کد خبر: 74276

«فرهیختگان» گزارش می‌دهد

تاخیر توافق یا پروژه فشار آمریکا به اروپا؟

تشخیص سیاست‌های آمریکا در حوزه هسته‌ای چندان آسان نیست، زیرا تصمیم‌ گیری‌ها در فرآیند پیچیده‌ و از مسائل متعددی تاثیر می‌پذیرد.

سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه بین‌الملل: روز شنبه انگلیس، فرانسه و آلمان در فراری رو به جلو ایران را مقصر ناکام ماندن گفت‌وگوهای هسته‌ای در مقطع فعلی معرفی کردند.
این کشورها مدعی‌اند چهار کشور غربی حاضر در گفت‌وگوها با نیت واقعی در راستای گفت‌وگوها گام برداشه‌اند اما تهران بدون توجه به موقعیت مغتنمی که برای احیای برجام و مزایای اقتصادی آن برایش به وجود آمده به این فرصت پشت کرده است.
تروئیکای اروپایی می‌گویند اصرار ایران بر بسته شدن پرونده‌های مرتبط با موضوع هسته‌ای این کشور در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مانع بزرگ احیای توافق است. این سه کشور مدعی‌اند این درخواست تهران با تعهدات الزام‌آور قانونی تحت معاهده منع گسترش سلاح‌های اتمی (NPT) مغایرت دارد.
ایران اما برخلاف ادعای غرب معتقد است تعیین‌تکلیف نکردن این پرونده‌ها زخمی در بدن توافق هسته‌ای باز می‌گذارد که پس از احیا قطعا مورد سوءاستفاده قرار خواهد گرفت؛ همان‌گونه که ترامپ با استناد به پرونده‌های ادعایی مرتبط با پیش از سال 2003 در سال 2018 از برجام خارج شد.  گفته‌های کشورهای غربی و اصرارشان بر ادامه جریان داشتن پرونده‌های ادعایی موجود در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نشان می‌دهد آنها درحال فراهم آوردن زمینه‌های لازم برای نقض مجدد توافق هسته‌ای هستند. موضوعی که حکایت از مشکل بنیادین غرب و به‌ویژه آمریکا با توافق دارد.
به نظر می‌رسد واشنگتن براساس جمع‌بندی خود در برهه کنونی نیز احیای برجام و کارکرد صحیح آن را به نفع خود نمی‌داند.

  چرا آمریکا نمی‌خواهد توافق هسته‌ای احیا شود؟
تشخیص سیاست‌های آمریکا در حوزه هسته‌ای چندان آسان نیست، زیرا این تصمیم‌گیری‌ها در فرآیند پیچیده‌ای میان نهادها و مراکز مطالعاتی این کشور شکل گرفته و از مسائل متعددی مانند لابی‌های داخلی و خارجی تاثیر می‌پذیرد. با توجه به این موضوع و عدم دسترسی عمومی به چنین مواردی، تنها مسیر پیش‌رو تشخیص اهداف آمریکا با بررسی شواهد است. در این بخش تلاش‌شده برخی عوامل موثر در خودداری دولت بایدن در بازگشت به توافق هسته‌ای مورد بررسی قرار گیرند.

