سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه بینالملل: روز دوشنبه در اقدامی غیرمنتظره آیتالله سیدکاظم حائری از مراجع تقلید برجسته شیعیان که پس از شهادت آیتالله سیدمحمد صدر زعامت شرعی جریان صدر را برعهده داشت، ضمن اعلام کنارهگیری از مرجعیت به علت بیماری و کهولت سن، پیروان خود را به اطاعت از رهبر انقلاب اسلامی، آیتالله سیدعلی خامنهای فراخواند.
آیتالله حائری در بیانیه خود همچنین ضمن تقبیح اقدامات مقتدی صدر و اطرافیانش در ایجاد آشوب در عراق، او را به سوءاستفاده از جایگاه خانوادگی خود بدون داشتن صلاحیتهای علمی لازم متهم کرد.
مقتدیصدر پس از این بیانیه بیسابقه، ضمن اعلام کنارهگیری از سیاست، تلاش کرد با منتسب کردن این اقدام به دیگران و بیاراده نشان دادن آیتالله حائری، خشم خود را نشان دهد.
پس از این موضعگیری مقتدیصدر، طرفداران او به منطقه سبز بغداد یورش برده و با استفاده از سلاح موجب کشته شدن 20 تن و زخمی شدن 300 تن دیگر شدند.
در پی رخدادن این واقعه خونبار و تنگ شدن عرصه بر مقتدیصدر، او روز گذشته در پیامی تلویزیونی ضمن اعلام برائت از طرفداران خود از مردم عراق عذرخواهی کرد. اقدامی که در راستای مواضع متناقض پیشین او و بروز تغییراتی پیدرپی در رفتارهای این سیاستمدار است.
به نظر میرسد بیانیه آیتالله حائری با تخلیه ظرفیت سیاستورزی مقتدی صدر، او را که یک تنه عرصه سیاست عراق را به آشوب کشیده و شیعیان و منطقه را در معرض آسیب قرار داده بود، مجبور به گوشهگیری کرد. در ادامه تلاش شده به ابعاد مختلف بیانیه تاریخی آیتالله حائری پرداخته شود.
اصلاح جریان صدر
جریان صدر بهطور کلان بهدلیل ریشههای عمیق اجتماعی و تاریخی خود در عراق به نسبت دیگر جریانات بهشدت قدرتمند است. حتی حزب قدرتمند الدعوه که تمام نخستوزیران انتخابی عراق از میان شیعیان از این حزب بودهاند توسط خاندان صدر تاسیس شده است. همچنین این خاندان در دوران صدام که شدیدترین سختگیریها بر حوزه نجف اعمال میشد بهدلیل شناخت اوضاع موفق شد حوزه را از فشار خارج سازد. جامعه عراق بهدلیل فشار به حوزه نجف و کاهش طلاب در آن با شریعت شیعه آشنایی نداشت اما خاندان صدر موفق به گسترش شریعت در عراق شد. پیشتر از آن نیز اصول سیاسی شیعه از کتب نوشتهشده توسط بزرگان خاندان صدر، استحکام یافت و از طریق ساختارهای سیاسی آنان راهی میدان عملی سیاست شد.
در دوره اشغال عراق نیز این جریان صدر بود که پرچمدار اصلی مقابله نظامی با اشغالگران شد. از اینرو اصلاح چنین جریان قدرتمند، ریشهدار و اثرگذاری یک نیاز بزرگ بود.
1. مسدودکردن استفاده پوششی مقتدیصدر از وجوهات برای توجیه بهرهگیری از بودجه دولتی
جریان صدر همواره در دولتهای عراق حضور داشته است و از کنار همین حضور موفق شده به بودجههای دولتی که براساس تقسیمات به جریانات سیاسی ارائه میشد، بهره گیرد. با وجود این صدر اغلب با نشستن در جایگاه اپوزیسیون تلاش کرده دیگران را متهم به بهرهگیری از این منابع مالی کرده و خود را از آن مبرا بداند.
