پروژه بازسازی افغانستان توسط آمریکا که پس از صرف میلیونها دلار هزینه و با گذشت 20 سال با شکست مواجه شد، دلایل مختلفی را دربرمیگیرد که در مستندی با نام «ساختن ویرانی» به آن پرداخته شده است.
در این مستند که به کوشش موسسه فرهنگی اوج تولید و بهتازگی از شبکههای مختلف سیما نیز پخش شده است وضعیت افغانستان پس از شروع پروژه بازسازی در حوزههای مختلف ازجمله زیرساختهای نظامی، جادهای، تامین برق و امنیت غذایی مردم این کشورو... مورد بررسی قرار گرفته و علت ناموفق بودن آمریکاییها در انجام سیاستهای بازسازی با ارائه مستندات دقیق بهتصویر درآمده است.
آمریکا از طریق پروژه بازسازی بهدنبال بازسازی وجهه خود پس از ویرانیهای افغانستان بعد از حمله نظامی به این کشور بود و میخواست ثابت کند آمریکا به هر کشوری که واردشده آن را خوشبخت کرده است. از این رو براساس گزارش رسمی سازمان «سیگار» آمریکا تا سال 2021، 143 میلیارد دلار برای بازسازی هزینه کرده است. با این حال افغانستان همچنان در بحران باقیمانده و با وجود ظرفیتهای بالای اقتصادی، جزء ضعیفترین کشورها از نظر اقتصادی است و رتبه اول یا دوم مهاجرت در دنیا را بهخود اختصاص داده است. بنابراین بررسی اینکه بودجه میلیاردی بازسازی افغانستان بهجای مصرف در این کشور در کجا هزینه شده و چه سرنوشتی پیدا کرده، موضوعی است که گروه تحقیقاتی مستند ساختن ویرانی به آن پرداخته است.
افشای اسناد محرمانه حضور آمریکا در افغانستان
بنابر گزارش مستند ساختن ویرانی واشنگتنپست در سال 2019 بخشی از اسناد محرمانه حضور آمریکا در افغانستان را منتشر کرد. کری گوییت لاک، خبرنگار کنجکاو واشنگتنپست که چندین هزار صفحه مصاحبههای امنیتی با ژنرالها و دیپلماتهای آمریکایی انجام داد، توانست به بخشی از اسناد محرمانه جنگ افغانستان دست پیدا کند. این اطلاعات را بازرس ویژه سازمان «سیگار» که کنگره آمریکا آن را در سال 2008 برای روند بازسازی پروژه افغانستان ایجاد کرد، در اختیار این خبرنگار قرار داد. جان سپکواین اطلاعات محرمانه را در سال 2017 تدریجا در اختیار خبرنگار واشنگتنپست گذاشت.
سوءاستفاده آمریکاییها از بحران غذا در افغانستان
یکی از مهمترین مشکلات موجود در افغانستان بحران غذاست، بهطوریکه براساس آمار سازمان ملل 19.7 میلیون نفر در افغانستان در حادترین وضعیت غذایی قرار دارند و این مساله از گذشته تا امروز ادامه داشته است.
پیرو این موضوع در سال 2003 آمریکا سرمایهگذاری آینده محوری را روی محصول کشاورزی سویا بهعنوان کاملترین پروتئین گیاهی در افغانستان انجام داد تا طی یک برنامه بلندمدت، بستری را برای مصرف تولیدات خارج از نیاز مردم ایالاتمتحده فراهم کند. بر این اساس سازمان تغذیه و آموزش بینالمللی (انایآی) در کالیفرنیا، پنتاگون و وزارت کشاورزی آمریکا وارد عرصه راهبردی غذا در افغانستان شدند. در این راستا اتحادیه سویاکاران قراردادهایی را با مسئولان افغانستان امضا کردند. آنها میخواستند در بلندمدت بازار مصرف افغانستان را به شبکه سویای آمریکا متصل کنند. این گروه در سال 2003 بهدنبال سود بیشتر، قراردادی را به ارزش 26 میلیون دلار با وزارت جهاد کشاورزی آمریکا امضا کردند. سالها پس از این قرارداد، اتحادیه سویاکاران آمریکا سازمان تغذیه و آموزش مبالغ بیشتری دریافت کردند که مجموع آن 34 میلیون دلار اعلام شد.
شکست پروژه سویا
با وجود صرف هزینه بالا در زمینه سویا، مرکز راستیآزمایی در سال 2014 پروژه سویای افغانستان را شکست خورده اعلام کرد! این مرکز دلیل این موضوع را نبودن زیرساختهای مناسب، نبود آبوهوای مساعد برای کشت این محصول و جا نداشتن سویا در سبد غذایی مردم عنوان کرد.
به این منظور آمریکاییها تبلیغات گستردهای را برای تغییر ذائقه مردم و پذیرش سویا در جامعه افغانستان انجام دادند اما این تبلیغات و فعالیتها نتیجه نداشت و افغانستان همچنان جزء سهکشور برتر در ناامنی غذایی ماند.
