علی مزروعی-نرگس چهرقانی، خبرنگار:کمتر کسی است که در عمر خود حداقل یک بار نام «سلمان رشدی» یا کتاب «آیات شیطانی» را نشنیده باشد. از اواخر دهه 60، یعنی سال 1367 تا به امروز این نامها سر زبانهاست، بهطوری که هرگاه کسی اقدامی برای توهین به اعتقاد مسلمانان جهان میکند، ورژنی از سلمان رشدی دانسته شده و با او قیاس میشود. مثلا همین دو سال گذشته بود که مجله فرانسوی «شارلی ابدو» کاریکاتورهای توهینآمیزی از پیامبر اسلام(ص) روی جلد خود منتشر کرد، همان زمان هم بسیاری از مردم جهان این اقدام هتاکانه را ورژنی دیگر از اقدام هتاکانه سلمان رشدی میدانستند. از این رو، اقدام هتاکانهای که رشدی کرد، روزبهروز قبیحتر میشود. رشدی که هندیالاصل و بریتانیایی بود کتابی با عنوان «آیات شیطانی» نگارش کرد که در این کتاب شخصیت پیامبر اسلام(ص)، صحابه و همسران او را مورد اهانت قرار داد. این اقدام سلمان رشدی و نگارش چنین کتابی، بهحدی از قباحت رسیده بود که در 25 بهمن 1367 امام خمینی(ره) حکم اعدام رشدی را صادر کردند. امام(ره) علت این حکم را چنین بیان کردند که: «مولف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هرکس در این راه کشته شود، شهید است انشاءالله. ضمنا اگر کسی دسترسی به مولف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد.» پس از صدور این حکم نخستین بار شهید «مصطفی محمود مازح»، جوان لبنانیالاصل که تبعه فرانسه نیز بود، در مردادماه سال 68 برای اجرای حکم سلمان رشدی تلاش میکند اما به دلیل شناسایی توسط نیروهای امنیتی انگلستان موفق به اجرای فرمان امام(ره) نشد. این روزها هم که مجددا فردی به رشدی حمله کرده است، نام شهیدمصطفی محمودمازح بر سر زبانها افتاده است. چنانچه در اخبار دو روز گذشته دیده میشود گویا هنگامی که سلمان رشدی قصد سخنرانی در نیویورک را داشته، موردحمله واقع میشود. در این زمینه، رسانه دولتی انگلیس، بیبیسی گزارش داده سلمان رشدی درحال سخنرانی در یک مرکز آموزش غیرانتفاعی به نام مرکز «چوتوکوآ» در نیویورک بوده است. فارغ از اینکه نیت فرد ضارب اجرای حکم بوده یا غیر از این، در گزارش امروز قصد داریم به بررسی کتاب او، چرایی صدور حکم اعدام سلمان رشدی و اثرات این حکم بر جامعه جهانی بپردازیم.
توهین به همه اسلام
صدور حکم ارتداد سلمان رشدی توسط امام خمینی(ره) در تاریخ 25 بهمن سال 67 اگرچه باعث شد در میان افکار عمومی دنیا اینطور بازنمایی شود که گویی سلمان رشدی در کتاب خود تنها به مقدسات شیعه اهانت کرده است اما بررسی محتوای موهن کتاب وی نشان میدهد او در این اثر علاوهبر چهرههای مقدس مذهب شیعه، برخی از چهرههای مقدس اهل تسنن مانند همسر پیامبر اکرم(ص) را هم مورد توهینهای مکرر قرار داده است. در این کتاب که به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده، شخصیت اصلی که جبرئیل فرشته نام دارد به همراه فرد دیگری به نام صلاحالدین چمچا از یک هواپیماربایی که منجر به انفجار هواپیما میشود جان سالم بهدر میبرند. این دو در این کتاب دارای انحراف جنسی معرفی میشوند. بعد از سقوط هواپیما در کانال مانش دور سر جبرئیل هالهای از نور ایجاد شده و چمچا نیز به شکل بز ظاهر میشود تا هریک به ترتیب نمادی از فرشته و شیطان در ادامه داستان باشند. درواقع کتاب سعی دارد اینگونه توضیح دهد که این دو شخصیت در اثر تناسخ شخصیت دیگری یافتهاند. در ادامه داستان جبرئیل