محمد لسانی، کارشناس رسانه، درباره پیادهروی اربعین گفت: «از نظر من پیادهروی اربعین یک رویداد بینالمللی و جلوه جدید از همگرایی آزادگان جهان است و قطعا باید در طراحی و بازنمایی آن در فضای رسانه، نگاه دقیقی به ویژگیهای آن داشت. این همگرایی در جهان به بهانه یادآوری حسین و یادکرد آزادگی امام سوم شیعیان فقط یک رویداد صرفا شیعی نیست. باید جلوههای این همگرایی و وجوه بارز تجلی آزادگی را به کشورهای دیگر صادر کنیم و قطعا این روح برای کشورهای دیگر بسیار جذاب است و کسانی که در این راه گام میگذارند دلدادگی به امام حسین را بهخوبی باور میکنند. فرهنگ اربعین اینطور است که کسی نمیتواند فقط نظارهگر باشد و نسبت به آن موضعی نگیرد. اربعین یک قوه جاذبه عظیم دارد، میتواند هر آنچه پیرامونش است را به درون خودش بکشد. پیادهروی اربعین افراد را درون خود ذوب میکند و یک انسان جدید خلق میکند. این به نظر من یکی از مهمترین ویژگیهای پیادهروی اربعین است.»
کشورهای شیعی نمیتوانند مناسک اربعین را انتقال دهند
این کارشناس رسانه در رابطه با عظمت این پیادهروی گفت: «باتوجه به اینکه بیشتر افرادی که در اربعین شرکت میکنند از کشورهای مسلمان هستند، در نگاه اول یک صدای شیعی از پیادهروی اربعین شنیده میشود. راهپیمایی اربعین در عراق و ایران بیشتر جلوه یک آیین شیعی است، اما سوال اینجاست که چرا شیعه نتوانسته صدای مناسک اربعین را برای دیگر اقوام و کشورها منتقل کند. اربعین یک مناسکی دارد که در نسلهای مختلف سینهبهسینه منتقل شده است. در کشورهایی که شیعه در اقلیت است، به دلیل نگاه شیعی که وجود دارد مناسک اربعینی را نمیتوان بهخوبی منتقل کرد و به نظر میرسد که باید رویه انتقال تغییر پیدا کند. جدای از اینکه نظام رسانهای کشورهای شیعه چه بازنمایی انجام میدهند، مساله مهم این است که شرکتکنندگان بتوانند جنبه آئینی و مناسکی را به دیگران منتقل کنند و شاید این موضوع با تولید محتوا و کارهای رسانهای اجرا شود.»
دوران رسانههای بزرگ و سنتی را رد کردهایم
لسانی با اشاره به رویههای انتقادی نسبت به بازنمایی راهپیمایی اربعین در رسانه گفت: «معمولا در مواجهه با چنین پدیدههایی با یک فضای خودانتقادی طرف هستیم. در کشورهای دیگر اینقدر روحیه انتقادی در لایه شخصیتی و ملی وجود ندارد؛ البته این روحیه خودانتقادی، محصول چهل سال اخیر است یعنی وقتی که سلطنت پهلوی موروثی شده بود و شاه پرستیده میشد با انقلاب اسلامی، انتقاد از نوع حکومت شکل گرفت و توانست انقلاب پیروز شود. برای همین در طول 40 و اندی سال شخصیت ایرانی یک شخصیت انتقادی و مطالبهگر شده است. اما سوای از این روحیه انتقادی، ما شاهد نمونههایی از انتقادات منفی یا سیاه هستیم که از بیرون به لایههایی از جامعه تزریق میشود. این مساله در حوزه جنگ رسانهای متداول است. این جنس نارضایتی در فضای رسانهای طراحی میشود و فضایی را طراحی میکند که مثلا در مواجهه با راهپیمایی اربعین فقط عنصر شعارگونه بودن یا کوچک بودن را ببینیم. در آغاز پیادهروی اربعین، آیین هندی با ایرانی مقایسه میشد و میگفتند آیین هندی این ویژگیها را دارد و بزرگتر است و اربعین این اندازه کوچک است. کسانی که سعی میکنند با قیاس اندازه، این پیادهروی را کوچک کنند در لایههای جنگ رسانهای کار میکنند. این افراد با یک رویکرد سیاسی پیادهروی اربعین را تصویر میکنند و نگاه آنها درونگفتمانی، دینی و ملی نیست.»
