کد خبر: 73996

بازخوانی یک مصاحبه خواندنی با عوامل سریال «همسران»

اندر مصائب همسران بودن

آن روزها ستارگان سریال «همسران» روی جلد مجلات زردبوده و الگوهای زیستی مردم ایران شده بودند.

احسان زیورعالم، خبرنگار: سال 1373 شبکه دو، روزهای سه‌شنبه میزبان سریالی می‌شود که پای خانواده رجبی را به جهان سریال‌سازی باز می‌کند: «همسران». روایت دو همسایه دیوار به دیوار در یک آپارتمان چندطبقه که همه چیزشان در‌هم گره می‌خورد، از واقعیت‌های زندگی‌شان تا فانتزی‌های فردی‌شان. از جایی هم خانواده می‌شوند و این پیوند انسانی همسایگی، عمیق‌تر می‌شود. سریال بیژن بیرنگ و مسعود رسام در آن سال‌ها به یک الگوی زیستی برای خانواده‌های آن روز تبدیل می‌شود. در دومین دوره ریاست‌جمهوری اکبر هاشمی‌رفسنجانی، گویی شکلی رسمی از طبقه متوسط از سوی حاکمیت ارائه می‌شد. طبقه‌ای که در آپارتمان زندگی می‌کرد، تحصیلکرده بود، تفریحات ایرانی اما نسبتا مدرن‌تری داشت و البته به چیزهایی فکر می‌کرد که خانواده سنتی کمتر به سمت آن می‌رفت. آن روزها ستارگان سریال «همسران» روی جلد مجلات زرد بودند. فردوس کاویانی، مهرانه مهین‌ترابی، فرهاد جم و الهام پاوه‌نژاد الگوهای زیستی مردم ایران شده بودند. مانتو اپل‌دار پاوه‌نژاد لباس رسمی آن روزهای دختران ایران بود و مدل موی فرهاد جم، مدل موی تازه‌دامادهای مودار. اصطلاح «خال‌خالی تنها» از سوی پرستو گلستانی لفظ رایجی بین مردم شده بود و حتی زوج هنری فردوس کاویانی و مهرانه مهین‌ترابی تجربه سینمای «سفر پرماجرا» را از سر گذراندند که هیچ‌گاه موفقیت «همسران» را به دست نیاورد. «همسران» در میانه دهه 70 مولد نوعی خرده‌فرهنگ شده بود، اما شاید جدی‌ترین بررسی این سریال در آن سال‌ها به تیرماه 1374 و شماره 175‌مجله فیلم بازگردد؛ وقتی همه عوامل حالا مشهور سریال در دفتر مجله گرد می‌آیند تا گفت‌وگوی مفصلی داشته باشند. یک پرونده 10‌صفحه‌ای با تصاویری خاطره‌انگیز از روزگار جوانی ستاره‌های سریال.
عنوان پرونده «غم و شادی در کنار هم» است. علت بررسی سریال کسب رتبه نخست سریال در نظرسنجی مجله برمبنای نظر نویسندگانش است. در مقدمه هم آمده سریال «الحق با این سطح توقع کارشان در حد مطلوب بوده است»، آن هم در راه دشواری که آن سال‌ها باید برای تولید یک سریال سپری می‌شد. از همین‌رو مجله مدعی می‌شود قصد صرفا معرفی سریال و عواملش نیست بلکه ورود به مسائل اجرایی ساخت یک سریال است. گفت‌وگو را هوشنگ گلمکانی و مجید اسلامی مدیریت می‌کنند و در همان آغاز از اوایل دهه 60 و دو سریال «محله بروبیا» و «محله بهداشت» تیم رسام و بیرنگ یاد می‌کنند که با طنز خود به موفقیت خوبی دست می‌یابند. رسام هم می‌گوید «در این فاصله بیکار نبودیم.‌» آنها سریال «خانه»، «بهشت کوچک» و فیلم «علی و غول جنگل» را ساخته بودند. از دید رسام موفقیت یک مجموعه به «زمان تولید و پخش، شرایط روانی و اجتماعی جامعه، تناسب گروه سازنده و بازیگران» بازمی‌گردد.
