کد خبر: 73352

پاسخ اروپا به بحران گاز پایانی به ادعاهای محیط‌زیستی بود، راست‌گرایی هم تشدید خواهد شد

قاره سبز سیاه می‌شود

آنچه درباره جنگ اوکراین می‌توان گفت آن است که تشعشعات این جنگ خشن در حوزه اجتماعی، شاید خسارت‌بار‌تر از آسیب‌های میدانی باشند. این آسیب‌ها برای اروپا و غرب می‌تواند منجر به رشد انفجارگونه راست‌گرایی افراطی شده و همگرایی این قاره را بیش از پیش از بین ببرد.

سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه بین‌الملل: غرب تا پیش از جنگ اوکراین در تب راست‌گرایی افراطی می‌سوخت. پس از جنگ خطر این دیدگاه سیاسی بر جوامع اروپایی بیشتر از گذشته حس می‌شود؛ خطری که وحدت اتحادیه اروپایی را می‌تواند دستخوش تغییراتی کند. برای آنکه راست‌گرایی موجب تضعیف همگرایی فراملی شود، نیاز نیست حامل صفت افراطی باشد، بلکه راست‌گرایی از نوع غیرافراطی‌اش نیز یک عامل بازدارنده در حوزه همگرایی است.

آنچه درباره جنگ اوکراین می‌توان گفت آن است که تشعشعات این جنگ خشن در حوزه اجتماعی، شاید خسارت‌بار‌تر از آسیب‌های میدانی باشند. این آسیب‌ها برای اروپا و غرب می‌تواند منجر به رشد انفجارگونه راست‌گرایی افراطی شده و همگرایی این قاره را بیش از پیش از بین ببرد.
درحقیقت آنچه بلافاصله پس از آغاز جنگ اوکراین در اروپا تحت عنوان افزایش همگرایی دیده می‌شد، نور حاصل از سوختن این همگرایی است و در اصل نوید‌دهنده پایانی بر آن. درحال حاضر مشخص شده که پس از یک همگرایی احساسی که البته پسماند‌های امنیتی آن کماکان باقی‌ مانده‌اند، اروپا درحال ورود به وضعیتی است که رشد راست‌گرایی افراطی را در آن ناگزیر می‌کند.

پیشران‌های راست‌گرایی پس از جنگ اوکراین
تا پیش از وقوع جنگ اوکراین، کمتر کسی باور می‌کرد که حتی در صورت نفوذ بیشتر ناتو در کی‌یف، مسکو حاضر شود به این ائتلاف غربی در خاک اوکراین حمله کند. این اتفاقی بود که حتی شاخص‌های قدرتمند به وجود آمدنش، یعنی ملی‌گرای و قدرت نظامی روسیه و همچنین پیشروی ناتو در اوکراین، باعث نشدند تا وقوع جنگ قابل پیش‌بینی باشد. شاید بتوان گفت از نگاه برخی کارشناسان جنگ قابل پیش‌بینی بود اما به این دلیل که باورپذیر نبود چندان جدی گرفته نمی‌شد.
جنگ اوکراین با وجود قابل‌باور نبودن اما رخ داد. این مساله نشان می‌دهد حتی سناریوپردازی‌ها درباره آینده می‌توانند به دلیل وقوع برخی از اتفاقات قابل پیش‌بینی یا غیرقابل پیش‌بینی دچار تغییراتی سنگین شوند. از این رو تاکید این گزارش صرفا روی روندهایی است که درحال حاضر پیرامون جنگ اوکراین شکل گرفته‌اند و درصورت عدم تغییر می‌توانند راست‌گرایی قدرتمندی را بر قاره سبز حاکم سازند. این روند می‌تواند چنان شدتی داشته باشد که حتی برخی از احزاب چپ‌گرا را نیز در سطوحی با تغییر ماهیت روبه‌رو سازند. در ادامه برخی از عوامل موثر در رشد راست‌گرایی پس از آغاز جنگ اوکراین آمده است. باید توجه داشت تاثیر بخشی از این عوامل مانند «بحران مهاجرت» حتی پیش از جنگ اوکراین نیز بر گسترش راست‌گرایی مشهود بوده است اما شکل‌گیری این بحران پس از جنگ اخیر دارای تفاوت‌هایی با ماهیت پیشین آن است.