بستن دفاتر دریافت وجوهات شرعی آیتالله حائری که بهنوعی مرجعیت رسمی جریان صدر را برعهده داشت، احتمالا از تبلیغات توجیهی جریان صدر جلوگیری میکند. جریان صدر از این به بعد راههای کمی برای توجیه توان مالی خود خواهد داشت و باید شفاف سازد چگونه به این منابع مالی دست یافته است. اگر با مسدودشدن این مسیر توجیهی برای افکار عمومی آشکار شود صدر درحال بهرهگیری گسترده از بودجه و امکانات دولتی است او دیگر نمیتواند در سیاست خود را پاک دانسته و صرفا دیگران را متهم سازد. از سوی دیگر احتمال دارد صدر به دریافت کمک از طرفهای خارجی بهویژه عربستان سعودی و امارات متهم شود که در این صورت وجهه ملیگرایانه او تضعیف میشود. صدر همواره رقبای خود را به وابستگی به خارج و دریافت کمک مالی از دیگر پایتختها متهم کرده است.
2. آشکار ساختن نقش مخرب «جعفر صدر» که به اثرپذیری از انگلیس متهم شده
«بر فرزندان دو شهید صدر که رحمت خدا بر آن دو باد، لازم است بدانند که دوستی آن دو شهید اگر با ایمان به روش آن دو در عمل صالح و با پیروی واقعی از اهداف آن دو همراه نباشد، کفایت نخواهد کرد و بدانند که مجرد ادعا یا نسبت خویشاوندی به آن دو شهید کفایت نمیکند و هرکس تلاش کند به نام آن دو شهید بین فرزندان امت و مذهب تفرقه بیندازد یا به نام آن دو رهبری را برعهده گیرد درحالی که فاقد درجه اجتهاد و دیگر شرایط قیدشده در رهبری شرعی است، درواقع صدری نخواهد بود هرچند چنین ادعایی کند یا نسبتی داشته باشد.»
جملات بالا نمیتواند تنها مقتدیصدر را در بر گیرد. «سیدجعفر صدر» تنها پسر سیدشهید محمدباقر صدر، فرد دیگری است که مورد خطاب قرار گرفته است. جعفر صدر که بهعنوان سفیر عراق در انگلیس فعالیت میکند چند ماه قبل بهعنوان نامزد جریان صدر برای نخستوزیری مطرح شد، درحالیکه به داشتن ارتباطات خاص با دولت انگلیس و نهاد سلطنت آن متهم است.
هنگامی که او بهعنوان نامزد نخستوزیری معرفی شد، این موضوع حتی از نظر احزاب حاضر در چهارچوب هماهنگی شیعیان نیز از لحاظ امنیتی مهم تلقی نمیشد و اگر مخالفتی نیز با او وجود داشت، سیاسی بود. علیرغم چنین شرایطی اما نگرانیها از اثرپذیری وی از انگلیس بهشدت زیاد بود.
3. مسدودسازی نقشه مقتدی برای تسلط بر عراق بهعنوان ولیفقیه
جریان صدر بهدلیل پیروی از تفکرات شهید صدر بهدنبال نظام حکومتی برمبنای ولایت فقیه است. مقتدیصدر با تاکید بر این دیدگاه همواره تلاش کرده مسیری برای رسیدن به این جایگاه در عراق برای خود فراهم سازد.
بیانیه آیتالله حائری در انتقال مرجعیت به جایگاه اصلی ولایتفقیه، دورنمای دسترسی به چنین حکومتی را برای مقتدیصدر مسدود کرد. یکی از دلایل سیاستهای رادیکال صدر حرصورزی برای رسیدن به چنین جایگاهی در عراق بود.
4. مسدودشدن دورنمای تسلط مقتدی بر شیعیان
تاکید بیانیه بر جایگاه غیرعلمی مقتدیصدر موجب شد تا ادعاهای آتی درباره اجتهاد و مرجعیت صدر ساقط شوند. صدر در چند سال اخیر با پیگیری درس و حضور در دروس مراجع تلاش کرده خود را در مسیر کسب اجتهاد و مرجعیت نشان دهد. ادامه این روند میتوانست به اعلام مرجعیت خودخوانده توسط وی پس از فوت آیتالله حائری منجر شود. با این حال اقدام پیشگیرانه آیتالله حائری در زمان حیات از بروز چنین فاجعهای که میتوانست شأنیت مرجعیت را خدشهدار سازد، جلوگیری کرد.
5. بازگشت جریان صدر به خط اصلی
«بر فرزندان دو شهید صدر که رحمت خدا بر آن دو باد، لازم است که بدانند که دوستی آن دو شهید اگر با ایمان به روش آن دو در عمل صالح و با پیروی واقعی از اهداف آن دو همراه نباشد، کفایت نخواهد کرد و بدانند که مجرد ادعا یا نسبت خویشاوندی به آن دو شهید کفایت نمیکند.»