در اینجا بیرنگ هم ورود می‌کند و می‌گوید با توجه به شرایط 15 سال گذشته که کشور درگیر جنگ و شرایط اقتصادی و اجتماعی پرفراز و نشیب بوده است «آن مجموعه متناسب امکانات و شرایط آن‌طور که لازم بوده، وجود نداشته تا کار موفقی ارائه کنیم. حالا این شرایط دارد به وجود می‌آید که فضای آرام‌تری برای کار کردن است. حتی تغییر نظام مدیریت تلویزیون خیلی در ساخته شدن چنین مجموعه‌ای تاثیر داشته است.» اشاره او به آمدن علی لاریجانی به صداوسیما و خداحافظی محمد هاشمی از مجموعه است. وزیر سابق ارشاد آن روزها تغییرات عمده‌ای در تولید سریال و البته احیای تله‌فیلم با عنوان سیما‌فیلم داشت. نتیجه کار ساخته شدن چند سریال خاطره‌انگیز ازجمله «همسران» و البته راه‌اندازی شبکه سوم سیما بود. اما یکی از تفاوت‌های مهم در تغیر تولید را باید از زبان بیرنگ شنید که می‌گوید «شاید اگر دو سال پیش ما طرح ساختن همسران را می‌دادیم که هفته به هفته ساخته شود و روی آنتن برود، امکان تصویبش نبود. در‌حال‌حاضر، وقتی که مجموعه قسمت به قسمت در جریان تولیدش پخش می‌شود و امکان ارزیابی واکنش‌های تماشاگران و نقدها و نظرها وجود دارد، هم برای سازندگان سریال و هم برای مسئولان این امکان هست که به تدریج کار را اصلاح کنند، متوجه نقاط ضعف بشوند و نقاط قوت را افزایش دهند.»
این صحبت‌ها زمانی گفته می‌شود که 30‌قسمت از مجموعه روی آنتن رفته بود و حالا اسلامی می‌پرسد آیا این خطرناک نیست که ساخت یک مجموعه موکول به نظر مخاطبان باشد، پاسخ بیرنگ به یک ایدئولوژی گروهی اشاره دارد، اینکه این یک اعتقاد گروهی است و درصورت عدم توجه به آن «دیگر مجموعه همسران ادامه پیدا نمی‌کند.» او کمی جلوتر می‌گوید که اساسا همسران سریالی حاوی پیام‌بزرگ نیست، بلکه «سرگرم‌کننده است، قالبش طنز است، خانواده‌اش خانواده‌ای خاص است و آدم‌هایش خاص‌ترند تا هر وقت نکته‌ای را مطرح می‌کنیم به کسی برنخورد که منظورش ما بودیم.» همین چند خط می‌تواند حاوی نکات مهمی باشد مبنی‌بر اینکه چگونه رویدادهای تلویزیون متأثر از طبقات و اقشار اجتماعی و اقتصادی بوده است و یک گروه با گریز از آنها، به جای بازتولید طبقه یا قشر، مستقیما آن را تولید کرده‌اند. بیرنگ ادامه می‌دهد «ما فقط دست‌وپا بسته نظرها و واکنش‌ها نیستیم، بلکه در حال یک بده‌بستانیم و با این بده‌بستان داریم رشد می‌کنیم.»