حال این سوال مطرح میشود که با وجود مطلع شدن از چالشهای پروژه چرا آمریکاییها جایگزین دیگری برای سویا پیشنهاد نکردند و چه اتفاقی برای 34 میلیون دلار افتاد.
بازسازی پروژه برق
بنابر مستندات ارائهشده در مجموعه «ساختن ویرانی» پروژه بازسازی تنها به توسعه غذایی ختم نشد، بلکه توسعه پروژه برق افغانستان یکی از مهمترین برنامهها دراین راستا بود. در آن زمان شعارهای بزرگی از سوی مسئولان افغان ازجمله خودکفایی در تولید برق و صادرات آن به منطقه در این حوزه شنیده میشد. اما در یک تناقض عجیب پس از پایان دوران بازسازی، بحران برق در افغانستان بهگونهای شد که سازمان متولی تولید برق نتوانست برق خود را تولید کند و بین سالهای 2003 تا 2020 تنها 35 درصد مردم افغانستان بهشکل استاندارد از برق بهرمند شدند. این درحالی است که افغانستان از نفت و گاز کافی برای تامین سوخت نیروگاه و رودخانههای گسترده برای تولید الکتریسیته برخوردار است.
سه شرکت پیمانکار درسال 2006 قراردادی را با عنوان احداث نیروگاه گازی امضا میکنند، اما یک اتفاق سیاسی جهت پروژه را عوض کرد.
سیاسی شدن برق افغانستان
در آستانه انتخابات سال 2009 مردم افغانستان بهشدت دچار مشکل بیبرقی بودند. حامیان غربی حامد کرزی با توجه به این موضوع تصمیم گرفتند تا قبل از انتخابات نیروگاه احداث شود. در همین راستا سفیر آمریکا در افغانستان، طبق یک برنامه زمانبندی فشرده و غیرواقعی نیروگاهی را که قرار بود با سوخت گاز و بین سالهای 2009 تا 2011 احداث شود، در سال 2009 و 15 روز مانده به انتخابات با حداقل ظرفیت تولید به شکل نیروگاه دیزلی با سوخت دیزل احداث و افتتاح کرد.
چندسال بعد یعنی در سال 2014 این نیروگاه بهطور کامل به دولت افغانستان واگذار شد و پروژهای که با برآورد 100 میلیون دلار شروع شد، با 300 میلیون دلار بهپایان رسید.
دراین نیروگاه بهجای استفاده از منابع گاز خود افغانستان از سوخت دیزل وارداتی استفاده میشد. هزینه واردات دیزل در مقایسه با واردات برق از کشورهای همسایه بیشتر بوده و به همین دلیل این نیروگاه نتوانست برق کابل را بهطور کامل تامین کند.
اختصاص بودجه 400 میلیون دلاری برای ساخت جاده
طبق اطلاعات ارائهشده در مستند افغانستان، وزارت خارجه آمریکا پروژه عظیمی را جهت ساخت 1200 مایل جاده در سراسر افغانستان با رقم 400 میلیون دلار آغاز کرد اما درطول سهسال تنها 100 مایل جاده و آن هم با هزینهکرد 200میلیون دلار ساخته شد، یعنی با نصف بودجه تعیینشده!
این درحالی است که نبود جادههای مواصلاتی در افغانستان یکی از مهمترین مشکلات بیمارستانی در این کشور است.
در نظر گرفتن 43 میلیون دلاربرای گسترش ایستگاههای گاز سیانجی
بخش اقتصادی پنتاگون، 43 میلیون دلار برای گسترش ایستگاههای گازی در افغانستان در نظر گرفت و با وجود اینکه این کشور بهدلیل بهرهمندی از منابع گاز داخلی میتوانست علاوهبر نقش ترانزیتی در انتقال گاز و نفت به کشورهای همسایه، سوخت مورد نیاز مردمش را تامین کند اما در عمل این اتفاق نیفتاد و مردم افغانستان بهجای گاز همچنان برای گرم کردن خود از زغالسنگ و هیزم استفاده میکنند.
این مشکلی بود که حتی خود آمریکاییها در آن زمان با آن مواجه بودند، بهطوریکه هزینه تامین هیزم در یک سال 20 میلیون دلار تخمین زده شد.
قاتل خاموش افغانستان
وقتی سوخت هزاران خانه و ساختمان در کلانشهرهای افغانستان با زغالسنگ تامین شود، بحران آلودگی هوا ایجاد میشود، بهطوریکه میشود آن را قاتل خاموش افغانستان نام گذاشت. بر این اساس در سال 2017، 26 هزار نفر به علت آلودگی هوا در کابل جان باختند، درحالیکه در همان سال تعداد شهروندان کشتهشده در جنگ آمریکا سههزار و 483 نفر بودند. موسسه بینالمللی «هلت افکت» آمار تکاندهندهای را منتشر کرد که براساس آن بیشترین میزان مرگومیر در دنیا بهدلیل آلودگی هوا، به افغانستان اختصاص دارد.
