ابزارهای مصادره‌ مردم است. رسانه‌ها همان حس «ما زیاد هستیم» و حتی «ما بیشتر هستیم» یا به‌عبارتی «خود اکثریت پنداری» را با دروازه‌بانی هدفمند اخبار برای مخاطبان خود رقم می‌زنند. یک رسانه‌ حرفه‌ای برای ایجاد چنین حسی حتی نیاز به‌ دروغ‌پردازی و پخش تصاویر تکراری و قدیمی ندارد. تنها با تاکید بر «بخشی» از حقیقت و مسکوت گذاشتن باقی آن -که به آن چهارچوب‌بندی گفته می‌شود- احساس در اکثریت بودن به مخاطبان منتقل خواهد شد. عموم مردم از انزوا منزجر هستند و احساس همراه بودن با دیگران، یکی از مویدات ذهنی است که برای باورهای فرد در نظر گرفته می‌شود. لذا از دیدن اینکه تنها نیست «لذت» می‌برد و تمایل بیشتری به دیدن آن دارد و اخبار و اطلاعاتی را که دال بر این باشد که مخالفان آنها نیز زیاد هستند، رد کرده (اساسا مشاهده نمی‌کند) یا درصورت مشاهده طوری توجیه می‌کند تا به ساختار ذهنی قبلی او همخوانی پیدا کند. از آنجا که مشاهده‌ پیام‌هایی که باورهای فرد را رد می‌کند، احساسی منفی برای فرد به ارمغان می‌آورد، عموم مردم بین لذت و آزار، لذت را انتخاب و به مشاهده‌ برنامه‌هایی که باورهای قبلی‌شان را تایید می‌کند، عادت می‌کنند. 
شبکه‌های اجتماعی این فرآیند را به‌صورت افراطی‌تر درآورده‌اند. اگر قبلا این افراد بودند که به‌خاطر احساسات مثبت و منفی خود به انتخاب‌گری میان رسانه‌ها دست می‌زدند، حالا شبکه‌های اجتماعی به‌وسیله‌ پویش رفتارهای دقیق مخاطب خود (کدام پست‌ها را مشاهده کرد، کدام را رد کرد، روی کدام مکث کرد و...) از ابتدا تلاش می‌کند تا آنچه را او می‌پسندد، نمایش داده و از نمایش آنچه او را آزار می‌دهد، اجتناب کنند. 
اتفاقی که درنهایت می‌افتد، افتادن مخاطبان در «حباب فیلتر» یا «اتاق پژواک» است. مخاطب هرسو که می‌نگرد اطلاعات و پیام‌هایی موید ایده‌ خود می‌بیند (شاید به‌ندرت پیام‌های مخالف هم مشاهده کند) و در چنین حالتی به‌راحتی تصور می‌کند که افراد مشابه او بسیار زیاد هستند. 
ممکن است برای بسیاری این سوال پیش بیاید که با چه متر و معیاری، «حقیقت» روشن می‌شود؟ در وضعیتی که هرکدام از دسته‌های کوچک خود را اکثریت می‌پندارد، شاید نگارنده نیز در یکی از همین حباب‌ها گیر کرده و به خطا طرف مقابل را به توهم اکثریت بودن متهم می‌کند. پاسخ بسیار ساده است: افکارسنجی‌ها و مطالعات پیمایشی عمومی، در‌صورتی‌که به‌صورت روشمند و حرفه‌ای انجام پذیرند، می‌توانند تحلیل و فهم بسیار خوبی از ترکیب و چینش دسته‌های مختلف افکار عمومی نمایش دهند. البته به روش‌های پیمایشی نیز انتقاداتی وارد است که مجال پرداخت به آن نیست، اما اجمالا باید گفت این روش، در حد و اندازه‌ ادعای خود می‌تواند نمای خوبی از حقیقت باشد. 
اما متاسفانه دشمنان ایران در این جبهه نیز دست به اقداماتی زده‌اند که بیشتر به یک شوخی و نه یک شوخی معمولی بلکه یک شوخی بسیار بی‌مزه شبیه است! در یک نظرسنجی کاملا غیرعلمی و غیرحرفه‌ای که موسسه‌ «گمان» از هلند انجام داده است، به نتایج شگرفی دست ‌یافته که هر تحلیل‌گری که ذره‌ای با جامعه‌ایران آشنا باشد به سوگیری شدید آن اذعان خواهد کرد. نتایج این نظرسنجی که برای مقاصد سیاسی براندازان نظام جمهوری اسلامی، و برای نشان دادن «در اکثریت بودن» براندازان انجام‌شده، به‌صورت گسترده توسط رسانه‌های معاند نیز پوشش داده شده است. 