1. تقویت بازار صادرات انرژی آمریکا
هرچند افزایش قیمت انرژی می‌تواند با افزایش تورم برای آمریکا زیانبار باشد اما وضعیت این کشور در این باره از اروپا بسیار مناسب‌تر است. آمریکا خود یک تولید‌کننده بزرگ انرژی به‌شمار می‌آید که قادر به صادرات نفت و گاز است. از این رو باید توجه داشت که پایداری آمریکا دربرابر قیمت‌های بالای انرژی بیشتر از قاره سبز است.
در این حوزه باید توجه کرد که آمریکا به‌طور جدی‌تر به بازار صادرات انرژی است. پس از انقلاب صنعت شیل در عرصه نفت آمریکا میزان تولیدات نفت و گاز آمریکا به‌شدت افزایش یافت. در همین راستا برخی اقدام ترامپ سال 2018 ترامپ در خروج از برجام و وضع محدد تحریم بر صادرات نفت ایران را تلاشی جهت باز شدن جای پای واشنگتن در حوزه صادرات انرژی می‌دانند.
آمریکا پس از حمله روسیه به اوکراین و افزایش قیمت‌های انرژی کوشید با بهره‌برداری از این موقعیت صادرات انرژی به این قاره را افزایش دهد. آمارها نشان می‌دهد در‌ نیمه‌نخست سال 2022 با صادرات روزانه ۳۱۷ میلیون متر مکعب گاز مایع با پیشی‌گرفتن از استرالیا و قطر بزرگ‌ترین صادرکننده ال‌ان‌جی در جهان بوده است.
اداره اطلاعات انرژی آمریکا روز دوشنبه 25 جولای (3 مرداد) در گزارشی اعلام کرد صادرات ال‌ان‌جی این کشور در نیمه‌نخست سال جاری نسبت به سال گذشته 12 درصد افزایش داشته است.
اروپا در چندماه اخیر بزرگ‌ترین وارد‌کننده ال‌ان‌جی از آمریکا بوده، به‌گونه‌ای که 65 درصد از صادرات این کشور را به خود اختصاص داده است. در همین مدت سهم آسیا در سبد صادراتی آمریکا 12 درصد و آمریکای جنوبی 3 درصد بوده است.
در سال گذشته میلادی نیز آمریکا ۴۷ درصد از گاز مایع وارداتی اتحادیه اروپا و بریتانیا را تامین کرد، درحالی‌که سهم قطر 15 درصد، روسیه ۱۴ درصد روسیه و آفریقا ۱۷ درصد بود.
در حوزه نفت نیز واشنگتن در تلاش برای باز کردن جای بیشتری در بازار برای خود است. در سوم آگوست سال جاری برای نخستین‌بار یک نفتکش آمریکایی حامل 570 هزار بشکه نفت ترش این کشور در بندر روستوک آلمان پهلو گرفت.
برلین به‌دلیل عدم اعتماد به روسیه و در راستای کاهش واردات انرژی از این کشور به‌دنبال یافتن منابع جدیدی برای تامین نفت خود است که در این حوزه به آمریکا به‌عنوان یک فرصت مغتنم نگاه می‌کند. پس از اخلال روسیه در خط لوله نورد استریم 1 که به کاهش 80 درصدی میزان گاز ارسالی به آلمان انجامید نیز آمریکا از آمادگی خود برای صادرات گاز ال‌ان‌جی از طریق کشتی‌های خود خبر داد. با وجود این آلمان به‌دلیل عدم وجود زیرساخت‌های لازم و مخازن مورد نیاز ذخیره‌سازی گاز مایع در بنادرش فعلا قادر به این کار نیست اما درصورت ادامه تنش با روسیه و بحران انرژی در جهان چاره‌ای جز توسعه زیرساخت‌ها برای واردات انرژی از آمریکا نخواهد داشت.

 2. دوری از مرکز تنش‌ها
آمریکا همچنان بر این عقیده است که به‌دلیل دوری از کانون درگیری‌ها در غرب آسیا آسیب چندانی از افزایش تنش‌ها در این منطقه متوجه این کشور نیست. به‌زعم واشنگتن هرچند اروپا به‌دلیل مجاورت با غرب آسیا از اتفاقات آن احساس هراس شدیدی دارد و حتی در معرض هجوم مهاجران است اما هیچ‌کدام از این بحران‌ها قادر به اثرگذاری مستقیم بر آمریکا نیستند.
بر این اساس حتی اگر ایران به تسلیحات هسته‌ای دست یابد به‌دلیل فاصله زیاد آمریکا تا منطقه، صرفا کشورهای حاضر در غرب آسیا و اروپا در معرض تهدید آن قرار خواهند داشت.

3. برهم خوردن موازنه قوا در منطقه
در زمان انعقاد توافق هسته‌ای بحران سوریه همچنان در اوج قرار داشت و بیم سقوط نظام سیاسی می‌رفت. عراق نیز یک‌سال بود که درگیر بحران داعش شده و بخش بزرگی از آن سقوط کرده بود. یمن نیز درست در همان سال 2015 که برجام به سرانجام رسید با حمله ائتلاف عربی مواجه شد.
در این وضعیت توافق هسته‌ای برهم خوردن موازنه قوا تلقی نمی‌شد اما دو عامل آن را به برهم‌زننده موازنه تبدیل کرد؛ نخست فروپاشی کامل ساختار شبه‌دولتی داعش در سال 2017 و ثبات در پرونده‌های منطقه‌ای و دوم برداشت غرب و کشورهای منطقه از برجام به‌عنوان عاملی که باعث افزایش وزن سیاسی ایران در منطقه شده است.

