سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه بینالملل: توافق هستهای در وضعیت متلاطم جهانی چند گام تا رسیدن به پایان موفقیتآمیز یا مرگ خود راهی نداشت. با وجود این، اما اعضای برجام در راه نخست گام برداشتند.
روز گذشته مایک پمپئو، وزیر امور خارجه سابق آمریکا در پیامی توئیتری نوشت: «اخباری که از وین (محل برگزاری مذاکرات هستهای) بیرون میآید، بسیار نگرانکننده هستند. تیم بایدن درحال نزدیک شدن به احیای توافق هستهای است.» او در ادامه توئیت خود مدعی شد دموکراتها با چنین کاری درحال تقویت حاکمان تهران هستند. خشم بسیار پمپئو بیدلیل نبود.
در لحظات پایانی تنظیم این گزارش خبری منتشر شد که آمریکا از طریق واسطههایی به پیشنهاد نهایی ایران پاسخ داده است. بهنظر میرسد با توجه به فضای سیاسی حاکم بین مناسبات و مذاکرات، این پاسخ چندانی منفی نباشد و برای حل اختلافات جزئی باقیمانده حداقل نیاز به یک دور دیگر مذاکرات وجود دارد.
بر همین اساس و با آشکار شدن دورنمای احیای توافق بهنظر میرسد دشمنان این توافق نیز که در ماههای اخیر برای اختلال در آن کوشیدهاند بار دیگر فعال شوند.
چرا آمریکا ناچار از پیوستن به برجام است؟
جنگ اوکراین شرایط ویژهای را برای غرب ایجاد کرده است. به همین دلیل بود که چهار کشور غربی حاضر در مذاکرات احیای برجام که از آغاز آن بر اضافه ساختن موضوعات مرتبط با منطقه در گفتوگوها اصرار داشتند، در اسفندماه گذشته یعنی درست چند روز پس از حمله روسیه به اوکراین، پذیرفتند این موضوعات جایی در مذاکرات نداشته باشد. ایران پیشتر و در مذاکرات منجر به توافق 2015 مشخص ساخته بود درباره موضوعات مرتبط با منطقه گفتوگویی با غرب نخواهد داشت.
عقبنشینیهای جبهه غربی در حوزه هستهای پس از جنگ اوکراین صرفا به این موضوع ختم نشد. این جبهه بهمرور خواستههای خود درباره نابودی سانتریفیوژهای نسل جدید، جمعآوری تمام زیرساختهای مربوط به آنان را کنار گذاشت. در ادامه این عقبنشینیها، آمریکا محدود شدن ابزار اسنپبک، افزایش کیک زرد تحویلی به ایران، خارج کردن نهادهای اقتصادی حاکمیتی و 17 بانک ایران از تحریم که بنابه دلایل غیرهستهای تحریم شده بودند و همچنین راستیآزمایی را پذیرفت. این عقبنشینیهای بیسابقه شباهتی با خواستهای حداکثری بایدن حتی تا کمتر از 6 ماه پیش ندارد. به نظر میرسد دلایلی که کاخسفید برمبنای آنها دست به این عقبنشینیهای بزرگ زده است، به اندازه کافی مهم بودهاند که راهی جز آن برای این کاخ باقی نگذاشتهاند. در ادامه بخش مهمی از دلایلی که آمریکا را وادار به عقبنشینیهای عظیم در مذاکرات کرد، آمده است.
1. سست شدن ناگزیر تحریمها و ادامه پیشرفتهای هستهای ایران
تحریمهای هستهای علیه ایران اعمال شدند تا به یک ابزار موثر برای مهار برنامه هستهای تهران تبدیل شوند. سپس در مذاکرات منجر به توافق 2015 تلاش شد تا در ازای برداشتن تحریمها، ایران نیز محدودیتهایی را در برنامه هستهای خود رعایت کند. این ابزارها تا چند ماه قبل نیز بهخوبی عمل میکردند اما تحولات جهانی وضعیت را تغییر دادند.