هرچند خاندان صدر نبض جریان تشیع در عراق را در دست داشته است اما زعمای شیعه از این خاندان جزء علمای بزرگ بودهاند نه رهبران خاندانی و سیاسی.
رهبری این جریان زمانی در دستان محمدباقر صدر قرار داشت و پس از آن نیز سیدمحمد صدر در این جایگاه قرار گرفت. پس از او نیز این مسئولیت به آیتالله حائری رسید اما مقتدی جوان پس از اشغال عراق و از سال 2003 به بعد تلاش کرد رهبری موروثی را جایگزین رهبری علما بر جریان صدر کند.
تعریف یک جایگاه برای ولیفقیه در عراق
ولایتفقیه شیوه اصلی حکومتی شیعیان است. این شیوه حکومتی پس از انقلاب اسلامی در ایران بهقدرت رسید و پایههای چنین شیوهای را محکم ساخت. پس از آن نیز این حکومت بهدنبال بسط قدرت خود از طریق ایجاد نفوذ بر شیعیان منطقه و همچنین دیگر مسلمانان برآمد تا به نقش تاریخی خود در هدایت امت عمل کرده باشد. با وجود این، ولایتفقیه در حوزههای نفوذ با تعریفی متفاوت از جایگاه آن در مقر اصلیاش یعنی ایران روبهرو بود. بهنظر میرسد آیتالله حائری در اقدامی دوراندیشانه گامهای عملی را برای تعریف جایگاه ولایتفقیه در عراق و همچنین فرامرزیشدن آن برداشته است.
1. بسط سرزمینی محدوده ولایتفقیه
«بر همه مومنان لازم است که از ولیفقیه، رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای(دامظله) اطاعت کنند. در شرایطی که نیروهای کفر و شر ضداسلام محمدی اصیل همقسم شدهاند، ایشان برای رهبری امت و اداره مبارزه با نیروهای ستمگر و مستکبر شایستهتر و بایستهترند.»
آیتالله حائری در بیانیه خود از «رهبر انقلاب اسلامی» و نه عبارتی مانند «رهبر انقلاب اسلامی ایران»، استفاده کرده است. منحصر نساختن رهبری انقلاب اسلامی به ایران و درخواست از مردم عراق برای پیروی از ولیفقیه گام بزرگ بسط قدرت این جایگاه از لحاظ جغرافیایی است؛ موضوعی که بهنظر میرسد زیرساختهای منطقهای آن فراهم شده است.
2. نفی تکروی رهبران سیاسی و تاکید بر رهبری فرد جامعالشرایط
«بدونشک یکی از مسئولیتها و امانتهای مهم در زمان غیبت امامعصر(عج) این است که فقهای جامعالشرایط امور امت مسلمان و مصالح عام و خاص را (از طریق بیان احکام شرعی، راهنمایی و توصیه و هر کاری که موجب حفظ کیان و عزت امت و دور کردن خطرات است) بر عهده گیرند.»
در این بخش از بیانیه با تاکید بر مشروعیت رهبری جامعالشرایط و حرکت رهبران سیاسی ذیل آن، حرکت تکروانه رهبران سیاسی بدون تایید رهبر جامعالشرایط نفی شده است. این موضوع در بخشهای دیگر بیانیه نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
3. احاله مسئولیت به ولیفقیه و نه مرجعیت صرف
«بر همه مومنان لازم است که از ولیفقیه، رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای(سایهاش مستدام) اطاعت کنند.»
در بیانیه آنچه تقدم دارد جایگاه ولیفقیه است و سپس نیز نام شخص ولیفقیه برده شده است. در اینجا تاکیدی بر یک موضوع مستقل یعنی یک شخص مرجع یا مجتهد نشده است.
4. تاکید بر لزوم داشتن شجاعت و تدبیر برای رهبری شیعیان
«حضرت ایشان برای رهبری امت و اداره مبارزه با نیروهای ستمگر و مستکبر در این شرایط، شایستهتر و بایستهترند، شرایطی که نیروهای کفر و شر ضداسلام محمدی اصیل همقسم شدهاند.»
در بیانیه اشاره شده که رهبری جامعه اسلامی باید در دستان مجتهدی شجاع باشد. تاکید بر این نکته باعث میشود کثرتهای موجود در بیت شیعی عراق و اثرپذیریهای متفاوت آن کاهش یابد.