فرشته مشابه دیگر کاراکترهای رمانهای سلمان رشدی ایمانش به خدا را از دست داده و حتی در مخالفت آشکار با دین شروع به خوردن گوشت خوک میکند. کتاب اینگونه توصیف میکند که جبرئیل ایمانش به خدا را از دست میدهد و همین امر، دلیلی میشود تا از بیماری جسمیای که به آن دچار بوده رها شود. در ادامه داستان جبرئیل وارد عصر پیامبر شده و شاهد شکلگیری اسلام در مکه و یثرب است. نویسنده هتاک در این بخش از کتاب نسبتهای ناروایی را به پیامبر اسلام و یاران ایشان ازجمله سلمان فارسی، بلال، حمزه و جبرئیل بهعنوان فرشته وحی و نیز همسر پیامبر میدهد. جبرئیل غیر از این سیر و سفر در دوره پیدایش اسلام، در یک دوره مرحله دیگر در لندن با یک روحانی به نام امام که انقلاب بزرگی در ایران را رهبری میکند برخورد دارد. در این مرحله سلمان رشدی انقلاب اسلامی را بهعنوان واپسگرایی در مقابل تمدن و دموکراسی و علم و آزادی تصویر میکند و توضیح میدهد که این همان اسلام است. رشدی در این قسمت برای نشان دادن پیوستگی انقلاب اسلامی با دوران پیامبر از اسامی یاران پیامبر استفاده میکند و همزمان هر ناروایی را مینویسد. مرحله سوم تناسخ نیز داستانی است که جبرئیل در آن با دختری به نام عایشه(نام همسر پیامبر) همراه است. در پایان کتاب جبرئیل که چند مرحله تناسخ یافته و در هر مرحله دچار عدم تعادل روانی است، دست به خودکشی زده و به زندگی خود پایان میدهد. در مقابل چمچا که نماد شیطان محسوب میشود بهمرور و در اثر چند مرحله تناسخ زندگی معمولی و انسانی خود را شروع میکند تا نماد مسیر زندگی چمچا بهعنوان نماد شیطان موفقیتآمیزتر از مسیری توصیف شود که جبرئیل در مسیر اسلام پیموده است.
گذشته از جزئیات این کتاب موهن که با سرمایهگذاری چشمگیر غرب بهسرعت چاپ و توزیع شد، این ورود شخصیتهای بزرگ دینی اسلام اعم از شیعه و سنی به مساله بود که در صدر آنها میتوان به امام خمینی(ره) و فتوای تاریخی ایشان درخصوص ارتداد سلمان رشدی اشاره کرد. فتوایی که حمایت مردم مسلمان را بهدنبال داشت و در ایران، به تحرکاتی گسترده در اعتراض به کتاب آیههای شیطانی منجر شد.
اما این فقط ایران نبود که به صحنه تظاهرات علیه سلمان رشدی و نوشته توهینآمیز او تبدیل شد. این اعتراضها بهسرعت در سراسر دنیا فراگیر و حتی در کشورهایی به خشونت کشیده شد. مهرماه سال 67 بود که مسلمانان هند و پاکستان یکی از گستردهترین تظاهراتها علیه این نویسنده هتاک را ترتیب دادند. تظاهراتهایی که به خشونت کشیده شد و گفته میشود درنتیجه شلیک پلیس پاکستان و هند بهسمت مسلمانان معترض در شهرهای این دو کشور، چندین تن کشته یا زخمی شدند.
علاوهبر ایران، هند و پاکستان، کشورهای دیگری هم شاهد تجمعات اعتراضی چشمگیری بود. غیر از تجمعهای اعتراضی، این بیانیههای حمایتی علما و اندیشمندان این کشورها از فتوای امامخمینی بود که علاوهبر بهنمایش گذاشتن وحدت مسلمانان و متفکران دیگر ادیان درمقابل این اقدام هتاکانه، باعث شد مقامات غربی در محاسبات خود درخصوص جهان اسلام تجدیدنظر کنند.
نکته قابلتوجه دیگر دراین خصوص آنکه با گسترش اعتراضهای مردمی در کشورهای اسلامی و حتی چند کشور غیراسلامی، سلمان رشدی و موسسه ناشر کتابهایش، سفر این نویسنده هتاک به آمریکا را لغو کرده و طی بیانیهای این تصمیم و دلیل آن را بهصورت عمومی اعلام میکنند؛ مسالهای که شاید پیش از نوشتن آیههای شیطانی تصورش را هم نمیکردند.