در همین خلال است که بیرنگ اذعان می‌کند برخی از قسمت‌های سریال برمبنای تقویم تولید شده‌اند، یعنی قسمت به نوعی طراحی می‌شود تا منطبق با مناسبت روز پخش باشد. گلمکانی این پرسش را مطرح می‌کند که آیا این رویه سفارشی شدن اثر نیست و پاسخ بیرنگ منفی است. همین دادوستد کلامی کوتاه به یک نقد از سوی اسلامی منجر می‌شود که «تکلیفم را با مجموعه همسران نمی‌دانم، نه‌تنها با قسمت‌های مختلف آن، حتی با لحظه‌های مختلف یک قسمت.» از دید این منتقد سریال مجموعه‌ای از ژانرها و الحان است و پاسخ سازندگان این است که این تغیّر در لحن به «دلیل متفاوت بودن شخصیت‌ها و روابط آنها» است. در «همسران» تنها چهار شخصیت ثابت حضور داشتند که بسته به قصه هر قسمت با چند بازیگر میهمان همراه می‌شدند.
یکی از مباحث مهم «همسران» حضور بازیگر زن در نقش کمدی بود، چیزی شبیه شکسته شدن یک تابو بود. اینجا مهین‌ترابی کمی توضیح می‌دهد که هدفش برای حضور در این نمایش «خلق یک شخصیت کمدی زنانه ایرانی» بوده است. حتی می‌گوید در مسیر سریال شخصیتش محدود می‌شود و او دست به اعتراض می‌زند؛ «اما آقای بیرنگ و رسام گفتند که به‌هر‌حال نمی‌توانیم به نظرها و انتقادهایی که از طریق مسئولان و مردم به ما منتقل می‌شود، بی‌اعتنا بمانیم. دیدم راست می‌گویند و واقعا اگر این چیزها رعایت نمی‌شد، پس از دو سه قسمت پخش همسران قطع می‌شد.» در جای دیگری این لحن اعتراض مهین‌ترابی باز عیان می‌شود و درباره تمرکز سریال روی خانه‌داری زن‌ها می‌گوید «این اعتراضی است که من همیشه به آقای بیرنگ می‌کنم و ایشان هم همیشه به همان محدودیت‌هایی که هست، اشاره می‌کند. من معترضم که در هیچ یک از قسمت‌ها، زن‌ها محور داستان نبوده‌اند. همیشه در حاشیه و فقط عامل ارتباط هستیم. همیشه می‌گویم که زیاد خوشایند نیست که ما مدام پاس بدهیم و آقای کاویانی گل بزند!» پاسخ بیرنگ هم فوتبالی است: «مهم این است که هر جور پاسی به آقای کاویانی داده شود، ایشان گل می‌زند!» پاوه‌نژاد هم به کنایه می‌گوید: «به‌هرحال نویسندگان سریال همسران مرد هستند!» بحث زمانی داغ می‌شود که بیرنگ می‌گوید هدفش بازنمایی دو زن محترم است «نه دو تین‌ایجر پرشوروشر.»
طبق گفته بیرنگ قرار بود شخصیت مهین و مریم متفاوت از آن چیزی باشند که مخاطب روی صفحه تلویزیونش دیده بود. برای مثال پاوه‌نژاد زنی ساده‌لوح و نسبتا لوس بود که درنهایت به زنی محکم و باهوش بدل می‌شود. «حتی برای اینکه رابطه دو خانواده ایرادی نداشته باشد، مریم را تبدیل به خواهرزاده لطفی کردیم.» بحث حتی به جایی کشیده می‌شود که آیا مهین و علی هم فامیل بشوند یا خیر. اتفاقات جذاب‌تر از زبان عوامل در این‌باره بیان می‌شود. مثلا در قسمتی قرار بوده فاطمه نقوی نقش یک جادوگر را ایفا کند که «حرکات کمیک هم انجام می‌دهد و مثلا خنده‌اش یوهاها است.» مدیران‌وقت به گروه می‌گویند نمی‌شود و باید نقش جادوگر را یک مرد بازی کنند. بیرنگ در اینجا می‌گوید «این نظرها ممکن است به حذف زن در سینما و تلویزیون برسد، بنابراین ما باید بگردیم و راه‌حل‌هایی بیابیم و البته از چیزهایی هم صرف‌نظر کنیم.»