اصلاح حوزه
حوزه نجف با مشکلات بسیاری روبهرو است، زیرا اقدامات احزاب و جریانات سیاسی موجب شده این نهاد نیز تضعیف شود. این حوزه در سالهای اخیر تلاش کرده با وارد نشدن به سیاست و هدایت امور از دور به حل مشکلات بپردازد اما بیتوجهی به توصیههای مرجعیت و پیگیری منافع حزبی و شخصی باعثشده از اثرگذاری مرجعیت نیز کاسته شود.
1. تقویت مرجعیت اصیل دربرابر احزاب و جریانات سیاسی
بهدلیل اقدامات سیاستمداران و احزاب جریان مرجعیت تحتفشار قرار گرفته است، اما اقدام آیتالله حائری در نشان دادن قدرت سیاسی مرجعیت، باعث شد این جایگاه بار دیگر در عراق تقویت شود.
مرجعیت از زمان اعتراضات سال 2020 تلاش کرده بود مسیری برای ایجاد اصلاحات سیاسی فراهم سازد اما بیتوجهیهای پیدرپی معترضان و احزاب و تعمیق بحران باعث شد حوزه، نهادی با تاثیرات کم در عراق نمایانده شود.
2. عبور از دعوای کاذب «مرجعیت عربی» با «مرجعیت خارجی»
رژیم صدام تلاش کرد در دوران تسلط خود، موضوعی تحتعنوان مرجعیت عربی را بهزعم خود دربرابر مرجعیت عجمی علم کند. مقتدی صدر نیز تلاش داشت بر چنین خطی حرکت کند.
درحالیکه مراجع برجسته عراق ازجمله آیتالله خوئی و آیت الله سیستانی ایرانی بودند، افرادی از خاندانهای عربی مانند صدر و حکیم نیز دارای مرجعیت بودند.
اقدام آیتالله حائری در احاله مسئولیت خود به آیتالله خامنهای، درست در قلب جریانی صورت گرفت که منادی تقسیمبندی مرجعیت به عربی و خارجی تلقی میشد.
3. اصالت ولایت فقیه و عبور از دعوای مرجعیت ناطق و صامت
اصالتبخشی به جایگاه ولیفقیه باعث میشود فشار درخواستهای سیاسی از حوزه که مسئولیتهای فقهی متنوعی دارد، برداشته شود. فشار درخواستهای سیاسی مردمی در عراق از حوزه نجف بود که باعث شکلگیری دو جریان ناطق و صامت در آن شد. با مسلط شدن ولایت فقیه دیگر چنین تقسیمبندیای در عراق مانند ایران وجود ندارد. در ایران نیز بسیاری از مراجع و فقها از صحبت در امور سیاسی خودداری میکنند و بهدلیل حضور ولایت فقیه با وظیفه یا درخواستهای سیاسی دشوار جامعه روبهرو نیستند.
اصلاح جامعه عراق
جامعه عراق بهدلیل شرایط متشنج این کشور که بهصورت مداومی جریان داشته است، با مشکلاتی روبهرو است. انحراف از مسیرهای متعددی که در جامعه عراق رخ میدهد، اغلب ناشی از مشکلات باقیمانده از دوران گذشته است. مشکلاتی شامل تسلط اوباش در قالب حزب بعث بر عراق و همچنین مداخله خارجی در این کشور ازجمله مشکلاتی هستند که از دوران گذشته باقی ماندهاند.
1. نفی اردوکشی
«حفظ وحدت و انسجام و اینکه به استعمار و صهیونیسم و مزدورانشان فرصت ندهند که آتش فتنه را شعلهور کنند و بدانند که دشمن مشترک آنان آمریکا، صهیونیسم و دنبالههای آن دو هستند.»
حضور بیهدف، بدون رهبر و اغلب خشونتبار در سالهای اخیر زیانهای گستردهای به عراق رساندهاند بدون آنکه حتی کوچکترین گام مثبتی را در راستای شعارهای ادعاییشان بردارند.
2. تلاش برای گذار عراق از مرحله سنتی تفکر
«بر همه علما و طلاب و نخبههای فرهنگی و نویسندگان است که مردم را آگاه کنند تا دوست را از دشمن بشناسند و منافع واقعی خود را درک کنند.»
