محسن یزدی، مدیر شبکه مستند: این یادداشت درباره جنگ نرم از زاویهای دیگر است و طبعا رسانه ملی بهعنوان مهمترین رسانه کشور درصدر موضوع قرار میگیرد. قصد نگارنده نقد سازمان صداوسیما نیست؛ چراکه طبعا نقد اینشکلی نقضغرض است و مدیر یک سازمان باید نکاتش را به گوش روسایش برساند. بحث این یادداشت نقد فضای کهنهای است که امروز بر رسانههای کشور خصوصا رسانه ملی بهنوعی تحمیل شده است. «نظم قدیم رسانهای» که تا شکسته نشود اتفاقی رخ نخواهد داد.
این روزها، روزهای بسیار سخت و پیچیدهای است که شاید تاریخ ایران نمونه آن را کمتر به خود دیده باشد. حکومتی مستقل و البته قدرتمند که تحت بیسابقهترین فشارهای جهانی همچنان بر اصول خود پای فشرده و از آن عقب ننشسته است. درمقابل هم دشمنی قدرتمند از تمام توان خود برای اثرگذاری داخلی و خارجی استفاده میکند و همه اینها شرایط ویژهای را برای ما پدید آورده است.
همه اینها نشان میدهد کشور در یک جنگ بزرگ و همهجانبه قرار دارد و این جنگ اگرچه صورت سخت ندارد اما با خشونت بسیار، تمام ابعاد زندگی مردم را تحتتاثیر قرار داده است.
این جنگ که به درستی «جنگ نرم» نام گرفته، افکار، عقاید و صبر مردم را هدف قرار داده و رسانهها بهعنوان خطمقدم آن بار اصلی مبارزه را بر دوش دارند.
اما باید اذعان کرد علیرغم زحمات کشیده شده، مقابله با جنگ نرم عمدتا در حد حرف باقی مانده است.
اما علت چیست؟
گمان نگارنده این است که هنوز در کشور در مقام عمل مسئولانه و هوشمندانه به جنگ نرم پرداخته نشده است، چه اینکه اگر پرداخته شده بود باید در یک اتاق جنگ متمرکز، مرتب استراتژیها بازخوانی شده و در یک روند محققانه ایرادهای آن برطرف و نقاطقوت آن تقویت شود. اما آیا الان اینگونه است؟
شاید اینجاست که اهمیت «فرم» و «شکل پرداخت» خود را نشان میدهد والا همه میدانیم که دشمن حمله کرده و ما باید مقابل این حمله بایستیم. اما چگونه و به چه شکل؟
به نظر میرسد در جنگ نرم امروز رسانه باید با یک نقشه دقیق و همهجانبه و با رعایت اصول رسانهای به اقناع مخاطب بپردازد و این مهم البته لوازم و قواعد خود را میطلبد.
جمله درخشان «جواب کار فرهنگی بد، کار فرهنگی خوب است» میتواند مسیر را به درستی نشان دهد. «کار فرهنگی خوب» یعنی معنای مناسب باید به شکل مناسب منتقل شود.
شاید بتوان گفت محور اصلی کار رسانهای «چگونه گفتن» باشد. یک رسانه زمانی شکل میگیرد که تصمیمگیران آن میخواهند معنایی را به مخاطب منتقل کنند؛ «چه گفتن». اما شکل گفتن این معنا و این پیام در «چگونه گفتن» تجلی پیدا میکند و این بسیار مهم است.
جبهه مقابل هر روز از ایدههای نو و سختافزارها و نرمافزارهای مدرن بهره برده و دائم درحال بهروز کردن خود است و استراتژی و تاکتیکهای خود را بررسی و اشکالاتش را برطرف میکند.
گمان نمیرود امروز کسی معتقد نباشد که استراتژی فعلی ما در رسانه خصوصا رسانه ملی جوابگوی مخاطبان و این حجم تخریبها و شبههها نیست. به نظر نگارنده صداوسیمای امروز با صداوسیمای 20 یا ۳۰ سال گذشته در استراتژیها و تاکتیکها تغییر محسوسی نداشته است.