قیمتهای جدید نفت به حدود 100 دلار رسیده است، درحالیکه تا سال گذشته حدود 70 دلار معامله میشد. این قیمتها در دوران کرونا حدود 40 تا 50 دلار بودند. دلیل اصلی رسیدن قیمت نفت به حدود 70 دلار در سال 2021 بازگشایی اقتصادهای جهانی پس از بحران کرونا بود و آنچه آن را به 100 دلار و بیشتر رساند، به جنگ روسیه ارتباط داشت.
تهدید این جنگ همچنان بالای سر جهان قرار دارد و احتمال میرود با تشدید تنشها در اوکراین و اعمال تحریمهای بیشتر علیه روسیه، قیمت نفت از رشد بیشتری نیز برخوردار شود. اگر رسیدن قیمت نفت به 70 دلار باعث افزایش فروش نفت ایران در دوران تحریمها شد و نفت 100 دلاری بار دیگر بر آن افزود، درصورتیکه این قیمتها همچنان افزایش یابد، صادرات نفت ایران نیز مجدد وارد سیر صعودی خواهد شد. ایران در قیمتهای بالای نفت که حاکی از تقاضای بازار است، میتواند نفت خود را با تخفیف بسیار کمتر به مشتریان فروخته و پول آن را نیز راحتتر از آنها طلب کند.
اگر ایران قادر به صادرات نفت و بازگرداندن پول یا واردات کالا در ازای آن باشد، دیگر لزومی ندارد تن به تعهدات محدودکننده برجامی بدهد. در این شرایط ایران هم از مواهب اقتصادی برخوردار خواهد بود و هم برنامه هستهای خود را بدون محدودیتی خاص به پیش خواهد برد. در برابر چنین شرایط محتملی، راه عاقلانه برای غرب احیای برجام است. ایران نیز بدون برجام بهدلیل قیمت بالای نفت قادر به فروش آن است؛ اما ترجیح میدهد با احیای توافق نفت بیشتری فروخته و راحتتر به معاملات تجاری بپردازد.
2. تقویت جریان اقتصادی پنهان یا غیررسمی
با وجود تحریمها فروش نفت ایران همواره ادامه داشته است. گفته میشود یکی از راههای دور زدن تحریمها برای فروش نفت توسط ایران استفاده از شبکه نفتکشهای بزرگ و کوچک است. نفتکشهای بزرگ نفت پس از بارگیری نفت ایران با موقعیتیابهای خاموش راهی دریا شده و در آنجا نفت خود را به کشتیهای کوچکتر دیگر منتقل کرده و پول آن را نیز از واسطهها بهصورت نقد تحویل میگرفتند.
این مساله درنهایت باعث شد نوعی از روابط بانکی یا مبادله کالا به کالای پنهان و دور از دسترس آمریکا شکل بگیرد. شکلگیری روشهای مبادله اقتصادی پنهان از دید آمریکا با افزایش قیمت نفت و باقی ماندن تحریمها تقویت خواهند شد. پس از ایجاد این روشها دیگر مجبور کردن طرفهای استفادهکننده از آن برای بازگشتن به مسیرهای پیشین دشوار است.
اگر کشورهای غربی نیز همانند کشورهای شرقی پا در مسیرهای جدید بگذارند، وضعیت برای آمریکا بغرنجتر نیز خواهد شد. این روشها در یک نگاه کلان در کوتاهمدت خللی به قدرت و تسلط اقتصادی آمریکا بر جهان وارد نمیسازند اما میتوانند دشمنان واشنگتن را از آزادی عمل برخوردار گردانند.
3. بیتوجهی به تحریمها سرشکستگی برای واشنگتن
دولت جدید ایران بدون هراس از تحریمها طرحهای اقتصادی مهمی را برای اصلاحات اقتصادی عمیق در داخل کشور اجرا کرده است. ایران همچنین کوشیده در بازی کریدورها سهم بیشتری را به خود اختصاص دهد. پیگیری سیاست خارجی فارغ از برجام توسط ایران در کنار بحرانهای ناشی از جنگ اوکراین باعث شده ایران موفق شود در شرایط تحریمی به پیشرفتهایی دست یابد.
