عاطفه جعفری، خبرنگار:«باز این چه شورش است که در خلق عالم است/باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین/بینفخ صور خاسته تا عرش اعظم است»
این شعر محتشمکاشانی از اشعار مشهور ادبیات فارسی است؛ شاعری سخنسنج که در سرودن انواع شعر بهویژه در فن قصیده، غزل و تاریخ، ماهر بوده است. عصر زندگانی محتشم در بحبوحه تعصبات مذهبی ایران گذشته است. از این جهت، 12 بند مرثیه معروف او، دیگر آثار وی را تحتالشعاع قرار داده و او را شاعری صرفا مرثیهسرا شناسانده است. روز اول محرم را به بهانه این شعر مهم او به نام روز ادبیات دینی نامگذاری کردهاند و در این یادداشت نگاهی داشتیم به نوع شعرهای او و بهویژه همین ترکیببند معروف.
ساده و صریح
این ترکیببند محتشم از نمونههای برجسته اشعار تعزیه و مرثیه بهشمار میرود و گفتار شاعر در این مرثیه، بسیار صمیمی، طبیعی و احساسی است. زبان محتشم در این ترکیببند، بسیار ساده و صریح بوده و از تصنعات بدیعی و زبانبازیهای مبالغهآمیز، دوری کرده است و احساسات صادقانه مذهبی را با خود حمل میکند. این مرثیه نام محتشم را در تمام کشورهای اسلامی به درجه بالای شهرت رسانده است، بهطوریکه در تمام تکایا و حسینیهها، 12 بند او بر پارچهای مخصوص و حتی کتیبههای حرم سیدالشهدا(ع) نوشته شده است. هیچ شاعر مرثیهسرایی که تمام عمر خود را وقف مرثیهسرایی کرده باشد چنین شهرتی به دست نیاورده است. این مرثیه چنان مقبول واقع شده که شاعران زیادی هم از آن استقبال کردهاند.
اشعار محتشم
کلیات اشعار محتشم پس از مرگ وی، بنابر وضعیت او به دست شاگردش تقیالدین محمد کاشانی در پنج کتاب شعر و دو کتاب آمیخته از نظم و نثر بدینگونه؛ صبائیه، شامل شعرهای دوران نوجوانی محتشم، شبابیه، شعرهای دوران جوانی، شیبیه شعرهای زمان پیری، ضروریات دربردارنده مادهتاریخها، معمیات شامل معماها و جلالیه تدوین شد. ذبیحالله صفا عقیده دارد که محتشم در شعر و نثر پیرو استادان پیشین است و چنان است که میخواهد شیوه شاعران پیشین از سده هشتم را در قصیدههای خود تجدید کند و اگرچه در بعضی از بیتها چنانکه باید از عهده این پیروی برنیامده اما در بسیاری دیگر گامهای خود را به قدمهای استوار آنان نزدیک ساخته است.» مولانا محتشم که شاعری متدین بود قصیدهای ۴۲ بیتی در مدح رسولاکرم(ص) و با ردیف آفتاب سروده که این بیتها از آن قصیده است:
از بس که چهره سوده ترا بر در آفتاب / بگرفته آستان ترا بر زر آفتاب
تصویرسازی دقیق
در اشعار عاشورایی بیشترین تصاویر هنری استعاره و سپس تشبیه است. مرثیه محتشم در حد قابلتوجهی از این دو صنعت بهرهمند است و دامنه وسعت و تنوع آن نسبتا زیاد است. برتری محسوس عناصر طبیعت و جلوههای آن لطافت خاصی به شعر محتشم بخشیده است. او از اقسام عناصر برای تصویرسازی خود استفاده کرده است که البته چنانکه گفته شد، طبیعت نقش بیشتری در تصاویر محتشم دارند.