همه میدانیم مسئولان سازمان همیشه دغدغه داشتهاند و تمام تلاش خود را به کار گرفتهاند و سطح برنامهها و گسترش شبکهها و افزایش نیروی انسانی متعهد و... همه اینها درطول سالیان بسیار افزایش یافته است اما علیرغم این حجم تلاشها و مجاهدتها، فرم ارائه پیام (درمورد سرگرمی اتفاقات بیشتری رخ داده است) تغییر چندانی نکرده و در یک جمله نظم رسانهای امروز ما همان «نظم قدیم» است. ضمن اینکه نگارنده معتقد است عمده این اشکال به بیرون سازمان و فشارهای مختلف به آن برمیگردد که مثالهای عمدهای برای ارائه وجود دارد.
اما این «نظم قدیم» ویژگیهایی دارد که تعدادی از مهمترینشان را میتوان عنوان کرد.
۱. «نگفتن» و «سکوت» جزء اصلی این نظم است. شاید این کار قبلا جواب میداد اما امروز با وجود رسانههای اجتماعی بسیار، «نگفتن» شاید برای عدهای تسکینبخش موقت باشد ولی منجر به بیاعتباری رسانه میشود.
۲. عدمتوجه به مخاطب و اقتضائات آن
۳. بیان مطلق و یکطرفه پیام
۴. عدماستفاده واقعی از نظرات مخالف در حوزههای مختلف
۵. همهچیز را در محتوا خلاصهکردن و عدمتوجه به استانداردهای کیفی
6. اصلبودن تولید ارزان و مناقصهای (شاید باورتان نشود ولی در برخی مراکز خارج صداوسیما برای تولید یک مجموعه باید مناقصه برگزار شود.)
۷. اصل دفاع درمقابل تهاجم رسانهای به جای حمله
8. اظهارنظر فعال همه دستگاهها درباره کار تخصصی رسانه و فشار برای هماهنگی رسانه با آنها. قانون و شرایط هم این اجازه را به آنها میدهد.
با این شرایط اگر امروز یک شبکه کاملا حرفهای و استاندارد با پشتیبانی دقیق در صداوسیما ایجاد شود، بیش از چند ماه دوام نخواهد آورد و فشارهای مختلف باعث تعطیلی آن خواهد شد.
اگرچه نگارنده معتقد است برخی مدیران این سالهای تلویزیون خصوصا ریاست فعلی سازمان کاملا بر این امور واقف است اما شکستن «نظم قدیم» کار بسیار پیچیده و زمانبری است.
اما میتوان چند شاخصه را برای «نظم جدید» رسانهای عنوان کرد. ویژگیهایی که البته برای اهالی رسانه کاملا آشنا و قابلدرک است:
1. «چگونه گفتن» بهجای «نگفتن» و عدم محرمانهپنداری همه مطالب
2. بیان هنرمندانه و اقناع مخاطب بهجای بیان مطلق و یکطرفه پیام
۳. داشتن اعتمادبهنفس در رسانه و شجاعت در ورود به مسائل
۴. هوشمند دانستن مخاطب و عدم سهلانگاری در تولید
۵. عدم اجازه به اظهارنظر غیرتخصصی درباره کارکرد رسانه و مقابله با فشارهای بیرونی مخرب
۶. اصل قرارگرفتن تولید محصول با کیفیت و اقتصادی کردن آن بهجای اصل بودن تولید ارزان
۷. توجه ویژه به دیدهشدن و تکنیکهای پخش
۸. اصل تهاجم دقیق و حرفهای رسانهای به جای پاسخ مدام به رسانههای بیگانه
با این روش است که میتوان دستاوردها را نشان داد، فساد را افشا کرد، کارکرد دستگاهها را بالا برد و به دولت برای ادامه مسیر خدمترسانی کمک کرد. این موارد تنها با تغییر تلقی ما نسبت به رسانه محقق میشود. در غیر این صورت و با برداشت قدیم از رسانه، علیرغم زحمات و هزینههای بسیار، باز آش همان آش خواهد بود و کاسه همان کاسه.
۰۲:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۲
کد خبر: 73561
محسن یزدی
نظم قدیم رسانهای؛ پاشنهآشیل رسانه ملی
علیرغم تلاشها و مجاهدتهای مسئولان سازمان نظم رسانهای امروز ما همان «نظم قدیم» است.
مرتبط ها