 4. درخواست دیگران برای امتیازات مشابه
توافق هسته‌ای سال 2015 گرچه محدودیت‌های زیادی را بر برنامه هسته‌ای ایران تحمیل کرد اما به‌دلیل پذیرش حق غنی‌سازی ایران توسط قدرت‌های جهانی یک موفقیت بزرگ نیز به‌شمار می‌رفت.
قدرت‌های بزرگ با پذیرش حق غنی‌سازی ایران، تهران را به پذیرش این محدودیت‌ها وادار کرده بودند و بر همین اساس توافق هسته‌ای را یک الگو در راستای منع اشاعه تسلیحات هسته‌ای معرفی کردند.
درحقیقت برجام یک الگوی منع اشاعه برای کشورهایی است که به‌زعم قدرت‌های جهانی درحال برداشتن گام‌هایی بزرگ به‌سمت ساخت تسلیحات هسته‌ای هستند. در این توافق مابه‌ازای کاهش سرعت و ابعاد برنامه هسته‌ای ایران حقوق تهران و شاکله برنامه آن حفظ شد که بنابر استدلال مخالفان بین‌المللی برجام همین شاکله نیز قادر به تامین تسلیحات هسته‌ای برای ایران است. همین موضوع باعث شد کشورهای منطقه علی‌رغم محدود شدن برنامه هسته‌ای ایران با گام‌های آرام به‌سمت توسعه زیرساخت‌های هسته‌ای حرکت کنند.
در همین راستا اد رویس، نماینده جمهوری‌خواه ایالت کالیفرنیا و رئیس کمیته روابط خارجی در مجلس نمایندگان آمریکا در سال 2015 در جلسه استماع این کمیته گفت یوسف العتیبه، سفیر امارات در واشنگتن طی یک تماس تلفنی به او گفته «بدترین دشمن شما حق غنی‌سازی اورانیوم را به‌دست آورده است. غنی‌سازی اورانیوم حقی است که دوستان شما هم آن را خواهند خواست و امارات تنها کشور (خواهان این حق) نیست.»
ابوظبی در سال 2009 طی توافقی دوجانبه با آمریکا که به توافق 123 مشهور است، متعهد شد که به‌دنبال بازفرآوری سوخت و غنی‌سازی اورانیوم نباشد.

5. خیال راحت آمریکا بابت بمب نساختن ایران
نهادهای اطلاعاتی آمریکا طی دو دهه اخیر همواره بر مسیر غیر نظامی برنامه هسته‌ای ایران تاکید داشته‌اند. ویلیام برنز، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) نیز در دونوبت طی سال جاری و سال گذشته با تاکید بر این موضوع اعلام کرد تهران تصمیم یا اراده سیاسی برای ساخت سلاح هسته‌ای ندارد. به‌نظر می‌رسد آمریکا بر این اساس قصد دارد همچنان بر فشارهای خود علیه ایران ادامه دهند، زیرا اطمینان خاطر دارد که این فشارها به واکنش تهران و ساخت سلاح هسته‌ای منتهی نخواهد شد.

6. تحریک ایران برای اقدام رادیکال
آمریکا به زعم خود تلاش دارد وضعیت را در سطحی پیچیده سازد که ایران مجبور به واکنش شده و گام‌هایی در راستای ساخت عملی سلاح هسته‌ای بردارد. اگر اقدامات تهران در راستای تعدیل تعهدات هسته‌ای در دوران ترامپ مشروعیت بالایی داشت به دلیل بازگشتن بایدن به میز مذاکره از مشروعیت آن در نگاه دیگران کاسته شده است. از این رو اگر کاخ سفید تهران را به انجام حرکات رادیکال مجبور سازد زمینه اجماع غرب و سپس اجماع جهانی علیه ایران فراهم خواهد شد.
واشنگتن معتقد است تهران به سمت ساخت سلاح هسته‌ای گام برنمی‌دارد اما اگر در چند اقدام رادیکال تلاش‌های بزرگی از خود در این راستا نشان دهد آنگاه شرایط برای متهم ساختن ایران فراهم خواهد شد.
به جز مخالفت شدید اروپایی‌ها با دستیابی تهران به تسلیحات هسته‌ای به دلیل مجاورت ایران به اروپا و تفاوت‌های ایدئولوژیک میان آنها، روسیه نیز که در همسایگی ایران قرار دارد مخالف چنین موضوعی است. حرکت تهران در این مسیر می‌تواند خشم مسکو را نیز همانند دوره‌های پیشین که منجر به آرای مثبت این کشور به قطعنامه‌های شورای امنیت شد، برانگیزد.
البته این فرض یک دیدگاه نظری است که در عمل می‌تواند نتایجی متفاوت داشته باشد، زیرا هرچند ایران گام‌های بزرگی مانند غنی‌سازی 60 درصدی، تولید اورانیوم فلزی و استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته را برداشته اما این اقدامات نتیجه حداکثری مورد انتظار واشنگتن را برآورده نساخته است.
از این رو ایران هرچند باید موضوع فرونیفتادن در چاه اقدامات رادیکال را در نظر بگیرد اما نباید این مساله به محافظه‌کاری شدید منجر شود.