مسلمانان مالزی، اتحادیه مسلمانان آمریکا، مسلمانان ایتالیا، هیاتعلمای جبل عامل، کنگره مسلمانان سریلانکا، مسلمانان مقیم فرانسه، شورای اسلامی اوگاندا، شورای عالی امور اسلامی نیجریه و جمعیتهای مسلمانان مقیم کشورهای آرژانتین، گینه، ترکیه، آرژانتین، سودان، استرالیا، هنگکنگ، دانمارک، کانادا، اسپانیا و فنلاند که عمدتا هم از مسلمانان اهلسنت تشکیل میشدند هریک با صدور بیانیه و برگزاری تجمعهایی حمایت خود از فتوای امامخمینی را اعلام کردند.
همچنین درنتیجه این اعتراضهای گسترده بود که فروش کتاب موهن سلمان رشدی در کشورهایی ازجمله هند، آفریقایجنوبی، تانزانیا، مالزی، مصر و عربستان ممنوع اعلام شد.
پنگوئن، ناشر اصلی آیات شیطانی نیز بعد از فتوای امامخمینی اعلام کرد بر تدابیر امنیتی خود خواهد افزود. همزمان با این اطلاعیه، گزارشهایی از آمریکا و انگلستان منتشر شد که خبر از موردحمله قرارگرفتن دفاتر انتشاراتی میداد که تا پیش از آن برای چاپ کتاب موهن اعلام آمادگی کرده بودند.
یکی از واکنشهای جدی نسبت به این کتاب موهن، بیانیه مجلس اعلای اسلامی الجزایر بود که با انتشار بیانیهای ضمن محکوم کردن کتاب، خواستار مجازات نویسنده آن شد. همچنین علمای این کشور در واکنشی جدی و گسترده اقدام سلمان رشدی را محکوم کردند و شیخ احمد سخنون یکی از بزرگترین روحانیون الجزایر در پیامی خطاب به امامخمینی و علمای ایران، سلمان رشدی را مرتد و واجبالقتل خواند.
در ترکیه نیز مردم، روحانیون، نویسندگان و شخصیتهای مسلمان از فتوای امامخمینی حمایت کرده و عزیز اوتار چهره تاثیرگذار شیعه در این کشور درباره فتوای امامخمینی گفت: «فتوای امامخمینی لازمالاجراست و سلمان رشدی واجبالقتل است.»
در بنگلادش اما، هفت تن از رهبران بانفوذ مذهبی، در بیانیهای مشترک از مردم خواستند تمامی نسخ کتاب آیات شیطانی را سوزانده و ناشران آن را به کیفر برسانند. بیانیهای که تجمع مردم در حمایت از فتوای امامخمینی(ره) را درپی داشت.
رهبر اهل سنت جنبش توحید اسلامی لبنان، از فتوای امام خمینی، تحتعنوان «مشت محکم اسلام بر دهان کفار» یاد کرد. همچنین 60 تن از علمای برجسته شیعه و سنی این کشور نیز در اجتماعی، متفقا فتوای امام را قانونی و شرعی دانستند و بهصورت عمومی اعلام کردند تمام امکانات خود را دراختیار امام قرار خواهند داد. علاوهبر لبنان، این تعدادی از مطبوعات مصری بودند که به دفاع از این فتوا پرداختند. اقدامی که جنبش اسلامی مصر نیز آن را تایید کرد. همچنین کویت، سوریه و سودان از دیگر کشورهای اسلامی بودند که علمای سنی و شیعه در آن کشورها حمایت خود از این فتوای امام را اعلام عمومی کردند.
البته اعتراضها در مرز کشورهای اسلامی محدود نشد و مسلمانان مقیم کشورهای غربی نیز با برگزاری تجمعات اعتراضآمیز و صدور بیانیههای متعدد، حمایت خود را از فتوای امامخمینی نشان دادند. روزنامه انگلیسی ایندیپندنت در آذرماه سال 68 بخش قابلتوجهی از صفحه نخست خود را به تصویر بزرگی از تجمعکنندگان معترض در مسجدی واقع در شمالشرق لندن به نمایش گذاشت و زیر آن نوشت: «این یکی از هزاران مسجدی است که در آن تمامی حاضران در مسجد به نشانه تایید فرمان صادره از سوی امامخمینی مبنیبر مرگ رشدی، دستهای خود را بلند کردهاند.»