اگر ایران موفق شود بدون برجام روابط اقتصادی و سیاسی را با کشورهای اروپایی نیز برقرار کند، موضوعی که در ماههای آینده احتمال آن بالاست، این موضوع یک سرشکستگی بزرگ سیاسی برای آمریکا رقم خواهد زد.
4. عدم پیروی از خواست اروپا و افزایش اختلافات فیمابین
اروپا بهطورکلی دارای سه رهبر اصلی یعنی فرانسه، آلمان و انگلیس است که دو مورد نخست در اتحادیه اروپا نیز حضور دارند. این سه کشور از طرفین اصلی برجام هستند. با وجود این به جز فرانسه و آلمان کشورهای قدرتمند دیگری نیز در اروپا حضور دارند که قادرند نیروی سیاسی بزرگی را تولید کنند. کشورهایی مانند اسپانیا، ایتالیا ،لهستان و بسیاری دیگر در اتحادیه اروپا حتی در گذشته مواضع سرسختانهای علیه ایران به نسبت پاریس و برلین نداشتند و امروز نیز بهدلیل نیازشان به انرژی به احیای برجام علاقهمندتر هستند. این نیروها در قالب اتحادیه اروپا و بازوی سیاست خارجی آن به ریاست جوزپ بورل، وزیرخارجه اسبق اسپانیا، بهدنبال نهایی ساختن توافق هستند. به نظر میرسد آنها نظر برلین و پاریس را نیز با وجود مخالفتهای پیشینشان با خود همراه ساختهاند. اگر آمریکا در اوج نیاز اروپا به انرژی فرصت تامین آن را از این قاره دریغ کند، روابطشان از یک نقطه اختلافی بزرگ در آینده رنج خواهد برد.
5. عقبنشینی دربرابر استفاده ابزاری روسیه از انرژی
هرچند فروش انرژی روسیه پس از جنگ کاهش یافته اما افزایش قیمت انرژی آن را جبران کرده است. آمریکا و اروپا میدانند این پولها در میدان جنگ اوکراین هزینهشده و باعث میشوند مسکو امنیت غرب را بیشتر از گذشته با اخلال ایجاد کند.
اگر آمریکا تحریمهای ایران را برندارد، با وجود افزایش فروش پنهان، صادرات نفت تهران به حداکثر نخواهد رسید. در اینجا روسیه از فروش نفت بهرهمند خواهد شد، اتفاقی که میتواند به تشدید جنگ در اروپا منجر شود.
6. کنترل فرآیندهای سیاسی در غرب آسیا
کشورهای منطقه با آشکار شدن توانایی مقاومت ایران چارهای جز نزدیکی به تهران ندارند؛ هرچند اینگونه برداشت میشود که عربستان با چراغسبز آمریکا گفتوگوهای بغداد را با ایران آغاز کرده است اما سابقه تاریخی رفتار ریاض در جریان توافق پیشین که منجر به قطع روابط دیپلماتیکش با تهران در سال2016 شد، چیز دیگری را نشان میدهد.
نزدیک شدن کشورهای منطقه به ایران چیزی مطابق خواست آمریکا نیست. واشنگتن با پیمان صلح ابراهیم و به راهاندازی کارناوال عادیسازی در منطقه قصد داشت با برقراری اتحاد میان اعراب و رژیمصهیونیستی آنها را در برابر ایران قرار دهد. سوق یافتن این کشورها بهسمت برقراری رابطه با ایران بخش بزرگی از اهداف عادیسازی را ناکام میسازد.
آمریکا پس از مواجهه با این روند باید بتواند از طریق احیای برجام، موج بهبود روابط کشورهای عربی با ایران را ناشی از اقدام خود نشان دهد و همچنین بتواند این فرآیند درحال شکلگیری تحت مدیریت خود بگیرد.