وی ادامه داد: «افرادی که راهپیمایی اربعین را از نزدیک تجربه نکردند، تحتتاثیر این جنس روایتهای غیرواقعی و منفی قرار میگیرند. وقتی روایت خود را غالب نکنیم، روایت رسانه مجازی غالب میشود. در گام اول باید در حوزه روایتگری و حوزه جنگ روانی که رهبری تاکید کردند اهتمام داشته باشیم. تقریبا میتوان گفت، در هر خانواده ایرانی یک نفر راهپیمایی اربعین را تجربه کرده است و اگر هر کدام از اینها روایتهای خود را ثبت و ضبط کنند و به اقوام و دوستان منتقل کنند، بهتدریج در لایههای اجتماعی تاثیر میگذارد. ما دوران رسانههای بزرگ و سنتی را رد کردهایم و امروز انسانها، خود رسانه هستند و میتوانند روایتگر اتفاقات باشند. به نظر میرسد تا زمانی که انسانرسانهها فعال نشوند اربعین و بزرگی آن، آنگونه که باید و شاید منتقل نمیشود.»
انسانرسانه روایتگر عمیق دارد
این کارشناس رسانه درباره اینکه پیادهروی اربعین در رسانه باید در چه قالبی تولید شود، گفت: «در فضای رسانه یک سهگانه آموزش، اطلاعرسانی و سرگرمی داریم. وقتی میگوییم اطلاعرسانی منظور خبر است، وقتی میگوییم آموزش یعنی اینکه پیش از اتفاق در برنامههای مختلف راه و رسم رفتن و پیادهروی اربعین را انتقال دهیم، وقتی میگوییم سرگرمی یعنی دیدن جوانبی که میتواند باعث شادی و لذت آنی فرد شود. هرچند اعتقاد داریم نباید وزن سرگرمی آنقدر زیاد شود که بهتدریج به رویداد فان تبدیل شود؛ یعنی اربعین به اردو تبدیل شود. در حوزه سرگرمی خیلی از اتفاقات میتواند بیفتد که پشت سرگرمیاش جنبه معرفتی نیز داشته باشد. میتواند در ظاهر دیس رنگارنگ میوه و غذا باشد که خیلیها را جذب میکند، اما آن جذب در کنار خود فردی را دارد که انسانرسانه است و روایتگر است میگوید؛ خانوادهای که آهی در بساط نداشتند این سینی رنگارنگ را تهیه کردند و این غذای رنگارنگ را آوردند، یک لایه عمیقتر میشوند تا از سطح سرگرمی رها شود و جنبه معرفتی را باز کند؛ لذا توجه به این سه بخش اهمیت دارد.»
نباید همهچیز را رسانهای کنیم
لسانی درباره ارزیابی عملکرد رسانه در روایت پیادهروی اربعین در سالهایی که گذشت گفت: «ما نباید همه چیز را رسانه کنیم چرا که این امر آسیبهای زیادی دارد. جامعه باید مزهمزه کند، جامعه باید لمس کند و بهتدریج اعتقاد پیدا کند. به نظر میرسد در سالهای گذشته همه جنبه اجتماعیشدن اربعین در حال اجرا بود که جامعه، خود به درک و فهم برسد و رسانه زودتر پل نزند، چون رویدادی که رسانه ساخته باشد خیلی جنبه نمایشی و تبلیغی بودن بیشتری پیدا میکند. ما الان در دوران بلوغ هستیم. وقتی داشتههای خود از اربعین را قیاس کنیم، روایت خانواده و نزدیکان و بزرگانی که قبلا رفتهاند را میبینیم که این یک رویداد، اجتماع ساخته است. اما امروز که جنبه رسانه غلبه یافته با زیرساخت خوبی که در جنبه اجتماعی داریم میتوانیم در حوزه رسانهای وارد شویم. اعتقاد دارم امروز میتوانیم گستردهتر کار کنیم اما در سالهای گذشته هر چه نقش رسانه پررنگتر میشد به جنبه اجتماعی آن آسیب میزند.»