یک پرسش مهم در میانه گفت‌وگو مطرح می‌شود: چرا زوج‌ها بچه ندارند؟ این در حالی است که جامعه ایران در آن سال‌ها مهم‌ترین پیک جمعیتی خود را تجربه می‌کرد و شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» از در و دیوار شهر فرو‌می‌ریخت. سیاست‌های حاکمیتی مبنی‌بر کاهش موالید بود و سیاستی تنبیهی برای خانواده‌های پرجمعیت اتخاذ شده بود. بیرنگ می‌گوید به فکر بچه بوده‌اند و حتی حضور بچه می‌توانست ماجراها را هم گسترده‌تر کند؛ «اما چون سریال همسران به‌طور زنده تولید و پخش می‌شود، ما هنوز بچه‌ای را پیدا نکرده‌ایم که در طول مثلا یک سال او را در اختیار داشته باشیم.» به گفته او پروسه تولید سریال در روز 16ساعت بوده و با وجود چیزی به اسم مدرسه، بچه‌ای برای این بازه زمانی کار یافت نمی‌شود.
بحث دیگر متن است. نویسنده اصلی سریال شادمهر راستین است که یک دهه بعد با فیلم «به همین سادگی» جایزه فیلمنامه‌نویسی فجر را دریافت می‌کند. اما پروسه نوشتن سریال «همسران» برای آن زمان هم تازه بود: فیلمنامه‌نویسی سرعتی. به گفته بیرنگ متن‌ها در عرض دو روز نگاشته می‌شده است و البته مشکل اصلی هم در اینجا رقم می‌خورد. بیرنگ می‌گوید «در همین سریال همسران هر وقت متن خوب داشته‌ایم، برنامه خوب بود و برعکس. ما متاسفانه از نظر متن و نویسنده کمبود و مشکل داریم. برای «باب هوپ» پنج نفر می‌توانند متن‌هایی عین یکدیگر بنویسند. ما با خیلی از کسانی که در این زمینه نوشته‌اند، کار کرده‌ایم اما درنهایت وقتی که متن را آورده‌اند دیده‌ایم که همسران نیست.» البته مشکل به اینجا هم ختم نمی‌شود، فردوس کاویانی اعلام می‌کند متن‌ها همان روز‌ضبط به بازیگران تحویل داده می‌شود، هرچند به سبب تثبیت شخصیت‌ها خواندن متن‌ها سخت نیست، اما «تمرین به‌شکل رایج نداریم و فقط برای دوربین تمرین می‌کنیم. گاهی ممکن است شانس بیاوریم و متن، یک روز قبل از ضبط به دست‌مان برسد. برای آخرین قسمتی که کار می‌کردیم، سر صحنه هنوز آقایان بیرنگ و رسام داشتند صحنه آخر را می‌نوشتند.»
وقتی بحث به بازیگران می‌رسد یک پرسش مهم نادیده گرفته شدن فردوس کاویانی در مقام بازیگری‌خلاق پیش از سریال همسران است. فردوس کاویانی که محصول کارگاه نمایش است، پیش از انقلاب عضوی از گروه بازیگران شهر به سرپرستی آربی آوانسیان بود و پس از فروپاشی گروه به همراه صدرالدین زاهد، آربی آوانسیان و سوسن تسلیمی در تئاتر‌شهر، سالن چهارسو را برای یک دوره کوتاه اجرا آماده می‌کنند، اما مهم‌ترین تصویر از او در آن سال‌ها بازی در نقش بنای فیلم «اجاره‌نشین‌ها» بود. کاویانی از این ندانستن عقبه‌اش دلخور است و می‌گوید «بدبختی‌ام همین است! اتفاقا یکی از تماشاگران هم یک‌بار از من پرسید شما تا حالا کجا بودید.» این وضعیت برای مهین‌ترابی هم صادق است، بازیگری که در آثار علی رفیعی ایفای نقش کرده بود یا فرهاد جم که همراه با رکن‌الدین خسروی رشد کرده بود؛ اما نقش تئاتری بازیگران سریال در آن سال‌ها چالش‌برانگیز نمی‌شود و کمکی به بهبود وضعیت تئاتر نمی‌کند.» کاویانی می‌گوید «من البته سریال همسران را دوست دارم؛ ولی در کارنامه حرفه‌ای خودم آن را یک ضعف می‌دانم. همسران پیشرفتی در کارنامه‌ام نیست و حتی از طرف بعضی از تماشاگران جدی مورد اعتراض هم واقع شده‌ام. خیلی دلم می‌خواست که از طریق کارهای تئاتری‌ام شناخته می‌شدم.»