7. تقویت سریع و روزافزون برنامه هستهای ایران
ایران هرچند موفق شده به یک قدرت در آستانه هستهای تبدیل شود اما از آستانه عبور نکرده است. تهران توانایی غنیسازی تا 90درصد و انباشت مواد هستهای برای ساخت چندین سلاح هستهای را دارد اما حتی درصورت تصمیمگیری و ابلاغ دستور اجرا، این مساله دستکم چندماه زمان خواهد برد. اگر ایران به توافق بپیوندند با خارج شدن مواد غنیشده و همچنین انبارسازی سانتریفیوژهای پیشرفته این زمان بیشتر خواهد شد. درحقیقت آمریکا درحال دست زدن به انتخاب میان یک ایران در آستانه یا در آستانهتر است.
8. نزدیکی بیشتر تهران به پکن و مسکو
کشورهای شرقی بنابر دلایل زیادی روبه گسترش روابط آوردهاند اما آنچه این موضوع را از ابعاد وسیع برخوردار ساخته است در وهله اول افزایش نیاز آنها به یکدیگر بهدلیل تحریمها و در وهله دوم لزوم مقابله با سیاستهای یکجانبه آمریکا در این حوزه است. آمریکا با اعمال فشارهای حداکثری علیه قدرتهای شرقی ضمن آنکه انگیزه اتحادشان را بیشتر ساخته موجب شده واشنگتن همزمان درگیر چند جبهه شعلهور باشد.
تهدیدات موجود در غرب آسیا ازجمله افزایش حملات نظامی به پایگاههای آمریکا در کشورهای منطقه و تهدید تهران به توسعه سریع برنامه هستهای خود، ایران را به یک پرونده تصاعدی برای آمریکا تبدیل کردهاند. بهزعم آمریکا کاهش نیافتن تنشها با ایران ضمن تشدید درگیریها در منطقه باعث ناتوانی این کشور از تمرکز بر چین و روسیه خواهد شد.
9. پررنگشدن ابزارها و افزایش انگیزه ایران برای مقابله با آمریکا
اگر قیمتهای انرژی بهدلیل ادامه جنگ اوکراین در همین سطح باقیمانده یا روند افزایشی به خود بگیرند و در همان شرایط ایران از محدودیتهایی در حوزه صادرات نفت رنج ببرد، آنگاه انگیزهاش برای ایجاد التهاب افزایش خواهد یافت. احتمال دارد در شرایطی که غرب بهدلیل ادامه جنگ اوکراین تاب و توان تمرکز بر جبهه دیگری را ندارد، ایران دست به توقیف نفتکش کشورهایی مانند کرهجنوبی بزند که از پرداخت پولهای بلوکهشده ایران خودداری میکنند. افزایش انگیره ایران برای تشدید تنش و افزایش درگیریها در پی آن میتواند سبب صعود قیمت نفت به سطحهای بالاتری شود.
مخالفان برجام در آمریکا
مخالفتها با برجام در آمریکا با توجه به وضعیت سیاسی دوحزبی این کشور باید در همین قالب مورد بررسی قرار گیرد. در کنار احزاب اما باید به لابیهایی نیز اشاره کرد که اغلب بهصورت جداگانه درتلاش برای تاثیرگذاری بر دو حزب آمریکا هستند.
1. جمهوری خواهان
اکثریت قاطع حزب جمهوریخواه مخالف برجام هستند. شاید دلیل بزرگ این مخالفت انعقاد آن توسط رقیبشان باشد. بااینحال آنچه در برهه کنونی این مخالفت را برجسته میسازد سابقه خروج دولت جمهوریخواهان در سال 2018 از این توافق است که با طعنه به دموکراتها صورت گرفت. احیای برجام با توجه به این پیشینه مخالفتها در میان جمهوریخواهان نسبت به این توافق را بیشتر برانگیخته است. اوانجلیستهای ریشهدار در حزب جمهوریخواه که مدافع رژیمصهیونیستی بوده و گاه از دیدگاههای آخرالزمانی بهره میبرند، ستون اصلی مخالفت با برجام در این حزب هستند.
2. موانع موجود در حزب دموکرات
برخلاف جمهوریخواهان که دیدگاهی یکپارچه درباره برجام دارند، دموکراتها از انشقاق رنج میبرند. دموکراتها با توجه به جناحبندیهای درونحزبی و همچنین پیشینه کاری دولتمردان دموکرات از نظرات متنوعی درباره برجام برخوردار است.
