فرهیختگان:اگرچه مهمترین دلیل ریزش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان در یک دهه اخیر سرمایهگذاری حداکثری روی دولت روحانی و ناکارآمدی وی در ابعاد مختلف بهویژه اقتصادی است اما مدل رفتاری اصلاحات مهمترین عاملی است که جریان اصلاحات را روی ریل سقوط قرار داده و آن را تدریجا به قعر صفبندیهای سیاسی سوق داده است. کنش افراطی و رادیکال از یکسو و انفعال چهرههای شاخص اصلاحات در بزنگاههای مهم دو اشتباه رفتاری است که ظاهرهای بزکشده را کنار زده و جسم چندپاره جناح اصلاحات را روزبهروز عریانتر میکند. رفتارهای آشوبطلبانه اصلاحطلبان رادیکال از انتخابات 88 آغاز شد و امواج آن بعد از 13 سال همچنان ادامهدار است. میرحسین موسوی پرچمدار فتنه 88 که زمانی بهخاطر انبوهی از هواداران تا حد اعلام زودهنگام پیروزی در انتخابات به خود مطمئن شده بود، اخیرا نیز در نوشتاری با عنوان «مقدمهای بر ترجمه عربی بیانیههای جنبش سبز» ضمن پافشاری مجدد بر تایید رفتار غلط خود در سال 88 دامنه اظهارات رادیکال خود را از حاکمیت فراتر برده و آشکار به شهدای مدافع حرم ازجمله سردار شهید حاجحسین همدانی توهین کرده است. او در این نوشتار که بیشتر شبیه یک تسویهحساب سیاسی است، ضمن اینکه پیدایش داعش را نتیجه اقدامات ایران دانسته، حکومت سوریه را «کودککش» خطاب کرده و رزمندگان ایرانی را به «خونریختن در سرزمینهای بیگانه برای تحکیم پایههای رژیمی کودککش» متهم کرده است.
موسوی درحالی در سال 2022 حضور ایران در جبهه نبرد علیه داعش را به سخره میگیرد که حتی افرادی که در ابتدا مخالف سرسخت حضور منطقهای ایران در سوریه بودند بعد از اتفاقات اخیر منطقه و بهویژه پس از شهادت سردار سلیمانی دیگر نمیتوانند در مذمت این حضور سخن بگویند؛ چراکه گروهک تروریستی داعش صراحتا از ولایت خراسان سخن میگفت و قصد داشت پس از دمشق و بغداد، تهران را نیز به حکومت خود ضمیمه کند. اظهارنظر موسوی درمورد چگونگی پیدایش داعش نیز همانگونه که نشان میدهد دوری 13ساله او از میدان سیاست یا فهم سیاسی او را از کار انداخته یا جز اظهارات سخیف چاره دیگری برای بازگشت به میدان سیاست برایش باقی نگذاشته است. برخلاف ادعای موسوی پیدایش داعش نه به جنگ سوریه که به زمان شکلگیری جماعت توحید و جهاد باز میگردد. این گروه در سال 2004 به القاعده پیوست و دو سال بعد در ائتلاف با گروههای اسلامگرای افراطی، «مجلس شورای مجاهدین» را تشکیل داد. مجلس شورای مجاهدین به همراه چند گروه شورشیِ دیگر «حکومت اسلامی عراق» را ایجاد کردند. با آغاز جنگ داخلی در سوریه این گروه فعالیتش را تحتعنوان داعش ادامه داد. با وجود تمامی این صحبتهای غیرواقعی و ساختارشکنیها اما دیگر نهتنها کسی برای موسوی کفوسوت نمیزند بلکه همطیفان او نیز حاضر به دفاعی حداقلی از اظهارات ساختارشکنانه او نیستند. روی دیگر این کنش رادیکال انفعال و سکوت مصلحتاندیشانه چهرههای شاخص اصلاحطلب است. تاکنون هیچکدام از چهرههای شاخص اصلاحطلب نسبت به نوشتار موسوی که عملا بازگویی سخنان جماعت اپوزیسیون و برانداز جمهوری اسلامی است واکنش نشان ندادهاند، با وجود این برای تهیه گزارش امروز «فرهیختگان» نیز به سراغ بسیاری از چهرههای شاخص اصلاحطلب چون غلامحسین کرباسچی، حسن رسولی، مصطفی کواکبیان، و... رفتیم که هیچکدام حاضر به اعلام موضع در رابطه با نوشتار تند و رادیکال میرحسین موسوی نشدند. البته انفعال و سکوت اصلاحطلبان در برابر اظهارات ساختارشکنانه مسالهای نیست که مختص به نوشتار اخیر موسوی بشود، اصلاحطلبان از ابتدای روی کارآمدن دولت خاتمی در دوم خرداد 76 تاکنون در مواجهه با این ساختارشکنیها دچار انفعال بودهاند. حدود یک دهه قبل سیدمحمد خاتمی در این رابطه در جلسهای با تعدادی از جوانان اصلاحطلب گفته بود: «هرکسی میآید یک حرفهایی میزند و من باید تاوان به حسین شریعتمداری بدهم که بله شما گفتید که علیه خدا هم میتوان تظاهرات کرد، این را اصغرزاده گفته به من چه؟ یا شما گفتید امامخمینی به موزه تاریخ سپرده شود، آن را گنجی گفت، من با گنجی اختلافنظر داشتم یا اینکه در عاشورا علیه امامحسین شعار دادند، خب غلط کردند، این را چرا به حساب من میگذارید؟ شاید ما نقصمان این بود که روشنتر مطالب خود را نگفتیم.» آنچه یک دهه قبل خاتمی بهعنوان یک نقیصه شخصی به آن معترف بود اکنون به یک بیماری رایج بین اصلاحطلبان تبدیل شده است، بهنحوی که سکوت و انفعال اصلاحطلبان در مواجهه با بسیاری از ساختارشکنیها ازجمله نوشتار اخیر میرحسین موسوی باعث شده است عملا مرزی بین اصلاحطلبی اصلاحطلبان و راهبرد براندازی جماعت اپوزیسیون باقی نماند.
در این رابطه بیشتر بخوانیم:
کسی در جبهه خود عکسالعمل نشان نمیدهد(لینک)