نگاه شاعر به شعر محتشم
محمدکاظم کاظمی، شاعر افغانستانی یکی از کسانی است که این شعر معروف محتشم کاشانی را دوست دارد و تحلیلش کرده است. او درمورد این شاعر و نوع شعرش میگوید: «محتشم کاشانی جزء شاعرانی است که به مدد یک شعر شاخص خود معروف شده است. این موضوع درباره شاعران زیادی صدق میکند. در زبان فارسی، چند شاعر داریم که جزء شاعران طرازاول ایران نیستند، اما یک یا دو شعر بسیار شاخص سرودهاند. هاتف اصفهانی، یکی از این شاعران است. وی ترجیعبند معروفی سروده است با عنوان:
ای فدای تو هم دل و هم جان/وی نثار رهت، هم این و هم آن
این ترجیعبند، تنها شعر معروف و قابلتوجه هاتف است و با خواندن دیوان وی، درمییابیم که هاتف شعر شاخص دیگری ندارد. با مرور دیوان محتشم نیز به این نتیجه میرسیم که او نیز سوای ترکیببند معروف خود که در رثای امام حسین(ع) و یاران وفادارش سروده است شعر شاخص دیگری ندارد. گاه مشاهده میشود که یک شاعر متوسط که توان و مایه شعری بالایی ندارد، سوژهای خاص کشف میکند که آن سوژه به شاعر قدرت میدهد درست مثل اینکه یک جهانگرد نامعروف، جزیرهای ناشناخته را کشف میکند. شاید آن جهانگرد، عمل قابلتوجه دیگری انجام نداده باشد، اما کشف جزیرهای که ناشناخته بوده به ناگاه توجهها را سمت او معطوف میکند و او در این جزیره ناشناخته، هرچه به عالمیان ارائه دهد بدیع و تازه است. هنر محتشم نیز چنین حالتی دارد. او جزء شاعرانی است که تنها به مدد یک شعر شاخص خود، شهرتی جهانی یافته است.
نکته مهم و قابلتوجه در ترکیببند معروف محتشم این است که این شاعر، تناسب خوبی برای روایتگری و بیان عاطفی در شعر خود لحاظ کرده است، یعنی از یکسو وقایع عاشورا را گام به گام روایت میکند، بدون آنکه به سمت داستانسرایی برود بلکه به فرازهایی از واقعه اشاره میکند که فضاسازی بسیار خوبی نیز در آن مشاهده میشود. نکته دیگر اینکه از جهت عاطفی این شعر بسیار نیرومند و شاخص است. محتشم از واژههایی استفاده کرده است که تاثیر عاطفی زیادی دارند. همچنین به وقایعی اشاره میکند که از بار عاطفی بالایی برخوردار است.
نکته دیگر اینکه محتشم در موضوع اندوه و سوگواری نیز بسیار میانهرو است و در بیان تظلم و مظلومیت امام حسین(ع) و یاران او، بهگونهای عمل نکرده است که منجر به ترسیم حالتی خفتآمیز از واقعه عظیم کربلا شود. محتشم درمورد بزرگان و شهدای واقعه کربلا نیز همین تعادل و میانهروی را در توصیفات خود حفظ کرده است. نکته مثبت و مهم دیگر این ترکیببند، قطع و وصلهای سینمایی و بصری است که مشاهده میشود بهعبارت دیگر، گاه شاعر وارد واقعه و گاه از آن خارج میشود و گاه نیز برگشت میکند. درواقع مسیر روایت، خطی است.»
ناچاری در پیروی از محتشم
کاظمی درمورد تقلید از شعر محتشم توسط شاعران دیگر میگوید: «از ترکیببند معروف محتشم، تقلیدهای زیادی شده است و شاعران زیادی به پیروی از آن، طبعآزمایی کردهاند. حتی برخی، بندهای بیشتر از محتشم سرودهاند ولی واقعیت این است که هیچکدام از تقلیدها، نتوانسته همسطح ترکیببند محتشم باشد. شاید دلیل اصلی این باشد که محتشم در شعر خود، بهترین کشفیات را انجام داده و زیباترین تصویر را ارائه کرده است. بنابراین شاعران بعد از محتشم، ناچار بودند به پیروی از محتشم بنویسند و مضمون دست دوم را بسرایند؛ چراکه مضمون دست اول را محتشم ارائه داده است.»