مهدی محمدی، دبیر گروه ورزش:بالاخره خبری که از مدتی پیش زمزمههایش شنیده میشد بهطور رسمی اعلام شد؛ دراگان اسکوچیچ کروات از سرمربیگری تیم ملی فوتبال ایران کنار رفت و کارلوس کیروش جانشینش شد. طبیعی است که در فوتبال دوقطبی ما حالا بخشی ابراز شادمانی کنند و بخشی دیگر ابراز نگرانی اما حداقل آن دسته که نه هواداری فکر میکنند و نه پای منافعشان وسط است و صرفا نگاه فوتبالی به ماجرا دارند خوب میدانند که در شرایط فعلی تصمیم بهتری بهنفع تیم ملی نمیشد گرفت؛ چراکه دوماه و نیم دیگر تا جامجهانی باقیمانده و تیم ملی و بازیکنانش وضعیت چندان جالبی ندارند و نهتنها با این تیم نمیتوان مدعی صعود بود، بلکه احتمال خلق فاجعه هم بعید نیست.
تغییری که دیر انجام شد
هرچند از تصمیم فعلی مدیران فدراسیون باید استقبال کرد اما حقیقت این است که این تصمیم بسیار دیر اتخاذ شد و توقع میرفت بعد از صعود تیم ملی به جامجهانی یک مربی بزرگتر از اسکوچیچ سرمربی تیم ملی شود اما مدیران فدراسیون در دورههای مختلف دست روی دست گذاشتند و کار را به اینجا کشاندند. البته که کیروش شناخت نسبتا خوبی از فوتبال ما دارد اما برای او هم دو ماه فرصت و نهایتا سه بازی تدارکاتی تا قبل از جامجهانی کافی نیست؛ چراکه نسل جدیدی در فوتبال ما رشد کرده و توقع نداریم کیروش با همان تیم 2018 راهی قطر شود، تیمی که دیگر نفراتی مثل مسعود شجاعی، پژمان منتظری، اشکان دژاگه و... را در اختیار ندارد و برخی دیگر مثل چشمی، ابراهیمی، امیری، انصاریفرد، حاجصفی و... هم مسنتر شدهاند و ممکن است شرایط حضور در ترکیب اصلی تیم ملی را نداشته باشند و نیاز است نفرات جدیدتری در قطر به میدان بروند.
چرا اسکوچیچ باید میرفت؟
البته که بیانصاف نیستیم و خوب میدانیم تیم ملی بهخاطر فاجعهای که ویلموتس و مهدی تاج مشترکا رقم زدند در شرایط بسیار خطرناکی قرار داشت و ممکن بود در مرحلهای که قبلا سابقه نداشت با جامجهانی وداع کند. میدانیم که اسکوچیچ توانست تیم ملی را از آن مرحله سخت عبور دهد و با کمک قرعه مناسب در مرحله بعد به جامجهانی برساند اما طبعا افتضاح یک مربی دیگر (ویلموتس) دلیل بر کارآمد بودن سرمربی جانشین او نیست. آن هم کسی که در لیگ ما هرگز سرمربی یک تیم بزرگ نبوده و نزدیکانش خوب میدانند که آرزو داشت روزی سرمربی یکی از تیمهای سرخابی پایتخت شود و در خواب هم نمیدید که دستهای پشتپرده او را تا تیم ملی بالا ببرند. فوتبال ما در دورههای مختلف از دودستگی و چنددستگیها بسیار آسیب دید و در این دوره هم دودستگی کاملا علنی و مشخص شد اسکوچیچ و کادرش هرگز مدیریت درستی برای رفع حواشی در تیم ملی نداشتهاند. وقتی بازیکنان در اردوی تیم ملی تا پاسی از شب بیدار بمانند و مافیا بازی کنند و پست اینستاگرامی بگذارند طبیعی است که هرکسی ساز خودش را بزند و بازیکن برای سرمربی تره هم خرد نکند و مستقیم و غیرمستقیم به همه بفهماند که تیم ملی مربی بزرگتری میخواهد. اسکوچیچ باید میرفت چون اگرچه آدم محترمی است اما هرگز وزنش برای سرمربیگری در تیم ملی ایران کافی نبود و نیست خصوصا برای هدایت این تیم در مهمترین تورنمنت جهان.
