کد خبر: 73344

حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

ایران به‌دنبال برجام تضمین‌محور است

بعدازخروج‌ترامپ ایران عملا به این نتیجه رسید که برجام تعهدمحورکارایی نداردو برای رفع عملیاتی تحریم‌هابه‌سمت برجام تضمین‌محور رفت.

به‌بهانه گما‌نه‌زنی‌ها و اخباری که از سرنوشت مذاکرات به‌گوش می‌رسد و شنیده‌هایی مبنی‌بر اینکه آمریکا هنوز حاضر به پذیرش خواسته ایران درخصوص ارائه تضمین نشده است، با حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل گفت‌وگو کرده‌ایم. غفاری با اشاره به وجود اختلاف‌نظرها نسبت به برجام در درون دولت آمریکا، بی‌عملی مقامات این کشور درخصوص روند گفت‌وگوها را مرتبط با این اختلاف دیدگاه دانست. غفاری همچنین درباره رویکرد جدید ایران در عرصه سیاست خارجی گفت می‌توان این رویکرد را استراتژی «خلق زمین‌های جدید بازی» عنوان کرد که در مذاکرات نیز می‌تواند دست اعضای تیم ایرانی در مواجهه با غربی‌ها را بیش از پیش پر کند. در ادامه متن این گفت‌وگو را می‌خوانید.