1. بحران انرژی؛ تقویت عملگرایی در چپ‌ها
روسیه یکی از بزرگ‌ترین تامین‌کنندگان انرژی در جهان است اما این بزرگی در سبد انرژی قاره سبز بیشتر نیز می‌شود. این کشور تا پیش از جنگ، تامین‌کننده 40 درصد از گاز قاره سبز بود. تحریم‌های اعمال‌شده علیه صادرات انرژی روسیه و از سوی دیگر استفاده ابزاری مسکو از آن برای تنبیه غرب، باعث رشد قیمت‌های انرژی شده است. مشکل قیمت انرژی البته تنها یکی از ابعاد این مشکل است. یکی دیگر از شاخه‌های آن مربوط به دسترسی به انرژی است. تا پیش از جنگ آلمان مقادیر عظیمی گاز از طریق خط لوله نورد استریم از روسیه وارد می‌کرد اما به دنبال تبعات ناشی از جنگ، برلین دیگر قادر به تامین گاز خود از این منبع نیست. مشکل اما آنجاست که گاز برخلاف نفت و زغال سنگ دارای مشکلات بسیاری در حوزه انتقال است. آلمان اگر بخواهد خطوط لوله انتقال گاز از روسیه به خاک خود را تعطیل کند، دیگر قادر نیست از کشور دیگری دست به واردات گاز بزند. آلمانی‌ها حتی اگر هم‌اکنون ده‌ها کشتی حامل گاز مایع نیز در سواحل‌شان پهلو بگیرند به دلیل نبود زیرساخت‌های لازم برای ذخیر‌سازی‌شان، نمی‌توانند آنها را تخلیه کنند. تنها راه برای آلمان در این حوزه ادامه فعالیت‌های هسته‌ای، استفاده از مشتقات نفتی بیشتر در نیروگاه‌های سیکل ترکیبی و همچنین به کار انداختن مجدد نیروگاه‌های مبتنی‌بر زغال سنگ است.
این مسیرهای جایگزین درحالی پیش روی مقامات آلمانی و دیگر کشورهای اروپایی قرار دارند که احزاب قدرتمند چپ مدرن به‌ویژه شاخه محیط‌زیستی آنها یعنی احزاب سبز، به‌شدت مخالفت فعالیت نیروگاه‌های هسته‌ای و همچنین استفاده از نفت و زغال سنگ به دلیل تولید کربن هستند.
درصورتی‌که کشورهای غربی روسیه را تحریم نکنند، با افزایش نفوذ مسکو در قاره سبز روبه‌رو خواهند شد که از آن وحشت دارند. اگر قصد مقابله با روسیه را داشته باشند به دلیل افزایش قیمت‌ها و همچنین عدم‌توانایی برای جایگزینی گاز این کشور باید به سمت انرژی‌های جایگزین بروند. این اقدام در هر صورت باعث واکنش متفاوت احزاب چپ شده و شکافی بزرگ میان آنها پدید خواهد آمد.
عده‌ای از سبزها در هر صورت مخالف انرژی جایگزین بوده و عده دیگر با استناد به وجود وضعیتی بغرنج بر عملگرایی تاکید خواهند کرد. مناظره میان این دو گروه چپ در اصل باعث جعل مناظره کلی جامعه میان راست‌ها و چپ‌ها، در جناح چپ خواهد شد.
مناظره درباره استفاده از سوخت‌های فسیلی یا کاهش بهره‌گیری از آنها، اختلافی هرچند نسبی میان راست‌گرایان و چپ‌گرایان است. بروز اختلاف بر سر آن در جناح چپ در اصل ذاتی این جریان نیست بلکه به دلیل غلظت فضای پس از جنگ اوکراین عارض می‌شود. پس از بروز این شکاف در میان چپ‌گرایان که به‌ویژه در کشوری مانند آلمان قدرت را در دست دارند، راست‌ها نیز به دفاع از چپ‌های عملگرا خواهند پرداخت. اختلاف صورت‌گرفته که باعث ضربه خوردن چپ‌ها شده است با ورود راست‌ها به آن باعث کاهش قدرت گفتمانی چپ‌ها نیز می‌شود. آنها در وهله نخست به دلیل شکاف به وجود آمده میان خود دچار ضعف می‌شوند و سپس با ورود راست‌ها به مناظره چپ‌ها، این گروه بار دیگر ضربه‌ای مجدد دریافت می‌کند.