شعار آزادی میدهند، اما پیادهروی اربعین را بایکوت میکنند
لسانی درباره بایکوت تصویری راهپیمایی اربعین در رسانههای جهان گفت: «این موضوع به جنبه خودمداری فرهنگ و ارزشهای غربی و لیبرالی برمیگردد. شعار آزادی میدهند اما این آزادی در صحنه عمل رسانه پیاده نمیشود؛ بلکه ارزشهای غربی در محوریت است و بایکوت در حوزه رسانهای داریم، به خاطر اینکه هویتا و ماهیتا آن را ضدارزشهای خود میدانند. یعنی اگر ارزش اربعین ایثار است، ارزش غربی تجمل است. اگر ارزش اربعین فداکاری است ارزش غربی تظاهر است. این دوگانههایی که اتفاق میافتد، وفاقزدگی و مصرفزدگی، اصالت سرمایه و سرمایهداری که در ارزشهای غربی است را کاملا ضد ارزشهای اسلامی و شیعی مثل قناعت و... است. »
وی در ادامه درباره اینکه در این چند سال پوشش رسانهای ما برای پیادهروی اربعین تا حد زیادی کلیشهای بوده است، گفت: «الگویی که تا الان اجرا میشد الگوی پخش مستقیم در یک قاب و از افراد و روندگان و مجریمحور بود که قطعات ادبی را روی تصاویر پیادهروی اربعین میخواند. این رویکرد کاملا نمایشی و غیرقابل انتقال در حوزه فرهنگی است. یعنی قاب عکس بیروح است و این باید تغییر کند تا افراد بتوانند روایتهای خود را بیان کنند. کلیپی بود که حامد عسگری شاعر به نام «نذر» تولید کرد و در آن گفت: «در یک موکبی مشغول آشخوردن بود و یک نفر روبهروی او میایستد و نمیدانست چرا این چنین میکند و بعد از پرسیدن متوجه میشود موکبدار پول دارد و آش و سوپ و غذا میدهد و این فرد که پولی ندارد نذر سایه کرده و خود را سایبان زائران امام حسین کرده است.» این روایت سایه، بازتاب میلیونی در فضای مجازی داشت. روایت یعنی گفتن اتفاقی که دارای جاذبهها و کشش دراماتیک و هنری است. کشش، تعلیق، جذبه و گیرایی دارد و بنا بر روایت شخصی است. یعنی موضوعی که کسی آن را تجربه کرده و احساسی در آن است. همه اینها نشان میدهد کل پوشش رسانهای ما یک طرف است و کلیپ چند ثانیه نذر سایه حامد عسگری یک طرف دیگر است. ما نیاز به این اتفاقات داریم و باید دست روی این بگذاریم و از زیباییها و جذابیتها بگوییم.
در این رایطه بیشتر بخوانید:
در مسیر خادمی زوار اربعین (لینک)
در قاب نمیگنجد (لینک)
دشمن میخواهد پیادهروی اربعین را ضعیف نشان دهد (لینک)
چند روایت معتبر از پیادهروی اربعین (لینک)
مطالعه درباره شیعه ما را بهدفاع از عدالت تشویق میکند (لینک)
اربعین؛ دعوت به معنویتی دینمحور (لینک)