ابتدا گفت‌وگو را با این پرسش آغاز کنیم که با مرور سابقه غربی‌ها در چند مدت گذشته، اصلی‌ترین مواردی که باعث شد جمهوری اسلامی ایران، اخذ تضمین از دولت این کشور را به‌عنوان یکی ازجدی‌ترین خواسته‌های خود در مذاکرات مطرح کند، چه می‌دانید؟
برجام تعهدمحور یعنی برجامی که براساس تعهد کتبی طرف مقابل در سال 2015 منعقد شده بود، مولد بحران‌های بسیاری برای ایران در عمل شد، به نحوی که خیلی وقت‌ها آمریکا و تروئیکای اروپا اقدامات منفی و بدعهدی‌های خود نسبت به اجرایی شدن برجام را ارجاع می‌دادند به یک تعهدنامه نه یک ضمانتنامه. برجام تعهدمحور باعث شد ریسک بدعهدی غربی‌ها درقبال برجام کاهش پیدا کند و آنها با سرعت بیشتری به بدعهدی خود ادامه بدهند. بعد از خروج ترامپ از توافق هسته‌ای نیز ایران عملا به این نتیجه رسید که برجام تعهدمحور خیلی نمی‌تواند کارایی داشته باشد برای رفع عملیاتی تحریم‌ها؛ بنابراین ایران در دور جدید مذاکرات به‌سمت برجام تضمین‌محور رفت. تضمین با تعهد متفاوت است و وقتی بازیگری نتواند به لحاظ حقوقی به وظایفش در توافق عمل کند در وهله نخست خود آن بازیگر دچار خسران خواهد شد. این خسران باعث می‌شود بدعهدی و خروج از توافق برای طرف‌های مقابل ایران هزینه‌زا باشد. به همین جهت است که هم در حوزه تضمین‌های ذاتی و فنی و هم در حوزه تضمین‌های اعتباری و اقتصادی ایران به‌دنبال این است که طرف‌های مقابل را مجاب کند تا به برجام تضمین‌محور بازگردند.
درخصوص بحث راستی‌آزمایی‌ها ما پیش از این تجربه اجرایی شدن برجام در دوران ریاست‌جمهوری اوباما را داشته‌ایم، در آن برهه وزارت خزانه‌داری و وزارت خارجه آمریکا در ابتدای اجرایی شدن توافق هسته‌ای مدعی شدند، اکنون شرکت‌ها می‌توانند با ایران کار بکنند اما هیچ تضمینی در رابطه با حفظ برجام وجود ندارد. آمریکا از طرف دیگر برای به ثمر رسیدن برجام تعهداتی در رابطه با برداشته شدن گام‌هایی ارائه داده بود که درعمل انجام نشد، با توجه به این تجارب که در آن‌ طرف غربی حاضر به ارائه هیچ تضمینی حتی نسبت به اجرایی شدن تعهدات خود نشده بود، ایران در دور جدید مذاکرات این ترتیب را برای احیای برجام درنظر گرفته است که ابتدا توافق امضا و سپس تایید شود، بعد از تایید نیز باید راستی‌آزمایی صورت گیرد و درنهایت توافق هسته‌ای اجرایی شود. درجریان باشید در مذاکرات وین مساله راستی‌آزمایی کاملا کمی‌سازی شده است و «راستی‌آزمایی» دیگر یک مفهوم کلی نیست. ما در مذاکرات وین سعی کردیم تک‌تک مواردی را که قصد داریم تحریم‌هایش برداشته شود مانند مساله مبادلات نفتی و بحث سوئیفت یا موارد مرتبط با کشتیرانی، بیمه، صنعت و واردات قطعات و... جزء مطالبات‌مان در بحث راستی‌آزمایی بیاوریم.
مورد اختلافی دیگر بین ایران و آمریکا مساله تحریم سپاه پاسداران است، البته تحریم‌های سپاه فقط مختص با این نهاد نظامی نیست، مطابق بند 29 برجام آمریکا و اتحادیه اروپا از هر اقدامی که مانع عملیاتی شدن توافق هسته‌ای می‌شود باید اجتناب کنند. ترامپ وقتی از برجام خارج شد به بهانه غیرهسته‌ای محدودیت و تحریم‌هایی علیه سپاه و برخی شرکت‌های دیگر وضع کرد. این محدودیت‌ها برچسب غیرهسته‌ای داشتند؛ اما مانع اجرایی شدن برجام و انتفاع ایران از آن می‌شدند که خود این مساله در تعارض با ماده 29 توافق هسته‌ای است. بنابراین تقاضای ایران برای لغو تحریم‌های سپاه یک تقاضای سیاسی و فرابرجامی نیست بلکه یک تقاضای کاملا حقوقی است.
در رابطه با پی‌ام‌دی هم نیت آژانس و گروسی، دبیرکل آن از وارد آوردن فشار به ایران کاملا روشن است. اصل ماجرا این است که در زمان انعقاد اولیه برجام در دوره دبیرکلی آمانو، پرونده پی‌ام‌دی ایران به‌طور کامل بسته شد اما چندی بعد آژانس با هدف فشار بر کشورمان مدعی شد ایران فعالیت غیرمتعارف هسته‌ای در 4 نقطه دارد. در پاسخ به این ادعای آژانس ایران مدعی است پرونده 4 نقطه‌ای که آژانس روی آن دست گذاشته، یک‌بار در زمان اجرایی شدن برجام بسته شده است و اگر آژانس ادعایی در رابطه با این 4 نقطه دارد باید آن را قبل از احیای برجام حل‌وفصل کند.
نیت آژانس اما این است که پرونده ایران را مفتوح نگه دارد تا بعد از احیای برجام به بهانه بازرسی از این 4 نقطه ادعایی مدام بازرسان خود را به تهران بفرستد و از باز نگه‌داشتن این پرونده به‌مثابه اهرمی فراپادمانی برای آوردن فشار به ایران استفاده کند، قطعا ایران با این رویه آژانس مخالف است و به‌هیچ‌وجه حاضر به احیای برجام درصورت مفتوح بودن پرونده ایران در پی‌ام‌دی نمی‌شود.

