محمد زعیم زاده، جانشین سردبیر:«ربطی به مذاکرات هستهای ندارد»؛ این جملهای است که دو طرف درباره تبادل اخیر زندانیان طرح میکنند، جملهای که البته هر دو طرف هم میدانند که مخاطب باور نمیکند و نمیتواند در تحلیل سیاسی از این سوپرپالس چشمپوشی کند.
رفتو برگشتهای پیام میان ایران و آمریکا که منجر به تبادل زندانیان و آغاز پروژه آزادسازی منابع بلوکه ایران شد، سه پیام اصلی دارد:
اول: برخلاف تحلیلهای سانتیمانتالیستی عدهای در توئیتر و... دولت بایدن به آشوبهای اخیر به چشم گزینهای که توانایی براندازی داشته باشد نگاه نمیکند و در محاسبات طرف غربی حداکثر بهعنوان ابزاری برای تحدید منابع قدرت ایران لحاظ میشود.
دوم: با همین نگاه یعنی ارزیابی آشوب بهعنوان ابزاری برای تضعیف مولفههای قدرت ایران در میز مذاکرات، این گمانه تقویت میشود که طراحی جدی پیشینی برای بهرهبرداری از اشتباهات کارکردی و شکافهای اجتماعی ایران توسط طرف غربی وجود داشته است.
سوم: در آمریکا درخصوص موضوع ایران برخلاف پروپاگاندای تبلیغاتی لابیها، فارغ از نتیجه انتخابات پیشرو هیچ پلن B و هیچ گزینه فعال دیگری جز توافق وجود ندارد و مساله فقط کیفیت توافق است.
این تحلیل حتما وضعیت میدانی آشوب را در درازمدت در تهران کمرمق خواهد کرد، فقط میماند بازسازی مولفههای قدرت ایران که طرف غربی خوب میداند در حوزه سختافزاری و منطقهای تهران در این سالها تجربه کافی برای تبدیل تهدید به فرصت را پیدا کرده است.
این چند خط بهمعنای کاهش تمرکز بر رویکرد امنیتی خنثیسازی آشوب نیست، بلکه تلاشی برای افزایش تمرکز بر وجوه نرمافزاری ماجراست، به تجمعهای چند روز اخیر در دانشگاههای کشور دقت کنید، فارغ از پشتصحنه سیاسی و امنیتی ماجرا، اگر کسی بگوید در این جمعها مطلقا کسی وجود ندارد که نسبت به برخی روندها و تصمیمات و سیاستگذاریها سوال دارد و همه با انگیزههای آشوبطلبانه به میدان آمدهاند حتما صحنه را درست ندیده.
واقعیت آن است که در بخشی از افکار عمومی هنوز در ماجرای خانم امینی سوال وجود دارد و در سازوکار اطلاعرسانی کشور به خیلی از سوالات پاسخ داده نشده است. ورود رئیسجمهور و تماس با خانواده مرحومه امینی در آغاز ماجرا اتفاق خوبی بود که اگر آن خط دنبال میشد حتما وضع افکارعمومی بهتر از اوضاع فعلی بود. گفتوگوی تلویزیونی چهارشنبهشب رئیسجمهور سرجمع نتوانست آن خط را دنبال کند. طرح استقبال از مساله حق اعتراض بدون اشاره به دستگاه مسئول پیگیری و بدون اقدام عملی آن هم چند روز بعد از طرح موضوع توسط آقای رئیسی ممکن است این موضع را در افکار عمومی صرفا در حد یک ژست اخلاقی تصویر کند، چیزی شبیه دستور به وزیر کشور در ماجرای مشهد و... تصویری که تکرار آن میتواند این شائبه را ایجاد کند که برخی دستورات رئیسجمهور از جنس و موضوعاتی خاص در دولت آنچنان که باید و شاید پیگیری نمیشود.
فکر کنید مشاوران و ایدهپردازان اطراف رئیسجمهور-اگر چنین چیزی واقعا وجود داشته باشد- قبل از گفتوگوی تلویزیونی چند ایده عملی برای کاهش التهاب طرح میکردند و جناب رئیسی آن شب مطرح میکرد. چه اتفاقی میافتاد؟ اگر سازوکار اعتراض و چهارچوبهای آن همان شب توسط دولت اعلام میشد آیا تاثیری در کاهش شبهات نداشت؟ اگر تشکیل کمیتهای با خانواده مرحوم امینی، تعدادی از دانشجویان یا اساتید، تعدادی از روزنامهنگاران و... توسط رئیسجمهور برای بررسی مساله اعلام میشد، آیا این پیام را نمیداد که دولت عزم جدیتری برای پاسخ به مساله دارد؟
منتظر سازوکارهای رسمی ماندن، راهحل کاهش این التهاب نیست، همانطور که تماس رئیسجمهور با خانواده امینی در سازوکارهای رسمی و مرسوم نبود اما موثر بود. با روشهایی که سالها قبل حل منازعه میکردیم نمیشود مسائل ایران 1401 را حل کرد، باید پلن B داشته باشیم.
و یک نکته دیگر؛ آقای رئیسی آن شب در گفتوگو بهدرستی و صریحا گفت دشمن میخواهد مردم را درمقابل مردم قرار دهد، میخواهد هنرمند را دربرابر هنرمند و فوتبالیست را دربرابر فوتبالیست قرار دهد و... رئیسجمهور صریحا از ایده کاهش شکافها و کاهش تنشها گفت. اما بعد از آن ماجرا دستفرمان حل بحران به کدام سمت رفت؟ آقایان مسئول، سیاسی، سخنران و... نمیشود به مردم پالسهای ضدونقیض داد، اگر دستفرمان دولت و حاکمیت کاهش تنشها، رفع شبهات و پاسخ به سوالات است و شما ایده دیگری دارید، لطفا ایدهتان را پیش خودتان نگه دارید، آنچه شما فکر میکنید که تبدیل تهدید به فرصت است در عمل ساخت یک تهدید بزرگتر است.
۰۳:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۱
کد خبر: 74638
محمد زعیم زاده
آمریکا پلن B ندارد، ما داشته باشیم
«ربطی به مذاکرات هستهای ندارد»؛ این جملهای است که دو طرف درباره تبادل اخیر زندانیان طرح میکنند، جملهای که البته هر دو طرف هم میدانند که مخاطب باور نمیکند و نمیتواند در تحلیل سیاسی از این سوپرپالس چشمپوشی کند.
مرتبط ها