غرض از نگارش این یادداشت نقد این نظرسنجی نیست؛ چراکه آنقدر سوگیری آن شدید است که حتی ارزش نقد نیز برای آن متصور نیستم، اما برای نمایش عمق فاجعه دو نمونه از نتایج آن را مرور می‌کنیم: 
در یکی از سوالات این پیمایش پرسیده شده: «کدام‌یک از این طرح‌ها را به‌عنوان پرچم ملی ایران بیشتر می‌پسندید؟» که نزدیک به 50 درصد از مردم ایران پرچم شیر و خورشید دوران پهلوی را انتخاب کرده‌اند! حضور و تاثیرگذاری شدید جماعت سلطنت‌طلب در نمونه‌ اینترنتی این نظرسنجی که از طریق نرم‌افزار فیلترشکن در اسفند 1400 گردآوری ‌شده، در پاسخ به این سوال مشهود است. اما در سوال دیگر این اتفاق به‌صورت مشهودتری قابل‌مشاهده است. 
در انتهای گزارش این پیمایش، مجریان برای اعتباربخشی به نتایج خود، نتیجه‌ یکی از سوالات را با پیمایش تلفنی موسسه نظرسنجی بین‌المللی گالوپ که در دنیا از اعتبار بالایی برخوردار است، مقایسه کرده است. اختلاف فاجعه‌بار 50 درصدی نتایج این نظرسنجی با نتایج گالوپ نشان‌دهنده‌ افتضاح به‌بار‌آمده است، اما نویسندگان گزارش برای رفع‌ورجوع آن مجبور به حذف بخشی از نمونه‌ خود (که بخش اعظم آنها همان براندازان هستند) شده تا نتایج مقداری به نتایج گالوپ نزدیک‌تر شود.

   راه‌های معمول برای مقابله 
راهکار مقابله‌ عموم مردم و نظام با این تصور اشتباه نیز، غیر از مقابله‌ نیروهای نظامی با عوامل اغتشاش‌گر، و متفرق کردن تجمعات، در عرصه‌ عمومی به مسدود کردن مسیرهای ارتباطی و هماهنگی برای تجمعات معتقدان به‌نظام منحصر شده است. 
درباره‌ میزان تاثیر یا عدم تاثیر راهکار اول، یعنی محدودسازی اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها باید تحقیقی روشمند انجام گیرد که بررسی آن در این مجال نمی‌گنجد، اما به‌نظر می‌رسد ارتباط چیزی نیست که با این ابزارها مسدود شود، بلکه انسان به‌خاطر نیاز به ارتباط و با خبر شدن بالاخره راهی برای دستیابی به اطلاعات پیدا خواهد کرد. اتفاقا در چنین فضایی شرایط برای انتقال شایعات بسیار هموارتر می‌شود؛ چراکه دسترسی به منابع اصلی سخت‌تر شده، و خبرها توسط واسطه‌ها به گردش درمی‌آید. 
اما درباره‌ راهکار دوم که امسال با فواصل کم در تجمع اول و سوم مهرماه توسط جامعه‌ مذهبی- انقلابی کشور اتفاق افتاد نیز در این چهارچوب عملی برای به‌رخ کشیدن «اکثریت» خود است. این عرض‌اندام با اینکه به‌صورت موقت باعث کاهش چشمگیر تجمعات شد، اما پیام و تصویر و روایت آن به خاطر حائل رسانه‌ای ساخته‌شده به دست مخاطبان واقعی آن یعنی معترضان به‌درستی منتقل نمی‌شود، حتی اگر سازمان صداوسیما در چند بخش خبری به‌صورت مکرر روی ازدیاد جمعیت تمرکز کند. رسیدن چنین تصاویری به افرادی که درون حباب فیلتر گیر افتاده‌اند بسیار سخت است. 