2. مشکلات اقتصادی؛ تضعیف آرمان‌گرایی و تقویت واقع‌گرایی اجتماعی
مشکلات محیط‌زیستی باعث وسیع‌تر شدن حوزه دیدگاهی چپ‌ها از موضوع عدالت اجتماعی شده و همزمان به دلیل ماهیت روبه‌رو شدن با مشکلات محیط‌زیستی که به نوعی حالت آرمان‌گرایان دارد، موجب فاصله گرفتن این گروه از عملگرایی شده است.
چپ‌ها که پیش‌تر براساس عدالت اجتماعی مورد حمایت اقشار پایین دست بودند، امروز به دلیل تفکرات مدرن، لزوم حفاظت از محیط‌زیست از طریق اعمال محدودیت در جامعه مانند افزایش مالیات بر سوخت، به حزبی برای اقشار متوسط تبدیل شده‌اند.
اقشار فرودست‌تر به دلیل آسیب از سیاست‌های محیط‌زیستی و اساسا فاصله تحصیلاتی با چپ‌های مدرن، که خواستگاه خانوادگی متفاوتی نیز با آنان دارند، پیرو احزاب سبز نیستند.
از سوی دیگر اقشار ثروتمند نیز اغلب از راه عملگرایی و خلاقیت‌های قاعده‌گریزانه به ثروت رسیده‌اند، میانه‌ای با محدودیت رفتاری و آرمان‌گرایی سبز‌ها و دیگر احزاب چپ مدرن ندارند. از این رو سبزها و چپ‌های مدرن امروز به احزاب قشر متوسط تبدیل شده‌اند و اکثریت‌ها را نیز در دست دارند.
تشدید مشکلات اقتصادی ناشی از جنگ اوکراین که شامل افزایش قیمت انرژی، کالاهای مصرفی و حتی مسکن می‌شود، می‌تواند با کاستن از سطح کیفیت زندگی مردم، قاعده قشر متوسط را در جوامع اروپایی کوچک‌تر سازد. کاهش توان معیشتی بخش‌هایی از مردم با اندکی اغماض حتی اگر آنها را به‌طور کامل وارد اقشار فرودست نکند، آنها را در آستانه فرودست شدن قرار می‌دهد. این ضربه خود برای تقویت عملگرایی و دوری از آرمان‌گرایی کافی است. افرادی که از قشر متوسط به طبقه فرودست نزدیک‌تر شده‌اند، ‌انگیزه کمتری برای دفاع از مسائلی مانند لزوم دوری از سوخت‌های فسیلی دارند.
جامعه‌ای که فقیر شود به این دلیل است که درحال حاضر زندگی‌اش دچار اختلال شده، به سمت واقع‌گرایی گام برداشته و بر لزوم حل مسائل فعلی خود متمرکز می‌شود. چنین جامعه‌ای کاری با آن ندارد که استفاده از سوخت فسیلی می‌تواند در آینده موجب بحران شود زیرا پیگیری این دیدگاه بلندنگرانه و آرمان‌گرایانه می‌تواند به نابودی زندگی‌اش در امروز ختم شود.