2-1. جناح راست حزب دموکرات: سناتور رابرت منندز، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا که از اصلیترین مخالفان برجام است از این دسته به حساب میآید. او حتی در دوره اوباما نیز موافقت چندانی با توافق هستهای با ایران نداشت.
2-2. لابی صهیونیستها: لابی صهیونیستها در دو حزب آمریکا حضور دارد اما نوع حضور آن در هر حزب متفاوت است. در حزب جمهوریخواه یهودیان چندان حضور مستقیمی ندارند اما بهشدت مورد حمایت اوانجلیستها و دیگر ملیگرایان حاضر در این حزب هستند. اونجلیستها بنابه دلایل مذهبی و ملیگرایان بهدلیل عقاید مشابه با رژیمصهیونیستی که بهزعم خودشان کشور یهودیان است از صهیونیستها حمایت میکنند. درمقابل اما صهیونیستها حضور مستقیمتری در حزب دموکرات به نسبت حزب رقیبش دارند. بهطور سنتی یهودیان تمایل بیشتری به حمایت از دموکراتها داشتهاند، بهگونهای که معمولا 70درصد آنها به دموکراتها و 30درصد نیز به جمهوریخواهان رای میدادهاند. در انتخابات 2020 حمایت یهودیان از دموکراتها افزایش بیشتری یافت و 77درصد آنها به بایدن رای دادند، درحالیکه 23درصد دیگر به ترامپ رای دادند. در دولت بایدن نیز یهودیان حضوری کمسابقه دارند.
بایدن و همسرش مسیحی کاتولیک بهشمار میروند، اما هر دو عروس جو بایدن و تکدامادش یهودی هستند؛ بهگونهای که تقریبا نوههای وی را میتوان خارج از مسیحیت و داخل جریان یهودیت محاسبه کرد.
کامالا هریس، معاون رئیسجمهور نیز یک مسیحی پروتستان است اما همسرش یهودی است. نفوذ یهودیان هرچند در خانواده بایدن و هریس غیرمستقیم به نظر میرسد اما توان بسیاری دارد. بلافاصله پس از رئیسجمهور و معاونش نفوذ یهودیان مستقیم و ریشهدارتر میشود.
آنتونی بلینکن وزیرخارجه، وندی شرمن معاون وزیرخارجه و ویکتوریا نولاند معاون سیاسی وزیر امورخارجه بهعنوان سه مسئول ارشد حاضر در این وزارتخانه یهودی هستند. رابرت مالی نماینده آمریکا در امور ایران نیز که مسئولی ارشد در وزارت خارجه است، یک یهودی است. در سویی دیگر جیک سولیوان، مشاور امنیت ملی که سازمان متبوعش در کنار وزارت خارجه ازجمله اصلیترین تصمیمسازان حوزه سیاست خارجی است نیز یهودی به شمار میرود. دیگر یهودیان حاضر در دولت بایدن شامل جانت یلن وزیر خزانهداری، الخاندرو مایورکاس وزیر امنیت داخلی، مریک گارلند دادستانکل ایالاتمتحده، رئیس وزارت دادگستری ایالاتمتحده، ایوریل هینز مدیر اطلاعات ملی آمریکا و ران کلاین رئیس کارکنان کاخسفید هستند.
با وجود آنکه تمام این یهودیان مخالف برجام نیستند اما توجه به حضور سنگین یهودیان در دولت بایدن نشان میدهد صهیونیستها تا چه میزان قادر به کارشکنی در راستای احیای برجام و پس از آن اجرای این توافق هستند.
3. لابی اعراب
عربستان سعودی و امارات از بزرگترین حامیان حزب جمهوریخواه و نامزد جنجالی آن در انتخابات 2016 بودند. این دو کشور که از توافق هستهای 2015 هراس داشتند پس از ناکامی در ممانعت از امضای آن بهسرعت تلاشها برای زمینهسازی جهت خروج این کشور از توافق را آغاز کردند.