7. مقاومت موثر لابی‌ها علیه ایران
حزب جمهوریخواه که در نظام دو حزبی آمریکا نقش پررنگی دارد به دو دلیل عمده مخالف توافق هسته‌ای با ایران است. نخست آنکه این توافق محصول اوبامای دموکرات است و جمهوریخواهان در دوره ترامپ از آن خارج شده‌اند و بازگشت مجدد به این توافق یک شکست برای آنها به شمار می‌رود. از سوی دیگر حزب جمهوریخواهان به دلیل رویکردهای راست‌گرایانه و مذهبی‌اش دارای اختلافات ایدئولوژیک مهمی با ایران است. اوانجلیست‌های لانه‌کرده در این حزب به دلیل حمایت از رژیم‌صهیونیستی مخالفت گسترده‌ای با تهران دارند.
در داخل حزب دموکرات نیز صهیونیست‌ها و جناح راست این حزب بخشی از مخالفان توافق هسته‌ای را تشکیل می‌دهند.  در کنار اختلافات داخلی، دولت‌های خارجی موثر در سیاست خارجی واشنگتن مانند تل‌آویو، ریاض و ابوظبی نیز از طریق رایزنی و لابی به دنبال اثرگذاری بر تصمیمات کاخ سفید و کنگره هستند.

8. احتمال تاثیر واژگونه توافق بر شانس دموکرات‌ها در انتخابات کنگره
احتمال دارد با احیای برجام، میزان فشارهای تبلیغاتی علیه این توافق به ناگهان در فضای داخلی آمریکا مانند رسانه‌ها و کنگره اوج بگیرد؛ موضوعی که می‌تواند به نتایجی برخلاف انتظار دموکرات‌ها منجر شود.
با احیای برجام انتقادها از توافق هسته‌ای آغاز شده و رقبای حزب دموکرات، بایدن را به امتیازدهی به ایران متهم خواهند ساخت. همچنین در چنین شرایطی نمایندگان و سناتورهای حزب دموکرات نیز در دفاع از این اقدام بایدن یکدست نبوده و حتی احتمال دارد در راستای انتقاد از برجام گام بردارند.
دولت بایدن نگران است احیای برجام برخلاف برداشت‌ها درباره تاثیر مثبتش در جلب آرا با تبدیل شدن به یک بهانه بزرگ، شکست دموکرات‌ها را رقم بزند.  بایدن به دلیل فرار از افغانستان نیز تحت فشار است. حتی ترامپ که توافق خروج را در سال 2020 با طالبان امضا کرد مدعی ناکامی بایدن در خروج صحیح شده است. اگر بایدن در موضوع مورد وفاقی مانند خروج از افغانستان تحت فشار باشد می‌توان تشخیص داد درصورت احیای برجام که مورد انتقاد جمهوریخواهان و بخشی از دموکرات هاست، در فشار بیشتری قرار خواهد گرفت.

9. بروز تردید درباره سیاست آمریکا نسبت به متحدانش
امضای توافق برجام شک و تردیدهایی را درباره اطمینان‌پذیری آمریکا در میان متحدان این کشور برانگیخت. این اتفاق پس از آنکه ترامپ با اعمال سیاست فشار حداکثری تلاش کرد ایران را در گوشه رینگ قرار دهد اندکی تغییر کرد اما آشکار شدن نشانه‌های شکست این سیاست بار دیگر ورق را علیه واشنگتن برگرداند.
به زعم برخی در چنین شرایطی احیای برجام می‌تواند بار دیگر به رویگردانی افزون‌تر متحدان آمریکا از این کشور منجر شود.

10. احیای برجام پیروزی برای مدافعان مقاومت است
یک دیدگاه قدرتمند در آمریکا تقویت جناحی در نظام سیاسی ایران بوده که به زعم آنها با واشنگتن تنش کمتری دارد.
بر همین اساس پس از امضای برجام طرفداران توافق در آمریکا این‌گونه وانمود می‌کردند که برجام در راستای تقویت جریان میانه‌رو در ایران صورت گرفته تا از رفتارهای به زعم آنها مخرب تهران جلوگیری شود.
خروج آمریکا از برجام در همان دولتی که میانه‌رو به شمار می‌رفت و بازگشت شکست‌گونه واشنگتن به توافق در دولتی که از نگاهش تندرو به حساب می‌آید، یک زیان دو چندان برای این کشور است.