3. شدت و ابعاد گسترده بحران مهاجرت ناشی از جنگ اوکراین
جنگ سوریه و سیل مهاجران سوری راهی‌شده به اروپا یکی از عوامل رشد راست‌گرایان افراطی در قاره سبز از سال 2015 بوده‌ است. با وجود این جنگ سوریه صرفا مهاجرانی سوری را راهی اروپا کرد اما ابعاد گسترده جنگ اوکراین می‌تواند تبعات وسیع‌تری برای این قاره داشته باشد.

1-3. آوارگان جنگی اوکراین
تاکنون دست‌کم هفت‌میلیون اوکراینی از کشورشان خارج شده و تقریبا تمام آنها وارد کشورهای اروپایی شده‌اند. اغلب این افراد به امید بازگشت به اوکراین پس از اتمام فوری جنگ از کشورشان خارج شده و در کشورهای همسایه ساکن شده‌اند. اگر قرار باشد جنگ طولانی‌تر شده یا زبانه‌هایش به کشورهای اطراف اوکراین نیز برسد، آنگاه آوارگان اوکراینی نیز چاره‌ای جز یافتن محل جدیدی برای سکونت ندارند. این مساله می‌تواند موجی از مهاجران را راهی کشورهای اروپای مرکزی و غربی سازد.

 2-3. مهاجرت گرسنگان از آفریقا و غرب آسیا
روسیه و اوکراین روی‌هم‌رفته 30 درصد از بازار غلات جهان را تامین می‌کنند. این دو تامین‌کننده هر دو به‌نوعی دچار مشکلاتی برای صادرات شده‌اند. روسیه به‌دلیل حمله به ناتو در خاک اوکراین توسط اعضای این ائتلاف و متحدانش تحریم شده و اوکراین نیز به‌دلیل وقوع جنگ در خاک آن، نمی‌تواند با ظرفیت کامل به کشت و صادرات غلات بپردازد.
این درحالی است که مسکو و کی‌یف تامین‌کننده اصلی گندم کشورهای آفریقایی و آسیایی هستند. به‌عنوان نمونه کشور 102میلیون نفری مصر در حاشیه دریای مدیترانه، وابستگی جدی‌ای به واردات گندم دارد. جنگ اوکراین برای این کشور می‌تواند زیان‌های چندلایه‌ای داشته باشد. صرف وقوع جنگ در یک لایه می‌تواند مانع دسترسی کافی به گندم شود اما در سوی دیگر با افزایش قیمت آن، حتی اگر گندم کافی نیز در دسترس باشد کشور کم‌درآمد مصر قادر به تامین منابع مالی لازم برای خرید آن نیست. این موضوع نشان می‌دهد کشورهای آفریقایی و آسیایی که در میان‌شان مصر کشوری قدرتمند به شمار می‌رود، درمعرض خطر جدی گرسنگی قرار دارند.
عدم‌دسترسی کشورهای آفریقایی و آسیا به غذا با هر دلیلی که باشد می‌تواند سیلی از مهاجران را به سمت اروپا روانه سازد.

3-3.سرایت جنگ به آفریقا و غرب آسیا
بازگشت رقابت دوران جنگ سرد، می‌تواند جنگ‌های ناشی از آن را نیز به صحنه جهان بازگرداند. امروزه درحالی که جنگ اوکراین ادامه دارد کشورهای غربی به‌شدت نگران حضور نظامی روسیه در کشورهای دیگر به‌ویژه «مالی» هستند. این کشورها روسیه را متهم می‌کنند که دست‌کم یک‌هزار تن از نیروهای شرکت امنیتی واگنر را در این کشور مستقر ساخته است. پیش‌تر نیز خبرهایی درباره حضور نیروهای واگنر در لیبی منتشر شده بود که شامل تجهیزاتی مانند جنگنده‌های میگ-29 نیز می‌شد.
اگر غرب و روسیه بخواهند درجایی به جز اوکراین نیز با یکدیگر زور‌آزمایی کنند، آنگاه این مناطق نیز به سکویی برای ارسال مهاجران به اروپا تبدیل خواهند شد.