عربستان و امارات در شرایط فعلی از سر ناچاری روابط خود با ایران را بهبود بخشیدهاند اما همچنان احیای برجام را به زیان خود میدانند و درتلاش هستند از طریق لابیهای خود در واشنگتن در مسیر آن سنگاندازی کنند.
4. لابی انرژی
احیای توافق هستهای باعث سرازیر شدن نفت ایران به بازارهای جهانی میشود. این درحالی است که گفته میشود یکی از اهداف ترامپ از خروج از برجام زمینهسازی افزایش صادرات نفت آمریکا بود. آمریکا پس از آنکه نفت و میعانات گازی ایران را از بازارهای جهانی بهویژه در چین و کرهجنوبی حذف کرد، فروش محمولههای گازی خود به این دو کشور را آغاز کرد.
در شرایط فعلی بایدن براساس دیدگاههای اقلیمی خود از تولید نفت شیل کاسته است اما همچنان تولید گاز این کشور در اوج قرار دارد. واشنگتن قصد دارد محمولههای گاز بیشتری را در شرایط تحریم روسیه و ایران به اروپا و شرق آسیا صادر کند.
ورود نفت و میعانات گازی ایران به بازار زیان بزرگی به این شرکتها خواهد زد. از سوی دیگر قیمتهای بالای نفت حتی برای شرکتهای تولیدکننده نفت متعارف آمریکا نیز سودآور است و ورود نفت ایران به بازار برای آنها نیز خسارتآور خواهد بود.
مخالفان بین المللی
احیای توافق هستهای همچنان با دشمنان سنتیاش مواجه است. این طیف در همکاری با یکدیگر تلاش کردهاند مانع از شکلگیری هرگونه گشایش بینالمللی در این حوزه شوند تا ایران کماکان تحت تحریمهای شدید یکجانبه باقی بماند. با اینحال آنچه در ادامه مورد تاکید قرار میگیرد اصلیترین و فوریترین دغدغه این طرفها درباره احیای برجام است.
1. رژیمصهیونیستی
رژیمصهیونیستی که از چند سو توسط اضلاع محور مقاومت محاصره شده است میگوید با برداشته شدن تحریمها عملا تحریم دیگر اضلاع مقاومت نیز دچار خلل خواهد شد. از سوی دیگر ایران خود نیز به تجهیز بیشتر این اضلاع خواهد پرداخت که میتواند تبعاتی جدی برای امنیت رژیمصهیونیستی داشته باشد.
2. اعراب
بسیاری از کشورهای عربی به دلیل دیدگاه رقابتی نسبت به ایران، احیای توافق هستهای را موجب ارتقای جایگاه منطقهای ایران میدانند. این کشورها که بهطور کامل بدون دموکراسی اداره میشوند، بر این اعتقاد هستند که رشد اقتصادی ایران باعث کارآمد نشان دادن نظام سیاسی مردمسالار آن در منطقه خواهد شد، موضوعی که میتواند به تحریک مردم کشورهای عربی بینجامد.
3. آژانس بینالمللی انرژی اتمی
سنگاندازی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مسیر احیای برجام ریشه در شخص رافائل گروسی دبیرکل این نهاد دارد. گروسی ارتباطات دیرینهای با رژیمصهیونیستی دارد و در ماههای اخیر بر تلاشهای خود برای اخلال در احیای برجام افزوده است. او در ماههای اخیر با سفر به سرزمینهای اشغالی مدعی شد این سفر را برای رایزنی با مقامات تلآویو درباره پرونده هستهای ایران انجام داده است. این درحالی است که تلآویو از اساس به هیچ توافقنامه بین المللی درباره برنامه هستهای خود نپیوسته است.
گروسی براساس ادعاهای رژیمصهیونیستی که مبتنیبر کشف تاسیسات جدید آلوده به اورانیوم در ایران است خواستار پاسخهای تهران به این موضوع است. گفته میشود مناطق آلودهشده مورد ادعای گروسی هرچند اخیرا کشف شدهاند اما مربوط به سالهای پیش از 2003 هستند.