مسائل سیاسی در عراق اغلب تحلیل نمیشوند، بلکه عموما دارای جهتگیریهای سیاسی و رقابتجویانه هستند. هرچند این موضوع سکه رایج در سیاست جهان است اما در عراق بیشتر از دیگر نقاط از جنبه تحلیلی بیبهرهاند. در برخی کشورهای پیشروتر از لحاظ سیاسی، هرچند احزاب یکدیگر را متهم میکنند اما این اتهامات در قالب استدلالهای متعددی در رسانهها جریان مییابند اما در عراق بدون تحلیل و پس از اتهامزنیهای سطحی بهسرعت درگیریها خیابانی میشوند. همین امر موجب شده سیاست در عراق بیشتر عاطفی و احساسی شود.
3. هشدار درباره وجود جریانات بعثی
جریان بعث از سال 1963 تا سال 2003 بهصورت پیوسته 40 سال حاکم مطلق عراق بوده است. این حزب چنان در عراق ریشه دوانده که بهسادگی قابل قطع نیست. از این رو هرچند عدهای پس از گذشت 19 سال از سقوط صدام بر این عقیدهاند که حزب بعث غیرموثر شده اما بیانیه اخیر نشان میدهد نباید قدرت آن را همچنان دستکم گرفت.
در یک نمونه مهم چند ماه قبل مشخص شد «حاکم الزاملی»، نایبرئیس پارلمان عراق از جریان صدر در دوران صدام از افسران ردهبالای ارتش عراق بوده است. بعثیها در برهههای مختلفی از جریان صدر برای تفرقهافکنی در جامعه عراق بهره بردهاند.
تاکید بر عناصر افزایشدهنده قدرت عراق
آیتالله حائری با شناخت از جامعه عراق و کجروی صورتگرفته در این کشور در دو دهه گذشته تلاش کرده عناصر افزایشدهنده قدرت جامعه عراقی را معرفی و برجسته سازد.
1. تلاش برای ایجاد مرکزیت سیاسی از طریق جایگاهسازی برای ولایتفقیه
عراق در میان دو مشکل حیران است؛ نخست نظام پارلمانی فعلی این کشور است که باعث شده دولتهای بیثباتی تشکیل شوند. در این نظام همچنین به دلیل تقسیمبندیهای موجود در کابینه، نخستوزیر به راحتی قادر به نظارت، تنبیه و برکناری وزرای خود نیست. از سوی دیگر ریاستی کردن نظام سیاسی عراق که برمبنای آن رئیسجمهوری دارای قدرت عالی از طریق رایگیری انتخاب میشود نیز به دلیل آنکه میتواند باعث ظهور دیکتاتوری دیگر در این کشور شود، همچنان خطرناک است. آیتالله حائری با جایگاهسازی برای ولایت فقیه تلاش کرده عنصری قدرتساز، قوامبخش و ضددیکتاتوری را به جامعه عراق معرفی کند.
2. ملیسازی و تاکید بر استقلال حشدالشعبی
«همه مومنان را به حشدالشعبی مقدس سفارش میکنم و همه باید از آن بهعنوان نیرویی مستقل که در دیگر نیروها وارد نشده است، حمایت و آن را تایید کنند، زیرا همانگونه که بارها تاکید کردهام، کنار دیگر نیروهای مسلح عراقی، قلعه محکم و دست توانا برای کسانی است که در پی امنیت و منافع مردم کشور عراقند.»
حشدالشعبی با القای موضوعی تحتعنوان شکاف میان «حشد ولایی» و «حشد مرجعیتی» با تضعیف وجهه روبهرو شد. بیانیه اخیر تلاش کرده با بخشیدن هویتی عالی و ملی به حشدالشعبی و انتساب آن به کلیت عراق، آن را از فشار پیشین رها سازد.
3. تلاش برای متمرکزکردن توان شیعیان در اخراج آمریکا
«ب- آزادسازی عراق از هرگونه اشغال بیگانه و از هر نیروی امنیتی یا نظامی بیگانه و بهویژه نیروهای آمریکایی که به بهانههای مختلف سینه عراق را شکافتهاند و اینکه اجازه ندهند در عراق یعنی سرزمین مقدسات، بمانند و اینکه ماندن آنها از بزرگترین حرامها نزد خداوند متعال است.»
آیتالله حائری در جایجای بیانیه خود به حضور اشغالگران خارجی اشاره کرده است. حضور اشغالگرانه آمریکا ضمن آنکه یک مشکل اصلی برای عراق است، میتواند با قرارگرفتن در مرکز اهداف شیعیان از پراکندگی نظرات آنان جلوگیری کند.