فرهیختگان: امید تیم دیپلماسی روحانی به برجام زمانی که با دیوار ترامپ مواجه شد چیزی جز بهت برای دولت دوازدهم برجای نگذاشت. اگرچه تاکنون رویکرد تیم مذاکرهکننده روحانی را افراد زیادی نقد کردهاند اما نقد این رویکرد از زبان خود ظریف حتما شنیدنیتر خواهد بود. او در یک کارگاه آموزشی که با عنوان «فهم و تدوین قطعنامهها در سازمانهای منطقهای و بینالمللی» درسال 91 در دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه برگزار شده است نکاتی را درباره جایگاه این قطعنامهها در ساختارهای بینالمللی میگوید که گاها متضاد با تعریف او بر همین قطعنامهها در زمان تصدی وزارت خارجه است. متن کامل این صحبتها را در ادامه مطالب این شماره روزنامه آوردهایم که در یکی از مهمترین قسمتهای آن ظریف خطاب به دانشجویان میگوید: «متاسفانه هیچ پروندهای در شورای امنیت مختومه نمیشود، یعنی وقتی یک پروندهای را باز کردند، نمیبندند، چه شود که پروندهای در شورای امنیت رسما مختومه شود.» این گزاره اما کاملا خلاف مشی ادعایی ظریف در مورد قطعنامههای تحریمی علیه ایران در زمان تصدی وزارت خارجه ایران است. مشیی که بسیاری از کارشناسان به آن نقد داشتند. در ادامه به نقد و بررسی این تناقضات در گفتار و رفتار ظریف پرداختهایم.
استاد! کاش به روحانی هم میگفتید در دنیای واقعی چه خبر است
بعد از نخستین مواجهه با اظهارات سال 91 محمدجواد ظریف در کلاس درس، حداقل یک سوال اساسی در ذهن مخاطب شکل میگیرد و آن اینکه محمدجواد ظریفی که آذرماه 91 در دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه با آن جزئیات از واقعیتهای نظام بینالملل برای شاگردان خود میگفت و برای آن شاهدمثال میآورد، چطور تیرماه 94 در هتل کوبورگ حاضر به پذیرش تعهداتی شد که ایران درمقابل وعده «لغو تمامی تحریمها» از سوی غرب آنها را پذیرفت. ظریف که در مقام استادی دانشگاه کنار گذاشته شدن قطعنامههای شورای امنیت را غیر ممکن میدانست بد نبود این موارد را به رئیسجمهور وقت نیز منتقل میکرد تا روحانی بتواند با نگاه واقعیتری به توافق بنگرد و وعده لغو بالمره تحریمها را ندهد. بعد از امضای توافق روحانی با ادبیاتی پیروزمندانه برای دادن این خبر مقابل دوربین حاضر شده و در یک فضای موهومی نسبت به برجام میگوید: «عیدانه فراوان شد، تا باد چنین بادا... امروز به ملت شریف ایران اعلام میکنم که طبق توافق برجام، در روز اجرای توافق(دی ماه ۹۴) «تمامی تحریمها»، حتی تحریمهای تسلیحاتی، موشکی هم «بهصورتی که در قطعنامه بوده»، «لغو» خواهد شد. «تمام تحریمهای اقتصادی» شامل مالی، بانکی، بیمه، حملونقل، پتروشیمی و فلزات گرانبها «بالمره(یکباره) لغو خواهد شد» و نه تعلیق. اگرچه خیلی زود در فضای کارشناسی غیرواقعی بودن گزارههایی که روحانی مطرح کرده بود مشخص شد اما این فتحالفتوحنمایی حداقل توانست به ابزاری برای بردن انتخابات ریاستجمهوری تبدیل شده و در مناظرات انتخاباتی کژکارکردیهای دولت یازدهم را بپوشاند. حتی اگر بخواهیم روایت غیرواقعی رئیسجمهور وقت از توافق برجام را نادیده بگیریم، از متناقضگویی خود ظریف نمیتوانیم بگذریم. ظریف که توقع میرفت برای جلوگیری از آسیب به منافع ملی دادههای علمی خود را به دولت تزریق کند در روایتی کاملا متناقض با اظهارات علمی خود در میدان عمل و در زمان تصدی سکان وزارت خارجه از این مواضع عدولکرده و در یک برنامه تلویزیونی با اشاره به بیانیه مشترک خود با موگرینی در سازمان