چرا کیروش؟
در این فرصت کوتاه شاید هیچ گزینهای نتواند باعث موفقیت چشمگیر ما در جامجهانی شود اما حداقل دو بازی اخیر تیم ملی مقابل کرهجنوبی و الجزایر بهخوبی نشان داد که تیممان تحتفشار رقیبگردن کلفت تا چه حد در فاز دفاعی آسیبپذیر است و با این وضعیت رویارویی با انگلیس و آمریکا و حتی ولز میتواند یک آبروریزی را به همراه داشته باشد. در چنین شرایطی که فاصله کمی تا شروع جامجهانی مانده تنها میتوان به کسی دل بست که فوتبال ما را بشناسد، از بازیکنان فعلی تیم ملی شناخت کافی داشته باشد و راه تقابل با تیمهای قویتر را بلد باشد. ما به جز کیروش و برانکو گزینه دیگری نمیشناسیم. دومی تاکید کرده که نه علاقهای به جدایی از عمان دارد و نه حاضر است جای هموطنش را بگیرد. درنتیجه کیروش تنها گزینه مناسب است. کسی که تقریبا 70 درصد نفرات فعلی تیم ملی شاگردش بودهاند و در جامجهانی قبلی هم به خوبی نشان داد که میتواند مقابل تیمهای بزرگ آبروداری کند. توقع نداریم کیروش در این شرایط در قطر معجزه کند اما میتوانیم امیدوار باشیم باز هم تیممان در این آوردگاه مهم آبروداری کند.
به او بگویید رئیس فدراسیون نیست!
البته کیروش درکنار این خصوصیتهای خوب فنی در سالهای آخر حضورش در ایران نشان داد هرگز اخلاق خوبی ندارد و بیشازحد درگیر خودبزرگبینی است. میتوان گفت کسی در فوتبال ما نمانده بود که با او دچار اختلاف نشود حتی آنهایی که مدتی در زمره نزدیکانش بودند. کار تا جایی پیش رفته بود که به مدیران فدراسیون امر و نهی میکرد، همانهایی که الان دوباره در فدراسیون قدرت گرفتهاند! در فاصله کمتر از سه ماه تا آغاز جامجهانی لازم است که مسئولان از نظر رفتاری او را کنترل کنند تا تمرکزش تنها روی تیم ملی و سه بازیاش در قطر باشد و دوباره گمان نکند که رئیس فوتبال ما شده است خصوصا اینکه در این مدت هم توفیق آنچنانی در تیمهای دیگر نداشته و نباید خود را خیلی بزرگتر از فوتبال ما بداند.
و اما تاج
هرچقدر مهدی تاج در آخرین تصمیم خود با انتخاب مارک ویلموتس و آن قرارداد فاجعهبار بد عمل کرد این تصمیمش را باید خوب قلمداد کرد اما حالا سوال این است که آیا با بازگرداندن کیروش همهچیز برمیگردد سرجایش و پرونده تاج، سفید میشود؟ پاسخ حتما خیر است. یادمان نرفته که همین کیروش چه موضعی درباره رئیس وقت فدراسیون داشت و او را دروغگو خطاب کرد و چطور بهخاطر یک قرارداد بد دیگر بابت سومشدن در جام ملتهای آسیا از ما پاداش گرفت، درحالی که در جام ملتها بازی ردهبندی برای مشخص کردن تیم سوم وجود ندارد! حتی همین حالا هم نگرانیم که دوباره یک قرارداد بد دیگر از نظر مالی بسته شود و سالهای بعد گریبان فوتبالمان را بگیرد. هنوز هم بابت قرارداد ویلموتس باید تاوان بدهیم و مشخص نیست بدهی 4 میلیونیورویی از کدام منبع باید تامین شود. فدراسیونی که تاج و دوستانش دوباره به آن برگشتهاند به همراه سه دونگ از ساختمان باشگاه پرسپولیس به لطف همان قرارداد بد الان به نام شستا شده است و تلاشها برای پسگرفتن ساختمان فدراسیون و 3 دونگ ساختمان پرسپولیس فعلا به جایی نرسیده است. یکسری حرفها هم تکراری شده، اینکه مثلا تاج بیماری قلبی را دلیل رفتنش عنوان کرد و حالا درحالی که سنش بالاتر رفته و طبعا باید بیشتر از قبل مراقب قلبش باشد برگشته تا حدود دوسالونیم رئیس فدراسیون باشد! اینکه لیست بلندبالایی از اتهامات از سوی دادستانی برایش ردیف شده و به گفته خیلی از مسئولان سیاسی، پرونده باز قضایی دارد و ظاهرا اصلا نمیتوانسته در انتخابات شرکت کند. حالا در چنین فضایی رئیس جدید فدراسیون نباید فکر کند که کار بزرگی انجام داده و وقتش رسیده که همه گذشته را فراموش کنند! هنوز هم میگوییم عملکرد قبلی تاج آنقدر بد بوده که باید بابتش در مراجع قضایی پاسخگو باشد نه اینکه برگردد و نامزد انتخابات شود و دوباره روی صندلی ریاست بنشیند. امیدواریم قانون درخصوص تاج به درستی اجرا شود.