اما علاوهبر لندن، این مسلمانان دیگر شهرهای انگلیس ازجمله برادفورد، منچستر و بیرمنگام بودند که با شکلدهی تجمعهایی به این اقدام اعتراض کردند. مسلمانان شهر برادفورد در شمال انگلستان، دیماه سال 1367 در تجمع خود دست به سوزاندن نسخههایی از این کتاب زدند که این اقدام، آن هم در انگلستان، بازتاب وسیعی در رسانههای دنیا داشت.
غیر از انگلستان، این مسلمانان شهر بُن آلمان بودند که در تایید فتوای امامخمینی، تظاهراتی بیسابقه بهراه انداختند.
نکته قابلتوجه دیگر آنکه رهبران اقلیتهای مذهبی، درجریان کنفرانس اقلیتهای مذهبی انگلیس از دولت این کشور خواستند تا حکم پناهندگی به سلمان رشدی را لغو کرده و او را از انگلستان بیرون کنند.
با همه اینها اما دولت انگلستان که در بهنتیجه رسیدن کتاب موهن سلمان رشدی و تبلیغات گسترده برای آن، فعالترین دولت غربی محسوب میشد درمقابل این اعتراضهای گسترده، علاوهبر درنظر گرفتن تیمی حفاظتی برای او، دست به اقدامی عجیب زد. ملکه انگلستان، حدود دو دهه بعد از انتشار کتاب موهن آیههای شیطانی، به سلمان رشدی بهدلیل آنچه خدماتی به دنیای ادبیات(!) خوانده شد، لقب شوالیه اعطا کرد؛ اقدامی که علاوهبر دهنکجی به معترضان مسلمان و غیرمسلمان، خشم دوباره آنان را برانگیخت.
نکته قابلتوجه پیش از اعطای نشان شوالیه، گستردگی کمنظیر اعتراضها در همان سالهاست. در چنین فضای اعتراضیای بود که بلافاصله ناشران کتاب سلمان رشدی در انگلستان، فرانسه و آلمان از بیم خشم مسلمانان جهان اعلام کردند ترجمه کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی را منتشر نخواهند کرد، سلمان رشدی هم که جان خود را در خطر میدید ضمن لغو سفرش به آمریکا، در مصاحبه با خبرگزاری رویترز فتوای امامخمینی را بسیار جدی تلقی کرد. وی در این گفتوگو از تمام کسانی که امکان حفاظت از وی را داشتند، درخواست کمک کرد. بعد از این مصاحبه بود که پلیس انگلستان محافظت از جان او را برعهده گرفت.
رهبر انقلاب یکسال پس از رحلت امامخمینی در اظهاراتی بهترین توصیف را از اثر حکم امام(ره) مبنی بر ارتداد سلمان رشدی و استقبال مسلمانان جهان از این حکم دارند. در بخشی از اظهارات ایشان آمده است: «عکسالعمل و ضربه متقابل امام، آنقدر قوی بود که بهکلی ورق را دگرگون کرد. حکم اعدام سلمان رشدی که با اقبال و تصدیق و شوق وافر ملتهای اسلامی در همهجا مواجه شد، کار را دگرگون کرد. حالا روحیه آنها بود که تضعیف میشد. حالا طرفداران آنها باید درطول این مدت از خودشان دفاع میکردند. لذا از آن روز تا حالا، سردمداران غرب و استکبار، در مقابلههایی که با جمهوری اسلامی کردند، از اولین کلماتشان این است که بیایید این قضیه سلمان رشدی را یکطور حلش کنید! هرجا یکی از این مهرههای زنجیره استکبار جهانی، کسی را پیدا کرد که فهمید ممکن است حرف او را به گوش مسئولان جمهوری اسلامی برساند، اولین حرفی که زد -یا جزء اولین حرفها- این بود که کاری بکنید این قضیه حل بشود»!
در چنین شرایطی است که مردادماه سال 68، جوان 21ساله لبنانیالاصلی بهنام مصطفی مازح برای ترور سلمان رشدی برنامهریزی کرده و خود را به نزدیکی محل اقامت او میرساند اما چاشنی انفجاری همراه وی قبل از اینکه به محل اقامت سلمان رشدی برسد منفجر شده و مازح بهشهادت میرسد. بدینترتیب، رسانهها خبر از نخستین عملیات شکلگرفته علیه سلمان رشدی، برمبنای فتوای امامخمینی میدهند.