ملل میگوید: «کلیه قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل از روز اجرای توافق لغو میشود.» ظریف همچنین درباره سازمان ملل میگوید شورای امنیت از فردای لغو شدن این قطعنامهها، به ناظری برای اجرای توافق تبدیل خواهد شد و این مساله را مکانیسمی عنوان میکند که به این توافق، «مشروعیت بینالمللی» میدهد و جنبهای از مقررات بینالمللی است.» گذشت زمان اگرچه توانمندی علمی و پیشبینیهای ظریف را اثبات کرد اما نشان داد در زمان اجرا صرفا دانستن واقعیت بدون داشتن جسارت کمکی به حل مساله نمیکند. این گزاره درمورد ظریف به همین حد هم متوقف نماند و او را در کمتر از 3 سال به فردی تبدیل کرد که دانستههای علمی خود را به استهزا میگرفت. ظریف چند روز بعد از امضای توافق برای پاسخ به ایرادات کارشناسی برجام، در نشست شورای راهبردی روابط خارجی حاضر میشود. در این نشست فواد ایزدی کارشناس مسائل بینالملل ضمن اشاره به ادعای جان کری، وزیرخارجه آمریکا که برجام را یک توافق غیرالزامآور خوانده بود از ظریف میپرسد: «شما مصاحبهای داشتید و گفتید قرار است قطعنامه جدیدی تصویب بشود و نهتنها دولتهای فعلی را ملزم به اجرای [توافق] کند بلکه دولتهای بعدی 1+5 را هم ملزم به اجرا میکند... منتها اتفاقی که در روز تصویب قطعنامه افتاد این بود که معلوم شد ایران اولین کشوری است که قرار است قطعنامه را اجرا نکند. به نظر میرسد آن کارکرد قطعنامه [ملزم کردن دیگر کشورها] دیگر خیلی برای ما وجود ندارد. جایگزین آن قطعنامه، آیا ما مکانیسم دیگری داریم.» ظریف در پاسخ ایزدی با اطمینان، نابودی مبنای مقبولیتی آمریکا درصورت خروج از توافق را عامل بازدارنده دانسته و بدون اینکه مکانیسم جایگزینی معرفیکند با لحنی طعنهآمیز میگوید: «حقوق بینالملل همین است، چیز دیگری که نیست... این مبنای مقبولیتی جهانی دارد. تام کاتن این را که گفت [آمریکا با یک امضا میتواند تحریمها را برگرداند] من جوابش را دادم و همه زیر توئیتش نوشتند که برو پولت را از هاروارد پسبگیر که خوب حقوق یادت ندادهاند.» حال گذشت زمان خیلی چیزها را ثابت کرده است و اقدام جالبی است اگر با همان نگاه طنازانه ظریف واکنش کاربران توییتری به مدرک تحصیلی خودش را تصور کنیم.
بازگشت به واقعیت
با خروج آمریکا از برجام ادبیات راویان مذاکرات بهنحوی تغییر کرد که انگارنهانگار این فتحالفتوحشان بود که به جای لغو بالمره تحریمها مرگ بالمره را تجربه میکرد و مردان دولت روحانی را در بهت فروبرد. بهتی که روحانی نیز به آن اینگونه اعتراف میکند: «فکر نمیکردیم آمریکاییها به راحتی برجام را زیر پا بگذارند.» ارزیابی نادرست پاسخی است که میتوان آن را برای سوالات دیگری نیز بهکار برد. سوالاتی همچون «چرا بعد از توافق همه تحریمها لغو نشد؟»، «چرا اروپا به تعهدات خودش عمل نکرد.»، «چرا آژانس در مورد حملات رژیمصهیونیستی به تاسیسات ایران واکنشی نشان نداد؟» و صدها چرای دیگر. احتمالا پاسخ همه سوالات مشترک باشد. آنها فکرش را هم نمیکردند که در دنیای واقعی قراردادهای حقوقی بدون ابزار قدرت بهراحتی قابل نقد نبوده و ظرفیت بالایی برای تبدیلشدن به کاغذ پاره دارند. آنچه اما باعث بهت مردم میشود شانه خالیکردن دیپلماتهای روحانی از بهتزدگیای است که به آن دچارشدند. اگرچه تیم دیپلماسی ظریف مدعی است از ابتدا هم قرار نبوده است همه تحریمها بهصورت یکجا لغو شود اما این واقعیت در زمان امضای توافق با روایتی وارونه به مخاطب ایرانی