کارشکنی آمریکا در قراردادهای نظامی
خرید 20 فروند هواپیمای از رده خارجشده برای دولت افغانستان از نمونههای کارشکنیهای گسترده آمریکاییها در بازسازی ارتش افغانستان بود. این هواپیماهای باری توسط پنتاگون از یک شرکت ایتالیایی با هزینه 486 میلیون دلار خریداری شدند، اما این هواپیماها 6 سال بعد بهدلیل تولید نشدن قطعات توسط کارخانه، به قیمت 32هزار دلار بهعنوان چند تکه آهن فروخته شدند.
هزینه عجیب تامین یونیفرمهای نظامی و سوءمدیریت منابع انسانی
براساس اطلاعات گردآوریشده توسط سازندگان «ساختن ویرانی» ناکارآمدی وزارت دفاع آمریکا تنها محدود به هواپیماهای نظامی نبود، بلکه هزینه عجیب پوششهای سربازان افغانی را میتوان از دیگر نمونههای فساد بزرگ در وزارت دفاع آمریکا بهشمار آورد، بهطوریکه رقمی معادل 93 میلیون دلار تنها برای پوشش نظامی هزینه شد که غیرمنطقی بهنظر میرسید.
بازسازی فساد آور آمریکاییها در مدیریت منابع انسانی نیز دیده میشد. آمریکاییها برای نمایش موفقیت خود در بازسازی ارتش افغانستان در یک بازه زمانی کوتاه، افسرهای ارتش را به مقام فرماندهی میرساندند. مهمترین نتیجه این اقدام گسترش سریع فساد در شبکه نیروهای مسلح افغانستان بود که برجستهترین مصداق آن رفتن بودجه نیروهایی که وجود خارجی ندارند به جیب فرماندهان آمریکایی بود.
شکست آمریکا در تامین عدالت حداکثری
در ادامه برنامههای بازسازی دادستان کل آمریکا با قاطعیت کامل از برقراری عدالت حداکثری صحبت میکرد اما در پایان حضور آمریکا در افغانستان شاخصهای عدالت به بحرانیترین وضعیت خود رسید. علاوهبر این مردم افغانستان که از برقراری عدالت از سیستم رسمی قضایی ناامید شدهاند به سیستم سنتی قضایی خود که از گذشته در افغانستان وجود داشت، برگشتند. در این حالت بود که دادگاه کیفری بینالمللی (دادگاه لاهه) سیستم قضایی افغانستان را فروپاشیده دانست.
اتهام فسادهای فراوان مالی آمریکاییها به یک افغانستانی
در آنچه که در بازسازیهای افغانستان صورت گرفت دزدیهای بیشماری بود که توسط شرکتهای آمریکایی انجام گرفت؛ چراکه هیچکدام از مردم یا افراد سیاسی افغانستان به آن دسترسی نداشتند. در چنین شرایطی هیچ دادگاه بینالمللی در ارتباط با این فسادها برگزار نشد و تنها یک دادگاه داخلی در افغانستان در سال 2014 برای رسیدگی به پرونده فساد پروژه بازسازی افغانستان برگزار شد که در آن یکنفر افغانستانی و با شهادت فردی آمریکایی، متهم شد!
پایان بازسازی 20 ساله افغانستان بهدلیل فساد آمریکاییها
فساد نقطه پایان طرح بازسازی کشور جنگ زده افغانستان توسط ایالات متحده بود، اما دلیل هزینه کردن آمریکاییها برای بازسازی یک کشور جنگزده را میتوان استفاده ابزاری و استراتژیک از کمکرسانی خارجی به افغانستان بهعنوان یک قدرت دیپلماتیک در کنار قدرت نظامی نام برد. آمریکا برای تلطیف تجاوزهای صورتگرفته و از بین بردن تصویر منفی خود از روش «کمکرسانی خارجی» در قالب یک خیر استفاده کرد تا بتواند اهداف سیاسی و اقتصادی خود را پیش ببرد؛ اقداماتی که کشور مورد حمایت را بهعنوان متحد سیاسی و کشور مصرفکننده کالاهای ایالت متحده تبدیل میکند. این سیاستی بود که آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم در بسیاری از کشورهای اروپایی مانند آلمان و برخی کشورهای آسیایی مانند ژاپن و کره پیاده کرد. اما این سیاست که قرار بود در افغانستان استفاده شود با شکست پروژه بازسازی بهنتیجه نرسید و با خروج آمریکا از افغانستان، تعطیلی سازمان سیگار و از بین بردن اطلاعات مربوط به این طرح، پرونده آن نیز در ظاهر بسته شد.