11. حفظ رژیم تحریم‌ها
ایران در دوره پیشین توافق هسته‌ای درمقابل نقض برجام اقدام قابل توجهی انجام نداد و به همین دلیل ساختارهای تحریم‌ها همچنان باقی ماندند. با این حال در دوره جدید ایران به‌طور ویژه‌ای بر برداشته شدن تحریم‌ها تاکید دارد و در همین راستا خواستار تضمین و راستی آزمایی توافق است. باید در نظر داشت اخذ تضمن در یک جنبه قادر به دور ساختن سایه تحریم از تجارت بین‌المللی با ایران است که در دوره نخست توافق همواره بر سر این تجارت حضور داشت.  آمریکا می‌داند با برداشتن تحریم‌ها به سختی قادر به بازگرداندن آنها خواهد بود، زیرا ترامپ نیز در گام‌های اولیه سیاست فشار حداکثری به زمانی بیش از یکسال جهت اجرای کامل این سیاست نیاز داشت.

12. افزایش وزن تحریم‌ها در حوزه «ابزارهای مهار ایران»
با مسدود شدن هرچه بیشتر اقدام نظامی، ناامید شدن از استحاله نظام توسط جریانات داخلی و همچنین ناکامی براندازان، ابزار تحریم از وزن بیشتری نسبت به موضوعات نام‌برده‌شده در حوزه تقابل و مهار ایران برخوردار شود. هرچند همچنان ابزارهای پیشین پیگیری می‌شوند اما نقطه‌ثقل تلاش‌ها برای مهار ایران تحریم است.
براساس طرح آمریکا اگر تحریم‌ها موفق شوند، با کاهش درآمدهای دولت ایران از میزان تجهیزات نظامی نیروهای مسلح کاسته شده و قابلیت ابزار نظامی برای مهار ایران احیا می‌شود. همچنین با ناکامی دولت در تامین نیازهای جامعه دیدگاه‌های متعارض سیاسی از داخل نیروهای نظام و همچنین در فضای بیرونی این نیروها قدرت می‌یابند و زمینه برای استحاله درونی احیا می‌شود. همچنین تحریم‌ها با ایجاد کمبود می‌توانند به احیای زمینه براندازی منجر شوند.  از این رو تحریم‌ها که از مدت‌ها پیش به‌عنوان موثرترین ابزار موجود برای مهار ایران شناخته می‌شوند، از اهمیت بیشتری برخوردارند.

13. امید به ثمردهی استهلاک تحریمی زیرساخت‌ها
از نگاه تحریم‌کنندگان، این اقدام هرچند تبعات زودهنگامی برای کشورهای تحریم‌شونده دارد اما می‌تواند در بلندمدت اثرات زیان باری بر زیرساخت‌ها بگذارد. برای نمونه تحریم‌ها مانع از دسترسی به منابع مالی و فناوری‌های لازم برای توسعه نیروگاه‌ها و شبکه برق می‌شود. همچنین می‌تواند به کاهش میزان تولید انرژی بینجامد. مقامات بایدن با بیم و امید منتظرند با گذشت چهار سال از اجرای سیاست حداکثری کمبودهای در حوزه‌های زیرساختی ایران بروز کند تا در شرایط ضعف ایران امتیازات بیشتری از این کشور طلب کنند.
قطع مکرر برق در تابستان سال 2021 در ایران این امید را در دولت بایدن تقویت کرد اما ثبات شبکه برق کشور در تابستان جاری نشان می‌دهد کاخ سفید نباید دیگر امید چندانی به این موضوع داشته باشد.

14. افزایش ارتباط میان قدرت‌های شرقی
آمریکا معتقد است برداشته شدن تحریم‌ها باعث می‌شود تا تهران به سرعت روابط اقتصادی خود را با شرکت‌های چینی و روسی افزایش دهد. ایران برای ساخت نیروگاه‌های برق هسته‌ای و سیکل ترکیبی، راه‌آهن و همچنین بالگردهای ترابری به شرکت‌های روسیه نیاز دارد. در حوزه‌های تولیدی نیز ایران قصد دارد از تامین‌کنندگان چینی کمک بگیرد. افزایش ارتباطات اقتصادی و نظامی میان تهران و قدرت‌های شرقی می‌تواند پیوندهای محکمی را میان آنان ایجاد کند که از چشم واشنگتن نگران‌کننده است.

 

مرتبط ها