4. لزوم مدیریت متمرکزتر دولت‌ها
هنگامی‌که صدها هزار تن یا حتی میلیون‌ها تن وارد کشورهای اروپایی شوند، بحران انرژی در اوج باشد و همزمان خطرات نظامی نیز جدی باشند، دیگر یک سیستم مدیریتی به‌شدت دموکرات که نظرات را با دقت جمع‌آوری کرده و با طمأنینه تصمیم می‌گیرد پاسخگوی شرایط نیست. در چنین وضعیتی کشورها به اقداماتی فوری و تصمیماتی قاطع نیاز دارند. هنگامی که صدها هزار تن از مهاجران درحال ورود به کشور شما هستند شما نمی‌توانید یک‌سال در پارلمان درباره جلوگیری از ورود آنها یا پذیرش‌شان بحث و جدل کنید.
در زمانی‌که اعضای یک دولت در جهانی بلوک‌بندی‌شده قرار گیرند در برابر فشارهای بلوک‌های شکل‌گرفته باید تصمیمی قاطع بگیرند و به‌اصطلاح قادر به گرفتن وسط عصا نیستند. در اینجا لزوم تصمیم فوری مشخص می‌سازد شما به‌طور قاطع در طرف روسیه هستید یا آمریکا یا آنکه حتی قاطعانه تصمیم گرفته‌اید در میانه فشارها بی‌طرف باقی بمانید.
متمرکز‌تر شدن مدیریت‌ها می‌تواند زمینه واگرایانه بزرگی در حوزه همکاری کشورهای اروپایی ایجاد کند. البته آنها همچنان در حوزه‌های امنیتی و دیگر حوزه‌های لازم با یکدیگر همکاری خواهند داشت اما چنین روابط گسترده‌ای بیشتر از آنکه همگرایی به نظر برسد، روابط خود میان دو کشور به‌طور کامل مجزا خواهند بود.

5. نیاز به رهبران کاریزماتیک
چپ‌گرایی سنتی اروپا دارای سطحی از پراکندگی قدرت است. این گروه هرچند از رهبران برجسته‌ای بهره برده اما همانند راست‌گرایان اعتیادی به رهبران کاریزماتیک ندارد. به نظر می‌رسد در سایه بحران‌های چندگانه امنیتی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از طولانی‌تر‌شدن جنگ اوکراین، کشورهای اروپایی به سمت ظهور رهبران مقتدر حرکت کنند. در چنین شرایطی امکان دارد رهبران پیشین که به شکل غیرمتمرکزی کشور را اداره می‌کردند روی به یکجانبه‌گرایی و اقتدار بیاورند. همچنین احتمال دارد بروز مشکلات سبب بروز اعتراض‌های مردمی و سیاسی شود. این اعتراض‌ها که به دلیل انتقاد از مدیریت ضعیف مدیران دولتی شکل خواهند گرفت، توسط افرادی رهبری خواهد شد که خواستار مدیریت قدرتمندتر دولت هستند. رئیس دولت در چنین شرایطی باید با اقتدار از تصمیم خود دفاع کرده یا در برابر فشار مخالفان سقوط کند.
همچنین باید توجه داشت اتخاذ تصمیمات قاطع لاجرم باید توسط جامعه هضم شوند. رئیس دولت می‌تواند با توضیحات و استدلال آنان را قانع کند یا آنکه بخش بزرگی از مردم اساسا به وی اعتمادی کافی داشته باشند. خود این موضوع نیز فضایی جدید در اروپا ایجاد می‌کند. رهبرانی که در جریان بحران جامعه را به خوبی و اقتدار اداره می‌کنند و مورد‌توجه مردم قرار می‌گیرند، احتمال دارد تمایل‌شان برای ترک قدرت را نیز از دست بدهند.

مرتبط ها