  پیشنهاد و جمع‌بندی
هدف اصلی این یادداشت پیشنهاد ایجاد خودآگاهی به افکار عمومی از طریق ایجاد تفکر خود انعکاسی است. تفکر خودانعکاسی به این معنی است که افکار عمومی خود را بهتر بشناسد و ترکیب و جبهه‌بندی مختلف افکار عمومی را در مقاطع مختلف بفهمد. در‌صورتی‌که جامعه خود را بشناسد، دیگر سوءاستفاده کنندگان نمی‌توانند به‌راحتی «مردم» را مصادره کنند و گروه‌های اقلیت متوجه خواهند شد مطالبه‌ آنها مطالبه‌ چه تعداد دیگر نیز هست و به‌تعبیری، حد و اندازه‌ خود را خواهند دانست. البته مردم‌سالاری هیچ‌گاه به معنی تسلط خواسته‌های اکثریت و نادیده گرفتن نیازها و خواسته‌های مشروع گروه‌های اقلیت نیست و در اقلیت بودن نباید بهانه‌ای برای بی‌اعتنایی به آنها باشد، بلکه بایستی در نظام سیاسی راه‌حل و چهارچوبی نظری برای مواجهه با مطالبات اقلیت‌های اجتماعی و سیاسی داشت که نیاز به بحث مجزا دارد. 
امروزه در کشورمان ایران، با اینکه از جهت قانونی و مقررات مانعی جدی برای اجرای افکارسنجی و انتشار نتایج آن وجود ندارد و موسسات مجاز می‌توانند نسبت به این مساله اقدام کنند، اما خاصیت و کارکرد راهگشایی که این پیمایش‌ها می‌تواند برای برون‌رفت از شرایط تقابل‌های اجتماعی داشته باشد مورد غفلت واقع شده است. 
جامعه‌ای که بداند در مرداد 1401، 92 از مردم با برنامه‌ هسته‌ای کشور موافق هستند1 مردمی که بدانند نیمی از کل مردم موافق و نیمی از آن ها مخالف برجام هستند2، جامعه‌ای که متوجه باشد که نزدیک به 60 درصد از جامعه در حد زیاد و خیلی زیاد به نیروی انتظامی اعتماد دارد3، افرادی که بدانند هنوز بیش از نیمی از جمعیت کشور «صداوسیما» را مهم‌ترین مرجع خبری خود می‌دانند4، مردمی که بدانند بعد از اغتشاشات سال ۹۸، نزدیک به ۸۰ درصد با «تغییر نظام سیاسی در ایران» مخالف بوده‌اند، و فقط ۵درصد با آن کاملا موافق بوده‌اند و در همان زمان نزدیک به ۳۰ درصد جامعه خواهان «برخورد قاطع» با کسانی بوده‌اند که در اعتراضات مسالمت‌آمیز شرکت کرده ولی علیه «نظام» شعار دادند بوده‌اند5 و بسیاری دیگر از شواهدی که نشان می‌دهد عموم مردم ایران به اصول اساسی نظام اسلامی پایبند بوده‌اند، به‌راحتی دچار توهم‌های اکثریت دسته‌های کوچک‌تر نمی‌شوند. جامعه‌ای که به سطح بالایی از خودشناسی رسیده باشد، کار را برای مصادره‌کنندگان مردم سخت می‌کند و خود را به‌راحتی گم نمی‌کند. 
البته این مساله امری نیست که در بحران‌هایی نظیر اغتشاشات و شلوغی‌های این روزها باعث فروکش کردن یکباره موج اعتراضات شود، بلکه درصورت پیشگیری و عمل فعالانه در این حوزه، زمینه برای جولان دادن رسانه‌های غربی‌-‌عربی-‌عبری به جهت مصادره به مطلوب مردم، از بین می‌رفت. 
درنهایت مجددا باید متذکر شد علی‌رغم اینکه عموم مردم ایران دست به اغتشاشات خشونت‌آمیز نمی‌زنند، اما نباید «نارضایتی» عمومیت‌یافته‌ آنها در حوزه‌های مختلف ازجمله اقتصادی و اجتماعی را نادیده گرفت و «اقلیت» خواندن هر گروهی نباید بهانه‌ای برای قطع رابطه و به‌رسمیت نشناختن مطالبات آنها باشد. هرچند دشمنان ایران ثابت کرده‌اند با تلاش خود برای تصاحب این مطالبات، با هدف ضربه به اصل نظام، در وهله‌ اول اعتراضات آن دسته‌های اقلیت را پشت برخوردهای خشونت‌بار به یغما برده‌اند و باعث فراموشی آن می‌شوند، ولذا امکان اصلاح فرآیندهای غلط بیش‌ازپیش دشوار می‌شود. 

پی‌نوشت
1- نظرسنجی مریلند در مردادماه 1401
2- همان
3- نظرسنجی ایسپا در اسفندماه 1400
4-پیمایش متا در اسفند 1400
5- پیمایش دانشگاه مریلند 

مرتبط ها