القا میشد. همکاران ظریف در کتاب «راز سر بهمهر» ادعایی را مطرح کردهاند که کاملا برخلاف تصویر کمالگرایانهای است که در زمان امضای برجام ارائه میدادند. در این کتاب که از زبان ظریف، عراقچی، تختروانچی و صالحی تاریخچه مذاکرات هستهای ایران با طرف غربی روایت شده است آمده: «ایالاتمتحده تعهدی برای برداشتن کلیه تحریمهای ملی در تمایز با تحریمهای شورای امنیت سازمان ملـل متحد علیه ایران نداشت؛ چراکه در رابطه با موضوعات مربوط به بسیاری از تحریمها مذاکرهای صورت نگرفته بود.» عدم مذاکره با آمریکا درمورد رفع بسیاری از تحریمها اما خلاف چیزی است که ظریف در بیانیه مشترک با موگرینی به آن اعتراف کرده است. در این بیانیه که توسط ظریف و موگرینی به دو زبان فارسی و انگلیسی ارائه شد آمده است: «ما، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و نماینده عالی اتحادیه اروپا، همراه با وزرای خارجه 3 کشور اروپایی به اضافه 3 کشور دیگر (چین، فرانسه، آلمان، فدراسیون روسیه، آمریکا، بریتانیا و ایالات متحده) از ششم تا سیزدهم فروردین 1394 در سوئیس دیدار نمودیم. همانطور که در آذرماه 1392 توافق کرده بودیم، ما به این منظور در اینجا گردهم آمدیم تا راهحلهایی بهمنظور دستیابی به حلوفصل جامعی بیابیم که ماهیت صرفا صلحآمیز برنامه هستهای ایران را تضمین نموده و کلیه تحریمها را به صورت کامل لغو کند... ما منتظر قطعنامه دیگری از سوی شورای امنیت سازمان ملل برای لغو تحریمهای گذشته هستیم. تحریمهای سایر کشورها هم باید یکباره و در یک چهارچوب زمانی خاص برداشته شود و تلاش شود که دو طرف گامبهگام و مادهبهماده راهحلها را به جلو ببرند.» گزاره «عدم مذاکره با آمریکا برای رفع همه تحریمها» که ظریف بعد از مرگ برجام با هدف فرار از برچسب بیاطلاعی آن را بیان میکند همان واقعیتی است که امیر عبدالهیان در مذاکرات وین اینبار قبل از توافق آن را به مردم بیان کرده است. امیر عبداللهیان در نشستی خبری که به مناسبت روز خبرنگار برگزار میشود خیلی صریح و شفاف درمورد واقعیات میگوید: «از همین الان میگویم اگر فردا به توافق رسیدیم اگر کسی موشکافی کند، حتما متنی که ما نوشتیم ایرداتی دارد اما ایرادات به این برمیگردد که بالاخره طرف مذاکرات ما هم مطالباتی دارد و نمیتوانیم بگوییم آنچه شما میگویید درست نیست و حرف شما قابل قبول ما نیست. متنی که داریم ممکن است ایرادات برجام در آن باشد. این به دلیل ماهیت مذاکره است... حتی اگر فردا برجام به نتیجه رسید و حتی اگر بهدرستی اجرا شد و تحریمهای ثانویه برداشته شد، تحریمهای اولیه پابرجاست. و باید بیاثر کردن تحریمهای اولیه را دنبال کنیم.» از این اظهارات وزیرخارجه کشورمان درمورد مذاکرات احیای برجام میتوان دریافت در توافق احتمالی، ایران در برابر امتیازاتی که دریافت میکند باید امتیازاتی را نیز بدهد و قرارهم نیست همه تحریمها برداشته شود. درنتیجه چه توافق بشود و چه نشود همواره تحریمهایی علیه ایران وجود خواهد داشت و دولت نباید با دلخوشی به رفع تحریمها رویکرد بیاثر کردن آنها را از دستورکار خارج کند. اگرچه تحریمها اثر نامطلوب خود را بر اقتصاد ایران گذاشته و نباید نسبت به رفع آن بیتوجه بود اما نباید کل مشکلات کشور را به آن گرهزد و اصلاح ایرادات ساختاری را نادیده گرفت. بیان واقعیات مذاکرات باعث میشود تا رسانهها و نیز سایر ارکان دولت نیز واقع بینانهتر به توافق نگریسته و برای یک فتحالفتوح خیالی پایکوبی نکنند.