با نگاهی به‌رویکرد آمریکایی‌ها نسبت به مذاکرات این مساله به‌ وجود می‌آید که آیا مقامات این کشور نسبت به سرنوشت گفت‌وگوها برنامه‌ای دارند یا در بلاتکلیفی به‌سر می‌برند و فعلا قصد ندارند تصمیمی سیاسی در این‌خصوص بگیرند. نظر شما در این‌باره چیست؟ 
واقعیت آن است که در دستگاه سیاست خارجی آمریکا پلن‌های (برنامه) متفاوتی درخصوص بحث سرنوشت برجام ارائه شده اما نکته آنجاست که اجماعی بر سر آنها وجود ندارد. حتی بین خود دموکرات‌ها طیف‌های گوناگونی وجود دارند که نسبت به ایده‌هایی مثل توافق موقت یا تداوم سیاست فشار حداکثری علیه ایران کاملا تردید دارند. بنابراین الان نقطه‌ثقل تمرکزشان روی بحث احیای برجام است. اصل ماجرا این است که واشنگتن در ابتدای حضور بایدن در کاخ‌سفید، تاکتیک بازگشت پوچ به‌ برجام را درنظر گرفته بود و افرادی مثل جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا یا آنتونی بلینکن، وزیر امورخارجه این کشور تاکید داشتند که آمریکا درظاهر به برجام بازگردد اما درعمل تحریم‌‌های ایران را به‌صورت قطره‌چکانی بردارد. اما الان که آمریکایی‌ها به‌نوعی بر سر دوراهی بازگشت واقعی به برجام و ادامه مسیر دوران ریاست‌جمهوری ترامپ و البته پذیرش عواقب آن گرفتار شده‌اند، ما شاهد خلق این تناقض‌ها در حوزه سیاست خارجی آمریکا هستیم. به‌هرحال این تصمیمی است که واشنگتن باید بگیرد و قطعا مذاکرات به‌لحاظ فنی و حقوقی مدت‌هاست به‌پایان رسیده و الان بحث بر سر تصمیم‌ سیاسی‌ای است که دولت جو بایدن باید هرچه سریع‌تر اتخاذ کند.

تغییر رویکرد دولت ایران در عرصه سیاست خارجی و حرکت دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم به‌سمت توسعه روابط خود با همسایگان و قدرت‌های منطقه‌ای را تا چه میزان بر جریان مذاکرات هسته‌ای موثر می‌دانید؟ آیا می‌توان گفت در نتیجه این رویکرد جدید، دست مذاکره‌کنندگان کشورمان پرتر از قبل خواهد شد؟
قطعا همین‌طور است. می‌توان رویکرد جدیدی که جمهوری اسلامی ایران درپیش گرفته استراتژی «خلق زمین‌های جدید بازی» عنوان کرد. ما متاسفانه طی هشت سال گذشته به‌نوعی محکوم به بازی کردن در یک زمین بودیم که آن برجام نام داشت. قواعد بازی در زمین برجام را هم دموکرات‌ها یا جمهوری‌خواهان آمریکایی تعیین می‌کردند. اما اینکه درحال‌حاضر قصد داریم در قالب مذاکرات دوجانبه، حضور در سازمان‌های بین‌المللی، پیگیری بحث دیپلماسی منطقه‌ای و دیپلماسی اقتصادی زمین بازی را بسط دهیم، به این دلیل است که داریم از طریق تکثیر این زمین‌ها و وسعت‌بخشی به آنها امتیازاتی را که تا پیش از این محکوم بودیم فقط در زمین برجام به‌دست بیاوریم در آن زمین‌ها کسب ‌می‌کنیم. همین مساله قدرت مانور ما در زمین برجام را هم افزایش می‌دهد و به‌ ما کمک خواهد کرد تا بر سر مطالبات و خطوط‌قرمز خود در مذاکرات قوی‌تر و محکم‌تر از قبل بایستیم.

در این رابطه بیشتر بخوانید:

پیشنهادجدیدبایدن بی فایده بود (لینک)

متن پیشنهادی جوزپ بورل منافع اقتصادی ایران را تامین نمی‌کند (لینک)

مرتبط ها