به کتاب رشدی پاسخی علمی داده نشده؟
بعضا برخی رسانههای لندننشین خیالات خود را به رشتهتحریر درآورده و برای زیرسوال بردن حکم اعدام سلمان رشدی، مواردی از این قبیل مطرح میکردند که چرا تابهحال پاسخی علمی به کتاب رشدی داده نشده است. پیش از پاسخ علمی به این کتاب، با تورق میتوان متوجه شد که رمانی 547صفحهای با درونمایهای داستانپردازانه و افسانهای است. نام این کتاب «آیات شیطانی» برگرفته از افسانه یا واقعه ساختگی «غرانیق» دارد. غرانیق جمع غرنوق یا غرنیق به معنی مرغآبی است که گردنی بلند دارد و سپید یا سیاهرنگ است، بهمعنی جوان سپید زیباروی. اعراب جاهلی گمان میداشتند که بتها مانند پرندگان به آسمان عروج میکنند و برای پرستندگان خود شفاعت میکنند؛ اما در این زمینه داستان رشدی میگوید: «در نخستین سالهای بعثت که آزار و اذیت مشرکان نسبت به مسلمانان سخت و طاقتفرسا شده بود، عدهای از مسلمانان به حبشه مهاجرت کردند و در این حین پیامبر نگران و پردغدغه بود و انتظار داشت که خداوند آیاتی بر او فرو فرستد که موجب نوعی نزدیکی به قریش شود. روزی پیامبر و عدهای از مسلمانان در یکی از انجمنخانههای قریش دور کعبه نشسته بودند، پیامبر در آن انجمن سوره نجم را تلاوت میکرد، پس از پایان این سوره پیامبر آیه سجده را خواند و مسلمانان و مشرکان سجده کردند.» رشدی علت سجده مشرکان را این میداند که پیامبر در آیات سوره نجم از خدایان آنان، بتهای لات و عزی و منات به نیکی یاد کرده بود. سپس رشدی بیان میکند خبر سجده مشرکان و آشتی مسلمانان و مشرکان مکه بهسرعت به حبشه رسید اما شبهنگام جبرئیل بر پیامبر نازل شد و به ایشان گفت، این دو جمله یعنی «تلک لاغرانیق العلی و ان شفاعتهن لترتجی» وحی نیست. پیامبر از این مساله غمگین شد و خداوند برای دلجویی از پیامبر آیات 75-73 سوره اسراء را نازل کرده است.
این داستان را افراد بسیاری از جهات تاریخی، قرآنی و عقلانی مورد بررسی قرار داده و بیاعتباری آن را اثبات کردهاند. برای نمونه سیدعطاءالله مهاجرانی در کتاب «نقد توطئه آیات شیطانی» با ادلهای علمی، رمان «آیات شیطانی» از سلمان رشدی را مورد نقد قرار داده است. مهاجرانی در کتاب خود میگوید: «این داستان از آنجایی که در کتب مشهوری مانند «تاریخ طبری»، «تفسیر طبری»، «طبقات ابنسعد» و «اسبابالتنزیل» واقدی نقل شده است مورد استناد مورخان و مفسران پس از آن قرار گرفته است اما این نکته قابلتامل است که واقدی در سال 207هجری قمری وفات کرده و طبری متوفی در سال 310هجری است. اما ابناسحاق متوفی در سال 150 یا 151هجری کمترین اشارهای به غرانیق ندارد. با توجه به اینکه ابناسحاق تنها به استماع اساتید خود بسنده نمیکرد، پژوهشگری بود که خانهبهخانه و شهربهشهر میگشت و روایات مربوط به پیامبر را میشنید و بررسی میکرد، چنانکه ابناسحاق دوبار کتاب خود را برای زیادبنعبدالله البکالی -متوفی در 185هجریقمری- املا کرده است و ابنهشام که شاگرد البکالی بود کتاب خود را براساس مطالبی که از البکالی شنیده تدوین کرده است و هیچکدام نه ابناسحاق، نه البکالی و نه ابنهشام هیچگونه اشارهای به افسانه غرانیق ندارند. اینکه واقدی که حدود 50سال بعد از ابناسحاق وفات کرده و طبری که تا حدود 160سال بعد از ابناسحاق میزیسته، افسانه غرانیق را ذکر کردهاند، قابلتامل و شک جدی است. علاوهبر آن مسلم و بخاری نیز هیچگونه اشارهای به افسانه غرانیق ندارند.»