مصاحبه هرچه پیش می‌رود بیشتر سختی تولید سریال در تلویزیون را عیان می‌کند و حتی کار به جایی می‌رسد که مخاطب امروزی احساس می‌کند وضعیت طی سه دهه اخیر هیچ تغییری نکرده است. مثلا جایی پاوه‌نژاد می‌گوید«پس از مشکلاتی که قسمت‌های اول پیش آورد، حالا حتی برای رفتن به جلوی دوربین اضطراب دارم.» او نمی‌گوید چه شده است اما می‌توان فهمید در قسمت‌های نخست از بالا اعمال‌نظرهایی شده که خوشایند گروه هم نبوده است. جای دیگری بیرنگ می‌گوید که «لذت‌بخش‌ترین قسمت کار» نوشتن متن است، اما «بعد دلهره‌مان شروع می‌شود تا تصویب متن.» به عبارتی ممیزی متن‌ها چیزی است که ساخت سریال را مخدوش می‌کرده است. بیرنگ می‌گوید «بیشتر مدیران تلویزیون تبدیل به بازبین پخش شدند و حتی مدیران رده‌بالا و سرپرست سازمان می‌نشستند و برنامه را می‌دیدند و فهرست حذف و اصلاحات می‌نوشتند.» ادامه این بخش از گفت‌وگو پر است از گلایه‌ها و تصاویری از تلاش تیم تولید برای حفظ پروسه تولید.
پیش‌تر گفته شد پس از موفقیت سریال، سیامک اطلسی با کمک زوج کاویانی و مهین‌ترابی اقدام به تولید فیلم «سفر پرماجرا» می‌کند. از بیرنگ پیش از ساخت آن فیلم درباره تولید فیلمی با محوریت شخصیت‌ها سوال می‌شود و او می‌گوید «خیلی دل‌مان می‌خواهد این کار را بکنیم، اما آقای منوچهر محمدی که ما خیلی قبولش داریم حرف قشنگی زد و گفت اگر قصه‌ای داشتید که بدون ارتباط با همسران خوب بود می‌توانید آن را با همسران تلفیق کنید و اشکالی ندارد ولی اگر این قصه را ندارید از خیر این کار بگذرید.» او به زبان بی‌زبانی می‌گوید قصد چنین کاری ندارد و چنین هم می‌شود.
پایان مصاحبه وضعیت جذابی دارد. مسعود رسام شروع می‌کند درباره فیلم‌های تبلیغاتی که برای شرکت‌های مشهور آن روزگار ساخته است سخن می‌گوید که چطور برای یک لاستیک چهل روز وقت صرف کرده است و کاویانی ناگهان می‌پرسد چطور برای یک فیلم سی‌ثانیه‌ای 40 روز وقت می‌گذارد و برای یک سریال 45‌دقیقه‌ای سه‌روز و پاسخ رسام این است که گروه تولید در سریال رقیق شده است. حتی حرف به جایی کشیده می‌شود که به سبب تثبیت شخصیت‌ها در اذهان عمومی نمی‌توان در شمایل آنها تغییری ایجاد کرد. او می‌گوید سریال وظیفه تلطیف خشونت در جامعه را برعهده داشته است و تلاشش آن بوده تصویری ایده‌ال بیافریند که در آن مردها هم ظرف می‌شویند و آشپزی می‌کنند و سر زن‌ها فریاد نمی‌کشند. سیاستی که سه دهه بعد تلویزیون شاید در بازتولیدش عاجز مانده است.

مرتبط ها