تیرگی روابط ایران و انگلیس در سایه شیطان
در واکنش به انتشار کتاب آیات شیطانی که امام خمینی(ره) طی حکمی از مسلمانان جهان میخواهد تا در هر مکانی که سلمان رشدی را دیدند وی را اعدام کنند یا اگر چنین جراتی ندارند او را به دیگران معرفی کنند تا این حکم اجرا شود. امام دلیل این حکم را سلب جرات از دیگران عنوان کرده تا توهین به مقدسات مسلمان دیگر تکرار نشود و در پایان کشته این راه را شهید مینامد.
این حکم در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ به تایید دولت رسیده و آیتالله خامنهای، رئیسجمهور وقت در خطبههای نمازجمعه ۲۸ بهمن یکسان بودن دیدگاه دولت با فتوای امام را اعلام میکند.
با اعلام موضع رسمی دولت ایران، فضای جهانی یکباره تغییر کرده و مسلمانان بسیاری در اقصینقاط جهان در حمایت از این حکم به خیابانها ریختند و سال ۶۷ همراه با اخبار بروز تنشها و تشنجهایی در سراسر جهان بهپایان میرسید. گروههای مسلمان در کشورهایی که کتاب آیات شیطانی در آنها منتشر میشد، ناشران کتاب مزبور را تهدید میکردند و حتی در کالیفرنیا یک فروشگاه که کتاب آیات شیطانی را در معرض فروش گذاشته بود با بمب مورد حمله قرار گرفت، از سوی دیگر روابط دیپلماتیک ایران روزبهروز از این واقعه تاثیر میپذیرفت. بعد از اعلام موضع رسمی ایران ۱۲ کشور عضو بازار مشترک اروپا ازجمله انگلستان نمایندگان خود را از ایران فراخواندند و ایران نیز متقابلا سفرا و روسای هیاتهای نمایندگی خود را از کشورهای عضو بازار مشترک فراخواند. پس از اینکه اروپا از سطح توهین به مقدسات فراتر رفت و روابط دیپلماتیک را تحتتاثیر این توهین قرار داد، ایران نیز ضمن واکنش به این اقدام طرح دوفوریتی قطع رابطه با انگلستان را در دستورکار قرار داد. آنطور که هاشمی، رئیسوقت مجلس در خاطرات خودنوشت ۸ اسفند ۱۳۶۷ آورده است آیتالله خامنهای، رئیسجمهور وقت و امام خمینی با این طرح مخالف بودهاند. هاشمی دراینباره مینویسد: «درباره طرح قطع رابطه با انگلیس که در مجلس مطرح است، با حضور وزیر خارجه مذاکره شد. آقایان خامنهای و ولایتی مخالف تصویب قطع رابطه هستند. احمدآقا اطلاع داد که امام گفتهاند دراینباره نظری ندارند. نخستوزیر موافق است. احمد آقا هم مخالف است.» در همین روز ادوارد شواردنادزه، وزیر خارجه شوروی نیز طی جلسهای با هاشمی توصیه میکند که ایران روابطش را با غربیها بیش از این تیره نکند. شواردنادزه که بنابر گفته رسانههای انگلیسی یکی از اهداف سفرش به ایران انتقال درخواست انگلیس مبنیبر لغو حکم اعدام سلمان رشدی بود، پیش از دیدار با هاشمی با امامخمینی(ره) و علیاکبر ولایتی، وزیر امور خارجه وقت نیز دیدار کرده بود. درنهایت این طرح علیرغم مخالفت رئیسجمهور و عدم اعلام موضع امام با مدیریت هاشمی در مجلس به تصویب میرسد. هاشمی درباره چگونگی فرآیند تصویب در ۹ اسفند سال ۶۷ اینگونه توضیح میدهد: «قبل از شروع جلسه به نمایندگان اطلاع دادم که حضرت امام، نظر خاصی درباره طرح قطع رابطه با انگلیس ندارند و گفتم بهتر است مخالفان طرح صحبت نکنند که مورد بهرهبرداری دشمنان خواهد شد. پیشنهاد کردم که طرح را تعدیل کنیم و قطع رابطه را مشروط به عدم محکومیت کتاب سلمان رشدی از سوی انگلیس کنیم و عملا هم با پیشنهاد اصلاحی نمایندگان به همین صورت درآمد. کلیات طرح با اکثریت نزدیک به تمام نمایندگان تصویب شد.»
در این رابطه بیشتر بخوانیم:
دو سناریوی پیچیده حذف شیطان(لینک)